پرسش:
1. معناى حجاب چيست؟
پاسخ:
حجاب در لغت به معناى ستر، پوشاندن، پنهان كردن، منع از داخل شدن، بازداشتن و ممانعت از دسترسى و رسيدن به چيزى، دفع و مانند آن است. پرده را نيز حجاب گفته اند؛ زيرا گويى شخصى پشت آن پنهان است. اين آيه به همين معنى است: «وَ إِذا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتاعاً فَسْئَلُوهُنَّ مِنْ وَراءِ حِجابٍ»؛[1]و هنگامى كه چيزى از وسايل زندگى را [به عنوان عاريت] از آنان (همسران پيامبر) مى خواهيد از پشت پرده بخواهيد.[2]
حجاب به معناى جوف و باطن (آنچه از دل پوشيده و پنهان است) نيز آمده است؛ مانند آيه: «وَ بَيْنَهُما حِجابٌ».[3]حجاب در اين آيه به معناى چيزى نيست كه ديده را مى پوشاند، بلكه مقصود، همان چيزى است كه مانع رسيدن لذت هاى بهشتيان به دوزخيان و رنجش و آزار دوزخيان به بهشتيان مى شود. به ابروى انسان نيز حاجب مى گويند؛ زيرا دو ابرو براى ديدگان همچون نگهبان هستند و از آنها دفاع مى كنند.[4]
از مجموع سخنان مفسران قرآن و عالمان لغت برمى آيد كه حجاب به معناى پرده يا پارچه و مانند آن است كه بدن انسان يا حقيقتى را بپوشاند تا آن را از صدمات احتمالى مصون دارد يا از اثر چيزى ممانعت كند؛ بنابراين در لغت، هر پوششى حجاب نيست؛ بلكه آن پوششى حجاب ناميده مى شود كه از آن براى محافظت و صيانت استفاده شود.[5]
پرسش:
2. مراد از جلباب كه در آيه 59 سوره احزاب آمده است، چيست؟
پاسخ:
براى رسيدن به معناى اين واژه، بايد مقدارى درباره ريشه و موارد كاربرد آن بحث شود. جلباب از ريشه جلب و جلبب از جلب است. «جلب» به معناى كشيدن، گردآورى، جمع كردن، آماده بودن و سوق دادن است؛ براى مثال وقتى مى گويند: قانون، فلان شخص را جلب كرد، به اين معنى است كه او را گرفت و به سوى محكمه سوق داد، همچنين اگر زخم كسى رو به بهبودى باشد، پوستى تازه روى زخم را مى پوشاند تا از رسيدن آلودگى به آن جلوگيرى كند كه به آن «جُلَب» گويند.
نكته مهم آن است كه بنابر ادبيات عرب، هر وقت در ريشه يك واژه، يكى از حروف اصلى آن تكرار شود، اين تكرار نشان از ويژگى خاصى در معنى است. واژه جلباب نيز از اين قبيل است؛ زيرا حرف سوم (ب) در ريشه آن تكرار شده است (جلبب). برخى لغت شناسان گفته اند كه اين تكرار بر جمع كردن كامل واستمرار آن دلالت دارد.
بنابراين، جلباب در جايى صادق است كه پوشنده پارچه يا عبا يا چادر، آن را پى درپى و به گونه كامل جمع كند و از رها كردن و باز بودن جلوى آن پرهيز كند.[6]
از مجموع كتاب هاى لغت و تصريح بسيارى از مفسران قرآن برمى آيد كه واژه جلباب به معناى پارچه اى دوخته يا ندوخته است كه قسمت عمده بدن، به ويژه سر را مى پوشاند؛ به گونه اى كه پس از پوشيدن، اگر اطراف آن را به سوى هم كشيده و جمع كنند، همه بدن را بپوشاند؛ از اين رو برخى از عالمان لغت، آن را بر پيراهن بلند و آزاد، چادر يا عبا تطبيق داده اند كه آن را براى مصون ماندن از نگاه نامحرمان مى پوشند.[7]
33) مقصود از خُمُر در آيه 31 سوره نور چيست: «وَ لْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلى جُيُوبِهِنَّ».
