پرسش:
با سلام
پسری هستم 26 ساله که نزدیک به یک سال پیش با دختری آشنا شدم و بعد از چندین بار قرار به او علاقمند شدم از طرفی شرایط ازدواج برایم مهیا نبود و خانواده دختر هم به گفته خودش به هیچ عنوان راضی به ازدواج با شخصی مثل من نمی شدند.
من بعد از مدتی به او پیشنهاد ازدواج موقت دادم و او نیز قبول کرد چون واقعا به هم علاقه مند شده بودیم و از طرفی بسیار میترسیدم که به گناه آلوده شویم.
صیغه موقت را خودم جاری کردم و با مهریه معین به عقد هم درآمدیم و تا سه ماه پیش با هم رابطه داشتیم تا اینکه خانواده او به وی مشکوک شدند و او را در خانه محبوس کردند.
چند روز پیش بعد از سه ماه بیخبری با من تماس گرفت و گفت که از من باردار شده و قصد دارد تا جنین را سقط کند.
من با کار او شدیدا مخالفت کردم ولی گفت اگر خانواده اش بفهمند حتما او را خواهند کشت.من به او پیشنهاد دادم که با هم فرار کنیم و وقتی بچه به دنیا آمد برگردیم و اعلام کنیم که ما رسما به عقد هم درآمده ایم.
ما در واقع نه کار خلاف شرع انجام داده ایم نه خلاف قانون.
اگر ممکن است بهترین راه حل را به من ارائه دهید تا مانع از نابودی همسر و فرزندم بشوم.
پاسخ:
با سلام و عرض ادب
خوب متاسف شدم بابت این مشکل و ای کاش ار ابتدا در ایجاد این دوستی دقت می کردید و بعد هم در چگونگی آن بیشتر حساس می شدید.
وقتی شما از ابتدا می دیدید چنین مشکلی وجود دارد و امکان ازدواج نیست نباید رابطه را در حد نزدیکی می کردید که چنین مشکلی ایجاد شود و لذا در این واقعه بیشترین ضربه را دختر می خورد.
حال کاریست که شده ان شالله که ختم به خیر شود.
شما دوست عزیز در ابتدا مطمئن شوید که حرف او راست است و قصد فریب و بازگشت شما و ایجاد رابطه دوباره را ندارد چون ممکن است که هدفش از بیان این مسئله بازگشت شما و ایجاد دوستی مجدد باشد یا هر قصد مشابه دیگر.
حال که بر فرض صحت حرفش وضعیت اینطور است شما باید سریع پدر و مادر خودتان را توجیه کنید که به خواستگاری دختر خانم برید و پدر و مادرش را راضی و سریع ازدواج کنید و اگر در این امر دقتی بکنید و با هشویاری زیاد عمل کنید امکان اینکه راضی شوند و تن به ازدواج شما دهند زیاد است.
اما اگر رفتید و راضی نشدند باید قضیه حامله شدن دختر را به مادرش تنها یا هر کسی(واسطه) از خانواده دختر که معقولتر و منطقی تر است اطلاع دهید تا مادر دختر شوهرش را و یا اون واسطه خانواده دختر را راضی کند با وصلت شما دیگر مخالفتی نکند و ان شالله ازدواج کنید و از نظر قانونی هم با توجه به از بین رفتن بکارت و حامله شدن، دختر خانم متعلق به شما هستند.
بالاخره سعی کنید به هر نحوی که شده بدون درگیری و مشکلی با ازدواج موافقت کنند که باعث کشته شدن فرزندتان نشوید.
برای اینکه اختلافی پیش نیاید و خدایی نکرده درگیری نباشد قضیه را پدر دختر نفهمد و شاید بعدا بفهمد که دیگر ممکنه خیلی عکس العمل خاص نشان ندهد.
فرار کردن کار درستی نیست چون مسلما مشکلات فراوانی دارد و توابع بدی به دنبالش هست و برای دختر هم سخت است و مطمئنا در دوران بارداری و موقعه وضع حمل به حضور مادر نیازمند است.
اگر سوالی بود یا مشکلی در خدمت هستم و در جریان بزارید.