پرسشگر:
دنیای پس از مرگ انسان چگونه است؟ آیا به برزخ رفته و در کالبد دیگری به دنیا می آید و یا با جسم و روح و یا فقط روح به دنیایی دیگر میرود و و یا نابود می شود و اگر چنین باشد آیا اثرات جسمی آن مثل صوت و احتمال تصویر یعنی انعکاس نور آن در دنیا می ماند و...؟؟؟
طلبه پاسخگو:
با سلام به دوستان عزیز
این سوال خیلی مهم و با اهمیت است و توضیح و مطلب هم در مورد آن زیاد است که انشاءالله سعی می کنیم با کمک دوستان به همه مباحث در پست های مختلف بپردازیم.
دوستان عزیز لازم است بدانیم که"برزخ" یعنی عالمی مابین دنیا و آخرت كه انسان پس از مرگ وارد آن عالم میشود.
عالم برزخ متوسط بین دنیا و آخرت و اولین مرحلة عالم ملكوت است و برخی از خصوصیات این جهان را از قبیل محدودیت زمانی داراست ولی در عین حال مربوط به عالم عقبیَ است.
آیات و روایات متعددی گواه بر آن است كه انسان مؤمن در عالم برزخ متنعم به نعمتهای الهی است که در ادامه اشاره خواهیم کرد.
همچنین روایات زیادی صراحت دارد كه اعمال انسان در قبر با او همراه است و پشتیبان یا عذابدهندة او هستند تا در قیامت بر خداوند عرضه شوند. البته بعضی از مؤمنین نیز در برزخ معذبند و این عذاب كفاره گناهانشان خواهد بود تا در قیامت وارد بهشت گردند. نكتة دیگر اینكه، آنچه در قبر و عالم برزخ مورد سؤال است اعتقادات انسان میباشد ولی بررسی تفصیلی اعمالی مربوط به قیامت است.
قرآن میفرماید: "حتی اذا جاء احدهم الموت قال رب ارجعون - لعلّی اعمل صالحاً فیما تركت كلّا انّها كلمة هو قائلها و من ورائهم برزخ الی یوم یبعثون".(1)
تا زمانی كه مرگ یكی از آنان فرا رسد، میگوید: پروردگار من! مرا بازگردان، شاید در آن چه ترك كردم و كوتاهی نمودم عمل صالحی انجام دهم (به او میگویند) چنین نیست، این سخن است كه او به زبان میگوید و پشت سر آنان برزخی است تا روزی كه برانگیخته میشوند.
روایتی از امام صادق(ع) نقل شده كه فرمود:
"اتخوف علیكم فی البرزخ"؛
من از برزخ درباره شما میترسم راوی سؤال كرد:
ما البرزخ؛ برزخ چیست؟
فرمود: القبر منذ حین موته الی یوم القیامة؛ برزخ همان قبر است از آن زمانی كه انسان میمیرد تا روز قیامت.(2)
ویژگیهای عالم برزخ این است كه قبر یا بمنزله باغی از باغهای بهشت، یا حفرهای از حفرههای جهنم خواهد بود، لذا امام سجاد(ع) فرمود:
"ان القبر روضة من ریاض الجنة او حفرة من حفر النیران". (3) یكی دیگر از خصایص عالم برزخ، سؤال در قبر است، امام صادق(ع) فرمود:
من انكر ثلاثة اشیاء فلیس من شیعتنا: المعراج و المسألة فی القبر و الشفاعة؛ كسی كه سه چیز را انكار كند از شیعیان ما نیست، معراج، سؤال در قبر و شفاعت.(4)
یكی دیگر از ویژگیهای قبر، فشار قبر است، البته مراد از قبر در اكثر اخبار، چیزی است كه روح در آن در عالم برزخ قرار دارد.(5)
در روایتی از حضرت صادق(ع) آمده است:
"فاذا قبضه الله عزوجلّ صیّر تلك الروح فی قالب كقالبه فی الدنیا(6)؛ هنگامی كه خداوند مؤمنی را قبض روح میكند آن را در قالبی هم چون قالبش در دنیا قرار میدهد" پس فشار قبر به معنای این نیست كه قبر بر بدن فشار میآورد، بلكه روح كه در قالب مثالی بدن قرار گرفته تحت فشار قرار میگیرد و روح اذیت و آزار میبیند.
پی نوشتها:
1. مؤمنون (23)، آیه 99 - 100.
2. پیام قرآن، ج 5، ص 447، به نقل از تفسیر برهان، ج 3، ص 120.
3. پیام قرآن، ج 5، ص 447، به نقل از تفسیر برهان، ج 3، ص 120.
4. همان، ص 460.
5. بحارالانوار، ج 6، ص 271.
6. پیام قرآن، ج 5، ص 465، به نقل از فروع كافی، ج 3، ص 244.
طلبه پاسخگو:
با سلام مجدد
هنگام مرگ روح نمی میرد, بلكه ارتباط خود را با بدن قطع می كند و بعد از مرگ بدن متلاشی می شود, امّا روح با قالب مثالی در عالم برزخ به زندگی خود ادامه می دهد.