پاسخ:خُمُر» جمع «خِمار» (بر وزن حجاب) در اصل به معناى پوششى است كه چيزى را در خود از ديدگان مخفى مى كند و اگر به شراب هم خُمر مى گويند، به سبب آن است كه اين مايع، عقل را مى پوشاند و آن را مخفى مى كند و درباره لباس انسان به چيزى گفته مى شود كه زنان سر خود را با آن مى پوشانند ودر زبان فارسى به آن مقنعه يا روسرى گفته مى شود.[8] معناى آيه اين است: [اى پيامبر! به زنان با ايمان بگو كه اطراف ]روسرى هاى خود را روى سينه خود بيندازيد [تا گردن و سينه با آن پوشانده شود].
پرسش:
3. در قرآن كريم حجاب اسلامى براى زن چگونه توصيف شده است؟
پاسخ:
در قرآن كريم آيات فراوانى درباره حجاب و پوشش زنان آمده است؛ از جمله:
1. سوره نور، آيات 30، 31، 33 و 60.
2. سوره احزاب، آيات 35، 53، 55 و 59.
پرسمان قرآنى زن از زبان قرآن، صفحه 88
در برخى از اين آيات، به كيفيت و شكل حجاب پرداخته شده است؛ از جمله: «به زنان باايمان بگو كه ديدگان خود را [از هر نامحرمى] فرو بندند و پاكدامنى ورزند و زيورهاى خود را آشكار نسازند؛ مگر آنچه [به طور طبيعى] معلوم است و بايد مقنعه خود را بر گردن خويش [فرو ]اندازند و زيورهاى شان را جز براى شوهران يا پدران يا پدران شوهران يا پسران يا پسران شوهران يا برادران يا پسران برادران يا پسران خواهران يا زنان [هم كيش] خود يا كنيزان شان يا خدمتكاران مرد كه رغبتى [به زنان] ندارند يا كودكانى كه بر عورت هاى زنان وقوف حاصل نكرده اند (در اين مورد چيزى نمى فهمند) آشكار نكنند و پاهاى خود را [به گونه اى به زمين ]نكوبند تا آنچه از زينت شان نهفته دارند، معلوم گردد. اى مؤمنان! همگى (مرد و زن) به درگاه خدا توبه كنيد. اميد است كه رستگار شويد.[9]
در اين آيه چند نكته قابل توجه است:
1. زنان نبايد زينت هاى خود را ـ جز در مواردى كه به طور طبيعى ظاهر است ـ آشكار سازند.[10]
2. آنها بايد «خِمار» هاى خود را بر سينه هاى خود بيفكنند: «و ليضربن بخمرهنّ على جيوبهنّ» ، با توجه به اين آيه، زنان بايد تمام سر، گردن و سينه خود را بپوشانند.[11]
3. زنان در مواردى مجازند زينت خود را آشكار كنند كه در آيه 31 سوره نور به آنها اشاره شده است.[12]
پرسش:
4. با توجه به اينكه همه مسلمانان بايد حجاب را رعايت كنند، چرا در آيه حجاب، تنها زنان پيامبر مورد خطاب قرار گرفته اند؟
پاسخ:
رعايت حجاب وظيفه همه زنان مسلمان است و همسران پيامبر صلى الله عليه و آله وسلم به سبب انتساب به ايشان و قرار گرفتن در كانون وحى الهى، داراى موقعيت ويژه اى بودند و نسبت به حجاب و دورى از نامحرم، مورد تأكيد بيشترى قرار داشتند؛ ولى آيات حجاب فقط درباره آنان نيست؛ زيرا:
الف ـ مورد خطاب واقع شدن زنان پيامبر صلى الله عليه و آله وسلم در آيات 32 و 33 سوره احزاب جهت تأكيد است نه اختصاص داشتن حكم به آنان؛ چون در اين آيات دستورهايى آمده است كه به زنان پيامبر اختصاص ندارد؛ مانند: به پا داشتن نماز، پرداخت زكات، اطاعت از خدا و رسول و ... ؛ بنابراين، حكم حجاب و دورى از نامحرم نيز به آنان اختصاص ندارد؛ بلكه همانند نماز، زكات و... بين آنان و ديگران مشترك است.[13]
ب ـ در آيات ديگر مربوط به حجاب، همه زنان مسلمان مورد خطاب واقع شده اند؛ مانند آيه 31 سوره نور و آيه 59 سوره احزاب.
