پرسش:
روز قیامت که از ما باز خواست می شود چه کسی هست به کمک ما بیاید؟
پاسخ :
با سلام و عرض ادب و احترام
در روز قیامت هر کس مهمان اعمال و عقاید خود است و بر طبق آن مورد حسابرسی قرار می گیرد ، به برخی از تعبیرات قرآنی در زمینه گزارش از حالات مجرمان در زوز قیامت دقت کنید:
روزى كه بچهها به خاطر سختىها پير مىشوند.«يَومَاً يَجعَلُ الوِلدانَ شَيبَاً» (1)
روزى كه هيچ معامله و واسطه و رابطهاى در كار نيست. «يَومٌ لابَيعٌ فِيهِ و لاخُلَّةٌ وَ لا شَفاعَةٌ» (2)
روزى كه جز مؤمنان با تقوا، دوستان هم هر كدام براى ديگرى دشمن مىشوند. «الاَخِلاّءُيَومَئِذٍ بَعضُهُم لِبَعضٍ عَدُوٌّ اِلاَّ المُتَّقِينَ» (3)
روزى كه مجرم حاضر است همه چيز و همه كس فدا شود تا او نجات يابد. «لَواَنَّ لَهُم ما فِى الاَرضِ جَمِيعاً وَمِثلَهُ مَعَهُ لاَفْتَدَوا بِه» (4)
روزى كه انسان حتّى از نزديكترين افراد همچون برادر، مادر، پدر، فرزند و همسرش فرار و تنها به فكر نجات خودش مىباشد. «يَومَ يَفِرُّ المَرءُ مِن اَخِيهِ وَاُمِّهِ وَ اَبِيهِ وَصاحِبَتِهِ وَبَنِيهِ» (5)
روزى كه انسان فرياد مىزند راه فرار كجاست؟ «أينَ المَفَرّ» (6)
و روزى كه از هر كجا مرگ به او رو مىآورد، ولى از مرگ خبرى نيست. «وَ يأتِيهِ المَوتُ مِن كُلِّ مَكانٍ وَما هُوَ بِمَيِّتٍ» (7)
آرى، در آن روز ما هستيم و عمل ما، ما هستيم و جزا و پاداش .
در آن روز انسان گناهكار به دست پا مىافتد، چنانكه امام سجاد (ع) در دعاى سحر مىفرمايد: انسان به اطراف خود نگاه مىكند، گاهى به راست و گاهى به چپ، مىبيند هر انسانى كار نيكى كرده در آن روز سبب نجاتش شده، ولى تنها او دست خالى است. تمام كارهايى كه در دنيا انجام داده يا به خاطر ريا، غرور و عُجب باطل شده و يا به خاطر آنكه بعد از كار نيك گناهى كرده كه آن عمل نيك را از بين برده است، بسيارى از كارهايى را كه خيال مىكرد خوب است، الآن معلوم شد بد بوده و او نمىدانسته و به قول قرآن: «زُيِّنَ لَهُ سُوءُ عَمَلِه» (8) كار بد به صورت زيبا جلوه كرده است، «وَ هُم يَحسِبُونَ اَنَّهُم يُحسِنُونَ صُنعَاً» (9) افرادى هستند كه خيال مىكنند نيكوكارند.
در آن روز، گناهكار در بنبست قرار مىگيرد و دست به التماس و استمداد از اين و آن مىزند، در قرآن صحنههايى از استمداد بيان شده كه ما در اينجا اشاره مى کنیم:
الف: استمداد از مؤمنان
گناهكاران در قيامت در چند نوبت از مؤمنين استمداد مىنمايند، يك جا مىگويند: «اُنظُرُونَا نَقتَبِسْ مِن نُورِكُم قِيلَ ارجِعُوا وَرائَكُم فَالْتَمِسُوا نُوراً» (10) نگاهى به ما كنيد تا ما از نورى كه نتيجه عمل شما در دنياست بهرهمند شويم، ولى جواب منفى مىشنوند وبه آنان گفته مىشود: برگرديد به دنيا و از آنجا نور بخواهيد. گناهكاران مىگويند: «ألَم نَكُن مَعَكُم» (11) آيا ما در دنيا (در يك روستا، شهر، كارخانه، بازار، اداره و...) با شما نبوديم؟ مىگويند: چرا، جسم ما در يكجا بود، ولى خط فكرى ما، عملكرد و اهداف و رهبر و شيوه زندگى ما دوگونه بود.
