پرسش:
چرا خداوند در قرآن فرموده است: نماز بخوانيد؟
پاسخ:
الف) «نماز» از واجباتى كه در قرآن كريم و روايات اسلامى بر آن بيش ترين تأكيد و سفارش شده و تنها واجبى است كه مكلف ـ حتى در حال احتضار ـ بايد آن را به جا آورد و تحت هيچ شرايطى نبايد ترك شود و تمام انبياى الهى به امت هايشان بر آن سفارش كرده اند و در روز حساب رسى نيز اگر نماز پذيرفته شود، زمينه پذيرش ديگر اعمال نيز فراهم مى شود.
خداوند در آيه هاى مختلف قرآن، بر وجوب نماز تصريح فرموده است؛ مانند: (و اَقيمُوا الصَّلاةَ و آتُوا الزَّكواةَ واَطيعوا الرَّسولَ لَعَلَّكُم تُرحَمون؛[1]و نماز را به پا داريد و زكات بدهيد و پيامبر خدا را فرمان بريد تا مورد رحمت قرار گيريد.)واژه «اقيموا» صيغه امر است و امر نيز بر وجوب دلالت مى كند.
خداوند متعال مى فرمايد: (قُل لِعِبَادِىَ الَّذينَ آمَنوا يُقيمُوا الصَّلاةَ و يُنفِقوا مِمّا رَزَقناهُم ...؛[2]به آن بندگانم كه ايمان آورده اند بگو: نماز را به پا دارند و از آنچه به ايشان روزى داده ايم،پنهان و آشكارا انفاق كنند ...) در جايى ديگر مى فرمايد: (اِنَّ الصَّلاةَ كانَت عَلَى المُؤمِنينَ كِتاباً مَوقوتـاً؛[3]نماز، وظيفه ثابت و معينى براى مؤمنان است.)
پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله وسلم) مى فرمايد: اولين نگاه در روز قيامت به پرونده اعمال، نگاه به نماز است. اگر نماز بنده پذيرفته شود به بقيّه اعمال نيز توجه مى شود؛ اما اگر نماز پذيرفته نشود، به ديگر اعمال نيز توجهى نخواهد شد.»[4]
امام على(عليه السلام) مى فرمايد: «اُوصيكُم بِالصّلاةِ وَ حِفظِها فانّها خَيرُ العملِ و هى عَمودُ دِينِكُم؛ شما را به نماز و محافظت از آن توصيه مى كنم. همانا نماز بهترين عمل و ستون دين شماست.»[5]
ب) درباره فلسفه و حكمت وجوب نماز، مطالب فراوانى در قرآن و روايات اسلامى آمده است:
1. ياد و ذكر خدا؛ خداوند متعال در قرآن مى فرمايد: (و اَقِمِ الصَّلاةَ لِذِكرى؛[6]و به ياد من نماز بر پا دار) و مى فرمايد: (اَلا بِذِكرِ اللّهِ تَطمَنُّ القُلوب؛[7]آگاه باش كه با ياد خدا دل ها آرامش مى يابد.) و نيز مى فرمايد: (و مَن اَعرَضَ عَن ذِكرى فَاِنَّ لَهُ مَعيشَةً ضَنكـًا و نَحشُرُهُ يَومَ القِيامَةِ اَعمى؛[8]هركه از ياد من روى بگرداند،در حقيقت، زندگى تنگ و سختى خواهد داشت و روز رستاخيز او را نابينا محشور مى كنيم.)
2. پيش گيرى از فحشا و منكرات؛ نماز، عامل بازدارنده مهمّى در جلوگيرى از منكرات و بدكارى هاست. قرآن كريم در اين باره مى فرمايد: (و اَقِمِ الصَّلاةَ اِنَّ الصَّلاةَ تَنهى عَنِ الفَحشاءِ و المُنكَرِ؛[9]و نماز را برپادار،كه نماز از كار زشت و ناپسند باز مى دارد.)