پرسش:
5. چرا آيه 59 سوره مبارك احزاب (اى پيامبر! به زنان و دختران خود و زنان مؤمنان بگو كه خويشتن را به وسيله چادر فرو پوشند) دختران مؤمنان را مخاطب قرار نداده و تنها به دختران خويش بسنده كرده است؟
پاسخ:
چند نكته شايان توجه است:
1. اين نوع خطاب ها به چگونگى خطاب هاى قرآن كريم باز مى گردد. قرآن كريم خطاب هاى متعددى دارد؛ برخى از آنها عام است و مراد از آنها همه افراد هستند؛ مانند: «هُوَ الَّذِى خَلَقَ لَكُم مَّا فِى الْأَرْضِ جَمِيعا».[14]برخى خطاب ها خاص هستند: «يَـأَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَآ أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ».[15]گروهى از خطاب ها عام هستند؛ اما مرادشان خاص است[16] و برخى خاص هستند؛ امّا با مراد عام: «يَـأَيُّهَا النَّبِىُّ إِذَا طَـلَّقْتُمُ النِّسَآءَ ...»؛[17]اى پيامبر! هر زمان خواستيد زنان را طلاق دهيد ...».
در اين جا مخاطب شخص پيامبر صلى الله عليه و آلهاست؛ ولى مراد از آن، عموم مسلمانان هستند. بسيارى از خطاب هاى قرآن كريم اين گونه است. آيه 59 سوره احزاب مخاطبان اوليه اش زنان و دختران پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله هستند؛ ولى مرادش عام است و همه زنان و دختران مسلمان را شامل مى شود؛ حتى اگر عبارت «نِسَآءِ الْمُؤْمِنِينَ» در ادامه نمى آمد، باز هم مراد عام بود؛ چنان كه آيه 32 و بخش ابتدايى آيه 33 و آيه 34 سوره احزاب چنين است.
2. واژه «نساء» عام است و شامل زنان، دختران و حتى دختر بچه ها نيز مى شود؛[18] بنابراين در اين آيه، به طور مستقيم به دختران مؤمنان اشاره نشده؛ ولى چون عام است، شامل آنان نيز مى شود.
اين گونه سخن گفتن در زبان فارسى نيز رايج است؛ براى مثال وقتى مى گوييم: زنان ايرانى بسيار باهوش هستند، به اين معنى نيست كه دختران ايرانى، كودن هستند و از هوش بهره اى ندارند.
پرسش:
6. چرا حجاب فقط بر زنان واجب است؟ آيا در دين براى مردان نيز حجاب ويژه اى در نظر گرفته شده است؟
پاسخ:
پوشش، فقط مخصوص زنان و دختران نيست؛ بلكه بر مردان نيز واجب است و اگر فرقى وجود دارد، در مقدار آن است. مرد و زن بايد برخى از اعضاى بدن خود را بپوشانند؛ امّا برخى اعضا را فقط زنان بايد بپوشانند كه پوشاندن آن اعضا بر مردان واجب نيست.[19]
دانستن اين نكته لازم است كه مقدار پوشش زنان را خداوند حكيم، پيامبر صلى الله عليه و آله وسلمو امامان (عليهم السلام) مشخص كرده اند. مصالح و فوايد زيادى براى حجاب وجود دارد كه برخى آيات و روايات در اين باره بيان شد. تفاوت مقدار پوشش زن و مرد به سبب تفاوت هاى جسمى و روحى زن و مرد مشخص شده است.
حجاب بانوان ـ كه چادر بهترين نوع آن است ـ به لحاظ آفرينش و شخصيت گران سنگى است كه خانم ها دارند و اين يك ارزش، كرامت و بها دادن به آنها است و بى حجابى، بى بندوبارى و در معرض بيگانگان و نامحرمان قرار گرفتن، پژمردگى، بدبختى، بى شخصيتى، آلودگى و ... را در پى دارد.
