پرسش:
ما ایمان داریم که انسان به همان صورتی که در قرآن آفریده شده، در چند دهه اخیر نظریهای در علم زیستشناسی مطرح شده انسان محصول تکامل تدریجی از جانوران دیگر (مانند میمون) است، برای نقض نظریه میتوان مطالبی را بیان کرد؟
پاسخ:
با سلام و عرض ادب و احترام
نظريه تكامل موجودات زنده از ابعاد مختلف قابل بررسى است:
گاهى از ديدگاه اعتقاد به خدا و توحيد بحث مى شود كه آيا اين نظريه با اعتقاد به خدا منافاتى دارد يا نه؟
و گاهى از اين بعد كه با آيات قران در مورد خلقت منافات دارد يا نه؟
در اين جا از چند سو بايد مسأله را مورد بررسى قرار داد:
1) ابتدا بايد ديد آيا اين يك اصل مسلم و ثابت شده علمى است يا نه؟ در جواب بايد گفت: اين نظريه هنوز هم يك فرضيه است و دانشمندانى با آن به مخالفت برخاسته يا تغييراتى در آن داده اند. بنابراين بر فرض كه اين نظريه مخالف ظواهر برخى از آيات قرآنى قلمداد شود ، قدرت معارضه با آنها را ندارد.
2) به فرض مسأله تكامل ترانسفورميستى را بپذيريم و براى انسان اجداد حيوانى قائل شويم هيچ گونه مخالفتى با اينكه انسانهاى موجود همه داراى پدر و مادر واحدى بنام آدم و حوا باشند ندارد.
بلى اين سوال پديد مى آيد كه خود آدم و حوا از تكامل حيوانات ديگر خلق شده اند (نظريه ترانسفورميسم) يا هيچ گونه اجداد حيوانى ندارند (نظريه فيكسيسم).
ظواهر آيات قرآن نظريه دوم است ولى در عين حال اين آيات نفى كلى نظريه ترانسفورميسم را در مورد انسانهاى قبل از انسان موجود (مانند انسانهاى نئاندرتال) نمى كند.
و ممكن است آيات قرآن در مورد آفرينش انسان از خاك چنين تفسير شود كه خاك پس از طي مراحل تكاملي بعد از مليون ها سال به صورت خلقت كامل انسان درآمده است.
همان گونه كه برخي نويسندگان آيات قرآن را با نظريه تكامل تطبيق داده اند.
هم چنين ممكن است بين انسانهاى امروزى و از نسل آدم با انسان نماهاى گذشته از نظر فيزيولوژى (جسمانى) شباهت هاى وجود داشته باشد، اما به هيچ وجه نمى تواند بين عناصر اساسى انسانيت مانند روح انسانى، خلاقيت، وجود ارزشهاى اخلاقى، خوب و بد و شباهت ها را اثبات كرد تا بين انسانهاى امروزى موجودات حيوانى ارتباط برقرار كرد.
در هر حال تئوري هاي علمي صرفا مي تواند شباهت هائي را از نظر فيزيولوژي و مادي اثبات كند ، اما در موضوع عناصر و ويژگي هاي ديگر انسان از نظر ساختار روحي و معنوي چيزي بيان نمي كند.
هم چنين حتي بر فرض اثبات كامل اين نظريه ، باز نمى تواند نظريه اى مقابل و مخالف با قرآن باشد، زيرا براساس نظريه تكامل، راه پيدايش انسان از دگرگونى هاى طبيعى حيوان مى گذرد ، اما ثابت نمى كند كه اين، تنها راه تحقق انسان است و بشر منحصراً از اين طريق پا به عرصه هستى گذاشته است، زيرا تجربه دلالت مى كند بر اين كه از اين راه فلان حادثه رخ مى دهد و هرگز دلالت ندارد بر اين كه رخداد فلان حادثه از غير اين راه محال است.(1)
بنابراین ممكن است انسان نماهائي وجود داشته اند كه از نسل حيوانات و از تكامل آنها به وجود آمدند ، اما در عين حال آدم مي تواند مستقيما از خاك به وجود آمده باشد.
درباره تكامل انسان و نظريه داروين بايد به اين نكته نیز توجّه داشت كه يك نوع را در صورتي مي توان تكامل يافته نوع پيش دانست كه اتّصال اين نوع به نوع قبلي محرز باشد. اگر احتمال داده شود كه نوع قبلي از بين رفته و نوع ديگري به وجود آمده كه شباهت به نوع پيشين داشته است، نمي توان اين نوع را تكامل يافته نوع قبل دانست. در مورد نسل انسان چنين است؛ براساس آنچه از ظاهر احاديث و آيات استفاده مي شود، نسل كنوني انسان به حضرت آدم و حوا منتهي مي شود و آن دو داراي آفرينش مستقل بوده اند. اينكه قبلاً موجوداتي شبيه به انسان بوده اند و فسيلهاي به دست آمده حاكي از آنهاست، دليل آن نيست كه انسانهاي تكامل يافته آنان باشد.
در هر حال اين مسئله از زواياي مختلف قابل بررسي بوده و با توجه به برداشت ها و نظريات مختلف هم در جانب علم و هم در برداشت از آيات قرآن ، تعارض ظاهري ميان آيات و تئوري تكامل كاملا قابل رفع است.