پرسش:
با توجّه به اين كه قرآن كريم يك بار به صورت دفعى و بار ديگر به شكل تدريجى بر پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم)نازل شده است، چرا آن حضرت پيش از نزول تدريجى آيات هشدار دهنده، نيرنگ مشركان و منافقان را پيش بينى نمى كردند؟
پاسخ:
با سلام و عرض ادب
جواب اين پرسش از پاسخ پرسش پيشين روشن شد ؛ در اين جا نيز دو مطلب ديگر درباره علم انبياء و اولياى الهى بيان مى شود :
1 . علم تفصيلى به همه چيز ، از آن خداست ، ولى علم اجمالى از آن اوليا و انبياء است . رسول خدا(صلى الله عليه وآله) گرچه در در نزول دفعى، از همه محتواى قرآن كريم باخبر بودند، ولى علم ايشان به حوادث آينده و محتواى قرآن اجمالى بوده نه تفصيلى.
2 . علم خداوند علم فعلى است و چيزى از ديدگان او پنهان نيست ، ولى انبياء و اوليا ممكن است بسيارى از اسرار غيب را ندانند، امّا در هر مورد اراده كنند خداوند به آن ها تعليم مى دهد . چنان كه در روايات آمده كه پيشوايان معصوم(عليهم السلام) هنگامى كه مى خواستند چيزى را بدانند مى دانستند.[1]
با اين توضيح، پاسخ بسيارى از پرسش هاى مربوط با علم پيامبران و امامان حلّ مى شود؛ از جمله اين كه چرا امام حسن(عليه السلام) از كوزه زهرآلود آب نوشيد؟ يا چرا امام هشتم(عليه السلام) انگور يا انار زهرآلود را خورد؟ يا چرا حضرت يعقوب(عليه السلام) از وضع خود اين همه نگران بود؟ در تمام اين موارد مى توان گفت: آن ها اگر مى خواستند بدانند، مى دانستند؛ امّا چون آگاه بودند كه خدا براى امتحان آنان يا مصالح و حكمت هاى ديگرى اجازه دانستن به آن ها نداده، نمى خواستند بدانند.[2] افزون بر اين، مأمور به ظاهر بودند ، از اين رو، جز در موارد استثنايى ، از علوم غيبى استفاده نمى كردند.
در ضمن، رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم)بسيارى از نيرنگ هاى منافقان را پيش بينى مى كردند و متناسب با آن اقدام مى نمودند؛ امّا لازم نبود و بنا هم نبود كه رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم) و اهل بيت(عليهم السلام) در همه جا آن را اظهار كنند.
[1]. امام صادق(عليه السلام): ان الامام اذا شاء ان يعلم علم؛ آن گاه كه امام بخواهد بداند، مى داند. (بحارالانوار، علاّمه مجلسى، ج 26، ص 56، دارالكتب الاسلاميه).
[2]. ر.ك: پيام قرآن، آية الله مكارم شيرازى و ديگران، ج 7، ص 239 ـ 253، دارالكتب الاسلاميه.