سئوال اول:
من مبتلا به وسواس هستم همه متخصصان اعتقاد دارند من بايد از روان پزشك و دارو كمك بگيرم ولي شوهرم اجازه نمي دهد؟
آيا
1- خرج دارو و پزشك دادن براي اين بيماري صعب العلاج جز نفقه محسوب مي شود و بر مرد واجب است؟
2- او گناهكار نيست كه مانع درمان من مي شود چون درمان نكنم به خود و فرزندان و شوهرم با اضطراب ها و آشفتگي هايم ظلم مي كنم؟
3- من مي توانم بدون اذن او براي درمان از خانه خارج شوم؟
4- اگر شوهرم هزينه سنگين درمان را ندهد يا نداشته باشد مي توانم از پدرم از سهم زكاتش براي درمانم كمك بگيرم؟
پاسخ:
1) هزينه هاي متعارف براي امراض و آلامي كه معمولاً افراد در خلال ماه ها و سالها به آن مبتلا ميشوند جزء نفقه واجب محسوب ميشوند ، ولي آنچه بخاطر معالجه امراض و آلام صعب العلاج كه بطور اتفاقي افراد به آن مبتلا شده و بعضاً هزينه هاي سنگيني را هم در پي دارند جزء نفقه واجب مسوب نمي شوند ( و بر مرد واجب نیست)
2)امّا در مورد خروج از منزل : موردي كه انجام واجب شر عي يا ضرورتهاي عقلي متوقف بر خروج از منزل باشد مانند سفر حج يا كسب در آمد براي اداره زندگي ، اذن لازم نيست
3) شوهر ني تواند مانع در مان همسر شود واگر بدون عذر مانع شود گناه كار است
4) زكات را به واجب النفقه نمي شود داد ::: اگر فرزند فقير باشد بر پدر واجب است كه خرج او را بدهد
سئوال دوم:
سلام ما مشاوران و روان پزشکانی هستیم که در یک کلینک کار می کنیم بین مراجعان افراد وسواسی مذهبی زیادی رجوع می کنند با توجه به این که آیت الله مظاهری بیش از مراجع دیگر روی موضوع وسواس کار کرده اند و حال روز آنها را بهتر متوجه اند و احکام شان راحت تر است،آیا می توانیم آنان را تشویق کنیم از ایشان تقلید کنند؟یا حداقل در موضوع وسواس از ایشان تقلید کنند؟
پاسخ:
توجه به مسئله 2 توضیح المسائل ،مرجع تقلید باید این شرایط را دارا باشد؛
مرد،عاقل،بالغ،شیعه12 امامی،حلال زاده،زنده،عادل واز مجتهدین دیگر اعلم باشد.
اگر مرجع دوم (طبق فرض سوال آیت الله مظاهری )اعلم باشد،نسبت به مرجع فعلی شخص بنابر احتیاط واجب باید به او (ایت الله مظاهری ) رجوع کند .
(با این شرط تغییر دادن مرجع اشکال ندارد )
در مورد سوال دوم دو حالت قابل تصور است :
1-اگرمجتهد اعلم در مسئله فتوا ندهد و بفرماید احتیاط آن است ،مقلد یا باید به این احتیاط واجب عمل کند،یا بنا بر احتیاط واجب به فتوای مجتهدی که بعد از او اعلم بعدی ا ست رفتار نماید
2-اگر مرجع در مسئله ای فتوی داده باشد ،عده ای از مراجع عظام تقلید،با شرایطی اجازه رجوع به مرجع مساوی را داده اند که در این موارد هر کس طبق دستور مرجعش باید رفتار نماید
سئوال سوم:
من براساس گفته متخصص اعصاب و روان مبتلا به وسواس بی اختیاری(اجباری) هستم یعنی به رغم میل و خواسته ام در سطح فکر دچار افکار تکراری هستم من در افکارم به مقدسات ناخواسته توهین می کنم و این توهین ها اضطرابم را زیاد می کند آیا من به دلیل این افکار بی اختیاری گناهکارم و کار حرامی مبتلا می شوم. متخصصان می گویند این وسواس فکری در جهان مدل های مختلفی دارد و یکی از موضوعات آن در ادیان وآیین های مختلف توهین به مقدسات است؟
پاسخ:
فكر گناه تا زماني كه به مرحله عزم وعمل گناه نرسيده كار حرامي نيست.
