پرسش:
چرا در زمان ما با این همه اطلاع رسانی مردم به طرف غرب وبی دینی کشیده می شوند؟آیا اطلاع رسانی مشکل دارد و مردم را دفع می کند؟
پاسخ :
با سلام و عرض ادب و احترام
موجب كمال خوشوقتي و خوشحالي است كه جوانان عزيز كشورمان از روحيات پر شور ديني برخوردارند و براي اسلام و مكتب حياتبخش تشيع دل مي سوزانند و براي ترويج و توسعه آن همت مي گمارند و از نقص تبليغ و ترويج مذهب گلايه و شكوه دارند.
آرزو مي كنيم اين روحيه بيش از پيش گسترش يابد و بخش قابل توجهي از جوانان عزيز كشور به اين صحنه شور و حماسه گام نهند و با ابتكار و خلاقيت و شور و شوق به ميدان مبارزه با جهل و ناآگاهي و بي بصيرتي و مقابله با هجمه هاي گسترده جوامع استكباري قدم بگذارند و آينده اي توام با حماسه هاي جاودان و ماندگار خلق كنند
در ابتدا متذکر می شویم که:
از چند جهت تأثير گذاري تبليغات غربيها بيشتر بوده است:
1. غربيها براي تهاجم فرهنگي و تبليغاتي اسباب و ابزارهاي فراواني را در اختيار دارند كه اصلاً قابل مقايسه با امكانات ما نيست. نمونهاش پايگاههاي متعدد اينترنتي، دستگاههاي مدرن ارتباط جمعي مانند ماهواره، شبكههاي تلويزيوني، خبرگزاريهاي متعدد و غيره ميباشد.
2. غربيها براي تأثير تبليغات خود از هر شيوهاي استفاده ميكنند و به مسائل اخلاقي خود را مقيد نميدانند، از اين رو از حيله و ترفند و تظاهر و مظلوم نمايي و تحريف حقايق به راحتي بهره ميجويند، در حالي كه بر اساس نظام اخلاقي اسلام ما نميتوانيم اين شيوهها را به كار بگيريم.
3. اين واقعيت را نيز نبايد ناديده بگيريم كه به دليل سابقه و پيشينه تهاجم، كشورهاي استعمارگر، از راه كارهاي مدرن و عناصر حرفهاي برخوردارند كه در جذب مخاطبان بسيار مؤثر است، ولي ما به دليل عدم سابقه طولاني، نياز به آزمون و خطا داريم و چه بسا از شيوههاي جذاب استفاده نكردهايم.
4. آنها با دست گذاشتن روي يك سري نيازهاي فطري و غريزي انسان مانند غريزه جنسي و حس آزادي، در كار تبليغاتي خود بسيار بهره ميگيرند و طبيعي است كه اين مسائل علاوه بر اين كه نياز انساني است، حتي گاهي از نيازهاي اوليه است كه هر انساني در صدد پاسخ گويي و ارضا آن نيازها است. در اين راه غربيان با تكنيكها و تبليغات گستردهاي كه دارند و با توجه به آزاد بودن ارتباطات رسانهاي بهره بسيار ميبرند.
5. اين نكته را نبايد ناديده گرفت كه كار تهاجم، از دفاع آسانتر است. و هميشه تخريب راحتتر از سازندگي است
قدر مسلم تلاش فرهنگي كشور و جامعه ما در برابر حجم وسيع و طوفانهاي سهمگين تبليغات سموم و زهر آگين جوامع استكباري و نظام سلطه جهاني اندك و ناچيز است و نمي توان با آن همه دستگاههاي عظيم خبري و تبليغي جهاني مقابله و مبارزه كند.
چه بسيار انسانها و افراد و جوامعي بوده و هستند كه تاكنون حتي يك كلام از زبان ما نشنيده اند. و اسلام و انقلاب اسلامي و امام و جمهوري اسلامي و قرآن و اهل بيت و شيعه و ... را از زبان مستشرقان شنيده اند. و از قلم شرق شناسان اسلام ستيز خوانده اند. چه بسيار قرآنهايي كه توسط آنان ترجمه و چاپ و نشر شده و هر آنچه خواسته اند به اسم اسلام و قرآن نوشته اند. چه بسيار كتابها، مجلات، مقالات و سخنراني هايي كه در كشورهاي گوناگون در طول قرنهاي متمادي توسط مجامع شرق شناس و اسلام شناس غربي ارايه شده و اسلام و مذاهب اسلامي، قرآن، اهل بيت، نبوت، امامت و ... را به جهانيان معرفي و عرضه كرده اند اسلام و قرآني كه با اسلام و قرآن حقيقي فرسنگها فاصله دارد بلكه اسلام و قرآني كه درست در نقطه مقابل اسلام و قرآن قرار دارد.
كافي است شما كتابهاي مربوط به شرق شناسي و آثار و نوشته هاي مربوط به خاور شناسان را مرور كني آنگاه اندكي متوجه خواهي شد چه توطئه هاي بزرگي بر ضد اسلام در طول قرنهاي گذشته سامان داده اند ولي به بركت قرآن كريم كه فرموده است: دشمنان مي خواهند نور خدا را خاموش كنند ولي شدني نيست.
