پرسش:
از نظر شما محیی الدین عربی صوفی بوده است یا عارف؟ کتابهای او مانند فصوص الحکمو فتوحات مکیه آیا مورد قبول علمای شیعه هیت یانه؟ نظر شما در باره کتابهایی مانند " محیی الدین در آئینه فصوص " و ... که توسط آقای مرتضی رضوی در باره عقاید و در رد کتابهای محیی الدین نوشته شده چیست؟
پاسخ:
با عرض سلام و آرزوی موفقیت برای شما ازارتباط با این سایت سپاس گزاریم.
ابوعبدالله محي الدين محمد بن علي بن محمد ... حاتم طايي عارف و متفكر اسلامي مشهور به شيخ اكبر بنا به روايت شاگرد برجسته اش صدرالدين محمد اسحاق قونوي در 27 رمضان سال 560 قمري در شهر مرسية اندلس چشم به جهان گشود.
وي شاگرد ابن عساكر، ابوالفرج جوزي، ابن مالك، حافظ ابوبكر محمد لخمي و ... بود. فقه، تفسير، حديث، علوم قرائت و ادبيات عرب را نزد اساتيد خود فرا گرفت.
به گفتة خودش او در سال 580 به طريقت عرفان داخل شد و گزارش مبسوطي از احوال و مقامات صوفياني را كه ديدار نموده، در رسالة الدرّة الفاخره گرد آورده است. از او تأليفات زيادي نقل نموده اند. در نامه اش به كيكاوس اوّل 240 تأليف از خود را نام برده است.
تا كنون بيش از شصت رسالة او به چاپ رسيده است. مهم ترين اثر وي كه به منزلة دائرة المعارف بزرگي در عرفان محسوب مي گردد، الفتوحات المكيّه است. پس از اين كتاب فصوص الحكم وي از آثار مهم او است كه بيش از 120 شرح بر آن نوشته شده است. پاره اي از نوشتههاي او در زمينة قرآن كريم عبارتند از: الجمع و التفصيل في اسرار معاني التنزيل كه تا آيه 59 سورة كهف نوشته شده كه بيش از 60 جزء است. كشف الاسرار و هتك الاستار در بيست جلد و رحمة من الرحمن .
محي الدين از معروف ترين دانشمندان صوفيه است كه به مذهب وحدت وجود گراييده، از اين رو مورد تكفير علماي عصر خود و پس از آن بوده است. او در سال 638 در دمشق در گذشت.
به تصريح خود ابن عربي او در سال580 هـ .ق وارد طريقت عرفان شد. او زندگاني خود را پيش از ورود به طريقت، »زمان جاهلیت» نامید. (1)
در سال598 هـ . ق با زني به نام مريم بنت محمد بن عبدون كه او نيز اهل مسكوك بود ازدواج نمود.
او در كتاب روح القدس اوصاف54 تن از مشايخ و روابط خود با عرفا و شيوخ نامدار عصر خود در طول مسافرت هايش با آنان را که ديدار كرده بود نام می برد .
وفات او در 78 سالگي در دمشق در روز 28 ربيع الثانی 638 روی داد.
مقبره او در دامنه جبل قاسيون اكنون زيارتگاه ارادتمندان است.
آثار و تأليفات: او بي شك پركارترين عارف و صوفي مسلمان و نيز يكي از پركارترين مؤلفان سراسر تاريخ جهان اسلام به شمار مي رود. دربارة شمار نوشته هاي او هنوز پس از تحقيقات فراوان جاي سخن هست. خود او طيّ اجازه روايت كتبش به »الملك المظفر ايوبي» در سال 632 هـ . ق از 290 نوشته خود نام برده است، اما »عثمان يحيي» نويسنده تاريخ در طبقه بندي آثار ابن العربي، نام بيش از 800 عنوان اثر را آورده است. كتبي كه از او چاپ و منتشر شده، زياد است كه به بعضی اشاره مي كنيم:
1- الاحاديث القدسيه
2- كتاب الامر المحكم المربوط فيما يلزم اهل طريق الله من الشروط
3- انشاء الدوائر
4- تاج الرسائل و منهاج الوسائل
5- تحفة السالكين (منسوب به وي)
6- التجليات الالهية
7- تحفة السفرة الي حضرة البدوة
8- التدبيرات الالهية في اصلاح المملكة الانسانية
9- تنزل الاملاك مِن عالم الأرواح إلي عالم الأفلاك (يا) لطائف الاسرار
10- التنزلات الليلية في أحكام الإلهية
11- التنزلات الموصلية في أسرار الطهارات و الصلوات و الأيّام الأصلية
12- توجهات الحروف
13- ديوان شيخ الاكبر (يا) الديوان الكبير
14- رحمة من الرحمن في تفسير و اشارات القرآن
15- رسالة في معرفة النفس و الروح
16- روح القدس في محاسبة النفس
17- شرح كليات الصوفية و الرد علي ابن تيميه
18- فتوحات المكية في معرفة الاسرار المالكية و الملكية (مهم ترين كتاب ابن عربي است)
19- فصوص الحكم و خصوص الكلم، دومين نوشته مهم ابن عربي است كه احتمالاً آخرين اثر وگزيدة افكار و جهان بيني عرفاني او است.
