پرسش:
با عرض سلام و با آرزوی قبولی طاعات و عبادات؛
در صحبتی كه با یكی از افراد متمایل به اهل سنت داشتم این سوال را مطرح نمودند و بنده به ایشان اطمینان دادم كه پاسخ علمای شیعه را برای ایشان خواهم برد. سوال ایشان مضموناً به شرح ذیل می باشد:
- «لقد رضی الله عن المؤمنین اذ یبایعونك تحت الشجره فعلم ما فی قلوبهم فانزل السكینه علیهم و اثابهم فتحاً قریبا» (سوره فتح آیه 19)
- «و السابقون الاولون من المهاجرین و الانصار و الذین اتبعوهم باحسان رضی الله عنهم و رضوا عنه ...» (سوره توبه آیه 100)
- ابوبكر و عمر در زمره مهاجرین و همچنین بیعت كنندگان تحت شجره بوده اند.
- بر طبق آیاتی از این قبیل، خداوند از ایشان راضی است.
- تا هنگامی كه آیه ای تصریح بر چیزی داشته باشد نمی توان به حدیث استناد كرد آنهم احادیثی كه صحت یا عدم صحت آنها مورد اختلاف است؛ ثانیاً حدیث كه نمی تواند به مخالفت با متن آیه استناد شود و از آن معنایی مخالف آیه اخذ شود.
- بر طبق آیاتی از این قبیل، ابوبكر و عمر در زمره اول (برترین) مؤمنین هستند در حالیكه شما می گوئید آنها اول كافر هستند!!
خواهشمند است این حقیر را در این امر كه یاری اهل بیت عصمت و طهارت و انشاءالله تلاش در جهت هدایت برخی از افراد به سمت طریقه برحق ولایت می باشد یاری فرمائید.
با تشكر و احترام
پاسخ:
با سلام و ادب
قبل از پاسخ به سوال لازم است که بیان شود که علمای شیعه عمر و ابوبکرآنها را اول کافر نمی دانند ، اگر چه در بحث از ایمان در ایمان آنها ، حد اقل در ثبات ایمان آنها قبل و بعد از پیامبر تردید می کنند.
اما در پاسخ به سوالتان بیان می کنیم که آری اگر از آیات قرآن چیزی به طور قطع و یقین چیزی ثابت شود ، هیچ حدیثی نمی تواند با آن معارضه نمایید ؛ بنابراین اگر از آیه مورد بحث ، ایمان یا رضایت ابوبکر و عمر ،قبل و بعد از نزول آیات و برای همیشه ، به طور قطع و یقین ثابت شود ، هیچ حدیثی نمی تواند با آن معارضه نماید ، اما تمام کلام و سخن در اثبات این مسئله است و این مسئله با دلایل چند نمی تواند مورد اثبات واقع شود.
بنابراین در پاسخ به سوال می گوییم:
آری،خداونددر قرآن میفرماید: «پیشگامان نخستین از مهاجران و انصار و آنانی که به نیکی از آنان پیروی کردند، خداوند از آنان خشنود و آنان (نیز) از او خشنود می باشند.(1)
نیز میگوید: «خداوند از مؤمنانی که در زیر آن درخت با تو بیعت کردند، راضی و خوشنود است...»(2)
از این دو آیه مذکور فهمیده می شود که خداوند از مهاجران پیشگام و کسانی که در «بیعت رضوان» با پیامبر بیعت کردند، خوشنود گردید اما این خشنودی خدا به دلایلی چند مطلق نیست و نمی توان با استناد به آن ها تمامی کارهای صحابه را در همه حال پذیر فت و از آنان انتقادی نکرد :
1- رضایتی که در دو آیه مذکور آمده است رضایت از تک تک افراد نیست بلکه رضایت مجموعی است ؛یعنی آیه می گوید خداوند از آن جمع صحابه که در جریان غزوه حدیبیه در زیر درخت با پیامبر بیعت نموده اند از این جمع راضی است . مانند این که معلم کلاس بگوید من از دانش آموزان این کلاس راضی هستم از این جمله معلم نمی توان استفاده کرد که همه شاگردان کلاس مذکور ، مورد رضایت معلمشان قرار دارند چرا که ممکن است در یک کلاس چهل نفره یکی دو نفر دانش آموز خوبی نباشند و با این وجود معلم رضایت خود را از این کلاس اعلام می دارد . ممکن است در واقعه حدیبیه از جمع هزار و پانصد نفر چند نفر کارهایشان مورد رضایت خدا نباشد اما از این که بقیه که اکثریت قاطع را تشکیل می دهند و کارهای آنان مورد رضایت خداوندی است خداوند بگوید من از این جمع راضی هستم.
