پرسش:
اگر ما از خدا چیزی را درخواست کنیم که به شاید صلاحمان نباشد، آیا میشود دعا کرد که خدایا خیر و مصلحت ما را در آن چیز قرار بده؟
پاسخ:
با سلام و ادب
مصلحت در امور شخصی که در پرسش به صلاح تعبیر شده است، تبدیل چیزی که در علم خداوند مصلحت نیست، به مصلحت، منع و اشکالی ندارد؛ برای نمونه به دو مثال اشاره می کنیم. اول؛ خرید فلان چیز به صلاح من نبود من از خداوند می خواهم خداوندا آن را روزی من کن و صلاح مرا نیز در این قرار بده.
دوم؛ داشتن فرزند به صلاح من نبود؛ مثلاً قرار بود پس از به دنیا آمدن بمیرد و یا ...، دعا می کنم: خدایا فرزندی به من عطا کن که خیر و صلاح من باشد و او را زنده بدار. این که گفته می شود معنای آن، تغییر و تبدیل در علم و اراده خداوند است، درست نیست؛ زیرا تمام اینها در لوح محو و اثبات است؛ یعنی در علم خدا روشن است که با دعای من آن چیز تغییر می کند. در برخی از دعاها نیز به این نکته اشاره شده است. الف. در برخی از دعاهایی که از ائمه(ع) به دست ما رسیده، بعد از بیان درخواستها، این درخواست نیز اضافه شده است که خدایا این امور را که از تو خواستم آنرا به صلاح و مصلحت من قرار بده.[1]
روشن است مقصود در این دعا این است که خدایا این امور را برای من قرار بده حتی اگر در این امور صلاح من نیست، اینها را به مصلحت من قرار ده. ب. عبدالله بن سنان مىگوید: از امام صادق (علیه السّلام) شنیدم: «دعا، قضا و اراده حتمى و مبرم را حتّى بعد از اینکه قطعى شده باشد، برمىگرداند، پس بسیار دعا کن؛ زیرا دعا کلید تمام رحمتها، و سبب کامیابى و بر آورده شدن تمام خواستههاست، و جز با دعا کردن نمىتوان به آنچه نزد خداوند است نایل گردید. بىگمان هیچ درى نیست که بسیار کوبیده شود، مگر اینکه بهزودى به روى کوبندهاش گشوده مىشود».[2] این روایت نیز مطلق است؛ یعنی دعا قضای حتمی را برمی گرداند خواه بی مصلحت باشد یا مصلحت در خلافش باشد.
البته یک وقت هم مصلحت در کلیات و احکام است؛ مثل نماز خواندن، روزه گرفتن و ... در این گونه امور با توجه به این که مصلحت در این امور قرب الی الله است تبدیل مصلحت معنا ندارد که ظاهراً در پرسش این فرض وجود ندارد.
[1]. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 95، ص 284، مؤسسة الوفاء، بیروت، 1404ق. «أَنْ تَرْزُقَنِی فِیهِ رِزْقاً وَاسِعاً حَلَالًا طَیِّباً کَثِیراً نَافِعاً لِلْآخِرَةِ وَ الدُّنْیَا مِنْ حَیْثُ أَرْجُو وَ مِنْ حَیْثُ لَا أَرْجُو وَ مِنْ حَیْثُ أَحْتَسِبُ وَ مِنْ حَیْثُ لَا أَحْتَسِبُ لَا تُعَذِّبْنِی عَلَیْهِ وَ لَا تُفْقِرْنِی بَعْدَهُ أَبَداً وَ أَنْ تَهَبَ فِیهِ صَلَاحاً لِقَلْبِی وَ صَلَاحاً لِدِینِی وَ صَلَاحاً لِأَهْلِی وَ صَلَاحاً لِوُلْدِی وَ صَلَاحاً لِمَا خَوَّلْتَنِی وَ رَزَقْتَنِی».
[2]. «الدُّعَاءُ یَرُدُّ الْقَضَاءَ بَعْدَ مَا أُبْرِمَ إِبْرَاماً فَأَکْثِرْ مِنَ الدُّعَاءِ فَإِنَّهُ مِفْتَاحُ کُلِّ رَحْمَةٍ وَ نَجَاحُ کُلِّ حَاجَةٍ وَ لَا یُنَالُ مَا عِنْدَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَّا بِالدُّعَاءِ وَ إِنَّهُ لَیْسَ بَابٌ یُکْثَرُ قَرْعُهُ إِلَّا یُوشِکُ أَنْ یُفْتَحَ لِصَاحِبِهِ»، کلینی، کافی، ج 2، ص 470، دار الکتب الإسلامیة، تهران، 1365 هـ ش.