در آیه 99ـ 100ورهء مؤمنون از زندگی پس از مرگ تا قیامت كبری كه فاصلهء بین زندگی دنیا و قیامت است , با كلمهء برزخ تعبیر كرده است . بر اساس دلالت آیات و روایات رسیده از رسول اكرم و ائمهء اطهار علیهم السلام علمای اسلام در مورد وجودعالم برزخ و عذاب و نعمت اتّفاق نظر دارند. بدین معنی كه انسان بلافاصله پس از مرگ وارد مرحله ای دیگر ازحیات و زندگی می گردد كه همه چیز را حس می كند; از چیزهایی لذّت می برد و از چیزهایی دیگر رنج و البته لذّت ورنج انسان بستگی به افكار و اخلاق و اعمالش در دنیا دارد. این زندگی برزخی ادامه دارد تا آن گاه كه قیامت كبری بر پا شود.(1) قرآن كریم دربارهء مؤمن (آل یاسین ) كه در راه یاری فرستادگان حضرت عیسی در شهر انطاكیه به شهادت رسید می فرماید: .(2)
رسول خدا در جنگ بدر پس از پیروزی مسلمانان و كشته شدن گروهی از سران قریش و انداختن بدن های آن ها در یك چاه , سر به درون چاه برد و به آن ها گفت : ما آن چه را خداوند به ما وعده داد, محقق یافتیم . آیا شما نیزوعده های خدا را راست یافتید؟
بعضی از اصحاب گفتند: یا رسول اللّه ! شما با كشته شدگان و مردگان سخن می گویید! مگر این ها سخن شما رادرك می كنند؟ فرمود: آن ها اكنون از شما شنواترند.(3)
بعد از عالم دنیا, عالم برزخ هست و گروهی در آن , در رحمت الهی غرقند و گروهی در عذابند.(4)
در مورد چگونگی زندگی در عالم برزخ كه آیا تنها روح است یا با بدن است , روشن ترین تصویر این است كه :
روح انسان بعد از مرگ و پایان زندگی دنیا, در جسم لطیفی قرار می گیرد كه بسیاری از عوارض جسم و بدن مادی بر كنار است , ولی از آن نظر كه شبیه جسم مادی است , به آن یا می گویند كه نه كاملاًمجرّد است و نه مادّی محض , بلكه دارای یك نوع تجرّد برزخی است . به گفتهء بعضی از دانشمندان می توان آن راتشبیه به خواب كرد, در خواب های راستین روح انسان با استفاده از قالب , به نقاط مختلف پرواز می كند و مناظر رامی بیند و از نعمت ها بهره می گیرد و لذّت می برد و گاه مناظر هولناكی را مشاهده می كند و سخت متألّم می گردد وفریاد می كشد و از خواب بیدار می شود.(5)
پـاورقی
1.مجموعه آثار شهید مطهری , ج 2 ص 513ـ 514
2.یس (36 آیه 26ـ 27
3.مجموعه آثار شهید مطهری , ج 2 ص 517
4.پیامبر قرآن , آیت اللّه مكارم , ج 5 ص 466
5.تفسیر نمونه , ج 14 ص 311 پیام قرآن , آیت اللّه مكارم شیرازی , ج 5 ص 463
پرسشگر:
سلام
حالا مدت اقامت انسان دربرزخ تا چه زمانی است؟زود تمام میشه یا تا ابد اونجاییم؟
طلبه پاسخگو:
با سلام
دوست خوبم همانطور که قبلا گفتیم برزخ، جهانی نو و زندگی تازه و جدیدی است كه از هنگام مرگ هر انسانی شروع میشود و تا بر پایی روز قیامت ادامه دارد و با برپایی قیامت، زندگی انسان در برزخ پایان میپذیرد یعنی برزخ دیگر ابدی نیست و برزخ دالان ورودی به قیامت كبری و نخستین منزل از منازل آخرت میباشد.
در آیهی 99 - 100 سورهی مؤمنون چنین آمد، وقتی هنگام مرگ یكی از تبهكاران فرا رسید، درخواست برگشت میكند و خداوند با ردّ درخواست آنان، میفرماید: من وارئهم برزخ الی یوم یبعثون یعنی پشت سر آنها برزخی است تا روزی (روز قیامت) كه برانگیخته شوند. در روایات هنگامی كه از معصوم(ع) پرسیده میشود، برزخ چیست؟ میفرماید: القَبرُ منذ حینَ موته الی یومِ القیامةِ عالم برزخ همان عالم قبر است كه از هنگام مرگ آغاز میشود و تا زمان برپایی قیامت ادامه دارد(نورالثقلین، ج 3، ص 554).
بنابر این، هم اكنون ـ كه قیامت برپا نشده ـ عالم برزخ وجود دارد و امری صرفاً ذهنی نیست و همه آنان كه مردهاند هماكنون در آن جهان به سر میبرند و آن دارای حیات و زندگیای هستند كه در ادامهی زندگی دنیا است، از یك سو و شروع زندگی و حیاتی است كه مرگی برای آن تصور ندارد و امتداد آن، تا ابدیت میباشد.
حالا کی قیامت می شود ما نمی دانیم .وخود این ندانستن و معلوم نبودن هم حکمت هایی دارد.
پرسشگر:
با عرض سلام
ایا روایتی یا نقلی است که بگوید ان زمان که عالم برزخ تمام میشود و قرار است که همه برانکیخته شوند باید در عالم برزخ بمیرند تا در قیامت زنده شوند یا نه یا اینکه مستقیما بدون مردن در عالم برزخ وارد قیامت میشوند؟؟؟
طلبه پاسخگو:
با سلام مجدد
در مورد مرگ در برزخ تعبیری وجود دارد که آن را مرگی در عالم برزخ معنا می کنند.
مرگ برزخی در قرآن:
آدمی دارای دو گونه مرگ است یک مرگ در این دنیا و وقتی که زمان زندگی اش در این دنیا به پایان میرسد و پس از این زندگی به عالمی دیگر در برزخ میرود و در آنجا نیز زندگیای دارد و در آخر آن زندگی نیز مرگی وجود دارد که آن را مرگ برزخی مینامند، پس از این مرگ انسان بار دیگر برای زندگی جاودانه در قیامت زنده میشود.
درباره مرگ برزخی (به معنایی که گفته شد) مفسران در ذیل آیاتی این بحث را آوردهاند:
« لا یَذُوقُونَ فِیهَا الْمَوْتَ إِلاَّ الْمَوْتَةَ الْأُولى وَ وَقاهُمْ عَذابَ الْجَحِیمِ »
«هرگز مرگى جز همان مرگ اوّل (كه در دنیا چشیدهاند) نخواهند چشید، و خداوند آنها را از عذاب دوزخ حفظ مىكند.»
« إِنْ هِیَ إِلاَّ مَوْتَتُنَا الْأُولى وَ ما نَحْنُ بِمُنْشَرِینَ »[دخان/35]
«مرگ ما جز همان مرگ اول نیست و هرگز برانگیخته نخواهیم شد.»
