آیا ارواح می توانند با انسان ها رابطه برقرار کنند ودر زندگی دنیوی تاثیر بگذارند؟

پرسش:
آیا ارواح می توانند با انسان ها رابطه برقرار کنند ودر زندگی دنیوی تاثیر بگذارند؟
پاسخ :
با سلام و عرض ادب و احترام
در ميان دانشمنداني كه گواهي به امكان «ارتباط با ارواح از طرق علمي» داده اند افراد سرشناسي پيدا می‌شوند كه نمی توان گفت «همه آنها» اغفال شده اند، و يا تلقين هاي دروغين افراد شيّاد، در آنها اثر گذاشته باشد. به خصوص اين كه بسياري از آنها با روح بدبيني، يا انكار شديد، وارد بحث درباره اين موضوع شده اند، ولي با اين حال در مشاهدات حسّي خود، اشباحي را ديده اند كه به چيزي جز به اشباح ارواح قابل تفسير نبوده¬اند.
اكنون قسمتي از گواهي دانشمندان كه از يك منبع قابل ملاحظه، يعني دائره‌المعارف قرن بيستم، استخراج و اقتباس شده است.
1 ـ به هنگام انتشار اين عقيده در ميان مردم اروپا، هيأتي از دانشمندان در سال 1869 براي بحث و بررسي دقيق پيرامون اين مسئله تشكيل شد.
هنگامي كه خبر تشكيل اين جمعيّت انتشار يافت، عدّه¬اي از نقاط مختلف جهان در انتظار نظر نهايي اين جمعيّت، دقيقه شماري می‌كردند؛ ولي آنها 18 ماه پي در پي به بحث و كنجكاوي پيرامون اين مسئله ادامه دادند و در جلسات ارتباط شركت جستند و از نزديك، پيامها و خارق عادات مزبور را بررسي و مشاهده نمودند و در پايان بيانيّه مشروحي صادر كردند كه قسمتي از آن را ذيلاً از نظر می‌گذرانيم
«... اين جمعيّت در تفحّصات علمي خود پيرامون مسئله ارتباط با ارواح، تنها روي مشاهداتي كه براي همه اعضاي جمعيّت حسّي بوده، و قرائن قطعي همراه داشته است، تكيه كردند.
2 ـ استاد كروكس كه رياست هيأت علمي سلطنتي انگلستان را به عهده داشت، در برابر صدها نفر از اعضاي هيأت مزبور، به مناسب گفتگو درباره اسپريتيسم، صريحاً اظهار كرد:
«من نمي گويم اين موضوع امر ممكني است؛ بلكه می‌گويم يك واقعيّت عيني است!»
و نيز نامبرده، در كتابي كه به نام «پديده هاي روحي» نگاشته و دهها بار تجديد چاپ گرديده است، می‌گويد:
«از آنجا كه من به وجود اين پديده‌ها ايمان دارم، اين يك نوع جُبن و ترس ادبي است كه به خاطر وحشت از انتقادات استهزاء كنندگان و امثال آنها كه هيچ گونه اطّلاعاتي در زمينه اين علم ندارند و نمي توانند بر ضدّ اوهامي كه به آن پايبندند قضاوت كنند، شهادت خود را در مورد آثار روح كتمان نمايم. من با نهايت صراحت، آنچه در اين باره با چشم خود ديده، و با تجربيّات مكرّر دقيق آزموده ام تشريح می‌كنم... .»
3 ـ روسل والاس كه در كشف قانون «انتخاب طبيعي» همكار داروين بود، در كتابي كه به نام «شگفتي‌هاي اسپريتيسم» نگاشته، چنين مي‌نويسد:
من مادّي و ماترياليست صِرف بودم و به مذهب خود، نهايت درجه ايمان داشتم و در هيچ نقطه از فكر من محلّي براي قبول مسئله «روح» نبود، و نه براي وجود مبدأ ديگري غير از اين جهان مادّي و نيروهاي وابسته به آن... ولي بالاخره ديدم مشاهدات حسّي را نمي‌توان ناديده گرفت و آنها را كنار زد، همينها بود كه مرا مجبور ساخت قبل از هر چيز، وجود يك سلسله واقعيّات تازه را ـ پيش از آن كه بدانم اينها مربوط به ارواح هستند يا نه ـ بپذيرم؛ اين مشاهدات تدريجاً محلّي از فكر مرا اشغال نمود؛ ولي بايد بگويم اين مطلب هرگز مربوط به استدلالات ذهني نبود، بلكه متّكي به يك سلسله مشاهدات حسّي بود كه يكي پس از ديگري انجام يافت تا آنجا كه نتوانستم عاملي براي آنها غير از ارواح قبول كنم...
نتيجه ـ نظير اين گواهيها از طرف جمع فراواني از دانشمندان در كتابهايي كه مخصوصاً در اين زمينه، خودشان نگاشته‌اند، يا به مناسبتهايي در كتب ديگر به آن اشاره نموده اند، ديده می‌شود و با توجّه به گواهي جمع كثيري از دانشمندان شرق كه اگر بخواهيم همه را عيناً نقل كنيم، كتاب بزرگي می‌شود، می‌توان قبول كرد كه «ارتباط با ارواح» از سر حدّ مسائل نظري گذشته و به صورت يك مسئله حسّي و تجربي در آمده است، بنابراين، بايد گفت ارتباط با ارواح را به عنوان يك واقعيّت می‌توان پذيرفت، ولي نبايد از نظر دور داشت كه اين مسئله مورد سوء استفاده عدّه زيادي قرار گرفته، و يا افراد ساده ذهني، به خيال خود به همين سادگي، و بدون هيچ گونه اطّلاعات علمي با يك ميز چرخان، يا يك استكان، يك صفحه كاغذ پر از حروف الفبا، با ارواح كبير و صغير خواسته اند تماس بگيرند؛ و به دنبال آن بازي، ميزگرد به راه افتاده و كم كم مسئله سر از تناسخ و بازگشت ارواح به بدنهاي جديد درآورده است؛ و يك واقعيّت با هزاران اوهام به هم آميخته شده، به اين ترتيب، اصل ارتباط ممكن است، ولي از ميان هزاران مدّعي، شايد تنها يكي راستگو باشد!