پرسش:
صالح: سلام
منم یه سوال داشتم که خیلی جوابش برام مهمه.امیدارم که جواب بدید.
ببینید حاج اقا خدا چون ما رو خلق کرد و آفریده خواسته که عبادتش كنیم،درسته؟حالا مگه ما از خدا خواستیم كه ما را خلق كنه تا در نتیجه مجبور به اطاعت و عبادتش بشیم؟ تازه میگند نتیجه و فایدة عبادت به خود شما می رسه یعنی ما انسانها ولی من هیچ نیازی به فایده ندارم. به نظر شما این سوء استفادة خداوند از قدرتش نیست؟
پاسخ:
با سلام و عرض احترام به شما دوست عزیز
ممنونم از حضورتون و مطرح کردن این سوال.ان شالله که جواب براتون مفید باشد.
دوست عزیز من در ابتدا سوال شما رو به سه بخش تقسیم کنم تا بتوانیم بهتر تحلیل كنیم:
1. چون خدا ما را آفریده باید او را بپرستیم.
2. چون خلقت ما اختیاری نبوده پس لازم نیست خدا را به خاطر كاری كه از او نخواسته ایم عبادت كنیم.
3. آیا نفع عبادت به ما می رسد یا به خدا؟
در ابتدا دلائل گرایش به پرستش بشر را ذكر كنم و بعد لزوم پرستش در هر حال (چه در مقابل كار خواسته شده و چه در مقابل كاری كه از كسی نخواسته ایم) را بیان خواهیم كرد و در پایان ثابت خواهیم كرد كه فایدة عبادت به ما بر می گردد.
الف: شكی نیست كه یكی از دلائل پرستش خدا به وجود آوردن ماست چرا كه پا به عرصة هستی نهادن، نعمت بزرگی است و باید خدا را به خاطر این نعمت سپاس گفت ولی باید یادآور شویم كه عبادت خدا صرفاً بواسطة نعمت زندگی یافتن نیست بلكه دلائل دیگر هم دارد كه به برخی اشاره می كنیم.
اولاً پرستش امری فطری است و در ضمیر انسان به ودیعت نهاده شده است. «لكنت دونویی» روان شناس می نویسد: «بیرون از هر آیین و معبدی در جهان، روح مذهب، میل به اعتقاد، میل به پرستش بی قید، میل به فروتنی در عبادت كامل ... وجود داشته است این آرزویی است كه مبدأیی الهی دارد زیرا جهانگیر و در تمام ازمنه یكسان است»(1) شاهد بر این امر آن است كه پرستش حتی در اقوام بدوی هم وجود داشته گرچه در آنها بصورت شی پرستی ظهور یافته است. «یونگ» روانشناس سوئدی نیز می نویسد: «ممكن است كه از كسی خدایش را بگیرند ولی او بدون خدا نمی تواند زندگی كند و برای خود خدای دیگری را قبله گاه خویش قرار می دهد.»(2) بنابراین عبادت پاسخی است به نیاز فطری بشر.
ثانیاً: «عبادت مركبی است برای تقرب به حق و در واقع برای تكامل واقعی بشر»(3). راه پیدا كردن به ملكوت جز با عبادت ممكن نیست و مشاهده ملكوت با یقین همراه است و خداوند شرط رسیدن به یقین را عبادت قرار داده است.(4) (واعبد ربك حتی یاتیك الیقین).
ب: باید توجه داشت كه وجود یكی از نعمت های الهی است و یك كمال تلقی می گردد و هر ممكنی كه قابلیت وجود را دارد و علل و اسباب آن مهیا شده ولی هنوز به وجود نیامده با زبان تكوین فریاد و درخواست وجود خود را می كند زیرا خروج از عدم و رسیدن به وجود، یك كمال بزرگ محسوب می شود كه نیاز به این كمال در همه ی ممكنات نهفته است.