در این دو آیه چون سخن از مرگ نخستین آمده است و مفسران آن را به معنای مرگ دنیوی معنا کردهاند به پیروی آن بحث از مرگ دومی که همان مرگ برزخی است را نیز مطرح میکنند.[ ر. ک. تفاسیر طباطبائی، علامه محمد حسین؛ موسوی همدانی، سید محمد باقر، ترجمه تفسیر المیزان، دفتر انتشارات اسلامی جامعهی مدرسین حوزه علمیه قم، قم، 1374 ش، پنجم و مكارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الكتب الإسلامیة، 1374 ش، چاپ: اول، ذیل آیات 35 و56 سوره دخان]
« قالُوا رَبَّنا أَمَتَّنَا اثْنَتَیْنِ وَ أَحْیَیْتَنَا اثْنَتَیْنِ »[غافر/11]
«آنها مىگویند: پروردگارا! ما را دو بار میراندى و دو بار زنده كردى.»
این آیه مهمترین آیه در این بحث است و معتقدین به مرگ برزخی مانند علامه طباطبائی ذیل این آیه مرگ برزخی را اثبات کردهاند.[طباطبائی، همان، ذیل آیه 11 سوره غافر]
درباره دو مرگ و دو زنده کردنی که در این آیه آمده نظرات بسیار گوناگونی است که برخی از آن عبارتند از:
1. منظور از دو میراندن و دو زنده کردن میراندن در آخرین روز زندگى دنیا و زنده كردن در برزخ است و سپس میراندن در برزخ، و زنده كردن در قیامت براى حساب است. این نظر را تفاسیر المیزان، نمونه و روح المعانی برگزیدهاند.
2. مراد از" اماته اولى" حالت نطفگى انسان و مراد از" احیاء اولى" زندگی در دنیا و مراد از" اماته دوم" اماته در دنیا و مراد از" احیاى دوم" احیاء براى روز قیامت و حساب است. این دیدگاه را زمخشری برگزیده است.[ زمخشرى، محمود؛ الكشاف عن حقائق غوامض التنزیل، دار الكتاب العربی، بیروت، 1407 ق، سوم، ج4، ص 154]
3. حیات اولى، زندگى دنیا و دومى، زنده شدن در قبر است. و موت اولى مرگ در دنیا و موت دومى مردن در قبر است. این قول در مجمع البیان از سدی و بلخی نقل شده است،[مترجمان، ترجمه مجمع البیان فى تفسیر القرآن، تهران، انتشارات فراهانى، 1360 ش، اول، ج21، ص 240] تفسیر احسن الحدیث آن را به علامه نسبت داده که این گونه نیست.[قرشى، سید على اكبر؛ تفسیر احسن الحدیث، تهران، بنیاد بعثت، 1377 ش، چاپ سوم، ج9، ص 347]
نکته:
از بررسی آیات مرگ برزخی و دنیوی روشن میشود که در قرآن کریم مرگ برزخی مانند و شبیه به مرگ دنیوی نیست؛ چون خداوند در آیهای اهل بهشت را اینگونه نوید میدهد که به جز مرگ در دنیا که تحمل کردهاید مرگ دیگری ندارید. در صورتی که میدانیم اهل بهشت نیز باید از عالم برزخ وارد عالم قیامت شوند و قبل از عالم قیامت همه حتی کسانی که در عالم برزخ هستند میمیرند پس چرا خداوند میفرماید جز مرگ دنیوی مرگ دیگری را نچشیدهاند؟
پاسخ این سؤال اینگونه است که مرگ برزخی را نیز چشیده اند؛ اما چون این مرگ با مرگ در دنیا تفاوتهای بسیاری دارد، خداوند آن را متذکر نشده است. در مرگ برزخی دیگر جسمی وجود ندارد و دیگر گرفتن روح از جسم مطرح نیست. بنابراین اینکه برخی مرگ برزخی را به معنای مرگ بعد از زنده شدن جسم در قبر و پاسخ دادن به نکیر و منکر میدانند اشتباه است.
پرسشگر:
چرا مرگ و معاد نرسناكه؟
شاید ما باورش نداریم.
شاید بار گناهمون سنگینه.
شاید.....
طلبه پاسخگو:
با سلام
دوست عزیز ترس از مرگ در فرهنگ قرآنی و روایی از جهت تفاوت انسانها، علتهای گوناگون دارد. در یك منظر كلی میتوان انسانها را از این جهت به تعبیر حضرت امام به سه گروه: ناقصان، متوسطان و كاملان تقسیم كرد. اما دلیل وحشت از مرگ در انسانهای ناقص این نكته ظریف است كه انسان به حكم فطرت خود حب به بقا و میل به جاودانگی داشته و از فنا، زوال و نیستی متنفر میباشد، ازاینرو به عالمی كه عالم حیات تلقی میشود، عشق ورزیده و از عالمی كه به پندار خودعالم نیستی است، تنفر دارد.
بنابراین چنین افرادی به دلیل آن كه ایمان به عالم آخرت نداشته و قلوبشان به حیات ازلی و بقای سرمدی اطمینان نیافته است، به این دنیا علاقمند و به حسب آن فطرت، از مرگ هراسان و گریزانند. خداوند متعال عقیده این گروه از انسانها را چنین بیان میكند: «ان هی الاحیا تنا الدنیا نموت و نحیا و ما نحن بمبعوثین؛ جز این زندگانی دنیای ما چیزی نیست، میمیریم و زندگی میكنیم و دیگر برانگیخته نخواهیم شد»، (مؤمنون، آیه 37).
عامل ترس از مرگ در انسانهای متوسط چیز دیگری است، متوسطان كه ایمانشان به عالم آخرت و حیات قیامت كامل نیست به دلیل غفلت از آخرت وعالم برتر و بالاتر و توجه به امور دنیوی و تلاش در آبادانی آنها از مرگ میترسند.
امام صادق(ع) میفرمایند: «[روزی] مردی به سوی ابوذر آمده و پرسید: چرا ما از مرگ كراهت داریم؟ [ابوذر در پاسخ] فرمود: به دلیل آن كه شما دنیا را تعمیر كردید و آخرت را خراب، پس كراهت [و ترس] دارید كه از آبادانی به سوی خرابی انتقال یابید»، (بحارالانوار، ج 6، ص 137، روایت 42).
