پرسش:
درقسمتی از پاسخهای جامع شما آمده بود ما از عدم بودیم و از معدوم سوال درمورد بوجود آمدن یا نیامدن معنی ندارد بنده براساس شنیده هایم از بزرگانی که درایران با آنها سروکار داشتیم ما یک زندگی قبل از این دنیا داشتیم و براساس نظر برخی از فیلسوفان قدیمی چون افلاطون زندگی این دنیای ما سایه ای از زندگی قبلی ماست . آیا این نظر صحیح است یاخیر؟
پاسخ:
با سلام و سپاس از مکاتبه مجدد شما
دیدگاه یاد شده، ناظر به یکی از دیدگاهها درباره وجود نفس انسان است. درباره وجود نفس دو دیدگاه عمده مطرح است:
پیروان حکمت متعالیه با ارسطو و همفکرانش در این مسئله همعقیدهاند که نفس انسان مثل بدن او حادث است و قبل از وجود بدن نفس وجودی ندارد (گرچه پیروان ارسطو نفس را روحانی الحدوث و اصحاب حکمت متعالیه، نفس را جسمانیه الحدوث میدانند، ولی در اصل حادث بودن نفس وحدت نظر دارند)(1)
اما افلاطون و پیروانش بر آن بودهاند که نفس قدیم است، یعنی پیش از خلقت بدنها و پیش از آفرینش جهان طبیعت آفریده شده است.(2) این نظریه به صورت ظاهرش (که نفس از جهت نفس بودن قبلاً موجود باشد) از سوی حکمای اسلامی نقد و رد شده است.(3)
حکیم بزرگ صدرالمتألهین گرچه ظاهر حرف افلاطون را مردود دانسته اما سعی نموده که گفته او را به گونهای توجیه کند، از این رو میگوید: مراد افلاطون این نبوده که نفس انسان به عنوان نفس قبلاً وجود داشته، بلکه مراد او این است که انسان پیش از آمدنش در این جهان دارای وجود مجرد عقلی بوده است. اساساً انسان اطوار و عوالم متعدد را طی میکند تا به عالم طبیعت میرسد(4). بنابر این اگر دیدگاه افلاطون چنین تبیین و تحلیل شود، میتوان گفت نظر ایشان صحیح است، بالخصوص آن که در بعضی از روایات درباره وجود ارواح قبل از ابدان سخن گفته شده، درباره انسان کامل روایات فراوانی نقل شده که پیش از خلقت جهان به عنوان مخلوق خداوند در پیشگاه حق عبادت میکرده است.(5)
1ـ اسفار،ج 8، ص 346 و 332 و 347، نشر دار احیاء تراث العربی، بیروت، بیتا
2ـ همان، ص 331
3ـ امام خمینی، تقریرات فلسفه امام، ج 3، ص 82، نشر مؤسسه آثار امام، 1381ش.
4ـ اسفار، ج 8، ص 332
5ـ بحار الانوار، ح 15، ص 7، نشر دار الاحیاء لتراث العربی، 1403ق.