سوال:
در مبحث انسان شناسي اسير مايه سرشت انسان چيست؟
پاسخ:
با سلام و سپاس از مکاتبه و ارتباط شما
1- به گواهي قرآن کريم و سخنان معصومين(ع)، هستي انسان بر توحيدگرایی سرشته شده است: «فاقم وجهک للدين حنيفا فطرت الله التي فطر الناس عليها؛ پس روي خود را به آيين خالص پروردگار متوجه کن، اين فطرتي است که خداوند، انسان ها را بر آن آفريده است» (1).
امام صادق(ع) در آشکارسازي معناي آيه شريف ياد شده فرمود: «فطرهم علي التوحيد؛ فطرتي که خداوند، آدميان را بر آن سرشته، توحيد و يکتاگروي است» (2).
بدين سان، از يک نگاه، ژرفاي هستي انسان بر پاکترين نهاد؛ يعني خداگرايي سرشته شده است.
2. چنين آفرينشي درباره انسان، به هيچ روي به معناي پاک سرشتي وی و تغييرناپذيری او نيست، بلکه اين ويژگي به دست خود او دست خوش دگرگوني مي شود. از اين رو مراد از آفرينش نيکوي انسان در آيه شريفه که مي فرمايد: «لقد خلقنا الانسان في احسن تقويم؛ (3) ما انسان را در بهترين شکل و ساختار آفريديم». ارزاني داشتن توانمندي دست يابي به زندگي برتر و کاميابي در به دست آوردن، حيات جاودانه و سراسر نيک بختي و فارغ از هرگونه تيره روزي او مي باشد که دست مايه آن را نيز مجهز شدن به دستگاه شناخت سود رسان و يارا به انجام رفتار نيک و شايسته، تشکيل مي دهد؛ نه آفرينشي پيراسته از ناپاکي ها و آلودگي و از گونه يکنواخت و دگرگوني ناپذير.
آن گاه انسان با دور شدن از اين توانمندي وجودي و ناکارآمد کردن آن، بهره وري از چنين موقعيت نيکي را که معمار آفرينش او را از آن برخوردار کرده به آشفتگي دچار کرده و در پي آن، دست يابي به ثمره بزرگ زندگي برتر و جاودان را به چالش مي کشد.
نشانه هايي از قرآن کريم به رويکرد ياد شده از آفرينش نيکوي انسان گواهي مي دهد از جمله، دنباله همين آيه شريف که مي فرمايد: «ثم رددناه اسفل السافلين؛ (4) آن گاه او را به پايين ترين مرحله بازگردانديم» و نيز آياتي مانند: «و نفس و ما سواها فالهمها فجورها و تقواها؛ سپس فجور و تقوا (شر و خيرش) را به او الهام کرد» (5).
از اين آيات، به خوبي فهميده مي شود که هويت انسان، بر پايه بستري با آمادگي شکل يابي دوگانه نيک فرجام و بد عاقبت، استوار شده است بدين سان، هرگونه جهت دهي به بستر وجودي او در راه هاي دوگانه ياد شده، رهاورد کردار و رفتار خود انسان ها مي باشد و اوست که با گزينش رويکردهايي همچون عمل صالح (6) تقوا (7) ايمان وعلم (8) و... بلنداي انسانيت را در مي نوردد (9) و پاداش گران سنگ و هميشگي الهي را (10) به دست مي آورد (11).
3. چرايي چنين آفرينندگي درباره انسان هم روشن مي باشد، چرا که آزمايش او تنها در بستري اين گونه شدني است.
4. اين که آيا گونه اي ديگر از آفرينندگي درباره انسان که از بستر آن تنها خوبي و شايستگي برخاسته و اساسا از بدي ها وناشايستگي ها نشاني در ميان نباشد، کاري شدني بود يا نه؟
در پاسخ بايد گفت: انجام کار محال از خداوند هم ناشدني است؛ خداوند يا نمي بايست موجودي آزمايش پذير بيافريند، يا در صورت آفرينش چنين موجودي، مي بايست همان روي دهد که درباره انسان مختار آزمايش شدني روي داده است. به ديگر سخن، در رويکرد نخست، ديگر ما با موجودي کمال پذير و بالنده از روي اختيار، روياروي نبوديم؛ چرا که اساسا رهيافت کمال اختياري، تنها در انگاره آزمايش، تحقق يافتني است.
پاورقی:
1) روم، آيه 30
2) صدوق، التوحيد، مؤسسه النشر الاسلامي، ص 329
3) تين، آيه 4
4) همان آیه 5
5) شمس، آيه 8
6) فاطر، 10
7) حج، 37
8) مجادله، 11
9) طه، 75
10) تين، 6
11) محمد حسين طباطبايي، الميزان في تفسير القرآن، ج 20، ص 319، مؤسسه الاعلمي