پرسش:
جز خدا كسى شايستة ستايش نيست و ياد خدا هميشه لازم است. چگونه مى توان به آن نايل شد؟
پاسخ:
با سلام و ادب
ذكر يعنى ياد كردن، ذكر خدا يعنى ياد خدا:قرآن مجيد مي فر مايد:
"يا ايّها الّذين آمنوا اذْكروا اللَّه ذكراً كثيراً؛(1) اي مؤمنان! خدا را زياد ياد كنيد".
امام على(ع) فرمود: "ذكر اللَّه شيمة المتّقين؛(2) همواره عادت متّقيان ذكر گفتن است".
عادت به ذكر گفتن از عادتهاى خوب است. اگر كسى خود را به ذكر گفتن عادت دهد و همواره به ذكر خدا مشغول باشد، بايد اين ذكر زبانى، مقدمهاى براى ذكر و ياد قلبى خداوند شود. آنچه كه اهميت دارد، ذكر قلبى خداوند است و اين كه انسان در دل به ياد خداوند باشد. معناى حقيقى ذكر (ياد كردن) همين است. اصولاً ذكر اختصاص به قلب دارد و ذكر زبانى چون حكايت از ذكر و ياد قلبى دارد، به آن ذكر مىگويند.
امام صادق(ع) مي فرمايد:
مَا مِنْ شَيْءٍ إِلَّا وَ لَهُ حَدٌّ يَنْتَهِي إِلَيْهِ إِلَّا الذِّكْرَ فَلَيْسَ لَهُ حَدٌّ يَنْتَهِي إِلَيْهِ فَرَضَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ الْفَرَائِضَ فَمَنْ أَدَّاهُنَّ فَهُوَ حَدُّهُنَّ وَ شَهْرَ رَمَضَانَ فَمَنْ صَامَهُ فَهُوَ حَدُّهُ وَ الْحَجَّ فَمَنْ حَجَّ فَهُوَ حَدُّهُ إِلَّا الذِّكْرَ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَمْ يَرْضَ مِنْهُ بِالْقَلِيلِ وَ لَمْ يَجْعَلْ لَهُ حَدّاً يَنْتَهِي إِلَيْهِ ثُمَّ تَلَا هَذِهِ الْآيَةَ يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا اللَّهَ ذِكْراً كَثِيراً وَ سَبِّحُوهُ بُكْرَةً وَ أَصِيلًا
چيزي نيست مگر براي آن حدي است جز ياد خدا كه هيچ حدي براي او نيست خدا واجباتي را واجب كرده است مانند حج و روزه كه هركس ماه رمضان را روزه بگيرد و حج بجا آورد حدش را آورده است.اما ذكر خدا اين طور نيست خدا به اندك آن راضي نيست.سپس امام اين ايه را تلاوت فرمودند.(3)
ياد خدا مراتب دارد: ذكر زباني، ذكر قلبي.
ذكر كامل و حقيقى توجه قلبى وحضور باطنى است كه در روايات از آن به عنوان دشوارترين اعمال ياد شده است.(4)
حتى در روايتى رسول اكرم(ص) يكى از مواردى كه آن را فوق طاقت امت شمرده اند، ذكر خدا در تمام احوال مى دانند و بعد توضيح داده اند كه مراد از ذكر "سبحان الله والحمدلله ولااله الا الله والله اكبر" نيست، بلكه ذكر عبارت است از اين كه وقتى كار حرامى پيش آمد، از خدا بترسد و آن را ترك كند.( 5) براى رسيدن به اين حالت معنوى بايد ايمان و معرفت را تقويت كرد. وقتى از امام علي(ع) سؤال شد: آيا خدا را ديده اى كه او را عبادت مى كني؟ حضرت فرمود: "خدايى را كه نديده ام عبادت نمى كنم". گفته شد: چگونه خدا را ديده ايد؟ فرمود: "خدا با چشم ظاهر ديده نمى شود بلكه قلب ها با حقيقت ايمان او را مشاهده مى نمايند".(6) مرحوم فيض كاشانى مى گويد: راه تحصيل محبت خدا و تقويت آن براى تهية استعداد رؤيت و لقاى خدا، تحصيل معرفت و تقويت آن مى باشد. طريق تحصيل معرفت، تطهير قلب از شواغل و علائق دنيا و انقطاع كامل به خدا به وسيلة ذكر و فكر و اخراج حب غير خدا از قلب است، زيرا قلب به منزلة ظرف است كه اگر پر از آب باشد، گنجايش سركه را ندارد بايد آب هايش را خالى كند تا سركه را بپذيرد.( 7) حضرت امام خمينى تذكر را از نتايج تفكر دانسته اند.( 8) از طرف ديگر بايد موانع ذكر را از خود دور كرد. خداوند به فرمايش قرآن مجيد به بندگان نزديك است.
يار نزديك تر از من به من است وين عجب تر كه من از وى دورم
امام سجاد(ع) در دعاى ابوحمزة ثمالى مى گويد: "كسى كه به سوى تو حركت كند، راهش نزديك است و تو از خَلق خود محجوب نيستي، جز اين كه اعمال ايشان آن ها را در برابر تو محجوب مى گرداند". آن چه سبب مى شود انسان از خدا و ياد او غفلت كند و حضور دائمى پروردگار را احساس ننمايد، چيزى جز اشتغال انسان به خود نيست.
ميان عاشق و معشوق هيچ حائل نيست تو خود حجاب خودى حافظ از ميان برخيز
1. احزاب (33) آيه 41.
2. ميزان الحكمة، عنوان 1330، حديث 6345.
3. الكافي ج 2 ص 498
(4) بحارالانوار، ج 93، ص 155.
(5) همان، ص 151.
(6) بحارالانوار، ج 75، ص 207.
(7) ابراهيم اميني، خودسازي، ص 175 - 176.
(8) چهل حديث، ص 290.