سئوال چهارم
نماز می خوانم و بسیار شک می کنم بر اساس رساله من کثیر الشک هستم چون نمازم به دلم نمی نشیند باز هم می خوانم تا به دلم بنشیدند آیا این کارم حرام است
پاسخ:
اگر کسی در یک نماز سه مرتبه شک کند ،یا در سه نماز پشت سرهم مثلا در نماز صبح وظهر وعصر شک کند،کثیر الشک است و چنانچه زیاد شک کردن او از غضب یا ترس یا پریشانی حواس نباشد ،به شک خود اعتنا نکند . رساله مراجع /ج1/ م 1148.
واما وظیفه کثیر الشک :این افراد به هیچ یک از شک ها ی خود نباید اعتنا کنند و باید بنا را بر صحت بگذارند وظیفه کثیر الشک:
1- شک در رکعات:
به هنگام شک در رکعات نماز باید بنا را بر طرفی بگذارد که نمازرا باطل نمی کند، مثلا اگر طرف بیشتر شک نماز را باطل نمی کند ،بایدبنا را بر بیشتر بگذارد مثلا در شک بین 3و4باید بنارا بربیشتریعنی بنا را بر4بگذاردونماز را تمام کندواگر طرف بیشتر شک ،نماز را باطل می کند ،بنارا بر کمتر بگذارد مانندشک بین 4و5باید بنا را بر کمتر یعنی 4بگذارد ونماز را تمام کند.
2-شک در اجزای نماز :
الف-انجام ان نماز را باطل نمی کند :باید بنا بگذارد که ان را بجا اورده است:مثلاشک در بجا اوردن یک سجده یا دو سجده می کند :باید بنا را بگذارد بر انجام دادن دو سجده.
ب-انجام ان نماز را باطل می کند :باید بنا بگذارد که ان را انجام نداده ،مثلا شک کند یک رکوع بجا اورده یا دو رکوع :بنا می گذارد بر انجام یک رکوع ونماز را تمام می کند .
س): آيا نماز ي را كه با حضور قلب خوانده نشده است، ميتوان اعاده كرد؟
ج): نمازي كه با رعايت اجزاء وشرائط به طور صحيح خوانده شده ،
نمي توان اعاده نمود .
سئوال پنجم:
من کثیرالشک هستم و وسواس. تا چه وقت می توانم براساس وظایف کثیر الشک به شکم اعتنا نکنم؟
پاسخ:
استمرار اجرای حکم در مورد افراد مزبور (کثیرالشک ) تا زمانی است که این حساسیت بطور کلی در آنها از بین برود .
سئوال ششم
من مبتلا به وسواس فکری وعملی شدیدی هستم آیا دستورات کثیرالشک را می توانم در غسل و طهارت هم اعمال کنم؟
پاسخ:
شما باید حکم کثیر الشک را در مورد طهارت ونجاست وهمچنین غسل اعمال کنید.
سئوال هفتم
شنیده ام آیت الله مظاهری چیز نجسی را که با چیز دیگری برخورد کند(متنجس) را برای وسواسی ها نجس نمی دانند این درست است؟
پاسخ:
آري اين درست است . آيت الله مظاهري در رساله خود در فسمتي كه مربوط به وسواسي ها است آورده است كه اگر راه در مان آنها اين است به آن اعتنا نكنند ( البته اين فقط در مورد وسواسي ها است و براي افراد عادي در مورد واسطه در نجاست مثل آن دسته از مراجع است كه واسطه را پذيرفته اند) انچه كه اشاره كرديد صحيح است ولي به نظر ميرسد دانستن همه نظرات ايشان در مورد وسواسي چيز با ارزشي باشد .
در رساله اقاي مظاهري در م/ 212و213 و214 اينگونه امده است.
213. متنجس براي افراد وسواسي متنجس نيست، بنابراين مثل گِلها و آبهايدر کوچه و برفهاي چند روز مانده در کوچهها، گرچه يقين داشته باشد که برخورد بانجاست نموده است، براي او پاک است و ميتواند با همان گِلها و با همان کفشها که بهمستراح رفته است به مسجد برود، و با همان گِلها که ترشح به لباس يا بدن او کرده استنماز بخواند، و با افراد لاابالي در طهارت و نجاست، گرچه يقين داشته باشد که آنهانجس هستند، معاشرت کند و از غذاهاي آنها بخورد و حرام است که بعداً دست و دهان خودرا آب بکشد.
214. براي وسواسي حرام است در چيزهايي که وسوسه او مربوط به آنهاست دقتنمايد، بلکه لازم است بدون فکر و بدون تجسس و بدون تفحص عمل کند، و بعبارت ديگرچنان که گفته شد با بياعتنايي کامل برخورد با چيزها کند تا به گفته امام صادق عليهالسلام شيطان دست از او بردارد.
