پرسش:
سؤالم دربارهی بلند کردن در خیبر توسط حضرت علی(ع) است: (لطفا دقیق و علمی جواب دهید)
۱. لطفا قضیه را -در صورت امکان با منابع تاریخی آن- نقل نمایید
۲. آیا این یک مسألهی اختلافی است؟ یعنی آیا کسانی از علمای شیعه یا علمای اهل تسنن بودهاند که از نظر تاریخی در آن تشکیک کنند؟ یا در کیفیت معجزهآسای آن تشکیک نمایند؟ چه کسانی؟ آیا این در تواریخ و احادیث «معتبر» آمده، یا سند مرسل و خبر واحده است؟
۳. آیا واقعا عمل خارقالعاده و معجزهآسا بوده، یا صرفا شجاعت بالا و پهلوانی فراوان بودهاست؟ یعنی مسأله این است که امام علی(ع) قدرت و نیروی بسیاری داشته و توان و زوربازویش فراوان بوده (که این در اسلام بسیار خوب است: در داستان طالوت و جالوت : زادته بسطة فی العلم و الجسم) و ضمنا بیباک و نترس و شجاع بوده؟ یا این که از حالت انسانگونه خارج بوده، و واقعا اعجازی رخ داده است؟
۴. خود حضرت علی دربارهی آن ماجرا میفرماید «قلعتها بقوة الروحانیّة، لا بقوة الجسمانیّة». آیا این حدیث معتبر است؟ با فرض اعتبار حدیث، آیا این نشاندهندهی همان اعجاز است، یا اینکه فقط نشاندهندهی نیروی اراده و ایمان است؟ یعنی شبیه به همان که قرآن میفرماید: اگر ده نفر مؤمن صابر باشید، صد کافر مشرک را مقابله توانید کرد؟ یا مثلا قوت اراده را میرساند، که اگر کسی تلاشگر باشد و ارادهی قوی داشته باشد، موفق میشود؟ یا نه، چیزی بالاتر است، و نشاندهندهی قوهای متفاوت است، و معجزهآسا؟ خلاصه اینکه آیا ماورایی کردن عمل امام علی و خارق العاده دانستن آن درست است؟ یا مثلاً میتوان گفت ارادهی قوی و احساس بر حق بودن و ... به او نیروی بیشتری میداد، که مسأله ای خارق العاده نیست، و اراده در همه مؤثر است. مقایسه کنید با اوقات دیگر امام علی که پشت پهلوانان را به خاک میمالید. به نظر میرسد آن موارد دیگر بیشتر همین قوت جسمانی و شجاعت(=قوت روحی) باعث پیروزی حضرت و ترس دشمنان میشد. یعنی منظور از وقتی دیگر سپاهیان شاخص اسلام مثلا شجاعت حضرت ابوالفضل را در نظر بگیرید، یا شجاعت رزمندگان جنگ تحمیلی را بنگرید. میگویند ایران در جنگ از نظر قوای مادی ضعیف بود، ولی از نظر قوای معنوی و روحی(روحانی) برتر بود، و نیروی ایمان باعث پیروزی آنها شد (ان تنصروالله ینصر کم و یثبت اقدامکم). آیا این هم از همین مقوله است؟
پاسخ:
با عرض سلام و آرزوی توفیقات الیه برای شما. از ارتباط با این سایت سپاس گزاریم.
روحیه پرسش گری و دقتی که در این مسئله تاریخی دارید ، تحسین می کنیم و امیدواریم با توضیحاتی که ارائه خواهیم داد ، افق های مسئله را برایتان روشن تر سازد.
1) اصل فتح قلعه خیبر توسط امام علی(ع) را مورخان شیعه و سنی ذکر کردهاند(1) و ما به تردید در اصل واقعه در منابع شیعه و سنی دست نیافتیم.
2) گروهی از شیعیان بر این اعتقادند که فتح خیبر توسط امام علی(ع) از معجزات حضرت است، اما آن حضرت خود این امر را از عنایت الهی بیان کرد، که انجام آن توسط انسانهای معمولی امکانپذیر نیست: «والله ما قلعتُ بابَ خیبر و رمیتُ به خلف ظهری أربعین ذرعاً بقوّة جسدیة ولا حرکة غذائیة، لکنی ایّدتُ بقوة ملکوتیة؛(2) قسم به خدا! کندن در خیبر و انداختن آن به اندازة چهل ذراع، به نیروی بازو و توان جسمی نبود، بلکه با تأیید و قوة الهی ملکوتی بود».
این احتمال نیز وجود دارد که این عمل معجزه نباشد، بلکه ایمان محکم و اعتقاد راسخ به حقانیت خود، افزون بر آن توان جسمانی حضرت موجب گردید این کار بزرگ انجام گیرد. در ذیل همین روایت مطالبی آمده است که میتواند این احتمال را تقویت کند، از جمله اینکه میفرماید: «والله لو تظاهرتْ العربُ علی قتالی لما ولیتُ(1)؛ اگر تمام مردم عرب مرا مورد حمله و هجوم قرار دهند، به آنان پشت نخواهم کرد و به تنهایی در بر ابر آنان ایستادگی خواهم کرد».
3) اما در فرض اعجاز حضرت، مغایرت با اختصاص اعجاز به پیامبر ندارد، زیرا اعجاز دو معنا دارد:
یکی معنای عام که شامل هر عمل خارقالعادهای میشود که دیگران از آوردن آن ناتوان باشند یا در توان دیگران نباشد.
معنای دیگر خاص است که اختصاص به پیامبران دارد. در این معنا علاوه بر تعریف فوق دارای قید (ادعای نبوت) است.
در صورت در نظر گرفتن معنای خاص اعجاز، عمل خارق العادة امامان برای اثبات امامت، یا هر چیز دیگر، کرامت نامیده میشود.
4) دربارة سند این جملات امام علی(ع) «والله ما قلعت...» نمیتوان اظهار نظر قطعی نمود، ولی گزارش آن در کتابهای متعدد مانند امالی صدوق(2) صحت سند آن را تقویت میکند.
احتمالات و مطالبی که مطرح کردید، صحیح و متین است.
جهت آگاهی بیشتر به منابع زیر مراجعه فرمایید:
1) الطرایف، ج 2، ص 519
2) شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج 20، ص 316
3) ارشاد القلوب دیلمی، ج 2، ص 246
4) بحار الانوار، ج 55، ص 46 و ج 70، ص 76 و ج 84، ص 32
5) ابن حجر عسقلانی، لسان المیزان، ج 4، ص 212
6) کشف الیقین، ص 141
7) فروغ ابدیت، ج 2، ص 252
8) نهج الحق، ص 250
9) محمد ابراهیم آیتی، تاریخ پیامبر اسلام، ص 502
10) سیره ابن هشام، ج 3، ص 348
11) تاریخ طبری، ج 2، ص 302
12) کامل ابن اثیر، ج 1، ص 597
13) ارشاد مفید، ج 1، ص 127
14) سید هاشم بحرانی، حلیة الابرار، ج 2، ص 161.
موفق باشید.
1ـ لسان المیزان، ج 4، ص 212.
2ـ امالی الصدوق، ص 415؛ احقاق الحق، ج 1، ص 384؛ بحار الانوار، ج 21، ص 26.
3ـ امالی صدوق، ص 415.
4ـ همان.