پرسش:
جبر و اختيار چه مقدار در انجام كارها مؤثر است؟
پاسخ:
با سلام و تشکر از ارتباط جنابعالی با سایت طلبه پاسخگو و آرزوی کسب توفیقات روز افزون
تمام كارهاي انسان اعم از خوردن، خوابيدن، كار كردن، حرف زدن، بدي كردن، خوبي نمودن و... طبق قضا و قدر الهي صورت ميگيرد. اصولاً همه حوادث جهان به مشيت و قضا و قدر الهي اتفاق ميافتد. چيزي در جهان آفرينش رخ نميدهد مگر به فرمان و قضاي الهي، در عين حال، قضا و قدر الهي منافاتي با اعمال اختياري انسانها ندارد.
يعني چنين نيست كه بخشي از زندگي انسان مربوط به تقدير باشد و بخشي ديگر مربوط به خود انسان باشد و تقدير و قضا و قدر، نقشي نداشته باشند.
به عبارت ديگر تقدير خداوند در عرض اختيار و تلاش انسان نيست ، بلكه در همان جا كه تلاش است ، تقدير نيز هست.
ترديدي نيست كه خداوند براي هر چيزي علت ها و اسباب هايي قرار داده كه هستي و مشخصات آن بستگي به آنها دارد. اين طور نيست كه هر چه در جهان پديد مي آيد، بدون رابطه با قبل و بعد و صرفاً اتفاقي و بي حساب باشد. همان گونه كه در بارش برف و باران و ... علل و عواملي دخالت دارد و هرگز چنين كاري بي علل و اسباب انجام نمي پذيرد.
بديهي است اين مسئله با اصل آزادي و اختيار انسان منافات ندارد،زيرا اختيار و آزادي يكي از اسباب و علل جهان است؛ يعني خداوند خواسته و مقدّر نموده كه بشر كارهاي خود را به ارادة خود انجام دهد، و سرنوشت خويش را رقم زند. اين كه مي گوييم كارهاي انسان هم به اختيار خود او است و هم قضا و قدر الهي دخالت دارد، به همين معني است كه خدا اراده فرموده و مقدّر كرده كه بشر سرنوشت خود را تعيين كنند و آن راهي كه انسان با ارادة خود انتخاب كرده، همان است كه مقدّر است.
انسان فقط يك نوع سرنوشت ندارد، بلكه سرنوشت هاي گوناگوني در پيش دارد كه ممكن است هر كدام از آنها جانشين ديگري گردد، مثلاً اگر كسي بيمار شود و معالجه كند و نجات پيدا كند، به موجب سرنوشت و قضا و قدر است.
نيز اگر معالجه نكند و رنجور بماند و يا بميرد، آن نيز به موجب سرنوشت و قضا و قدر است.
امام علي(ع) از پاي ديوار كجي برخاست و پاي ديوار ديگري نشست. گفتند: آيا از قضاي الهي فرار مي كني؟ پاسخ داد: "از قضاي خدا به قَدَر وي و قضاي ديگري فرار مي كنم".(1) يعني قضا و قدر معيّن كرده كه هر چيزي اثر خود را داشته باشد و من با آگاهي كه دارم، چيزي را انتخاب مي كنم كه اثر خوب داشته باشد. البته گاهي انسان در آزادي و انتخاب اشتباه ميكند. و آن چيزي را كه صحيح مي دانسته، صحيح نبوده، يا آن چيزي را كه علت مي پنداشته، علت واقعي نبوده است.
با اين مقدمه طولاني حال در پاسخ به سؤال مي گوييم كه هر آنچه انسان در مقابل آن تكليف دارد و پاسخگو است ، در حيطه اختيار انسان قرار دارد و تلاش انسان در آن موثر است و ازدواج يكي از آن موارد است ، يعني تلاش انسان در آن نقش دارد و در عين حال با تقدير خداوند نيز منافات ندارد.