اما راه چاره از نظر ايت الله مظاهري
212. براي رفع اين رذيله چارهاي نيست جز بياعتنايي به شک بلکه به يقين،و عمل کردن به آن چه بر نفع اوست و به آن چه متعارف ميان مردم است.
مثلاً وسواسي در طهارت و نجاست اگر شک کرد بلکه يقين کرد که از زمين متنجس يااز عين نجس به او ترشح شده است، اعتنا نکند، و وسواسي در نماز اگر شک يا يقين کردکلمهاي را غلط گفته و يا چيزي را کم يا زياد کرده است، اعتنا نکند، و وسواسي درحق الناس اگر شک کرد که مديون کسي است يا دين خود را ادا نکرده است، اعتنا نکند ووسواسي در کارهاي اجتماعي اگر نميتواند تصميم بگيرد، فوراً يک طرف را انتخاب کند وبه شک خود بلکه به يقين خود عمل نکند.
سوال هشتم
من فردی وسواسی هستم در نمازهای به شکل نامنظم در اجزا و رکعات نماز شک می کنم هرکس نماز من را می بیند می گوید چقدر شک می کنی؟ آیا همین که عرفا مرا کثیر الشک می دانند کثیر الشک هستم و نباید به شکم اعتنا کنم یا حتما باید در سه نماز پشت سرهم یا در یک نماز سه بار شک کنم تا کثیرالشک شوم؟
پاسخ:
مرجع تشخيص عرف است ضمن اينكه دريك نماز سه بار شك كردن ويا سه نماز پشت سرهم شك كردن هم تحقق مي يابد (به عبارت ديگر همين كه درمعرض شك است ولو اينكه ممكن است بعضي وقتها سه نماز پشت سرهم و يا در يك نماز سه بار شك نكند ويك درميان شك كند اگر عرف اورا كثير الشك بداند كافي است وكثير الشك به حساب ايد.به مسائل زير در تحرير ملاحظه فرمائيد؛
مساله 1 - مرجع در تشخيص اينكه كثيرالشك هست و يا نيست عرف است و بعيد نيست كه كثرت شك درباره كسى كه در سه نماز پشت سر هم شك كندو(يا در يك نماز سه بارشك كند) تحقق يابد البته در صدق اينكه مكلف كثير الشك است اين معنا معتبر است كه كثرت شك او بخاطر عروض عارضى از قبيل دلواپسى و غضب واندوه شكننده و امثال آن كه باعث حواس پرتى مى شود نبوده باشد.
مساله2 - اگر شك كند در اينكه شك من به مرحله كثرت شك رسيده يا نه بنا را بر اين مى گذارد كه نرسيده و بعكس اگر كسى كه كثير الشك است شك كند كه آيا بيمارى كثير الشك از من زائل شده و يا هنوز باقى است حكم مى كند بر اينكه هنوز باقى است البته اين حكم را در جائى مى كند كه شك او در بقاء آن حالت و زوال آن بخاطر امور خارجى باشد .
سئوال نهم
چند روزی است ذهنم به دلیل از دست دادن شغلم نا آرام است به همین دلیل حواسم به رکعات نماز نیست آیا باید به دستور کثیرالشک عمل کنم؟
سئوال بعدی :
برای من یا کثیرالشک کمک از چیزهایی که شک او را کنترل کند مانند مهر امین که تعداد رکعات را ثبت می کند واجب است؟
پاسخ:
چه قدر خوب بود که مرجع خود را هم برای ما ذکر می کردید تا به طور کامل پاسخ می دادیم. به هر حال توجه نمایید که :
1- اگر اصلاً ندانید چند رکعت خوانده اید نماز باطل است
2- اگر ملاک کثیرالشک بودن را طبق نظر مرجع تقلیدتان داشته باشید نباید، به شک خود اعتنا نمایید
3- استفاده از وسایلی که شک های شما را کنترل می کند خوب است، اما واجب نیست واگر برایتان شک ایجاد شد طبق مسائل شک عمل نمایید
قسمت اول سوال شما قبلا جواب داده شده است.