ابن عربي را مي توان به حق بزرگ ترين و برجسته ترين بنيانگذار نظام عرفان فلسفي يا فلسفه عرفاني يا حكمت الهي عرفاني در تاريخ اسلام به شمار آورد. پس از ابن عربي، هيچ يك از عرفا يا فيلسوفان عارف را نمي توان يافت كه به گونه اي تحت تأثير وي قرار نگرفته باشند.
دربارة جهان بيني ابن عربي بايد گفت كه جهان بيني او بيش از هر چيز، عرفان زيسته و انديشيدة او است. او در جايي از فتوحات تصريح مي كند:
« علم الهي دانشي است كه خداوند از راه القا و الهام و فرود آوردن روح الامين در دل انسان آن را مي آموزاند و او در اين كتاب از آن بهره گرفته است.»(2)
دريافت هاي اصلي و ويژه ابن عربي در مجموعة بزرگي از نوشته هايش پراكنده است. زبان سمبليك نوشته هاي او به علاوه قلم دشوار وي و پراكنده گويي هايش، فهم آثار و انديشه هاي ابن عربي را مشكل نموده است. همين دشواري سبب بد فهمي يا كج فهمي هاي زيادي دربارة انديشه هاي او شده ، مخالفت هاي زيادي را با او در پي داشته است.
در اين جا به اجمال گوشه اي از انديشه هاي او را مي آوريم.
انواع علم:
ابن عربي آگاهي را از نظر شيوه شناخت و محتوا آن ها را به سه دسته تقسيم مي كند:
1ـ دانش يا آگاهي عقلي
2ـ دانش احوال كه جز به ذوق راهي بدان نيست و با عقل نمي توان آن را تعريف كرد مانند آگاهي از شيريني عسل، لذت عشق و ...
3ـ دانش اسرار، يعني دانشي كه از راه دميدن روح القدس در دل و ذهن انسان دست مي دهد. او اين علم را علوم الهي مي خواند و آن را اصل و مرجع همه علم ها مي شناسد. » اهل الله» در آثار ابن عربي ناظر به كساني است كه دانش را اسرار مي دانند، در برابر »علماي رسوم» كه از آن ناآگاهند و به همين لحاظ ميان اين دو طايفه آشتي ناپذيري دائم وجود دارد.
در نظر ابن عربي، علم عقلي و علم احوال »كسبي» است و علم الهي جزء علوم وَهْبي يا »وَهِيئي» است كه به واسطه فيض الهي دانسته مي شود.
وجود و عدم:
يكي از مباحث هستي شناسي در انديشه ابن عربي، سلسله مباحث او دربارة وجود و عدم و موجود و معدوم و رابطة ميان آن ها است. ابن عربي از تعلق علم و آگاهي به موجود يا وجود سخن مي گويد و شاخه هاي مختلفي از علوم را بر حسب موجوديت و معدوميت بنا مي نهد كه در آثار عرفاني پيش از او تقريباً وجود ندارد.
اعيان ثابته:
يكي از مهم ترين محصولات انديشه ابن عربي مفهوم و مبحث اعيان ثابته است. تعريف ساده اعيان ثابته عبارت است از چيز يا شيء بودن همه ممكنات، پيش از پوشيدن جامه هستي به فرمان خدا در علم او.
البته اين بحث ريشه در دو نظريه مخالف نزد اشعريان و معتزليان دارد كه ابن عربي آن را مورد بحث قرار داده است.