بر مردان واجب نيست كه چادر و مقنعه بپوشند؛ ولى بر آنان است كه چشم خود را از نگاه به نامحرم حفظ كنند[20] و عفاف داشته باشند و عورت خود را از نگاه ديگران بپوشانند؛ اما پوشاندن بقيه بدن واجب نيست، مگر آنكه بدانند زنان نامحرم به بدن آنان نگاه مى كنند كه در اين صورت، بايد بدن خود را از نگاه آنان حفظ كنند.[21]
پرسش:
7. از منظر قرآن كريم، حجاب چه ضرورتى يا بى حجابى و برهنگى، چه اشكالاتى دارد؟
پاسخ:
عفت و پاكدامنى با آفرينش و فطرت زن آميخته است؛ به گونه اى كه هم خود زنان خواهان عفت و پاكدامنى هستند و هم ديگران زن را با اين ويژگى مى خواهند. اسلام نيز با در نظر گرفتن آفرينش زن و صلاح و خير جامعه، حجاب را لازم شمرده است تا عفت برونى زن با عفت درونى او هماهنگ و بنيان خانواده مستحكم گردد و زن همچون كالاى ناچيزى در معرض همگان قرار نگيرد.
قرآن كريم موضوع حجاب را در چند آيه يادآورى و در بعضى از آنها به حكمت و فلسفه آن اشاره كرده است:
1. پاكى دل هاى مردان و زنان و آلوده نشدن آنها: در قرآن كريم افزون بر بهداشت جسمى، بهداشت روحى و روانى هم وجود دارد كه اگر آن مسائل مراعات نشود، روح مسموم مى شود و آثار خطرناكى در پى دارد كه از مسموميت جسمى به مراتب خطرناك تر است.
قرآن كريم در آيه 53 سوره احزاب درباره روبه رو شدن و صحبت كردن با زنان پيامبر صلى الله عليه و آله وسلممى فرمايد: «وَ إِذَا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتَـعا فَسْـٔلُوهُنَّ مِن وَرَآءِ حِجَابٍ ذَ لِكُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِكُمْ وَ قُلُوبِهِنَّ ...»؛ هنگامى كه چيزى [از وسايل زندگى را به عنوان عاريت] از آنان (همسران پيامبر) مى خواهيد، از پشت پرده بخواهيد. اين كار براى پاكى دل هاى شما و آنها بهتر است.
2. در امان ماندن از آزار ديگران: خداوند در آيه 59 سوره احزاب مى فرمايد: «يَـأَيُّهَا النَّبِىُّ قُل لأِّزْوَ جِكَ وَ بَنَاتِكَ وَ نِسَآءِ الْمُؤْمِنِينَ يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِن جَلَـبِيبِهِنَّ ذَ لِكَ أَدْنَى أَن يُعْرَفْنَ فَلاَ يُؤْذَيْنَ وَ كَانَ اللَّهُ غَفُورا رَّحِيما»؛ اى پيامبر! به همسران و دخترانت و زنان مؤمنان بگو كه چادرهاى خود را بر خويش فرو افكنند [طورى كه زير گلو و سينه هاى شان پيدا نباشد]، اين كار براى اينكه [به عفت و تقوا ]شناخته شوند و مورد اذيت [اهل فسق و فجور] قرار نگيرند، بهتر است [و اگر تا كنون خطا و كوتاهى از آنها سر زده، توبه كنند كه] خداوند همواره آمرزنده و رحيم است.
پس اگر زنان حجاب خود را رعايت نكنند، زمينه را براى اذيت و آزار خويش فراهم مى آورند؛ افزون بر اينكه از هويت مستقل و شناخته شده زنان مؤمن نيز فاصله مى گيرند.
