پرسش :
خدا را خیلی دوست دارم،همیشه در کارهایم به یاد خدا هستم اما درنماز خواندن سهلانگاری میکنم آیا آدم متدینی نیستم؟
پاسخ:
با سلام و عرض ادب و احترام
مسئله اعتقاد به خدا از نظر معرفتى در رتبه معارف و اعتقادات قرار دارد و از اصول دين به حساب مى آيد و در محدوده ايمان است ، اما انجام واجبات الهي( كه مهم ترين آنها نمازاست) ونيز ترك محرمات در حيطه عمل قرار دارد. ايمان و عمل ، لازم و ملزوم يكديگر اند و يكي بدون ديگري فايده ندارد . در آيات قرآن هر جا كه از عشق و ايمان به خدا سخن به ميان آمده ، عمل نيز در كنار او ذكر شده است. خداوند مي فرمايد : آنان كه نماز را برپاي مي دارند و در راه خداوند انفاق مي كنند ، ايشان مومنان حقيقي و واقعي هستند.(1)
اين آيه به خوبي مي فهماند ايمان بدون عمل ، ايمان حقيقي نيست و ازاعمال انسان به مهم ترين اعمال يعني نماز و دستگيري از مستمندان اشاره كرده است.
البته ايمان به خداوند داراي مراتب است و هر چه مرتبه ايمان افزايش يابد ، تاثير آن در اعمال نمايان تر مي شود . هم چنين هر چه اعمال نيك انسان بيشتر باشد ، سبب افزايش در مراتب ايمان مي شود . در واقع ايمان و عمل مكمل يكديكرند و در هم تاثير متقابل دارند. در كلامي از حضرت علي (ع) عمل نه تنها لازمه ايمان ، بلكه حتي جزئي از معناي ايمان دانسته شده است.
در سوال از محبت خدا سخن گفتيد كه اين نشانه ايمان است و گفتيد هميشه در كارها به ياد او هستيد . اين حالت بسيار ارزشمند است كه بايد قدر بدانيد و سعي در حفظ آن داشته باشيد . مطمئنا عمل به فرامين الهي و ترك محرمات در حفظ اين حالت قلبي و دروني بسيار موثر است.
گفته ايد كه آيا آدم متدين هستيد ؟ با وصفي كه از خود بيان كرده ايد مطمئنا انسان دين دار مي باشيد ، اما سهل انگاري در نماز و يا آنچه در سوالات پيشين بيان داشته ايد (ارتباط با نامحرم ) شايسته نيست. اين كه انساني هميشه در كارها خدا را به ياد داشته باشد ، اما در راز و نياز و سخن گفتن با او و نيز در ترك گناه سهل انگار باشد ، چندان قابل جمع نيست. خداوند مهم ترين ابزار ذكر و ياد خود را نماز بيان داشته و اصولا نماز را جز ذكر ندانسته و فرموده است: «اقم الصلوة لذكري» (2) نماز را براي ياد من برپا دار. نماز وسيله اي تقرب و نزديكي خداوند و ذكر و ياد او است ، پس چرا بايد آنچه را كه خود وسيله قرار دارد ، نسبت به آن سهل انگار باشيم.
سهل انگاري در نماز كم كم بين انسان و ذكر و ياد خداوند فاصله انداخته و در نتيجه انسان را از خداوند دور مي كند ، پس :
اگر خواهي كه دوست نگسلد پيوند سر رشته نگه دار تا نگه دارد.
البته اين سهل انگاري به چند دليل مي تواند امكان داشته باشد كه مهم ترين آنها عدم آشنائي به تاثيرانجام واجبات الهي و از جمله نماز در تعالي روح انسان است.
گاهي نيز گناهان قلب انسان را كدر مي كند و از شفافيت و پاكي بيرون مي آورد و موجب مي شود انسان نتواند آن گونه كه بايد و يا دوست مي دارد با خداوند ارتباط برقرار كند.