جواب اين است ؛
خير نمي تواند مثل كثير اشك عمل كند
پست قبلي را مرور مي كنيم
مساله 1 - مرجع در تشخيص اينكه كثيرالشك هست و يا نيست عرف است و بعيد نيست كه كثرت شك درباره كسى كه در سه نماز پشت سر هم شك كندو(يا در يك نماز سه بارشك كند) تحقق يابد البته در صدق اينكه مكلف كثير الشك است اين معنا معتبر است كه كثرت شك او بخاطر عروض عارضى از قبيل دلواپسى و غضب واندوه شكننده و امثال آن كه باعث حواس پرتى مى شود نبوده باشد.
كنترل شك بوسيله وسايل خارجي در صورتي كه به نماز خللي ايجاد نكند اشكالي ندارد ولي وجوب ندارد وبراي هركدام (كثيرالشك وشخصي كه بواسطه حادثه اي حواس پرتي داردوركعات نماز را نمي داند) هر كدام به وظيفه خودشان عمل مي كنند
سئوال دهم
من تحقيق كرده ام در تحقيقاتم به اين نتيجه رسيده ام كه چند مرجع اعلم هستند و در يك حداند با توجه به اين فرض:
1-آيا مي توانم احكام وسواس را از يك مرجع كه احكامش آسان تر است تقليد كنم و بقبه ابواب فقهي را از ديگري؟
2-اگر بخواهم هرباب فقهي را از يك مرجع، تقليد كنم چه طور؟
3-يا مي تواند به شكل تركيبي مسائل يك باب فقهي مانند طهارت را از مراجع مختلف تقليد كنم؟
پاسخ:
در رابطه با سوالات مطح شده،باید به چند نکته توجه شود:
1.ملاک در انتخاب مرجع تقلید اعلمیت است،نه سختی و آسانی فتوا و در جایی که اعلمیت مراجع مساوی است، اگر احتمال ضعيفى هم بدهد كه كسى اعلم است و بداند ديگرى از او اعلم نيست به احتياط واجب بايد از او تقليد نمايد. و اگرچند نفر در نظر او اعلم از ديگران و با يكديگر مساوى باشند بايد از يكى ازآنان تقليد نمايد.
2.تبعيض در تقليد اشكال ندارد و اگر اعلميّت هر يك از مراجع در مسائلى كه مكلف بنا دارد در آن مسائل از او تقليد كند محرز شود، بنا بر احتياط، تبعيض در تقليد در صورت اختلاف فتوا در مسائل مورد نياز مقلّد، واجب است.
3.در مسائلی که به هم مربوط است،چنانچه اخذ به فتوای آنان باعث بطلان عمل و یا مخالفت قطعی شود،تبعیض جایز نیست.مانند اینکه در احکام نجاست بدن و لباس به فتوای مجتهدی عمل کند و در احکام لباس نمازگزار به فتوای دیگر عمل کند.
4.حکم تبعیض در تقلید در تقلید ابتدایی است،یعنی جایگاه این اختیاری که برای مقلد منظور شده، به پیش از عمل باز می گردد و اگر بخواهد بعد از عمل، به فتوای مجتهد دیگر رفتار نماید،در این صورت حکم رجوع را دارد.
سئوال یازدهم
برخي از مراكز پاسخگويي به سئوالات ديني وجود دارد كه نسبت به جمعيت كشور و پرسشگران كم هستند. افراد وسواسي كه موضوع وسواس شان مسائل يا مناسك ديني است پيوسته به انجمن فقه اين مراكز يا دفتر مراجع تماس مي گيرند با توجه به اين كه اين گونه سئوالات جنبه اطمينان بخشي بيمارگونه دارد و سبب اعتياد فرد وسواسي به اين مراكز مي شود و از سويي وقت زيادي مي گيرد:
1- آيا تماس هاي مكرر آنها كه مانع استفاده پرسشگران ديگر است اشكال شرعي ندارد؟
2- آيا ضامن وقت كارشناسان نيستند؟
3- با توجه به اين كه اين افراد مشكلشان مشكل فكري است و كمبود اطلاعات ديني ندارند آيا شرعا كارشناس مي تواند از وقت ديگران كم بگذارد و درگير توضيح واضحات به اين افراد بشود كه در كل سودي هم ندارد؟
پاسخ:
1و2. در صورتی که در پرسش های قبلی،حکم برایشان روشن بیان شده است،تکرار به دلیل شک و وسواس، جایز نیست و ضامن وقت سایر پرسشگران و کارشناسان خواهند شد.
3. کارشناسان باید در حیطه تخصص خود، پاسخگو باشند،بنابراین کارشناس احکام فقط باید حکم را بیان نموده و از مشاوره به افراد وسواسی اجتناب نماید.ضمن اینکه عمل کردن برخلاف مقررات آیین نامه شغلی نیز جایزنمی باشد،مگر اینکه در گفتارش تاثیری بر پرسشگر ببیند و از مسولین مربوطه هم، اجازه در موارد خاص داشته باشد.