3. به طمع نيفتادن افراد بيمار دل: در آيه 32 از سوره احزاب، خطاب به زنان پيامبر صلى الله عليه و آله وسلم ـ كه در واقع خطاب به همه زن ها است ـ آمده است: «... به شكل هوس انگيز سخن نگوييد كه بيماردلان در شما طمع كنند و سخن شايسته بگوييد.»
روشن است زنى كه حجاب خود را رعايت نمى كند يا با ناز و كرشمه با مردان نامحرم سخن مى گويد، باعث مى شود افراد بيمار دل در او طمع كنند وباعث آزار او را فراهم سازند.
پس برهنگى، بدحجابى يا بى حجابى، در واقع سبب ناهنجارى هاى اجتماعى براى خود مسلمانان مى گردد و زمينه را براى فساد و فحشا آماده مى كند، همچنين بر استوارى اجتماع و استحكام پيوند خانوادگى، جلوگيرى از چشم چرانى ها، حفظ ارزش ها و احترام زن افزوده مى شود.[22]
پرسش:
8. مگر خداوند زيبايى و زينت را دوست ندارد كه به زنان دستور مى دهد زينت ها و زيبايى هاى خود را بپوشانند و حجاب داشته باشند؟
پاسخ:
خداوند زيبا است و زيبايى را دوست دارد؛ به همين جهت در قرآن كريم مى فرمايد: «يَـبَنِىءَادَمَ خُذُواْ زِينَتَكُمْ عِندَ كُلِّ مَسْجِدٍ ...»؛[23]اى فرزندان آدم! زينت خود را هنگام رفتن به مسجد با خود برداريد ... بگو: چه كسى زينت هاى الهى را كه براى بندگان خود آفريده و روزى هاى پاكيزه را حرام كرده است؟! بگو اينها در زندگى دنيا براى كسانى است كه ايمان آورده اند [اگر چه ديگران نيز با آنها مشاركت دارند، ولى ]در قيامت، خالص [براى مؤمنان] خواهد بود.
پس اسلام زينت وزيبايى را دوست دارد و حتى از زنان مى خواهد كه خودشان را براى همسران شان بيارايند و از مردان نيز مى خواهد در برابر همسران شان آراسته باشند.[24]
روش اسلام درباره استفاده از زينت و آرايش، موزون و معتدل است؛ نه تمايلات زيبايى دوستى روح انسان را سركوب مى كند و نه بر كردار تجمل پرستان صحّه مى گذارد.
در اسلام، استفاده كردن از زيبايى هاى طبيعت، لباس هاى زيبا و متناسب، به كار بردن انواع عطرها و امثال آن، نه تنها جايز شمرده شده، بلكه در روايات زيادى به آن سفارش شده است[25]؛ چنان كه پيامبراكرم صلى الله عليه و آله وسلممى فرمايد: «خداوند دوست دارد هنگامى كه بنده مؤمنش مى خواهد به ديدار برادرش (ايمانى يا نسبى) برود، خود را مهيّا و زيبا سازد.»[26]
امّا اسراف و زياده روى در زينت و همچنين زينت و آرايشى را كه موجب فساد، گناه، تجمل پرستى، اشاعه فحشا و پديد آمدن زشتى ها در جامعه مى شود، جايز نمى داند؛ چنان كه قرآن مجيد زنان را از نشان دادن زينت و آرايش خود به نامحرمان نهى كرده است.[27]
در اسلام، زينت كردنِ مرد به طلا (مثل آويختن زنجير طلا به سينه، پوشيدن انگشتر طلا، بستن ساعت مچى طلا و ...) و همچنين پوشيدن لباس زنانه توسط مرد و لباس مردانه به وسيله زن و زينت كردن هر يك از مرد و زن به زينت ديگرى، حرام شمرده شده است.[28]
البته توجه داشتن به زينت و زيبايىِ ظاهر خوب است، امّا اسلام افزون بر اينكه از اسراف و زياده روى در زينت و تجمل پرستى نهى كرده، به زيبايى باطن بيشتر اهميت داده است.[29]
آنچه در آيه مورد پرسش آمده (اى فرزند آدم! براى رفتن به مسجد زينت خود را برگيريد) معناى همراه داشتن زينت هنگام رفتن به مسجد و تنها آرايش ظاهرى نيست، بلكه آرايش معنوى نيز مدنظر است؛ بنابراين هنگام رفتن به مسجد ـ كه محل اجتماع مسلمانان است ـ بايد به گونه اى آراسته شد؛ از اين رو به پوشيدن لباس هاى مرتب و پاك، شانه كردن موها، به كار بردن عطر و نيز مزيّن شدن به ملكات اخلاقى و پاكى نيّت و اخلاص تأكيد و سفارش شده است.[30]
[1] . سوره احزاب، آيه 53.