ریشه این غفلت هم یا متابعت از خواستههای نفسانی و مخالفت با حضرت حق است، یا آرزوهای دراز. در این كلام گرانسنگ علی(ع) دقت و تأمل كنید: «... آیا كسی نیست كه از گناه توبه كند پیش از آن كه مرگش سر رسد؟... بدانید كه شما در روزهایی به سر میبرید كه فرصت ساختن مرگ است و از پس این، روزهای مرگ است... شما را فرمودهاند كه بار بربندید و توشه برگیرید. من بر شما از دو چیز بیشتر میترسم: دنبال هوای نفس رفتن و آرزوی دراز در سر پختن»، (نهجالبلاغه، خطبه 28، ص 29، ترجمه سید جعفر شهیدی).
به فرموده خداوند متعال: این گروه، از زندگی دنیا، ظاهری میشناسند و حال آن كه از آخرت غافلند «یعلمون ظاهرا من الحیوه الدنیا و هم عن الاخرة هم غافلون»، (روم، آیه 7).
استن این عالم ای جان غفلت است هوشیاری این جهان را آفت است
هوشیاری زان جهان است و چو آن غالب آید پست گردد این جهان
(مثنوی، دفتر اول، ابیات 2067 - 2066)
این متوسطان و غافلان به حدی از مرگ غافلند كه به تعبیر حضرت علی(ع) «گویا مرگ را در دنیا به جز ما نوشتهاند و گویا حق را در آن بر عهده جز ما هشتهاند و گویی آنچه از مردگان میبینیم، مسافرانند كه به زودی نزد ما باز میآیند و آنان را در گورهاشان جای میدهیم و میراثشان را میخوریم، پنداری ما پس از آنان جاودان به سر میبریم»، (نهجالبلاغه، كلمات قصار 122، ص 382).
اما گروه سوم كه انسانهای كامل و مؤمنان مطمئن هستند از مرگ كراهت ندارندولی از آن وحشت و خوف دارند، اما ترس آنها یك ترس مثبت وارزشی است، چرا كه خوف آنها از عظمت خداوند متعال بوده، نه مثل وحشت ما وابستگان به دنیای مادی و دلدادگان به تعلقات آن. حضرت حق در قلب اولیای الهی تجلی كرده و موجب هیبت مشوب به شوق میشود و در حقیقت هیبت و بزرگی خوف، از تجلی عظمت و ادراك آن است. دل عاشقان خداوند متعال در هنگام ملاقات با حضرت حق - كه با مرگ
سرفصلی از آن آغاز میشود - میتپد و وحشتناك و ترسناك میشود ولی این خوف غیر از ترسهای معمولی است، (برای اطلاع تفصیلی از این موضوع نگا: امام خمینی، روح الله، چهل حدیث، مركز نشر فرهنگی رجاء، چاپ اول، تابستان 1368، صص 307 - 303).
ترس انسانهای آن سویی از طول سفر، توشه كم و بزرگی و عظمت مقصد است، (نهجالبلاغه، كلمات قصار 77، ص 372). اینان مرگ را چون زندگی امتحان بزرگ الهی میدانند، [اشاره به آیه «همان كه مرگ و زندگی را پدید آورد تا شما را بیازماید كه كدامتان نیكوكارترید»، (ملك، آیه 2)] و میترسند كه از این آزمون سربلند بیرون نیایند.
هیچ مرده نیست پرحسرت زمرگ حسرتش آن است كِش كم بود برگ
ورنه از چاهی به صحرا اوفتاد در میان دولت و عیش و گشاد
زین مقام ماتم و تنگین مُناخ نقل افتادش به صحرای فراخ
مقعد صدقی نه ایوان دروغ باده خاصی نه مستیی زدوغ
مقعد صدق و جلیسش حق شده رسته زین آب و گل آتشكده
ورنكردی زندگانیی منیر یك دو دم ماندست مردانه بمیر
(مثنوی، دفتر پنجم، ابیات، 1766 - 1771)
با توضیحات اجمالی و مختصر فوق مشخص شد كه اولاً هر ترس و وحشت از مرگی بد و منفی و هر خوفی از آن هم خوب و مثبت نیست. اگر ترس از مرگ بر اثر غفلت و محدودیت نظر و اندیشه به دنیای مادی باشد وحشتی منفی و نابخردانه است اما اگر وحشت از مرگ براساس خوف از عظمت حقتعالی و ترس از چگونگی رویارویی با خدا باشد، ترسی مثبت و از سر شوق و عشق است. ثانیا با تفاوت انسانها و نوع نگرشها، عوامل ترس از مرگ متفاوت و گوناگون خواهد بود.
اما این كه گاهی گفته میشود عدهای از مرگ نمیهراسند و نترسیدن آنها هم از سر عشق به لقای خداوند متعال نیست، سخنی است كه به نظر نگارنده خالی و دور از حقیقت است. چرا كه هرگاه انسانی در خلوتگاه خود، به نسبت خود و مرگ بیندیشید خالی از سه نوع ترس پیشگفته، نخواهد بود. اگر چنین فردی را - كه مدعی عدم وحشت از مرگ است - در معرض خطر جدی قرار دهید به صورتی كه او در شرف مرگ قرار گیرد، قطعا از خودعكسالعمل نشان خواهد داد و این نیست مگر به دلیل هراس از مرگ كه از سنخ سببهای روانشناختی است.
این نكته نیز نباید مورد غفلت قرار گیرد كه توضیحات فوق در باب ترس از مرگ و همچنین تفاوت روی آوردن چهره مرگ به مؤمنان و كافران، نشانگر آن است كه از دیدگاه معارف قرآنی و روایی، انسان و اعمال، افكار، كردار و اوصافش نقش بسزایی در این مسأله مهم دارد به نحوی كه سعادت و شقاوت بشر از درون او میجوشد و در واقع آدمی باید از خود و كردههایش هراسان باشد.
آموزههای دینی نیز با ارائه حقیقت مرگ و توصیف ابعاد آن میخواهند نگرش انسان را به خود تغییر داده و تصحیح كنند؛ یعنی، به او یاد دهند كه در عین زندگی در جهان مادی و كوشش برای برطرف ساختن نیازهای خود دلبستگی و وابستگی به آنها نداشته باشد.