از منابع و مآخذ اسلامي به دست مي آيد كه براي رسيدن به حق و شاداب كردن روح عرفاني انسان، هيچ راهي بهتر از نماز يافت نمي شود. براي روح انسان شيفته هيچ غذايي سازگارتر و سرشارتر از نماز وجود ندارد، زيرا چه كسي بهتر از خداوند (كه براي رسيدن به هر هدفي، تركيب راه خاصي را مشخص فرموده است) ميتواند مَرْكب و معجوني براي رشد و ارتقاي انسان ها پديد آورد؟
آنچه زيبايي و حُسن و خير است، نماز سفره اي است گسترده كه خداوند آن را در پنج نوبت در شبانه روز براي بندگانش باز ميكند و بر سر اين سفره انواع و اقسام غذاهاي لذيذ وجود دارد و هر كس مطابق استعداد و تعالي خود از آن بهره مند ميشود.
هم چنين نماز رابطه بنده با خداست و طبيعي است كه بنده آن را به جا مي آورد كه خواسته خداوند و معبود اوست و اصولاهدف اصلي از خلقت انسان بندگي است و نماز بهترين شيوه اظهار بندگي است شكل نماز هم قشنگ است، هم معارف بلند اسلامي در آن وجود دارد، هم تسبيح و تقديس لفظي است و هم تقديس عملي ميباشد. ركوع و سجود و تسبيح و تحميد و دعا و تكبير و سلام و خلاصه همة زيبايي ها در نماز است. با اين همه اگر نماز به طور صحيح و كامل با حفظ شرايط و آداب خوانده شود، جلوي بسياري از مفاسد را مي گيرد: «إنّ الصلاة تنهي عن الفحشاء والمنكر و لذكرالله اكبر(3) نماز اگر با مقدمات و تعقيبات همراه باشد، انسان را به اوج معنويت ميرساند.
اينك به برخي از رواياتي كه در مورد نماز و اهميت آن بيان شده مي پردازيم تا با آگاهي بيشتربه اهميت آن واقف شده و نيز توفيق الهي را براي انجام هر چه بهتر آن در خواست نمائيم.
رسول خداصلى الله وعليه وآله فرمود: "نماز ستون دين است و اولين چيزى كه از اعمال بندگان در قيامت رسيدگى مى شود، نماز است. پس اگر نماز قبول شود و صحيح باشد، به اعمال ديگر بنده رسيدگى مى شود. اگر نمازش صحيح نباشد، به بقيه اعمالش رسيدگى نمى شود".(4)
اين روايت به صراحت تأكيد دارد كه قبولى ساير اعمال و شرط آن، پذيرش نماز انسان است. اگر نماز مقبول درگاه الهى قرار گيرد، بقيه اعمال بررسى گرديده و اعمال صالح مُهر تأييد مى خورند. اين نشان دهنده اهميت نماز در بين واجبات است. در روايت ديگرى داريم كه "مرز بين بندگى خدا و كفر، ترك صلاة است".(5)
اين قاعده در مورد ساير واجبات نيز مى آيد، يعنى اگر كسى روزه اش را عمداً ترك كرده و تا آخر عمر توبه نكند و قضايش را به جا نياورد، مسائل اعتقادى او زير سؤال مى رود. پس انجام واجبات الهى و ترك محرّمات نزد خداوند بسيار اهميت دارد، ولى اگر انسان نماز بخواند و فقط صرف رفع تكليف باشد، اين نماز داراى ارزش و اهميت پايينى است، هر چند تكليف از گردن انسان ساقط شده است. اين نماز اگر با شرايط صحت، خوانده شود، صحيح است، اما رسيدن به نماز مقبول درگاه الهى، علاوه بر شرايط ظاهرى، شرايط باطنى نيز دارد كه از جمله آنها اخلاص و با توجه و خشوع و خضوع خواندن است؛ بنابراين بسيار فرق است بين كسى كه اصلاً نماز نخواند با كسى كه به شرايط باطنى و معنوى آن توجه ندارد.
روايات زيادى در مذمت كسانى كه نماز را سبك شمرده و آن را ضايع مىكنند، وارد شده است. امام صادق عليه السلام در آخرين لحظات عمر شريف خود، خانواده ونزديكان را فراخواند و فرمود: "شفاعت ما شامل حال كسانى كه نماز را سبك بشمارند نمىشود". (6)
پي نوشت ها:
1- انفال (8) آيه 3
2- طه (20) آيه 14
3 - عنكبوت (29) آية 45.
4- رى شهرى، ميزان الحكمه، ج 2، ص 1630.
5- همان ص1664
6- همان ص1645.