تعريف امر به معروف و نهى از منكر

پرسش:
 امر به معروف و نهى از منكر به چه معناست؟
جواب:
لغويان، معروف را به شناخته شده و منكر را به ناشناخته معنا كرده اند، ولى در تعريف اصطلاحى امر به معروف و نهى از منكر در منابع اسلامى، تعبيرهاى گوناگونى آمده است كه از مجموع اين تعريف ها استفاده مى شود كه امر به معروف، به معناى فرمان دادن به هر كارى است كه عقل و شرع آن كار را خوب بداند و نهى از منكر، به معناى باز داشتن و نهى كردن از هر كارى است كه عقل يا شرع آن كار را بد بداند؛[1] به عبارتى ديگر، امر به معروف به معناى فرمان دادن به كارهاى خوب و نهى از منكر به معناى باز داشتن از كارهاى بد است. از آن جا كه لازم نيست امر و نهى به صورت زبانى باشد، به هر اقدام و كوششى كه به منظور اثر گذاردن در ديگرى انجام مى شود، به گونه اى كه او را به كار واجب واداشته يا از حرام باز دارد، امر به معروف و نهى از منكر گفته مى شود.[2]
امر به معروف و نهى از منكر اصطلاحى، در محدوده جامعه اسلامى
است؛ يعنى وظيفه اى است كه مسلمانان و مؤمنان درباره يك ديگر ايفا مى كنند. بنابر اين، دعوت كفار به اسلام و ايمان و نهى آنان از كفر و شرك، گرچه واجب است، ولى از مصاديق امر به معروف و نهى از منكر شمرده نمى شود.
هم چنين امر به معروف و نهى از منكر در صورتى است كه تارك معروف و مرتكب منكر بداند كارى را كه ترك كرده واجب است و كارى را كه انجام مى دهد حرام است؛ از اين رو، آگاهى دادن و شناساندن معروف و منكر به كسى كه آنها را نمى شناسد ـ كه در اصطلاح به آن ارشاد جاهل مى گويند ـ از مصاديق امر به معروف و نهى از منكر شمرده نمى شود؛[3] گرچه در مواردى، مفهوم امر به معروف و نهى از منكر را توسعه داده اند، به گونه اى كه ارشاد جاهل را نيز شامل شده است.[4]
نكته ديگرى كه بايد بدان توجه كرد اين كه ارشاد جاهل نيز در بسيارى از موارد واجب است، هر چند از مصاديق امر به معروف نباشد.[5]
پرسش:
 چرا نهى از منكر هميشه در كنار امر به معروف مى آيد، آيا هر دو يك واجب اند؟
جواب:
امر به معروف و نهى ازمنكر دو واجب مستقل مى باشند.
اين دو فريضه، از فروع دين و ضروريات اسلام به شمار مى رود، ولى با توجه به اين كه هردو واجب داراى احكامى مشترك مى باشند؛ يعنى شرايط، مراحل و آثار مشتركى دارند، اغلب در آيات و روايات در كنار هم آمده اند و در منابع اسلامى يك جا بحث مى شوند.[6]
پرسش:
 چگونه معروف و منكر را بشناسيم؟
جواب:
هم چنان كه در تعريف امر به معروف و نهى از منكر گفته اند: «معروف» به معناى كارى است كه عقل و شرع آن را خوب مى داند، و «منكر» كارى است كه عقل و شرع آن را بد مى داند. بنابراين، يكى از راه هاى شناخت معروف و منكر، عقل است. عقل هر انسانى خوب بودن، امانت دارى، صداقت، عدالت، كمك به درماندگان و مهرورزى به ديگران را تشخيص مى دهد؛ هم چنان كه به بد بودن، خيانت، دروغ، ظلم و تجاوز به حقوق ديگران حكم مى كند. در تعبيرى ديگر مى توان گفت:
هر كارى كه با فطرت مشترك همه انسان ها موافق و هم آهنگ است، «حَسَن» و نيكوست و در غير اين صورت، «قبيح» و زشت است. يادآورى مى شود كه در شناخت حسن و قبح، ديدگاه هاى فردى ـ كه ناشى از اغراض شخص است ـ اعتبارى ندارد.[7]
راه دوم براى شناخت معروف و منكر، دين و شرع است؛ يعنى همه امورى كه شريعت اسلام به انجام دادنِ آن امر كرده، مانند نماز، روزه، توكل، صبر، تقوا و... خوب و معروف است و هر آن چه شريعت از آن نهى كرده، مانند غيبت، ربا، زنا و... بد و منكر است و امر به معروف و نهى از منكر براى اداى واجبات يا ترك محرماتى كه شرع مقدس مشخص كرده واجب است.
پرسش:
 آيا معروف شامل مستحب و منكر شامل مكروه نيز مى شود؟
جواب:
در شمول معروف و منكر بر واجب و حرام ترديدى نيست، ولى درباره مستحب و مكروه اختلاف است. برخى دانشمندان اين توسعه را در هر دو مفهوم معروف و منكر پذيرفته و معروف را شامل واجب و مستحب و منكر را شامل حرام و مكروه دانسته اند؛ البته در اين صورت، امر به مستحب و نيز نهى از مكروه، واجب نيست، بلكه مستحب است.[8]
پرسش:
 آيا امر به معروف و نهى از منكر، همان موعظه و نصيحت است يا با هم ديگر متفاوت اند؟
جواب:
انسان در موعظه فوايد كار خوب و زيان هاى كار بد را به ديگران مى گويد تا خود افراد تشويق و علاقه مند شوند كار خوب را انجام دهند و كار بد را ترك كنند؛ به تعبير ديگر، در موعظه دل مخاطب با پند و اندرز نرم مى شود و به اطاعت و فرمان برى از خداوند متعال راغب و مايل مى گردد، اما در امر به معروف و نهى از منكر، فرد مسلمان به كسى كه واجبى را ترك كرده يا گناهى را مرتكب شده، امر مى كند كه فلان كار را انجام بده و فلان گناه را انجام نده. البته اين مورد مصداق قطعى امر به معروف و نهى از منكر است كه از موضع بالاتر و آمرانه، مى گويد اين كار را انجام بده و آن كار را انجام نده.[9]
با اين حال، از برخى احاديث مى توان استفاده كرد كه امر به معروف و نهى از منكر، معنايى فراگير دارد و مى تواند در قالب موعظه و نصيحت نيز محقق شود.[10]
پرسش:
 ما در برابر كسى كه از معروف و منكر هيچ اطلاعى ندارد، چه وظيفه اى داريم؟
جواب:
آگاهى دادن به چنين كسى را تعليم جاهل گويند؛ هر چند در اصطلاح با امر به معروف و نهى از منكر متفاوت است؛ زيرا امر به معروف و نهى از منكر در صورتى است كه ترك كننده معروف و انجام دهنده منكر بداند كارى كه ترك كرده واجب بوده و كارى كه انجام مى دهد
حرام است، ولى با همان ملاك وجوب امر به معروف و نهى از منكر ـ هدايت مردم و ايجاد جامعه اى خداجوى و سالم ـ تعليم جاهل هم واجب شده است. ازاين رو، در برخى روايات بر آموزش جاهل نيز امر به معروف و نهى از منكر اطلاق شده است[11]: إِنّما يُؤمَر بالمعروفِ ويُنهى عن المنكر مؤمنٌ فيتَّعِظ أو جاهِلٌ فيتَعلَّم[12].
افزون بر آيات و روايات، عقل نيز به ما حكم مى كند كه تعليم جاهل لازم است و احتمال اين كه خداوند خواسته باشد تنها به وسيله انبياء دستورها و احكام خود را به مردم برساند و پس از ارتحال پيامبران ديگر نمى خواهد كه اين احكام به نسل هاى آينده برسد، احتمالى باطل و غير عقلايى است.[13] بنابراين، ارشاد و آگاهى دادن به شخصى كه درباره دين و احكام آشنايى دارد لازم است، هرچند در دايره امر به معروف و نهى از منكر قرار نگيرد.[14] البته كسى كه درباره معروف و منكر و احكام اسلامى ناآگاه است، يعنى ممكن است گاهى جاهل قاصر باشد، به اين معنا كه بدون هيچ تقصير و عذرى، دست او از فراگيرى احكام كوتاه بوده است، مانند اين كه تازه به سن تكليف رسيده است. گاهى نيز جاهل مقصّر است؛ يعنى توانايى يادگيرى احكام را داشته، ولى كوتاهى كرده است. جاهل، قاصر باشد يا مقصر، گاه به نادانى خود آگاه است و زمانى جاهل مركّب است؛
يعنى احكام را نمى داند، ولى گمان مى كند كه مى داند.
آموزش جاهل در اين موارد واجب است و بايد چنين كسانى را با ملايمت و مهربانى و به مقتضاى سنّ آنها آموزش داده، «معروف» و «منكر» را براى آنها روشن كرد.
البته آموزش كسى كه جاهل مركب است پيچيدگى بيشترى دارد و با روش مناسب بايد به او فهماند كه حكم را به خوبى فرا نگرفته و اشتباه كرده است؛ چنان كه در مورد امام حسن و امام حسين(عليهما السلام)آمده است كه در دوران كودكى، روزى پيرمردى را ديدند كه مشغول وضو گرفتن بود، ولى روش وضو گرفتن او صحيح نبود.
آنها براى اين كه روش صحيح وضو را به او بياموزند و در عين حال رعايت احترام و سنّ او را بكنند، نزد او رفتند و سلام كردند و گفتند: ما دو برادريم و مى خواهيم وضو بگيريم، شما ببينيد وضوى كدام يك از ما بهتر از ديگرى است؟ پيرمرد وقتى وضوى آنها را ديد، گفت: پدر و مادرم به قربان شما! هر دو خوب وضو مى گيريد و اين من بودم كه اشتباه مى كردم[15].