3. پاكيزگى از گناهان؛ پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله وسلم) مى فرمايد: «اگر بر در خانه يكى از شما نهرى از آب صاف و پاكيزه باشد و در هر روز پنج مرتبه خود را در آن شستوشو دهد،آيا چيزى از آلودگى و كثافت در بدن او مى ماند؟ در پاسخ عرض كردند: «خير» فرمود: نماز، همانند اين آب جارى است. هر زمانى كه انسان نمازى مى خواند، گناهانى كه در ميان دو نماز انجام شده، از ميان مى رود.»[10]
و در حديثى ديگر امام باقر(عليه السلام) مى فرمايد: «هنگامى كه نمازگزار به سمت قبله براى نماز مى ايستد، خداوند رحمان و رحيم به او توجه ويژه مى كند.»[11] بنابراين، نماز، گناهان انسان را پاك مى كند.
4. تكامل انسان؛ عبادت، وسيله تكامل و سعادت انسان است و دستور خداوند به نماز، نوعى لطف و رحمت و راهنمايى است كه ما را به كمال مى رساند؛ مثلا وقتى پدر و مادر، فرزندشان را به درس خواندن امر مى كنند، براى خود فرزند است و سعادت او را مى خواهند و اين امر از روى محبّت به فرزند است و گرنه به درس خواندن او نيازى ندارند.
نماز، غفلت زدا بوده و خودبينى و كبر را از بين مى برد و پرده هاى غرور و خودخواهى را كنار مى زند و وسيله پرورش فضايل اخلاقى و تكامل معنوى انسان است.[12]
5. اقرار به ربوبيت خداوند و مبارزه با شرك؛ امام رضا(عليه السلام) مى فرمايد: «علت تشريع نماز توجه و اقرار به ربوبيّت پروردگار، و مبارزه با شرك و بت پرستى و قيام در پيشگاه پروردگار در نهايت خضوع و تواضع، و اعتراف به گناهان و تقاضاى بخشش از معاصى گذشته و نهادن پيشانى بر زمين همه روز براى تعظيم خداوند است، و نيز اين كه انسان همواره هوشيار و متذكر باشد كه گرد و غبار فراموشى بر دل او ننشيند و مغرور نشود. خاشع و خاضع باشد، ...و همين توجه به خداوند متعال و قيام در برابر او، انسان را از معاصى باز مى دارد و از انواع فساد جلوگيرى مى كند.»[13]
6. تشكر از خداوند؛ نماز روزانه انسان اظهار تشكر و سپاس دائمى او از نعمت هاى بى شمارى است كه خداوند به انسان داده است و نيز ثناگويى و تمجيد انسان از اين همه زيبايى و عظمت است كه خداى متعال دارد.
هيچ كس براى تعريف و تمجيد از يك گل زيبا كه در طبيعت روييده است به شما اعتراض نمى كند، امّا اگر زيبايى او را نبينى، نابينايت مى شمرند و اگر ببينى و واكنش نشان ندهى و ستايش نكنى سرزنشت مى كنند كه چرا ذوق و احساس ندارى و چقدر بددلى. البته شيوه ستايش بزرگان و بلكه هر شخص و گروهى ويژه خود آن هاست.سلام دادن يك نظامى به فرمانده خود و سلام يك فرزند به پدر و مادر و سلام يك دوست به دوست خود بايد متناسب شأن و مقام آنان باشد. پس ستايش به درگاه خدا و تمجيد از كمال و جمال او نيز به صورت نماز جلوه نموده است.
در بعضى احاديث آمده است كه: «انسان در حال نماز با خداى خود نجوا و گفت وگو مى كند و اگر انسان لذت اين گفت و گو را بچشد هيچ گاه از حال نماز خارج نمى شود.»[14]
راستى چقدر لذت بخش است با خداى جهان آفرين به گفت و گو و مناجات پرداختن؛ يعنى روحى به عظمت تمام هستى يافتن و با خداى هستى هم سخن شدن.
پرسش:
با توجه به نظر قرآن نماز در كار تجارت و سياست چه نقشى دارد؟
پاسخ:
نماز به طور غير مستقيم در امور تجارت و سياست نقش مهم و تأثير قابل توجهى دارد.
قرآن كريم مى فرمايد: (و اَقِمِ الصَّلاةَ اِنَّ الصَّلاةَ تَنهى عَنِ الفَحشاءِ و المُنكَرِ ...؛[15]... و نماز را بر پا دار كه نماز از كار زشت و ناپسند باز مى دارد ...)
