پرسش:
سلام
سوال من در مورد دو حکمتی است که در نهج البلاغه به آن برخورد کردم که در مورد نکوهش زن آمده است حکمت 58 و 230 . و من کاملا واقف به این که امام علی ع و دیگر ائمه ع بنا به خواست الهی عالم بر کلیه امور علمی هستند و عاری از هر گونه اشتباه و بنا بر گفته پیامبر ص که می فرمود «انا مدينة العلم و عليٌ بابها، فمن ارادالعلم فيأت الباب)
ولی تنها مشکل من در این است که در پاسخ به کسانی که می گویند اسلام میان زن و مرد تفاوتی قایل نیست و ارزش زن در آن بالاست ولی احادیث امام شما با آن تناقض دارد چه پاسخی باید بدهم.و این که آیا امکان تحریف در این حکمت وجود دارد با توجه یه این که خداوند در قرآن حتی در سوره ای نیز به نام مریم نازل فرمودند که حاکی از ارزش زن است و فضایل بی بدیل زنانی در اسلام مانند حضرت زهرا س و حضرت خدیجه وجود دارد و هم چنین این که پیامبر ص فرزند پسری نداشتند و ائمه اطهار ع نیز از وجود مبارک حضرت زهرا س هستند .
ممنون از راهنمایی شما
پاسخ:
با سلام و عرض احترام
در جواب سئوال شما باید گفت در ایات قرآن کریم به صراحت به این مطلب اشاره شده که برتری انسانها به درجه ی تقوی وپرهیزگاری است ومرد وزن در رسیدن به درجه ی تقوی با هم برابرند وهمانطور که اشاره فرمودید نمونه هایی از زنان با فضیلت ذکر شده که منشأ خیر وبرکت فراوان بوده اند از طرفی امیرمؤمنان در نهج البلاغه مواردی را ذکر فرموده اند که هر کدام در جای خود قابل بحث وتوجیه است در ضمن شماره ی حکمت ها قابل تطبیق نبود لذا نتوانستم حکمت مورد نظر را خصوصا پیدا کنم ولی به طور کلی در مواردی که زن را موجودی شرور نامیده اند و پرهیز از زن را توصیه نموده اند شاید به این دلیل بوده که زنان به دلیل ویژگی های روحی وعاطفی وداشتن روحیه ی لطیف وحساسی که دارند بیشتر از مردان در معرض هیجانات کاذب واحساسی و وسوسه های شیطان قرار میگیرند واین خود کانالی برای سقوط مردان از طریق زنان ودامی برای شیطان است.
می توان گفت منظور امام این نیست که زن به خودی خود شرّ است بلکه برای مردان ودر تقابل با مردان شرّ محسوب می شود چرا که زن خوب دل مشغولی می آورد وزن بد آرامش مرد را سلب می کند "وبا این توجیه شرّ یعنی مانع خیر"که هر دوی اینها مرد را از مقاصد عالیه ی کمال و خیر باز می دارد، نه اینکه خودش وجودی شرّ ونا مبارک باشد وشاید بتوان گفت به طور معمول مردان در مقابل زنان به نوعی دچار ضعف وانعطاف خاطر هستند واین خود راهی برای نفوذ شیطان در وجود مرد است، لذا امام میفرمایند: از زن بد بپرهیز واز زن خوب بر حذر باش وشاید این ضعف وسستی متوجه مرد باشد که در مقابل وجود لطیف ودلربای زن دچار خود باختگی می شود وموجب کوتاهی در امر دین او می گردد .
خداوند متعال جمال و كشش خاصى را در زن قرار داده است و اين جذبه از همان زمان آغازين خلقت آدم و حوّا بوده است. چنان كه در روايات هم وارد شده است كه وقتى خداوند پس از آدم حوّا را آفريد و چشم آدم به اين زن افتاد آن چنان جمالى در او ديد كه گفت: خدايا اين مخلوق زيبا كيست؟ و من مى خواهم با او مأنوس و هم صحبت باشم و زمانى كه صداى حوا را شنيد به حوّا گفت چقدر خلقت تو زيباست! بنابراين خداوند متعال جمال و كشش خاصى را در درون زن قرار داده است كه اين كشش باعث مى شود مردان گرايش خاصى نسبت به زنان احساس نمايند و زنان از اين دل ربايى و خوش صحبتى سوء استفاده كنند. از اين رو اميرالمؤمنين عليه السلام با دقّتى كه به اين موضوع داشته اند خواسته اند با اين جمله حكيمانه مردان را از عواقب سوء گرايش هاى غيرمنطقى نسبت به زنان آگاه سازند. يعنى اگر چه آفرينش زن، شاهكار خلقت است و جذبه ها و جمال هاى دل ربايى دارد اما غرق شدن در اين امور و معطوف شدن توجه دائمى به آن مانند سم كشنده اى است كه انسان را از پا در مى آورد و موجبات هلاكت او را فراهم مى سازد و شايد از همين روست كه گفته شده است «من تعود أفخاذ النّساء لم يفلح»؛ شهيد ثانى، منية المريد، ص 228.؛ «اگر كسى به كامجويى از زنان عادت كند به فلاح و رستگارى نخواهد رسيد». پس همان طور كه ملاحظه مى شود اميرالمؤمنين عليه السلام نخواسته است به زنان توهين نمايند بلكه خواسته اند مردان را نسبت به عواقب سوء زن پرستى آگاه سازند.
اميرالمؤمنين عليه السلام درباره دنيا نيز بيانى مشابه با همين تعبير دارد: «فانما مثل الدنيا مثل الحية، لين مسها قاتل سمها»؛ نهج البلاغه، نامه 68.؛ «دنيا مثل آن مار خوش رنگى است كه رنگش زيبا، پوست آن بسيار نرم است اما درون آن سمّ كشنده اى است».
آيا اين سخن حضرت اميرعليه السلام مذمّت دنياست؟ دنيايى كه همه پيامبران، اولياء، حكيمان، عارفان، صالحان و شهيدان در آن به كمال رسيده اند؟! دنيايى كه مظهر حق و محل تجارت اولياى الهى و سجده گاه دوستان خدا تلقّى شده است؟ بديهى است كه على عليه السلام در مقام مذمّت دنيا نيست بلكه در صدد نكوهش جذب دنيا شدن و گرفتار آمدن در زرق و برق آن است و يا اينكه وقتى مى گويند: اتومبيل خطرناك است نه اينكه اتومبيل چيز بدى است بلكه منظور اين است كه راننده را توجه داده تا از آن به نحو عاقلانه استفاده نمايد. ر.ك: جوادى آملى، زن در آيينه جلال و جمال، ص 374.
درانتها به نظر می رسد تعابیر امام از زنان در نهج البلاغه در واقع توصیه های امیرمؤمنان به مردان است نه کشف حقیقت وجودی زنان گه حقیقت وجودی زن در جای خود بیان شده است.