ازاینرو ترس از مرگ در این حد و چارچوب امری ارزشی و مثبت خواهد بود. پس هر كس طبیب خویش است و با نوع نگرش و عملكرد خود میتواند ترسی از مرگ را كه بر اثر غفلت و تنگنظری و محدود نگری به عالم مادی در او پدیدار شده به ترس از مرگی كه راه را طولانی دیده و رویارویی با خداوند متعال را سخت میبیند، مبدل سازد. ترس اول اگر بر جان آدمی سیطره پیدا كند، همین
زندگی دنیوی را برای آدمی تیره و تار میسازد اما ترس دوم موجب تقویت و تهذیب نفس شده و انسان را به انجام اعمال نیك و صالح كه از دیدگاه شریعت اسلامی گسترهای بس عظیم دارد، سوق میدهد. پس چه خوب است دوباره در این حدیث شریف تأمل كنیم.
امام صادق(ع) به مردی فرمود: «همانا تو، طبیب نفس خویش قرار داده شدهای، برای تو درد بیان شده و نشانه صحت و سلامتی معرفی و به دوا [و درمان [راهنمایی شدهای. پس بنگر كه چگونه در [اصلاح [نفس خود قیام میكنی»، (كافی، ج 2، كتابالایمان والكفر، باب محاسبه العمل، حدیث 6 به نقل از چهل حدیث، ص 306).
«برگزیده از كتاب عروج روح، ص 32 - 25، محمد شجاعی، انتشارات دانش و اندیشه معاصر تهران»
برای آگاهی بیشتر ر.ك:
1- عروج روح، محمد شجاعی
2- معاد، محمد شجاعی
3- معاد، شهید دستغیب
پرسشگر:
با سلام به پاسخگو
یه سوال دیگه آیا عالم برزخ برای همه یكسانه یا آنهای كه زودتر مردهاند بیشتر از آنهایی كه دیرتر مردهاند در برزخ میمانند؟مثلا بعضی ها چند هزار سال پیش که فوت کردند.
طلبه پاسخگو:
با سلام
لازم است بدانیم معمولاً هنگامی كه عالم آخرت را با ویژگیها و خصوصیات عالم مادی میسنجیم و ارزیابی میكنیم، در مورد آن دچار شبهه و اشكال میشویم. از این نظر ما تصور میكنیم كه زمان در عالم برزخ همان تعریف را دارد كه در عالم ماده دارد و در آن منزل آن چنان جریان دارد كه در این منزل در جریان است.
اما باید توجه داشته باشیم كه زمان به مفهومی كه در این عالم تصور و تحقق دارد در عالم برزخ وجود ندارد، زیرا زمان مقدار حركت است و حركت از شئوون ماده میباشد، و حال آنكه عالم برزخ، عالم غیر مادی و مجرد از ماده و آثار آن است و موجودات آن در عین اینكه حقایق و موجودات مقداری هستند، حقایق ثابت و غیر متغیرند.
دگرگونیها و حركت و تبدلات در عالم برزخ در میان موجودات برزخی به شكل دیگری است، پس مكث نفسهای انسانی در عالم برزخ، مكث در فوق زمان میباشد و مكث در عالم غیر زمانی، به عبارتی مكث غیر زمانی است و مكث در فوق زمان یا غیر زمان را نمیتوان با مقیاسهای زمانی سنجید. بر گرفته از: معاد یا بازگشت به سوی خدا ، استاد محمد شجاعی، ج 1
شهید دستغیب اعلی الله مقامه در این رابطه میفرمایند:
س.كسی كه هزار سال قبل مرده و كسی كه امروز میمیرد آیا عالم برزخ نسبت به هر دو یكسان است و قالب مثالی را توضیح فرمایید؟
مدت مكث ارواح در عالم برزخ تا قیام قیامت كبرا البته متفاوت است لیكن ارواح در برزخ تا قیامت معطل نیستند بلكه یا متنعمند به نعمتهای برزخیه (اگر پاك از گناه از دنیا رفته باشند) و یا معذبند به عذابهای برزخیه و اگر از مستضعفین بوده یعنی قدرت بر تمیز حق بر باطل نداشته یا حجت، آن طوری كه باید بر آنها تمام نشده باشد مانند جمعی كه در بعضی از بلاد كفر هستند و اطلاعی از اختلاف مذاهب ندارند یا اگر اطلاعی دارند نمیتوانند به بلاد دیگر آمده تجسس دین حق كنند و همچنین اطفال و مجانین پس تمام آنها را در دوزخ سؤالی و عذابی و ثوابی نخواهد بود و امر ایشان موقوف است تا قیامت كه حق تعالی به عدل یا فضل خود با ایشان معامله فرماید.
پرسشگر:
سلام این بحث خیلی برام جالبه و سوالت زیادی از آخرت دارم که دوست دارم بپرسم .یه سوال دیگه اینکه جهان برزخ كجاست؟در چه مکانی واقع شده؟ بعد تفاوت زمان و مكان عالم برزخ، با زمان و مكان دنیا چیه؟
ممنونم از زحماتتون
طلبه پاسخگو:
با سلام
دوست عزیز در این زمینه هر سوالی که داشتید می توانید مطرح کنید.ومشکلی نیست.
در مورد قسمت اول سوال شما که مربوط به مکان برزخ است باید عرض کنم عالم برزخ در ملکوت همین دنیاست یعنی حقیقت و باطن دنیاست زیرا این عالم دو روی دارد یک طرف برونی و دیگر طرف درونی همانطوری که بدن انسان نیز دو جنبه دارد یکی جنبه ظاهری که هیکل آدمی است و دیگری جنبه باطنی که همان بدن مثالی و روح حیوانی است. وقتی چشم و گوش ظاهری انسان بسته شد از طریق چشم و گوش باطنی می تواند حقایق عالم برزخ را مشاهده نماید مثل موقعی که شخص خواب است با این که حواس او از کار افتاده اما باز هم می بیند و می شنود پس عالم برزخ در همین دنیاست اما در روایات زیادی وارد شده که ارواح مومنین در وادی السلام جمع می شوند که سرزمینی است در نجف اشرف که وادی ولایت است در پشت کوفه چون قبل از دفن جسد مطهر علی (ع) در نجف اشرف شهری نبوده است بلکه بیابانی بوده یک فرسنگ از کوفه دورتر لذا نجف را ظَهر کوفه می گویند.