خداشناسي عرفاني:
خداشناسي ابن عربي با آن كه با خدا شناسي هاي عرفاني پيش از خود وجود مشتركي دارد، اما داراي ويژگي هاي كاملاً برجسته و منحصر به فردي است كه محور كل نظام عرفاني وي به شمار مي رود. در اين جا به صورت گزاره هايي كوتاه بعضی از انديشه هاي او را در اين باره مي آوريم:
• خدا از راه ها يا وسايلي كه انسان معمولاً براي شناخت چيزي يا امري در اختيار دارد، شناختني نيست.
• نخستين معلوم، حق تعالي است كه موصوف به وجود مطلق است، زيرا معلول چيزي و علتي نيست، بلكه به ذات موجود است و علم به او عبارت است از: آگاهي به وجود او و وجودش عين ذاتش مي باشد.
• دو راه براي رسيدن به آگاهي به خدا وجود دارد: 1ـ راه كشف دروني و دليل قلبي 2ـ راه انديشه و استدلال به برهان عقلي. البته خدا هرگز از راه دليل دانسته نمي شود اما از اين راه ها مي توان دانست كه او موجود است و جهان با نيازي ذاتي نيازمند او است.
• ابن عربي تنها برهان معتبر را در پيوند با هستي خدا برهان وجودي مي نامد كه از ابتكارات خود او است و از گونة شناختن هاي ما نيست، بلكه از نوع شناساندن است.
• اين نظريه مهم ابن عربي به نظريه شناخت معروف است كه در اطراف آن سخنان موافق و مخالف زياد گفته شده است.
• يكي ديگر از مباحث مهم انديشه ابن عربي، سخن او دربارة علم خدا است. او علم خداوند به موجودات را نه اجمالي بلكه تفصيلي مي داند و اين انديشه نيز در مباحث كلامي و عرفاني داراي مخالف ها و موافق هايي است.
• وحدت وجود: اعتقاد به وحدت وجود يكي از پرهياهوترين مباحث در عرفان اسلامي است. البته بايد گفت كه خود ابن عربي هرگز از اين عبارت استفاده نكرده، ولي اين نظريه به او منسوب است و از سخنان او نيز اين معنا فهميده مي شود، از اين رو عبدالرحمان جامي او را از بنيانگذاران و معتقدان اساسي اين نظريه مي داند.
• يكي ديگر از نظريات مهم ابن عربي دربارة شناخت خدا و پيوند خدا با انسان اين است كه هر كس خداي ويژه خود و خداي باور داشته هاي خويش را دارد.
پيامد هاي اين بحث نيز مورد اختلاف است.
تجليات الهي:
مسأله بنيادي در عرفان ابن عربي هميشه و در همه جا دربارة تجليات الهي است. تجلي در جهان بيروني و تجلي در جهان دروني عارف، يعني در قلب او ـ تصوير روشني كه سرانجام ابن عربي از خدا ساخته، در اعتقادات به دست مي دهد، در آن جاست كه به پيوند ميان تجليات الهي با قلب انسان عارف مي پردازد.
اين توشه اي از هزاران انديشه و اعتقاد ابن عربي است كه به طور خلاصه تقديم گرديد. پيشتر گفتيم كه افكار و آثار ابن عربي به آساني قابل فهم نيست، از اين رو انديشه هاي او موافقان و مخالفان بسيار دارد. بعضي او را عارفي كامل و واصل و ديگران كافري منكر خوانده اند، اما حق اين است كه بسياري از آثار و انديشه هاي ابن عربي قابل استفاده و از جمله گنجينه هاي ناب عرفان اسلامي محسوب مي شود.
توصيه امام راحل(ره) به گورباچف به مطالعة آثار ابن عربي نشان از آن دارد كه امام خميني آثار اين مرد را قابل استفاده دانسته است. ايشان فرموده اند: ريزه كاري توحيد را بايد از اين مرد بزرگ آموخت.
ملاصدرا نيز نهايت احترام را براي اين مرد قائل بوده و مقام او را از بوعلي و فارابي نيز برتر مي دانسته و از او به »الشيخ الكامل المحقق» تعبير كرده است.
شهيد مطهري نيز درباره ايشان فرموده است: »نه پيش از او و نه پس از او كسي به پاية او نرسيده است.(3)
1- فتوحات، ج 2، ص 425 و ج 1، ص 185.
2- همان، ج 3، ص 456.
3- براي اطلاعات بيشتر رجوع كنيد به دائرة المعارف بزرگ اسلامي، ج 4، ذيل عنوان ابن عربي، ص 284 ـ 218.