در صحنه ديگر گناهكاران از بهشتيان چنين استمداد مىكنند: «اَفِيضُوا عَلَينَا مِنَ المَاءِ أو مِمّا رَزَقَكُمُ اللّهُ قالُوا اِنّ اللّهَ حَرَّمَهُما عَلَى الكافِرِينَ» (12) اى اهل سعادت! كمى از آبها يا آنچه خدا نصيب شما كرده به ما نيز بدهيد، ولى باز جواب منفى مىشنوند و مىگويند: خداوند نعمتهاى بهشت را بر كافران حرام كرده است.
ب: استمداد از مجرمان
بيچاره گناهكار كه هر چه استمداد از خوبان مىكند به جايى نمىرسد، تا بالاخره به فكر مىافتد كه گناه خود را به دوش اين و آن اندازد، به افرادى مىگويد: «لَولا اَنتُم لَكُنّا مُؤمِنِينَ» (13) اگر شما در دنيا نبوديد، ما مؤمن مىشديم و راه حق را مىرفتيم، شما مانع شديد. ولى پاسخى كه مىشنوند اين است: «أنَحنُ صَدَدنَاكُم» (14) آيا ما مزاحم هدايت شما بوديم؟ چرا با بودن راه و چراغ و چشم سالم، كجروى را انتخاب كرديد؟
گاهى مىگويند: «اَطَعنَا سَادَتَنا وَ كُبَرائَنا فَاَضَلُّونَا السَّبِيلا» (15) خدايا! ما تقصيرى نداريم، زيرا ما بدنبال بزرگان و رهبران فاسد بوديم كه به اين روز نشستيم، آنها ما را گمراه كردند و از خدا مىخواهند كه عذاب اين رهبران فاسد را دو برابر قرار دهد، «رَبَّنا آتِهِم ضِعفَينِ مِنَالعَذابِ» (16) ، ولى خداوند مىفرمايد: «لِكُلٍّ ضِعْفٌ» (17) نه تنها عذاب بزرگان دو برابر است، (زيرا هم كج رفتند و هم ديگران را به كجروى كشاندند،) بلكه عذاب شما هم دو برابر است، زيرا شما هم در واقع دو گناه انجام دادهايد: يكى اينكه كج رفتيد، ديگر اينكه با پيروى خود از رهبران فاسد، آن ستمگران را نيز تأييد و تشويق كرديد، پس هم مرتكب گناه انحراف شدهايد و هم مرتكب گناه تشويق ظالم.
گناهكاران به رهبران خود مىگويند: «فَهَل اَنتُم مُغنُونَ عَنّا» (18) ما كه عمرى پاى پرچم شما و بله قربانگو و تسليم بىچون و چراى شما در دنيا بوديم، آيا امروز شما مىتوانيد دردما را دوا و عذاب را از ما برطرف كنيد؟! رهبران فاسد مىگويند: «اِنّا كُلٌّ فِيهَا» (19) مگر نمىبينيد كه ما خودمان نيز در بلاها گرفتاريم.
خلاصه اينكه هر چه گناهكار مىخواهد خودش را برهاند و گناه را به دوش ديگرى (خواه رهبران فاسد يا محيط فاسد) اندازد نمىتواند، زيرا اراده انسان قوىترين نيرويى است كه مىتواند تمام سيستمها و نظامهاى غلط را بشكند، انسان ساخته محيط نيست، بلكه سازنده محيط است، انسان تنها سنّتپذير نيست، بلكه سنّتشكن نيز هست، انسان وابسته به سيستم اقتصادى نيست، بلكه خود داراى اراده و اختيار است.