از برخی آیات استفاده می شود که مکان بهشت و جهنم برزخی در روی همین زمین است مثلاً در آیه ای آمده است که: النّارْ یْعًرُضُونُ عُلَیًها غُدْواً وُ عُشِیاً عذاب ناراحت کننده آتش هر بامداد و شامگاه بر فرعونیان عرضه می شود (۱) انسان در عالم خواب صورت دارد، وزن و سنگینی ندارد و عالمی که در آن حرکت می کند از این سنخ است لذا از بالای بلندی سقوط می کند به زمین نمی خورد و یا گاهی مانند فرشته سبکبال در فضا پرواز می کند، اوج و حضیض دارد، به دورترین نقاط سفر می کند.
هر چیزی حتی ساختمانها و انسانها و حیوانها یک صورت ظاهری و مادی دارند و یک صورت باطنی و ملکوتی. مکه ای که انسان زیارت می کند صورت برزخی کعبه است که مادی نیست ولی صورتش عین مکه است.
در تفسیر آیه فوق امام صادق (ع) می فرماید: این در دنیا قبل از روز قیامت است زیرا آتش قیامت صبح و شام ندارد سپس فرمود: اگر آنها در قیامت تنها صبح و شام در آتش دوزخ عذاب شوند در میان این دو باید سعادتمند باشند چنین نیست این مربوط به برزخ است پیش از روز قیامت (۲) و شب و روز و صبح و عصر آنها به تناسب صبح و شام دنیاست. در باره نعمت هم می فرماید: "و لَهُم رِزقُهم فیها بُکرَة و عَشیا"؛ روزی آنها بدون هیچ گونه رنجی شب و روز به آنها می رسد (۳) از بامداد و شامگاه فهمیده می شود که برزخ در روی زمین است بنابراین زندگی برزخی به تناسب روح و جسم برزخی ظهور پیدا می کند مادامی که انسان در قالب جسم مادی است زندگی او در دنیاست به مجرد این که جسم را از دست داد زندگی برزخی او شروع می شود.
حبه می گوید: من با امیر المومنین (ع) به سوی ظَهر کوفه از کوفه خارج شدیم حضرت در قبرستان وادی السلام توقف نمود همانند کسی که در مقابل مردمی برای مکالمه ایستاده است من نیز با قیام آن حضرت ایستادم تا خسته شدم ناچار نشستم مدتی گذشت و دوباره بپا خاستم و آنقدر ایستادم که مثل بار اول دچار خستگی شدم مجدداً نشستم پس از مدتی برخاستم عبا را از دوش گرفتم و به علی (ع) عرض کردم من از این هم سر پا ایستادن بر شما می ترسم ساعتی استراحت کنید و عبای خود را گستردم تا حضرت بنشیند حضرت فرمود: ای حبه این قیام و توقف من چیزی جز تکلم و انس با مومن نبود عرض کردم: آیا مردگان هم با یکدیگر تکلم و انس و الفت دارند؟ فرمود بلی اگر پرده در جلو دیدگان تو برداشته شود آنها را می بینی که حلقه حلقه نشسته و با عمامه خود یا چیز دیگری پشت و ساقه های پای خود را به هم بسته و بدین طریق نشسته و گفتگو دارند عرض کردم آیا آنها اجسامی هستند یا ارواحی؟ حضرت فرمود: بلکه ارواح هستند و هیچ مومنی در سرزمینی نمی میرد مگر آنکه به روح او گفته می شود که به وادی السلام ملحق شود و وادی السلام بقعه ای از بهشت عدن است (۴) چنین برداشت می شود که هر چیزی حتی ساختمانها و انسانها و حیوانها یک صورت ظاهری و مادی دارند و یک صورت باطنی و ملکوتی. مکه ای که انسان زیارت می کند صورت برزخی کعبه است که مادی نیست ولی صورتش عین مکه است.
و در بعضی روایات آمده است که در وادی ”برهوت“ روح هر کافری قرار دارد حتی در بعضی از روایات صراحت دارد که روح بعضی از مردگان به وادی السلام منتقل می شود؛ وقتی سوال از آشنایی می کنند وی می گوید قبل از من مرده است معلوم می شود به برهوت برده اند.
از برخی آیات استفاده می شود که مکان بهشت و جهنم برزخی در روی همین زمین است
در حدیثی هنگامی که از ارواح مومنین از حضرت صادق (ع) سوال شد امام فرمودند: آنها در حجره هایی از بهشت برزخی از طعام و شراب آن متنعم می شوند و می گویند پروردگارا قیامت را برای ما بر پا کن و وعده هایی را که به ما داده ای وفا نما (۵) چون نعمت های برزخی محدود و اصولاً حیات برزخی شایسته اقامت دائمی نمی باشد بدیهی است که مومنین در وادی السلام در التذاذ و مسرت بسر می برند و در انتظار فرا رسیدن روز قیامت هستند اما کفار که دستشان از علم و معرفت کوتاه است در خشکزار برهوت اجتماع دارند و گذشت زمان برای آنها سخت و ناگوار است و از قیام قیامت هراسان اند از این جهت در روایات می خوانیم که گناهکاران همین که عذاب برزخ را مشاهده می کنند می گویند ربنا لا تقم لنا الساعه خدایا قیامت را برای ما بر پا مکن (۶) چون می دانند این عذاب موقت و گاه و بیگاه به مراتب آسان تر است از عذاب دائمی و سوزان جهنم.
همچنین در روایاتی بسیار آمده است كه ارواح مؤمنان در وادی السلام گرد میآیند؛ جایی كه وادی امنیّت و سلامت است. در روایتی از امام علی«علیه السلام» فرموده است: «هیچ مؤمنی در زمینی از زمینهای دنیا نمیمیرد، مگر آن كه روحش را به وادی السّلام میخوانند و وادی السلام جایی از بهشت عدن است.(7)»
در روایتی دیگر از همان حضرت«علیه السلام» آمده است كه: «اگر پرده از برابر چشمان شما كنار رود، میبینید كه ارواح مؤمنان در پشت كوفه(وادی السلام) حلقه وار نشسته و با یكدیگر سخن میگویند. در این جا روح هر مؤمنی حاضر است، و روح كافران در وادی بَرَهوت است(8)».