[1]. محمد بن يعقوب فيروزآبادى، بصائر ذوى التمييز، ج 4، ص 57 و 120؛ حسن مصطفوى، التحقيق فى كلمات القرآن، ج 12، ص 39؛ على مشكينى، مصطلحات الفقه، ص 88 ـ 89 و علامه حلى، تذكرة الفقها، ج 9، ص 441.
[2]. محمد تقى مصباح يزدى، آذرخشى ديگر از آسمان كربلا، ص 180.
[3]. محمدعلى انصارى، الموسوعة الفقهية المسيره، ج 2، ص 104.
[4]. همان، ص 165.
[5]. همان؛ آقا ضياء عراقى، تعليقة على العروة الوثقى، ص 13 و سيدمحسن حكيم، مستمسك العروة الوثقى، ج 2، ص 199.
[6]. دائرة المعارف بزرگ اسلامى، مركز دائرة المعارف اسلامى، ج 10، ص 201.
[7]. عبداللّه جوادى آملى، فلسفه حقوق بشر، ص 49.
[8]. جمعى از مؤلفان، الجوامع الفقهيه، ص 697 ؛ محمدحسن نجفى، جواهر الكلام، ج 21، ص 363 و 365 و كلمة التقوى، ج 2، ص 321 و 322.
[9]. آذرخشى ديگر در آسمان كربلا، ص 187.
[10]. بحارالانوار، ج 100، ص 71، باب 1، روايت 3.
[11]. آذرخشى ديگر در آسمان كربلا، ص 161.
[12]. بحار الانوار، ج100، ص 71.
[13]. محمدتقى مصباح يزدى، اخلاق در قرآن، ج 3، ص 347.
[14]. همان.
[15]. ابن شهر آشوب، مناقب آل ابى طالب، ج 3، ص 168ـ 169؛ بحارالانوار، ج 43، ص 319 و آذرخشى ديگر از آسمان كربلا، ص 180.

Comments (0)

There are no comments posted here yet

Leave your comments

  1. Posting comment as a guest. Sign up or login to your account.
Attachments (0 / 3)
Share Your Location

آپ کے سوالات

حمایت از سایت

برای حمایت از سایت لوگوی زیر را در سایت خود درج نمایید.

آخرین ارسال سایت