اگر احكام نماز در جامعه اسلامى و در ميان تاجران و سياست مداران اجرا شود، تجارت سالم و سياست اسلامى را در پى خواهد داشت. چون بايد مثلا لباس و مكان نمازگزار و آب وضو و غسل او مباح باشد واين امر با تجارت ناسالم ممكن نيست.
كسى كه در كار تجارت مى باشد اگر اهل نماز و ايمان باشد، به طور طبيعى نماز و عبادت تأثيرهاى مثبتى بر او خواهد گذاشت و كاسب و تاجرى كه اهل نماز باشد به طور طبيعى از خوردن مال حرام و تصرف در مال ديگران، كلاه گذارى بر سر مشتريان، احتكار اجناس مورد نياز مردم،رباخوارى و ... پرهيز مى كند و جامعه اى كه تاجران آن، نمازگزار و اهل عبادت و تدين باشند، آن جامعه نسبت به جوامع غير نمازگزار از سلامت بيش ترى برخوردار خواهد بود، زيرا نماز انسان را به ياد نيرومندترين عامل بازدارنده، يعنى مبدأ و معاد مى اندازد و اثر بازدارندگى از فحشا و منكر را داراست.
انسانى كه به نماز مى ايستد، خدا را از همه چيز بالاتر مى داند، به ياد نعمت هاى او مى افتد، او را حمد و سپاس مى گويد، به ياد روز حساب و جزا مى افتد و از عذاب هاى الهى مى ترسد و همواره از خداوند مى خواهد كه او را به راه راست هدايت كند؛ راه كسانى كه آنان را مشمول نعمت خود ساخته، نه كسانى كه بر آنان غضب كرده و نه گمراهان.
در عرصه سياسى نيز نماز به خصوص نمازهاى جماعت و جمعه تأثير فراوانى در امور سياسى دارد و در واقع نمازهاى جمعه و جماعات فريضه اى سياسى ـ عبادى هستند و دين مقدس اسلام به اجتماعات بزرگ مثل نمازهاى جمعه و جماعت اهميت فراوانى داده است واين اجتماع ها مى توانند منشأ بركات فراوانى باشند از جمله:
1. آگاهى بخشيدن به مردم در زمينه معارف اسلامى و رويدادهاى مهم اجتماعى و سياسى؛
2. ايجاد همبستگى و انسجام هر چه بيش تر ميان صفوف مسلمانان به گونه اى كه دشمنان را به وحشت افكند؛
3. تجديد روح دينى و نشاط معنوى براى توده مردم مسلمان؛
4. جلب همكارى براى حل مشكلات عمومى؛
و ...
نماز در شخصيت و رفتار سياستمداران نيز تأثير دارد و كمك مى كند كه يك سياست مدار رفتار و موضع گيرى هاى خود را بر اساس دستورهاى اخلاقى و اسلامى تنظيم كند و سخنانش براى خدا و جانبدارى از حق و دفاع از ارزش هاى اسلامى و الهى باشد.
در عرصه سياست نيز ممكن است به سبب گرايش به مقام، شهرت طلبى، ثروت اندوزى و ... فحشا و منكراتى به وجود آيد كه به وسيله نماز مى توان آن ها را برطرف كرد.
نمونه كامل يك سياستمدار نمازگزار در عصر حاضر حضرت امام خمينى(رحمه الله) است كه چون اهل نماز و ايمان بود در عرصه سياست نيز تمام موضع گيرى هاى او از روى ايمان براى جلب رضايت خداوند متعال بود كه در نتيجه در سياست و ديانت همواره موفق بود.