نكته بسيار مهم كه بايد توجه داشت اين استكه عوامل مؤثر در كار جهان كه مجموعاً علل و اسباب جهان را تشكيل مي دهند و مظاهر قضا و قدر به شمار مي روند، منحصر به امور مادي نيستند. يك سلسله امور معنوي نيز وجود دارد كه در تغيير و تبديل سرنوشت بشر مؤثر است. رفتار و كردار بشر حساب و عكس العمل دارد. خوب و بد در مقياس جهان بي تفاوت نيست، مثلاً آزار رساندن به جاندار، اعم از حيوان و انسان به ويژه به صاحبان حقوق از قبيل پدر و مادر و معلم، اثرهاي بدي در زندگي دنيا به بار مي آورد. هم چنين احترام به آنها در سعادت و زندگي انسان بي اثر نيست. دعا هم يكي از عوامل معنوي اين جهان است كه ميتواند در سرنوشت حادثه اي مؤثر باشد. صدقه نيز يكي از عوامل مهم معنوي است. اصولاً كارهاي خير و نيكويي ها و به طور كلي گناه يا اطاعت، توبه يا پرده دري، دادگري يا بيدادگري، نيكوكاري يا بدكاري،دعا يا نفرين و همانند آنها چيزهايي هستند كه در سرنوشت بشر از نظر عمر، سلامت، روزي و موفقيت مؤثر ميباشند.
سعادت و شقاوت، خوشبختي و بدبختي يك امر حتمي و اجتنابناپذير نيست، حتي اگر انسان كارهايي انجام داده باشد كه در صف اشقيا قرار گيرد، اما ميتواند با تغيير موضع خود و روي آوردن به نيكيها، مخصوصاً خدمت به خلق خدا (با قصد نزديكي به خدا) سرنوشت خود را دگرگون سازد."(2)
شهيد مطهري (ره) در مورد مطلب فوق ميگويد: اعمال و افعال بشر از آن سلسله حوادث است كه سرنوشت حتمي و تخلفناپذير ندارد، زيرا بستگي دارد به هزاران علل و اسباب و از آن جمله انواع ارادهها و انتخابها و اختيارها كه از خود بشر ظهور ميكند.(3)
البته نه به اين معنا كه تلاش انسان در مقابل تقدير و سرنوشت باشد ، بلكه تلاش جزئي از سرنوشت است كه با آن زندگي به گونه اي رقم مي خورد و بدون آن زندگي به شكل ديگر.
از رسول اكرم(ص) سؤال شد كه: آيا دوا و دعا جهت استشفا به كار گرفته ميشود و اين امور ميتوانند سرنوشت بيمار را تغيير دهند و جلوي قدر الهي را بگيرند؟ حضرت فرمود: دعا و دوا ميتوانند سرنوشت بيمار را تغيير دهند. اينها جلوي قدر الهي را نميگيرند، بلكه خود اينها نيز از قدر الهي هستند(4)، يعني خداوند مقرر نموده است كه عوامل مادي و معنوي (چون دعا، صدقه و انفاق، خدمت به خلق خدا) در سرنوشت انسان تأثير گذارند.. استاد مطهري مي گويد: "از نظر جهان بيني الهي، جهان هم شنواست و هم بينا، ندا و فرياد جاندارها را مي شنود و به آن ها پاسخ مي دهد. به همين جهت دعا يكي از علل اين جهان است كه در سرنوشت انسان مؤثر است. جلو جريان هايي را مي گيرد و يا جريان هايي به وجود مي آورد. به عبارت ديگر، دعا يكي از مظاهر قضا و قدر است كه در سرنوشت حادثه اي مي تواند مؤثر باشد يا جلو قضا و قدري را بگيرد"(5)
امام صادق(ع) مي فرمايد: "دعا قضاء الهي را بر مي گرداند ، اگر چه قضاء الهي محكم شده باشد از اين رو زياد دعا كن كه آن كليد هر رحمت و بر آوردن هر حاجت است". (6)
از امام كاظم (ع) نقل شده كه فرمود: "بر شما باد به دعا كردن زيرا دعا و درخواست از خدا بلائي را كه از مرحله قدر و قضا گذشته و جز امضاء آن نمانده (يعني تمامي اسباب آن فراهم شده ولي هنور در خارج وجود پيدا نكرده) بر مي گرداند". (7)
امام صادق(ع) مي فرمايد: "خدا را بخوان و دعا كن و مگو كار گذشته است". (8)
هر چند دعا در حل مشكلات از جمله ازدواج نقش مؤثري دارد، ولي بايد بدانيم دعا هرگز نبايد جانشين فعاليت گردد؛ يعني نمي توان به صِرْف دعا كردن،به مقصود و هدفِ دلخواه نائل گشت، چون خداوند براي هر كاري، اسباب و مقدماتي قرار داده و از مردم مي خواهد از همان راه ها وارد شوند. امام صادق(ع) مي فرمايد: "خداوند امتناع دارد كه امور عالَم را جاري كند مگر از طريق وسائط و اسبابي. خداوند براي هر چيز سببي و براي هر سببي حكمتي و براي هر حكمتي دانشي و براي هر دانشي دروازة گويايي قرار داده است".(9)
1.توحيد صدوق، ص 369.