امروز هم با همه هجوم وسيع و گسترده استكبار اسلام يكي از اديان زنده اروپاست.
مسيحيت با همه تلاش خودش نتوانسته است جوامع اسلامي و ايران را تسخير كند ولي اسلام مي رودكه اروپا و غرب را تسخير كند و برخي از متفكران غربي گفته اند قرن 21 قرن غلبه و حاكميت اسلام بر اروپاست.
از سوی دیگر،تأثير فرهنگ در جوامع يك طرفه نيست، يعني فقط غربي ها بتوانند فرهنگ ما را تحت تأثير قرار دهند، ولي ما نتوانيم و شواهدي در دست است كه انقلاب اسلامي ايران به رغم رويارويي با توطئه هاي پي در پي در مقابل چشمان بهت زده تحليل گران، تأثير شگفت آور خود را در جهان داشته است.
حيات مجدد كليساها، افزايش بي سابقه مبلّغان مذهبي ، استقبال وسيع مردم از آثار صوتي و تصويري و مكتوب ديني، افزايش مخالفت هاي مردمي با پرده دري هاي اخلاقي ، بخشي از نشانه هاي تأثيرات فرهنگي انقلاب اسلامي ايران در غرب مي باشد.(1)
اين مسئله حتي از طرف مخالفان اسلام و انقلاب ايران مانند هانيتگتون (نظريه پرداز جنگ تمدن ها) مورد اعتراف قرار گرفته است. رشد روز افزون اسلام در غرب دليل ديگر بر تأثير انقلاب اسلامي و تبليغات ما مي باشد.
شبكه تلويزيوني سي ان ان آمريكا با بيان اين مطلب كه دين اسلام با سرعتي فراتر از اديان ديگر در حال گسترش است . اعلام نمود :"رشد اسلام در جوامعي كه اكثريت آنان را مسيحيان تشكيل مي دهند، باعث شده تا صاحب نظران آن جوامع از نوعي رنسانس اسلامي سخن به ميان آورند".(2)
نويسنده غربي در مقاله خود مي نويسد : "اسلام به بمب ساعتي تبديل شده است".(3) براي مطالعه بيش تر در اين باره به كتاب عصر امام خميني از آقاي صاحبي را پيشنهاد مي كنيم.
غرب به دليل اثرگذاري انقلاب اسلامي ، بودجه هاي هنگفتي را براي رويارويي با انقلاب و تهاجم فرهنگي در سطح گسترده در نظر گرفته است و اين طور وانمود مي شود كه آن ها موفق ترند، در حالي كه اگر هوشيارانه عمل كنيم، با توجه به برتري اسلام و معارف بلند و بي نظير قرآن و پشتوانه عقلي و فطري مسلمانان و وعدة تخلف ناپذير الهي، پيروزي از آن ما خواهد بود.
واقعيت آن است كه غرب به دليل عواملي توانسته بر جوامع ديگر به ويژه ملت هاي مشرق و جهان سوم چيرگي يابد و به ياري تسلط خويش ، فرهنگ خود را نيز در آن جوامع نفوذ داده و گسترش دهد.
هانتينگتون معتقداست : "پيروزي غرب بر جهان ناشي از برتري انديشه ها ، ارزش ها يا دين نبود، بلكه معلول برتري غرب در استفاده از خشونت سازمان يافته بود".(4)
وي مي افزايد: "عواملي كه باعث گسترش فوق العاده و منحصر به فرد سلطه غرب شد، از اين قرار بود:
1 - ساختار اجتماعي و روابط طبقاتي موجود در غرب
2 - رشد شهرها و گسترش تجارت
3 - پراكندگي نسبي قدرت در جوامع غربي
4 - ايجاد نظام اداري كشوري
5 - رشد فن آوري
6 - اختراع عوامل حمل و نقل دريايي
7 - بسط ظرفيت هاي نظامي براي تصرف سرزمين ها".(5)
امكانات گستردة دشمن و تأسيس سايت هاي متعدد و استفاده از ماهواره و ابزارهاي تبليغاتي ، نيز جذابيت ظاهري برنامه هاي فرهنگي آنان و انگشت نهادن بر نيازهاي غريزي انسان ها ، همچنين مقيد نبودن به حدود و مرزهاي اخلاقي و توسل جستن به شيوه هاي ناجوانمردانه و مزوّرانه ، نيز شايعه و دروغ پردازي و تخريب شخصيت بزرگان باعث شده فرهنگ غرب، خود را بيش تر مطرح كند . البته نبايد ضعف و سستي مسلمانان و تفرقه موجود ميان كشورهاي اسلامي را ناديده گرفت.
وضع نابسامان موجود هوشياري ما را مي طلبد . اگر خود را آماده رويارويي با فرهنگ بيگانه نكنيم و اختلافات را كنار نزنيم، به شدت آسيب پذير مي شويم اما اگر به هويت ملي و اسلامي خود برگرديم، به فرمايش قرآن، حق ماندني و جاودان است و باطل زوال پذير.
پي نوشت ها :
1 - مير احمد رضا حاجتي، عصر امام خميني ، ص 4 - 363.
2 - همان، ص 372.
3 - همان، ص 373.
4 - محمد رضا شرفي، جوان و بحران هويت، ص 155.
5 - همان.