بنابراين، نماز در عرصه تجارت و سياست مى تواند پرده هاى غفلت و جهل را كنار بزند[16] و مايه آرامش دل ها[17] سبب نزول رحمت[18] و تجارت سالم و به دور از هر گونه گناه و فساد و سياست اسلامى و رفتار شايسته در سياست مداران را در پى داشته باشد.[19]
پرسش:
با توجه به آيات قرآن فلسفه خواندن نماز در وقت هاى معيّن چيست؟
پاسخ:
چند آيه قرآن به اوقات نماز اشاره دارد.برخى از اين آيات چنين است: (فَسُبحانَ اللّهِ حينَ تُمسونَ وحينَ تُصبِحون؛ ولَهُ الحَمدُ فِى السَّماواتِ و الاَرضِ و عَشيّاً و حينَ تُظهِرون؛[20]پس خدا را تسبيح گوييد آن گاه كه به عصر درمى آييد و آن گاه كه به بامداد در مى شويد و حمد وستايش مخصوص او است در آسمان ها و زمين و شامگاهان و هنگامى كه ظهر مى كنيد.)؛ (اَقِمِ الصَّلاةَ لِدُلوكِ الشَّمسِ اِلى غَسَقِ الَّيلِ و قُرآنَ الفَجرِ اِنَّ قُرآنَ الفَجرِ كانَ مَشهوداً؛[21]نماز را از زوال خورشيد تا نهايت تاريكى شب [نيمه شب ] بر پا دار و [هم چنين ]قرآن فجر [نماز صبح] را، چرا كه نماز صبح [مقرون با] حضور فرشتگان است.)[22]
تقسيم شدن هفده ركعت، از نمازهاى واجب شبانه روزى به وقت هاى معيّن، مى تواند چند علت داشته باشد:
الف) يادآورى و توجه به خدا در طول شبانه روز
انسان در زندگى اين جهان با توجه به «عوامل غافل كننده» به يادآورى نياز دارد كه در فاصله هاى زمانى معين، خدا و رستاخيز و هدف آفرينش را به ياد آورد و خود را از غرق شدن در گرداب غفلت و بى خبرى حفظ كند. نماز مهم ترين نقش را در توجّه انسان به خدا دارد، چنان كه قرآن در اين باره مى فرمايد: (و اَقِمِ الصَّلوةَ لِذِكرى؛[23]و به ياد من نماز برپا دار.) از اين رو، ذات اقدس الهى نماز را در وقت هاى معيّن واجب فرموده است: 1. اول صبح، انسان هنگامى كه از خواب بلند مى شود، پيش از هر چيز بايد سراغ نماز رود، قلب و جان خود را با ياد خدا صفا دهد، از او نيرو و كمك بگيرد و خود را براى سعى و تلاش همراه با پاكى و راستى آماده سازد. 2. وسط روز، هنگامى كه انسان غرق كارهاى روزانه مى شود و چه بسا ميان او و ياد خدا فاصله ايجاد شود، دوباره با نماز خدا را به ياد مى آورد و اگر بر اثر غفلت، گرد و غبارى بر قلب او نشسته آن را شستوشو مى دهد. 3. در انتهاى روز، هنگامى كه انسان مى خواهد دست از فعاليت روزانه بردارد، بار ديگر با نماز و توجّه به خدا، روح خود را صفا مى بخشد. در روايات، سفارش فراوان به خواندن نماز در اول وقت شده است. على(عليه السلام)مى فرمايد: هيچ عملى محبوب تر نزد خدا از نماز نيست، در وقت نماز چيزى از امور دنيا شما را مشغول نسازد؛ زيرا خدا اقوامى را كه از نماز غافلند سرزنش كرده است، در آن جا كه مى فرمايد: (فَوَيلٌ لِلمُصَلّين؛ اَلَّذينَ هُم عَن صَلاتِهِم ساهون؛[24]پس واى بر نمازگزارانى كه از نمازشان غافلند.)
ب)آموزش نظم و انضباط
از جمله امورى كه اسلام به آن عنايت فراوان دارد، نظم است، زيرا مهم ترين عامل پيشرفت و موفقيّت انسان در امور دين و دنيا، نظم است. على(عليه السلام)در آخرين وصيّت خويش پس از آن كه شمشير ابن ملجم، پيشانى آن حضرت را شكافت؛ فرزندان و همه پيروان خود را به نظم سفارش فرمود: «اُوصيكُما و جميعَ وُلدى و أَهلى و مَن بَلَغَه كتابى، بِتقَوى اللّهِ وَ نَظمِ اَمرِكُم؛[25]شما حسن و حسين و ساير فرزندانم و بستگانم و هر كسى كه وصيّت من به او برسد، به تقواى الهى و نظم در امور زندگى سفارش مى كنم.» تقسيم نماز در اوقات معيّن، به انسان درس نظم مى دهد. بشر بايد همه امور زندگى را با نظم اداره كند. نماز، كار، استراحت ،تفريح، ديد و بازديد، غذا خوردن و ...بايد در وقت خود انجام شود كه در اين صورت وقت او بيهوده تلف نمى شود، بلكه بركت پيدا كرده، به همه برنامه هاى خود مى رسد.
