پرسش:
با توجه به آن كه هر فردى مى تواند به تنهايى زندگى كند، چرا در قرآن كريم به ازدواج امر شده است؟
پاسخ:
با سلام و ادب
زن و مرد مكمل هم ديگرند و اساساً خداوند حكيم انسان را به گونه اى آفريده كه بدون همسر ناقص است، جنس مذكر و مؤنث از نظر روحى و جسمى به يك ديگر نيازمندند و اين قانون نظام آفرينش بوده و بر كل هستى حاكم است. قرآن كريم زن و مرد را «لباس» يك ديگر مى داند و مى فرمايد: (هُنَّ لِباسٌ لَكُم واَنتُم لِباسٌ لَهُنَّ؛[1]زنان لباس شما مردانند و شما مردان لباس زنهاييد.)
«ازدواج» محصول و ره آوردهاى فراوانى دارد كه گوشه اى از آن ها تعهد در برابر خانواده، تكامل و رشد شخصيت، آرامش بخشى، تداوم نسل، ارضاى غريزه جنسى و ... مى باشد. بعد از ازدواج، شخصيت انسان به يك شخصيت مسؤليت پذير تبديل مى شود و خود را به شدت مسئول حفظ همسر و آبروى خانواده و تأمين وسايل زندگى فرزندان آينده مى بيند، و به همين دليل تمام هوش و ابتكار و استعداد خود را به كار مى گيرد.
شهيد مطهرى(رحمه الله) درباره حكمت و فلسفه ازدواج مى گويد: «يك خصائص اخلاقى هست كه انسان جز در مكتب تشكيل خانواده نمى تواند آن ها را كسب كند، تشكيل خانواده يعنى يك نوع علاقه مند شدن به سرنوشت ديگران ...، اخلاقيون و رياضت كش ها كه اين دوران را نگذرانده اند تا آخر عمر يك نوع خامى و يك نوع نپختگى در آن ها وجود داشته است ...و يكى از علل اين كه در اسلام ازدواج يك امر مقدس و يك عبادت تلقى شده است همين است ...ازدواج نخستين مرحله خروج از خود طبيعى فردى، و توسعه پيدا كردن شخصيت انسان است.»[2]
ازدواج براى مرد و زن تا مادامى كه به گناه آلوده نشود امر واجبى نيست، ولى مستحب مؤكّد است و شريعت اسلامى بسيار بر آن تأكيد كرده است.
حضرت امام صادق(عليه السلام) مى فرمايد: «دو ركعت نماز انسان متأهل از هفتاد ركعت نماز انسان مجرد و عزب، افضل و بالاتر است.»[3]
حضرت على(عليه السلام) مى فرمايد: «هيچ يك از ياران رسول خدا ازدواج نمى كرد، مگر اين كه پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) درباره او مى فرمود: دينش كامل شد.»[4]
[12]. بقره/187.
[13]. ر.ك: تعليم و تربيت در اسلام، شهيد مطهرى، ص 251 ـ 252.
[14]. كافى، كلينى، ج 5، ص 328.
[15]. مستدرك الوسائل، ميرزا حسين نورى، ج 14، ص 150.