پاورقی:
۱) سوره غافر آیه ۴۶.
۲) مجمع البیان ج ۸ ص ۵۲۶.
۳) سوره مریم آیه ۶۲.
۴) فروع کافی ج ۳ ص ۲۴۳.
۵) فروع کافی ج ۳ ص ۲۴۴.
۶) نور الثقلین ج ۴ ص ۵۲۳.
7) فروع كافى، چاپ سنگى، ج 17، صص 66 و 67.
8) بحارالانوار، ج 6، ص 242.
طلبه پاسخگو:
سلام مجدد
«برزخ» در لغت عبارت از «حاجز» و «مانع» میان دو چیز است.و قبلا هم عرض کردیم که برزخ، عالَمی است میان دنیا و آخرت در برزخ، حقیقت انسان در بدنی مانند دنیوی جای میگیرد با این تفاوت كه بدن دنیوی، مادّی و طبیعی و از نقل، وزن و تغییر و تحوّل برخوردار است، ولی بدن برزخی، مادّی و جسمانی نیست. و دارای نقل، وزن، تغییر و تحوّل نیست.
آنچه در عالم برزخ است، مادّی و جسمانی نیست، ولی دارای آثار مادّی هست. برزخ، عالمی است كه اعمال انسان در آن تمثّل مییابد. دیگر آن كه زمان و مكان عالم برزخ، مادّی و جسمانی نیستند. البته، آثار زمان و مكان در آن جا هست. قرآن درباره آل فرعون میفرماید كه آل فرعون را عذاب احاطه كرده است و صبح و شب بر آتش عرضه میشوند( سوره غافر، آیه 46.). امام صادق«علیه السلام» درباره آن آیه مباركه میفرماید: «مراد از این عذاب صبح و شب كه در آیه آمده، عذاب پیش از قیامت است؛ زیرا در آتش قیامت صبح و شبی نیست.»
پرسشگر:
سلام یه سوال با توجه به توضیحات شما اطلاعاتی دستم اومد حال آیا شباهتی بین این دنیا و برزخ هست؟اگر هست شباهت دنیا با عالم برزخ را به طور كامل برام بیان كنید.ممنونم.
طلبه پاسخگو:
با سلام
دوست خوبم عالم دنیا با عالم برزخ شباهتی ندارد زیرا حیات و زندگی در دنیا اجتماعی و مادّی و همراه با خورد و خوراك و جا و مكان و لباس و پوشاك و خواب و بیداری است ولی پس از مرگ حیات و زندگی فردی شروع می شود و احتیاجی به خورد و خوراك و لباس و پوشاك نیست.[1]
آیه می فرماید: "قالوا ربنا امّتنا اثنتین واحییتنا اثنتین ...؛[2] آنان می گویند: پروردگارا، ما را دوبار میراندی و دوبار زنده كردی. اكنون به گناهان خود معترفیم. آیا راهی برای خارج شدن وجود دارد؟". بعضی از آین آیه استفاده كرده اند: مرگ برزخی همانند مرگ دنیوی داریم. دو نوع مرگ است: یكی مردن و رفتن به عالم برزخ، دوم مردن در عالم برزخ و وارد شدن به عالم قیامت.
برخی نیز از این آیه استفاده كرده اند: در عالم برزخ نیز نوعی حیات است كه بعد از مدّت كوتاهی به مرگ می انجامد امّا مسلّماً حیات در عالم برزخ با حیات در دنیا تفاوت دارد امّا در اصل زندگی و حیات با هم مشابهت دارند.[3]
[1] تفسیر المیزان، ج 2، ص 122.
[2] مؤمن (41) آیه 11.
[3] آیت الله ناصر مكارم، پیام قرآن، ص 454.
پرسشگر:
سلام می خواستم بدونم آیا در برزخ بعضی از گناهان بخشیده میشود؟؟؟
طلله پاسخگو:
با سلام و عرض ادب
اگر منظورتون از بخشش،توبه کردن در برزخ است باید عرض کنم جهان آخرت بر عكس دنیا، محل دیدن پاداشها و عقابها است. هر انسانی در طول زندگی در طول زندگی خود در دنیا با كمك عقل خود و دستورهای پیامبران میتواند راه صحیح را انتخاب و از راه نادرست بپرهیزد. در این دنیا است كه هر كسی میتواند، اعمال خود آینده را بسازد، اَمّا پس از مرگ و ورود به قیامت، راه بازگشتی وجود ندارد. "وَ لَوْ تَرَیََّ إِذِ الْمُجْرِمُونَ نَاكِسُواْ رُءُوسِهِمْ عِندَ رَبِّهِمْ رَبَّنَآ أَبْصَرْنَا وَ سَمِعْنَا فَارْجِعْنَا نَعْمَلْ صَـَـلِحًا إِنَّا مُوقِنُونَ ;(سجده،12) و كاش هنگامی را كه مجرمان پیش پروردگارشان سرهاشان را به زیر افكندهاند میدیدی كه میگویند: پروردگارا، دیدیم و شنیدیم; ما را بازگردان تا كار شایسته كنیم، چرا كه ما یقین داریم."
خداوند در آیه 108، سوره مؤمنون به این گروه پاسخ میدهد. "قَالَ اخْسَواْ فِیهَا وَ لاَ تُكَلِّمُونِ ; میفرماید:بروید در آن گم شوید و با من سخن مگویید."
توبه و بازگشت نیز مانند اعمال دیگر، زمان خاص خود را دارد. توبه تا قبل از فرا رسیدن مرگ قابل پذیرش است.(نسأ،18)
اَمّا پس از سپری شدن این زمان و مشاهده عذاب، بازگشت و اظهار ندامت سودی ندارد و آرزویی دست نیافتنی است; چنانكه قرآن كریم میفرماید: "وَلَیْسَتِ التَّوْبَةُ لِلَّذِینَ یَعْمَلُونَ السَّیِّاتِ حَتَّیََّ إِذَا حَضَرَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ إِنِّی تُبْتُ الَْـَنَ وَلاَ الَّذِینَ یَمُوتُونَ وَهُمْ كُفَّارٌ; (نسأ، 18) برای كسانی كه كارهای بد را انجام میدهند و هنگامیكه مرگ یكی از آنها فرا میرسد میگوید: "الآن توبه كردم!" توبه نیست و نه برای كسانی كه در حال كفر از دنیا میروند."