ج) وقت شناسى
متفكران اجتماعى براى اداره امور جامعه، وقت شناسى را ـ كه از بنيادهاى اخلاقى است ـ لازم مى دانند؛ مردمى كه وقت شناس باشند، وعده بى جا و قول دروغ نمى دهند و سبب ناراحتى و ضايع شدن عُمر برادران خود نمى شوند. نماز خواندن در اوقات پنج گانه، حسّ وقت شناسى را در انسان بيدار و تقويت مى كند.
د) نمودى از وحدت و قدرت امت اسلامى
اقامه نماز در اوقات معين نمونه اى گويا از وحدت امت اسلامى و قدرت آنان در سراسر گيتى است. اين كه همگى در ساعتى مشخص به سوى نماز و مساجد روى مى آورند در واقع نمايش بزرگى از قدرت اسلام است.
افزون بر حكمت ها و فلسفه هاى ياد شده، امام رضا(عليه السلام) در اين باره كه چرا نماز در صبح و ظهر و مغرب انجام مى شود، مى فرمايد: چون هنگام ظهر و پس از مغرب و سحرها بهترين اوقات هستند.[26]
افزون بر مطالب بالا، اگر وقت نمازها در غير اين وقت هاى تعيين مى شد، به يقين باز افراد ديگرى پيدا مى شدند كه بپرسند چرا اين وقت ها معين شده است؛ از اين رو، اين پرسش ها تمام شدنى نبود.[27]
[1]. نور/56.
[2]. ابراهيم/31.
[3]. نساء/103.
[4]. ميزان الحكمه، محمدى رى شهرى، ج 5، ص 347، عوالى اللئالى، ابن ابى جمهور احسائى، ج 3، ص 65.
[5]. همان، ص 368، مستدرك الوسائل، ميرزا حسين نورى، ج 3، ص 30؛ بحارالانوار، ج 74، ص 405.
[6]. طه/14.
[7]. رعد/28.
[8]. طه/124.
[9]. عنكبوت/45.
[10]. بحارالانوار، ج 79، ص 220.
[11]. وسائل الشيعه، شيخ حرّ عاملى، ج 7، ص 289.
[12]. ر.ك: تفسير نمونه، ج 16، ص 289 ـ 294.
[13]. من لا يحضر، شيخ صدوق، ج 1، ص 214، وسائل الشيعه، شيخ حرّ عاملى، ج 4، ص 8 ـ 9.
[14]. همان.
[15]. عنكبوت/45.
[16]. اعراف/205.
[17]. رعد/28.
[18]. احزاب/41 و 44.
[19]. ر.ك: الميزان، علامه طباطبائى، ج 16، ص 133 ـ 137 ؛ تفسير نمونه، ج 13، ص 132 ـ 136 و ج 16، ص 283 ـ 294، احسن الحديث، سيد على اكبر فرشى، ج 8، ص 147؛ اطيب البيان فى تفسير القرآن، سيد عبدالحسين طيب، ج 10، ص 330.
[20]. روم/17 ـ 18.
[21]. اسراء/78.
[22]. در روايت است كه زراره از امام باقر(عليه السلام) مى پرسد، آيا خداوند متعال در قرآن كريم فرموده نمازها در پنج وقت انجام شود؟ امام باقر(عليه السلام) در پاسخ، آيه 78 سوره اسراء و آيه 114 سوره هود و آيه 238 سوره بقره را مطرح مى كند و توضيح مى دهد. (وسائل الشيعه، شيخ حرّ عاملى، ج 4، ص 10)
[23]. طه/14.
[24]. ماعون/4 ـ 5.
[25]. نهج البلاغه، ترجمه شهيدى، نامه 47.
[26]. عيون اخبارالرضا، شيخ صدوق، ج 1، ص 118.
[27]. ر.ك: تفسير نمونه، ج 4، ص 106 و ج 16، ص 294، تفسير روشن، حسن مصطفوى، ج 6، ص 174.
منبع: maarefquran.com