پرسش:
امر به معروف و نهی از منکر نباید مفسده جانی داشته باشد. چرا امام حسین که می دانست امر به معروف مفسده جانی برایش دارد باز قیام کرد؟
پاسخ:
با سلام و اهدای امید
امر به معروف و نهی از منکر، یکی از اصول عملی اسلام است که از مهم ترین و عالی ترین واجبات اسلامی است. درباره عظمت این دو وظیفه مهم، به تعبیری رساتر و کامل تر از آنچه در قرآن کریم و کلمات اهل بیت و امامان معصوم (ع) آمده است، دست نمییابیم.
قرآن میفرماید: «کنتم خیر امة اخرجت للنّاس تأمرون بالمعروف و تنهون عن المنکر و تؤمنون بالله؛ (1) مسلمانان، بهترین امتی هستید (یا بودید) که خدا برای مردم جهان نمایان فرمود؛ زیرا امر به معروف و نهی از منکر میکنید و ایمان به خدا دارید».
حضرت صادق (ع) فرمود: «إن الامر بالمعروف و النهی عن المنکر سبیل الانبیاء و منهاج الصلحاء فریضة عظیمة بها تقام الفرائض و.. . ؛ (2) امر به معروف از منکر، روش پیامبران و شیوه صالحان و فریضه بزرگ الهی است که سایر واجبات به وسیله آن بر پا میشوند».
نکته دیگر این که واجبات و منهیات الهی، از نظر درجه اهمیت، یکسان نیستند. بعضی از معروفها و منکرها از نظر شارع مقدس اسلام به اندازهای با اهمیت است که برای حفظ آن واجب یا نهی از آن منکر، باید بذل جان کرد؛ ولی در برخی موارد، حفظ جان بر وجوب امر به معروف و نهی از منکر مقدّم است.
این که در کدام مورد امر به معروف و نهی از منکر باید تا حد بذل جان پیش رفت و در کدام مورد باید حفظ مال، آبرو، و جان را مقدم داشت، بستگی به موضوع امر به معروف و نهی از منکر دارد. اگر موضوع از احکام جزئی و در سطح محدود باشد، حفظ مال، آبرو و جان، مقدّم است؛ اما اگر موضوع در درجه بالای اهمیت است، باید امر به معروف و نهی از منکر کرد؛ هر چند انسان در این راه کشته شود.
امام خمینی (ره) میفرماید: «اگر معروف و منکر از موضوعاتی باشد که از نظر اسلام بسیار مهم است و امر به معروف و نهی از منکر در چنین موضوعی، متوقف بر بذل جان باشد، بذل جان، واجب است». (3)
امام حسین (ع) نیز در چنین موقعیتی بودند و «معروف»، اصل اسلام و سنت پیامبر(ص) بود که در حال از بین رفتن یا تحریف بود.
حضرت اباعبدالله الحسین (ع) دیدند اگر در آن برهه از زمان و در آن اوضاع خاصی که بر جامعه اسلامی حاکم بود، امر به معروف و نهی از منکر نکند، اصل اسلام در خطر است.
یک روز پیش از حرکت امام حسین (ع) از مدینه به طرف مکه، مروان بن حکم حضرت را در کوچه دید و گفت: یا اباعبدالله! تو را نصیحت میکنم به این که با یزید بیعت کنی که خیر دین و دنیایت در بیعت با یزید است. حضرت در پاسخ فرمود: «انا لله و انا الیه راجعون و علی الأسلام السلام اذ قد بلیت الأمه براع مثل یزید»(4) «وقتی فردی مانند یزید حاکم امت اسلام باشد بايد با اسلام وداع كرد ».
بنابراین، معلوم است که در آن زمان و موقعیت، اساس اسلام در خطر بود.
حضرت در جای دیگر فرمود:
«ألا ترون أنّ الحق لا یُعمَل به و أنّ الباطل لا یتناهی عنه، لیرغب المؤمن فی لقاء اله محقا؛ (5) آیا نمیبیند به حق عمل نمیشود؟ آیا نمیبیند قوانین الهی پایمال میشود؟ آیا نمیبیند این همه مفاسد پیدا شده و احدی نهی نمیکند؟ در چنین اوضاعی، مؤمن باید از جان خود بگذرد و لقای پروردگار را در نظر بگیرد».
در نتیجه، هم عمل حضرت مصداق عملی امر به معروف و نهی از منکر بود و هم در نتیجه بخشی آن، نیاز به آن همه جان فشانی و تحمل مصائب وجود داشت. به علاوه، این عمل عین تکلیف حضرت محسوب می شد و حضرت برای بقای دین بود که شهید شد و نه بقای یک فرع از فروع دین.
1. آل عمران (3)، آیه 109.
2. حر عاملی، وسائل الشیعه، نشر دار الاحیا التراث العربی، بیروت، 1412 ق، ج11، ص 395.
3. امام خمینی، تحریر الوسیله، نشر مؤسسه آثار امام، 1387 ش، ج 1، ص 472.
4. سید محسن امین، اعیان الشیعه، نشر دار التعارف، بیروت، بی تا، ج 2، ص 402.
5. محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، نشر دار الاحیا التراث العربی، بیروت، 1403 ق، ج 42، ص 192.