ج: استمداد از شيطان
گناهكار در قيامت با ناله و نفرين به فكر مىافتد تا گناه خود را به دوش شيطان اندازد، ولى شيطان هم انحراف او را معلول اراده انسان مىداند و به مجرمان مىگويد: «فَلاتَلُومُونِى وَ لُومُوا اَنفُسَكُم» (20) مرا سرزنش نكنيد، بلكه خودتان را ملامت نماييد،
«اِلاّ أن دَعَوتُكُم فَاستَجَبتُم لِى» (21) زيرا من در دنيا كارى به شما نداشتم جز دعوت و وسوسه و اين خود شما بوديد كه دعوتم را پذيرفتيد،
«اِذا مَسَّهُم طائِفٌ مِنَ الشَّيطانِ تَذَكَّرُوا» (22) من همين وسوسهها و دعوتها را نسبت به بعضى مؤمنان داشتم، ولى آنها قوى بودند و هوشيار و متذكّر مىشدند.
آرى، شما خود خانه دلتان را به من داديد و من هم در آنجا سكونت كردم، «فَهُوَ لَهُ قَرِين» (23) وگرنه من نسبت به مردان خدا هيچگونه تسلّط قهرآميز و سلطنت و اجبار نداشتم. «مَا كانَ لِى عَلَيكُم مِن سُلطانٍ» (24) ، «لَيسَ لَهُ سُلطانٌ عَلَى الَّذِينَ آمَنوا» (25)
د: استمداد از مأموران جهنّم
گناهكارى كه به هر طرف رو مىكند دست ردّ به سينهاش مىخورد، نه مؤمنان و نه رهبران و دوستان فاسد به او كمك مىكنند و نه شيطان حاضر است گناه او را به عهده بگيرد، از ملائكه و مأموران دوزخ استمداد مىكند و مىگويد: «وَقَالَ الَّذِينَ فِى النّارِ لِخَزَنَةِ جَهَنَّمَ ادْعُوا رَبَّكُم يُخَفِّفْ عَنّا يَوماً مِنَ العَذابِ» (26) اى فرشتگان مأمور جهنّم! شما كه نزد خدا آبرو داريد از پروردگارتان براى ما بخواهيد كه حتّى اگر يك روز هم شده عذاب ما را تخفيف دهد وبه ما ترحّم كند، ما قبول داريم كه عذاب ما هميشگى است، ولى براى يك روز به ما لطف شود، ما قبول داريم كه عذاب ما نبايد تعطيل شود، ولى تقاضاى تخفيف داريم.
ه : استمداد از خداوند
زيانكاران ومكذّبين به آيات خدا كه به شقاوت و گمراهى خود معترفند، با كمال بىشرمى سرانجام به خداوند مىگويند: «رَبَّنا اَخرِجنَا مِنهَا فَاِنْ عُدنَا فَاِنّا ظالِمُونَ» پروردگارا! ما را از عذاب جهنّم بيرونآور، اگر دوباره خلاف كرديم ظالم و سزاوار دوزخيم، ولى جواب مىشنوند: «قَالَ اخسَئُوا فِيهَا وَ لاتُكَلِّمُونَ» دور شويد و حرف نزنيد و خفّه شويد! مگر يادتان رفته كه هرگاه بندگان شايسته در مناجات خود مرا مىخواندند و مىگفتند: «رَبَّنا آمَنّا فَاغْفِرلَنا وَارحَمنَا وَاَنتَ خَيرُ الرّاحِمِينَ» و از من طلب عفو و بخشش مىكردند، شما آنان را به مسخره گرفته و مىخنديديد و همين توهين و مسخره كردن سبب غفلت و بدبختى شما شد.(27)
آرى، آنان كه خود مؤمن واهل دعا نيستند، لااقل مردان خدا را مسخره نكنند.