[2] . قاموس قرآن، سيد على اكبر قرشى، ج 2، ص 104.
[3] . سوره اعراف، آيه 4.
[4] . مفردات راغب، راغب اصفهانى، واژه حجب.
[5] . الميزان، ترجمه موسوى همدانى، ج 8، ص 154؛ مسئله حجاب، مرتضى مطهرى، ص 62؛ حسن مصطفوى، التحقيق فى كلمات القرآن الكريم، ج 2، ص 167.
[6] . حسن مصطفوى، التحقيق فى كلمات القرآن الكريم، ج 2، ص 95.
[7] . ابن منظور، لسان العرب؛ مفردات راغب، واژه جلب؛ تفسير نمونه، ج 17، ص 428؛ الميزان، ترجمه موسوى همدانى، ج 16، ص 510؛ جوامع الجامع، ترجمه گروه مترجمان، ج 5، ص 153؛ أطيب البيان فى تفسير القرآن، ج 10، ص 527.
[8] . تفسير نمونه، ج 14، ص 440؛ قاموس قرآن، ج 2، ص 299؛ التحقيق فى كلمات القرآن الكريم، ج 3، ص 129؛ مفردات راغب، واژه خمر .
[9] . سوره نور، آيه 31.
[10]. ر.ك: تفسير نمونه، ج 14، ص 438 ـ 441.
[11]. همان، ج 14، ص 450.
[12]. همان، ص 440 ـ 441.
[13]. ر.ك: الميزان، ج 16، ص 308؛ تفسير نمونه، ج 17، ص 291 ـ 292.
[14] . سوره بقره، آيه 29.
[15] . سوره مائده، آيه 67.
[16] . سوره حج، آيه 1.
[17] . سوره طلاق، آيه 1.
[18]. سيد على اكبر قرشى، قاموس قرآن، مدخل «نساء».
[19] . ر.ك: توضيح المسائل، احكام نگاه كردن؛ تحريرالوسيله، ج 1، ص 17.
[20] . سوره نور، آيه 30.
[21]. ر.ك: توضيح المسائل مراجع، بنى هاشمى، ج 2، ص 449؛ استفتائات مقام معظم رهبرى.
[22]. ر.ك: مرتضى مطهرى، مسئله حجاب؛ على محمدى، فلسفه حجاب.
[23] . سوره اعراف، آيه 31 ـ 32.
[24]. ر.ك: وسائل الشيعه، ج 20، ص 246، باب استحباب التنظيف و الزينة للرجال و النساء؛ ج 2، ص 89؛ مكارم الاخلاق، شيخ طبرسى، ص 79.
[25]. ر.ك: وسائل الشيعه، ج 3، ص 340 ـ 419، ابواب احكام الملابس؛ تفسير نمونه، ج 6، ص 147 ـ 155؛ حليه المتقين، ص 3 ـ 29.
[26]. ر.ك: ميزان الحكمه، ج 1، ص 414 ـ 416، واژه «جمال»؛ ج 2، ص 1204، واژه «زينت».
[27]. ر.ك: سوره نور، آيه 31؛ سوره احزاب، آيه 59.
[28]. ر.ك: بنى هاشمى، توضيح المسائل مراجع، ج 1، ص 484 ـ 490.
[29]. ر.ك: ميزان الحكمه، ج 2، ص 1205 ـ 1206، واژه «زينت».
[30] . الميزان، ترجمه موسوى همدانى، ج 8، ص 99؛ تفسير نمونه، مكارم شيرازى، ج 6، ص 148.
منبع: http://maarefquran.com