2- خداوند در آیه می فرماید : خدا از مومنانی که در زیر درخت با تو بیعت کرده اند ، راضی است . این آیه دلالت نمی کند که همه کسانی که در زیر درخت با پیامبر بیعت کرده اند ، مومن بودند ، بلکه چه بسا منافقان نیز در آن جمع باشند ، اما خداوند می فرماید که از مومنان بیعت کننده راضی است و اگر خداوند از همه آنها راضی بود ، می فرمود: «لقد رضی الله عن الذین یبایعونک» یعنی خداوند از کسانی که بیعت با تو کردند ، راضی است ، در حالی که خداوند چنین نفرمود. بنابراین مومن بودن همه با این آیه ثابت نمی شود ، باید به دلیلی دیگری غیر از آیه مومن بودن ثابت شود. و جالب است که بدانیم قطعا و به اتفاق نظر شیعه و سنی در آن جمع منافقانی عبدالله ابن ابی و اوس بن خولی حضور داشتند و مطمئنا ایمان و نفاق با هم قابل جمع نیست ، پس همه آن جمعیت مومن نبودند و خدا از همه آنها راضی نبود.
.
3- رضایت خدا در مورد آن کار خاص و خداپسندانه بود نه در همه کارها از این که آن عده با پیامبر بیعت نمودند و با این کار در سپاه پیامبر موجب تقویت روحیه شد خدا از این کارشان راضی است. بنا بر این از این رضایت نمی توان بهره گرفت و همه کارهای آنان را نیکو دانست.
4- این رضایت مربوط به گذشته است ؛ یعنی به خاطر یک یا چند کار خداپسندانه عده ای از صحابه خداوند رضایت خویش را اعلان نمود . معنایش این نیست که همه کارهای آینده شان مورد رضایت خداوندی می باشد. چرا که با توجه به آیات دیگر مانند «ان اکرمکم عند الله اتقکم»(4) و «ان الانسان لفی خسر الا الذین آمنوا و عملوا الصالحات» (5) و... ملاک و معیار خوشنودی خدا، ایمان و عمل صالح و داشتن برنامه صحیح دینی است. چه مهاجران پیشگام ، یا کسانی که بعدها آمدند و میآیند، در صورتی خداوند از آنان خوشنود است که ملاک ها و معیارهای اسلامی، در آنان موجود باشد .
بنابراين كساني از مهاجر و انصار در حكم آيات مورد بحث قرار دارند كه آن معيارها را داشته باشند. به عبارت روشنتر:رضایت و خوشنودی خدا، براساس ملاکهای کلی قرار گرفته که عبارت است: «هجرت» ، «یاری» ، «ایمان» و «عمل صالح» تمام صحابه تا زمانی که تحت این عناوین قرار داشته باشند، مورد رضای خدا هستند. اما اگر از تحت این عناوین یا بعضی از آن ها خارج شوند، از رضایت خدا نیز خارج خواهند شد. اين مسئله در بسياري از آيات قرآت بر آن تاكيد شده است و خداوند حتي خطاب به پيامبر مي گويد كه اگر از اطاعت و پيروي خداوند بيرون آيد و به خداوند شرك بورزد ، تمام اعمالي كه انجام داده ، نابود خواهد شد و از زيان كاران خواهد بود. (6) اگر چه پيامبر به جهت داشتن مقام عصمت ، هيچ گاه بر خداوند شرك نمي ورزد ، اما لحن آيه هشداري است به تمام مسلمانان حتي پاك ترين و خالص ترين آنها كه در صورت خروج از مسير حق و انجام كارهاي ناشايست ، رضايت خداوندي از آنها باقي نمي ماند ؛ پس چگونه ما مي توانيم به حكم آياتي كه در سوال آمده ، مصونيت دائمي و هميشگي براي عده اي قائل شويم؟! و كارهاي ناپسندي را كه بعد از نزول اين آيه مرتكب شدند ، به حكم اين آيه كه مربوط به گذشته شان است توجيه كنيم ، آيا اين مسئله با روح قرآن و حقيقت اسلام تناسب دارد؟!