سئوال دوازدهم
بعد از چهار سال زندگي مشترك با شوهرم كه دبير است مبتلا به وسواس شدم. او پيوسته من را امر و نهي مي كرد و بدون توجه به اين كه من موافق با اين بيماري نيستم و بيماري به من تحميل شده است با من مشاجره مي كرد. براي مداوا از روان پزشك كمك گرفتم. او براي درمان به من هزينه نمي داد از وقتي كه اين بيماري سراغم آمد شوهرم روز به روز از من فاصله مي گرفت انگار نه انگار كه من در زندگي او بيمار شده ام. وقتي شكايتي مي كردم مي گفت من وظيفه اي ندارم كه هزينه درمانت را بدهم من گرفتارم و نياز به شريك زندگي سالم و بانشاط دارم شب ها و روزهاي زيادي من را تنها رها مي كرد و به منزل مادرش مي رفت و انها هم به او بها مي داد گويي كه من در حق او ظلم مي كنم. الان شوهرم پا تو يك كفش كرده كه من را طلاق دهد :
1- آيا شوهرم واقعا نسبت به بيماري من كه به اميد او از خانه پدريم خارج شدم شرعاً مي تواند بي تفاوت باشد؟
2- آيا من كه چند سال مثل نوكرش بودم نبايد با هزينه او درمان شوم؟
3- آيا اگر به من اذن ندهد و بيماري بر من غلبه كند حق ندارم از منزا براي درمان خارج شوم و بايد بمانم تا بيماري من را از پا در آورد؟
4- براي درمان از او خواستم كه از مهريه ام هزينه را بدهد و او هرگز زير بار نرفت آيا او بدهكارم نيست و با ندادن هزينه از مهريه ام ضامن تشديد بيماري من نيست؟
5- آيا دليل او براي جدايي انساني است؟
پاسخ:
1و2. از لحاظ شرعی،اهمیت دادن و توجه به بیماری زن،و همچنین پرداخت هزینه درمان و معالجه زن به مقدار متعارف،(که معمولا برای هرکسی اتفاق می افتد) جز نفقه واجب محسوب می شود و به عهده مرد است،ولی بیماریهای سختی که گاهی پیش می آید مخصوصا در صورتی که هزینه زیادی داشته باشد،هزینه اش به عهده مرد نیست. بنابراین اگر وسواس جز بیماریهای متعارف به حساب آید،هزینه درمان و معالجه آن بر شوهر واجب است
3. سقوط اذن شوهر در خروج از منزل ،در مواردی است که انجام واجب شرعی یا ضرورتهای عقلی متوقف بر خروج از منزل باشد،مانند سفر حج .در غیر این موارد،از جمله در مورد خروج برای درمان، اذن شوهر لازم است،البته براي درمان در صورت احتمال خطر بر اثر اذن ندادن و پيشرفت بيماري، زن می تواند از منزل خارج بشود.
4. چنین درخواستی مشروع بوده است، و مرد بدهکار و ضامن است.
5. گرچه حق طلاق به لحاظ شرعی بر عهده مرد است،ولی زن و مرد باید شریک غم و شادی، و خوشی و ناخوشی یکدیگر باشند. وسواس هم مانند سایر بیماریها نیاز به طول مدت درمان و اراده فرد دارد و لذا از لحاظ اخلاقی بهتر است مرد به زن در درمان این بیماری کمک کند تا اینکه پشتش را خالی نماید، البته زن هم باید در جهت رفع این مشکل و بهبودی، تلاش و اراده نماید.
سئوال سیزدهم
وسواس و تذكر ديگري
من وسواس دارم و كثيرالشكم بعد از نماز گاهي يكي از اعضا خانواده به من مي گويند كه مثلا يه ركعت كم خواندي
1- آيا ديگران وظيفه دارند بگويند كه مثلا ديگري درست خوانده يا نه؟
2- اگر با تذكر ديگري متوحه شوم وظيفه من چيست؟
پاسخ:
دیگران وظیفه ندارند که اشتباه بودن عبادت کسی را به او متذکر شوند مگر اینکه این اشتباه بخاطر ندانستن مسئله باشد .
اگر او از گفته آن شخص اطمینان پیدا کرد که نمازش ایراد داشته است لازم است تدارک و جبران نماید و گرنه لازم نیست.