پاسخ منفى، بازتاب عمل خود انسان
شايد به فكر شمااين چنين بيايد كه منصفانه نيست كه گناهكار اين همه استمداد كند و آنطور دست ردّ به سينهاش زده شود، ولى اين قضاوت عجولانه است، زيرا اگر كمى به عقب برگرديم مىبينيم كه اين گناهكار هم دست ردّ به سينه قرآن، پيامبران، امامان، علما و تمام راهنمايانش زده و آن طرد بازتاب و نتيجه همان لجاجتهاى اوست.
او با هر كسى سخن گفت، ولى در برابر خدا نمازى نخواند، به هر تار عنكبوتى تكيه كرد، ولى به قدرت خدا توكّل نداشت، از هر شخصى در برابر هر كارى تشكّر مىكرد، ولى آن همه نعمتها دل او را با خدا گرم نكرد، با داشتن دهها و صدها دليل روشن براى فاسد بودن فلان رهبر يا دوست، به خاطر چند روز كاميابى و هوسرانى دست از اطاعت او برنداشت، و خلاصه تمام طرد و پاسخهاى منفى به مجرمان در قيامت، نتيجه همان دست ردّ وطردى است كه آنها در دنيا نسبت به اسلام و قرآن و اولياى خدا داشتهاند.
نکته پایانی آن که بر اساس رواياتي از شيعه و اهل سنت، ملائكه، انبيا، اوصياي پيامبران و امامان معصوم، عالمان و دانشمندان ديني، شهيدان و مؤمنان، در روز قيامت، شفيعان درگاه الهياند. در اين قسمت به ذكر چند نمونه از روايات بسنده ميكنيم:
- رسول اكرم(ص): «سه گروه نزد خداوند شفاعت ميكنند و شفاعت آنها پذيرفته ميشود: پيامبران، عالمان و شهيدان» (28).
و نيز: «در روز قيامت، من شفاعت ميكنم و شفاعتم پذيرفته ميشود و علي شفاعت ميكند و شفاعتش پذيرفته ميشود و اهل بيتم شفاعت ميكنند و شفاعت شان پذيرفته ميشود». (29)
- امام صادق(ع): «به خدا سوگند! ما در حق شيعيان گنهكارمان شفاعت ميكنيم».(30)
- امام صادق(ع): «در روز قيامت ... به عابد گفته ميشود: به بهشت برو و به عالم گفته ميشود: بايست و به سبب آنكه مردم را تربيت و ادب نيكو آموختي، براي آنان شفاعت كن». (31)
پی نوشت ها:
1) سوره مزمل(73) آیه 17
2) سوره بقره(2) آیه 254
3) سوره زخرف(43) آیه 67
4) سوره رعد(13) آیه 18
5) سوره عبس(80) آیه 34
6) سوره قیامت (75) آیه 10
7) سوره ابراهیم(14) آیه 17
8) سوره فاطر(35) آیه 8
9) سوره کهف (18) آیه 104
10) سوره حدید (57) آیه 13
11) همان آیه 14
12) سوره اعراف(7) آیه 50
13) سوره سبا (34) آیه 31
14) همان آیه 32
15) سوره احزاب (33) آیه 67
16) همان آیه 68
17) سوره اعراف(7) آیه 38
18) سوره ابراهیم(14) آیه 21 و سوره غافر(40) آیه 47
19) سوره غافر (40) آیه 48
20) سوره ابراهیم(14) آیه 22
21) همان آیه 22
22) سوره اعراف (7) آیه 201
23) سوره زخرف(43) آیه 36
24) سوره ابراهیم(14) آیه 22
25)سوره نحل( 16) آیه 99
26) سوره غافر(40) آیه 49
27)سوره مومنون(23) آیات 106-111
28) ميزان الحكمه، ج 4، ص 1474؛ ج 6، ص 2794، ح )9502
29) همان، ج 4، ص 1475، ح 9505.
30) بحار الانوار، ج 8، ص 37، ح 15.
31) همان، ص 56.