در ضمن معیارهای مذکور در هر فردی که باشد ( خواه صحابه یا غیر صحابه) خوشنودی خدا را در پی دارد، از این رو ممکن است کسانی در دورانی از عمر خود، ملاکها را رعایت کنند و خوشنودی خدا را به دست آورند ، اما در دوران دیگر ملاکها را نادیده بگیرند و خشم خدا را به دست آورند، بنابراین با توجه به مجموع آیات و روایات معتبر و سیره پیامبر، نمیتوانیم برای صحابه یا گروه خاصی ،مصونیت قائل شویم و بپذیریم آنان تا آخر عمر خلافی مرتکب نشدهاند. باور به عدالت تمامی صحابه ، هيچ دليل منطقي و شرعي ندارد و در ضمن تبعیض آشکار و بدون دلیل است که با عقل و منطق و قرآن، در تضاد است . قرآنی که در آیات متعدد ظالمان و فاسقان را لعن میکند و آنان را مستوجب عذاب الهی میداند، چگونه این «مصونیت» را میپذیرد؟!
آیا از لعنها و نفرینها و تهدیدهای قرآن ، گروه خاصی (علي رغم داشتن صفات ملعونين )استثنا هستند؟! (7) مگر قرآن به مؤمنان فرمان ایستادگی در برابر کفار و فرار نکردن را نمیدهد و مجازات فرار را ، غضب الهی نمیشمارد؟(8) مگر در جنگ اُحد عدهای فرار نکردند(9) ، كه از جمله آنان همين عمر و ابوبكر بودند ؟!(10).
مگر طلحه و زبیر از همان عده مهاجران اوليه نبودند كه به اجماع شيعه و سني كار ناشايست انجام دادند؟ چرا علیه امام علی (ع) که با اجماع امت برگزیده شده جنگ «جمل» را راه انداختند و حدود هفده هزار مسلمان را به کشتن دادند؟! آیا مخالفت با حضرت و شمشیر کشیدن به روی او و یارانش، خدا از آن خوشنود و راضی است ؟ حقیقت این است که اعتقاد به پیراستگی تمامی مهاجران پیشگام و صحابه و اصرار و پافشاری روی این مطلب، چهره پاک و منطقی اسلام را (که همه جا میزان شخصیت اشخاص را ایمان و عمل صالح قرار میدهد) زشت و غیر قابل دفاع ساخته است!(11)
برای آگاهی بیشتر به آیات 12 سوره احزاب، 45 – 47 و 102 سوره توبه، 154 سوره آل عمران ، 6 سوره حجر و تفسير اين آيات (که در نکوهش برخی از اطرافیان و یاران پیامبر نازل شده، است) ، همچنين كتاب پژوهشي در عدالت صحابه ، احمد حسين يعقوب ، ترجمه محمد قاضي زاده ، حق جو و حق شناس تر جمه كتاب المراجعات ، علامه سيد شرف الدين و كتاب نقش ائمه در احياي دين و معالم المدرستین ، علامه عسگري و مناقب اهل البیت ، حیدر شیروانی ، مراجعه فرمائید
1- سوره توبه(9)آیه100.
2- فتح(48) آیه 18.
3 – حجرات (49) آیه 13.
4 – العصر (3) آیه 2 – 4.
5 – زمر (39) آيه 65
6-تفسیر نمونه، ج8، ص 109 – 110؛ المیزان، ج9، ص 374 – 375.
7– انفال ، 16، 17.
8 – آل عمران (3)آیه 153.
9 – مغازی و اقدمی، ج3، ص 904، به نقل از بحوث فی الملل و النحل، ج 1، ص 214.
10– تفسیر نمونه،ج8، ص 110؛ بحوث فی الملل و النحل، جعفر سبحاني ، ج1، ص 210 – 212.