از طرف دیگر اذعان می كنیم كه عوامل غیر اختیاری بسیاری در خلقت ما دخیل بوده اند. ولی با توجه به مطالبی كه ذكر شد، عبادت فقط بخاطر خلقت غیر اختیاریمان نیست بلكه در بسیاری موارد از كسی كه كاری را از او نخواسته ایم تقدیر می كنیم. آیا اگر مثلاً كسی یك دوره كتاب نفیس، یك تابلوی نقاشی زیبا یا حتی شاخه گلی برای روز تولدمان به ما هدیه كند از او تشكر نمی كنیم؟ آیا لطف او را ستایش نمی كنیم؟
ج: ابتدا لازم است تصور روشنی از اندیشة خدا در اسلام داشته باشیم. چرا كه رسیدن به پاسخ بخش سوم مبتنی بر این مسأله است. كافی است بدانیم خدای معرفی شده در اسلام ذات بی منتهایی است كه دارای همه خوبی ها و صفات نیك است و ذات پاكش آلودة هیچ عیب و نقصی نیست. چگونه چنین نباشد در حالی كه او هستی و كمال بی حد است. پر واضح است كه چنین موجودی نمی تواند نیازمند باشد.
بنابراین خدا هرگز از عبادت ما سودی نمی برد زیرا نفع بردن او مساوی با نقص و نیازمند بودن اوست و بدین معناست كه خدا می خواهد با مورد پرستش قرار گرفتن نقص خود را جبران كند. كه این با مبنای علمی و فلسفی و كلامی باطل است.
اضافه بر اینكه عبادت آثار بسیاری دارد كه همة آن آثار به انسان بر می گردد. ذیلاً به چند مورد اشاره می كنیم:
1. «عبادت ارتباط برقرار كردن با خداوند متعال است. ارتباطی همه جانبه با خداوند نامتناهی و چیزی كه مرتبط و متصل با غیر متناهی می شود و رو به سوی او می رود بیشتر از مزایا و مواهب {كمالات} او برخوردار می گردد.»(5)
2. انسان بوسیلة پرستش می تواند نقائص و خلأهای وجودی خود را برطرف سازد. بر همین اساس احساس ناتوانی در برابر طبیعت و تسخیر آن در انسان های بدوی موجب می شد تا آنها بر اثر عدم آگاهی، اشیائی را بپرستند.(6)
3. انسان در پرستش شور و امید و حركت و تلاش می بیند و از همان ابتدای حیات خویش دریافته كه اگر به چیزی عشق نورزد و به پرستش موجودی نپردازد زندگی. خالی از شور و امید خواهد داشت. همین عشق و پرستش است كه موانع بسیاری را از مقابل انسان برداشته، استعدادهای درونی او را شكوفا می سازد و به او قدرت و نیرو می دهد.(7)
بنا بر این ما خدارا بخاطر آفریدن مان عبادت نمی كنیم بلكه خدا از آن جهت كه مستحق عبادت است می پرستیم و نتیجه عبادت هم به خود ما باز می گردد زیرا ما نیاز مند كما لیم و عبادت تامین كننده كما ل ما است و ما در عبادت هم مجبور نیستیم فلذا تصور سوء استفاده تصور نابجایی خواهد بود.
منابع:
1. لكنت دونویی، سرنوشت بشر، ص 208. و نقل از نصری، عبدالله، خدا در اندیشه بشر، ص 229.
2. نصری، عبدالله، همان.
3. مطهری، مرتضی، گفتارهای معنوی، انتشارات صدرا، چاپ اول، 1361، ص 74.
4. جوادی آملی، عبدالله، حكمت عبادات، نشر اسراء، چاپ دوم، 1378، ص 56.
5. شفیعی، سید علی، چهار گفتار، سازمان تبلیغات اسلامی، چاپ اول، 1373، ص 239.
6. نصری، عبدالله، خدا در اندیشة بشر، ص 230.
7. همان، ص 230 ـ 231