اما اگر نه،شما حق الناسی بر گردنتون بود ودر برزخ بودید که کسی در دنیاست و شما رو حلال کرد گناه حق الناس از بین می رود.وهمچنین شفاعت هم وجود دارد که اگر شامل شخص شود از گناهان پاک می شود.
پرسشگر:
سلام
استاد پس در برزخ شفاعت وجود داره درسته ؟؟؟؟؟؟؟
چون خودتون در پست قبلی این رو ذکر کردید ولی فرمودید توبه نیست؟
طلبه پاسخگو:
با سلام به شما دوست عزیز
بله ولی دوست خوبم ببینید برای روشن شدن این بحث كه شفاعت در كجا و كدام عالم، قابل استفاده میباشد، لازم است به مفهوم شفاعت، توجه كرد. حقیقت شفاعت، قرار گرفتن دو چیز در كنار هم و موجودی قویتر و برتر، در كنار موجود ضعیفتر و كمك كردن به او برای پیمودن مراتب كمال است.(پیام قرآن، آیتالله مكارم شیرازی و دیگران، ج 6، ص 520، درالكتب الاسلامیة.)
به این خاطر، در بحث شفاعت، بر خلاف تصور عامیانه كه فكر میكنند نوعی پارتی بازی و رابطهمندی است، نوعی شباهت و همانندی باید میان آن دو موجود باشد و شخص گنهكار، به خاطر پارهای از جنبههای مثبت، شباهتی با اولیای خدا پیدا میكند و با عنایت آنها مسیر خود به سوی كمال را میپیماید.(همان.)
با این نگاه، شفاعت در هر سه عالم، دنیا، برزخ و آخرت، صورت میپذیرد. قرآن مجید در آیة 64 سوره نسأ میفرماید: "وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذ ظَّـلَمُوَّاْ أَنفُسَهُمْ جَآءُوكَ فَاسْتَغْفَرُواْ اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُواْ اللَّهَ تَوَّابًا رَّحِیمًا; اگر آنها هنگامی كه به خود ستم كردند، به نزد تو میآمدند و از خدا طلب آمرزش میكردند و پیامبر(ص) نیز برای آنها استغفار میكرد; خدا را توبهپذیر و مهربان مییافتند."
یا مسئلة استغفار حضرت یعقوبغ برای فرزندانش; اینها نیز خود نوعی شفاعت است كه در این دنیا رخ داده است. اما شفاعت به معنای خاص خود كه در ذهن همه ماها است كه ائمه: و صلحا از گنهكاران شفاعت میكنند، مربوط به قیامت است. مرحوم علامه طباطبایی; میفرماید: مسئلة شفاعت در آخرین موقف از مواقف قیامت، انجام میگیرد و در اینجا است كه شفاعت كننده، تقاضای مغفرت شفاعت شونده را میكند، تا بدین وسیله وارد دوزخ نشود و یا به كمك شفاعت او، بعضی از كسانی كه در دوزخاند، خارج شوند.(تفسیر المیزان، علامه طباطبایی;، ج 1، ص 174، جامعه مدرسین.)
روایاتی از ائمه معصوم: نیز، بدین مضمون رسیده است، چنانكه از امام صادقنقل شده است كه فرمود: "و الله ما اخاف علیكم إلاّ البرزخ فاذا صار الامر الینا فنحن اولی بكم; به خدا سوگند تنها از برزخ بر شما میترسم، ولی هنگامی كه كار به دست ما آید (اشاره به قیامت است)، ما به شما سزاوارتریم."(بحارالانوار، علامه مجلسی;، ج 6، ص 214، به نقل از پیام قرآن، ج 6، ص 530; با استفاده از پیام قرآن، ج 6، ص 520ـ530.)
از این نكات، استفاده میشود، شفاعت به معنایی كه در ذهن عموم افراد جامعه است، مخصوص قیامت است كه رهایی از آتش را به ارمغان میآورد و به معنای عام خود كه كمك و مدد كار بودن در امور خیرات، منحصر به عالم خاصی نیست و در دنیا و برزخ و قیامت وجود دارد.
پرسشگر:
سوال خوبی بود ... روح دارای چند کالبد مختلف است که به ترتیب زیر مانند غلافی آن را در برگرفته که شامل : کالبد اتری ( ناخودآگاه - اشراق)، کالبد ذهنی (خودآگاه )، کالبد علی (خاطرات و زندگی های گذشته چه در عالم فیزیک و برزخ و ...)، کالب اثیری (اختری ، عاطفی ، نورانی) و آخرین و بیرونی ترین لایه کالبد فیزیکی که همین جسم آدمی است.
بعد از انتقال (مرگ) شخص کالبد فیزیکی را رها کرده و در کالبد اثیری که بسیار شبیه کالبد فیزیکی است به حیات خود در جهان های دیگر به زندگی ادامه می دهد
برکت باشد
طلبه پاسخگو:
با سلام
در مورد جسمانی بودن یا مادی بودن معاد باید عرض کنم که پس از پایان زندگی دنیا و فرا رسیدن مرگ، روح انسان از بدن دنیایی خارج میشود و وارد "بدن مثالی" كه شبیه دنیایی است میشود و در عالم برزخ با بدن مثالی زندگی میكند.
بدن مثالی نه كاملا مجرد است و نه مادی محض، بلكه دارای یك نوع تجرد برزخی است؛ یعنی از نظر شكل ظاهر شبیه بدن دنیایی است، ولی تغییر و تحول ندارد.
موقع پاسخ دادن به سؤال قبر برخی بر این نظرند كه روح پس از جدا شدن از قبر موقتا هنگام سؤال نكیر و منكر با بندن خود در قبر ارتباط پیدا میكند و در همان بدن پاسخ میدهد، و بر این باورند كه پاسخ به نكیر و منكر در بدن مثالی است. (ناصر مكارم شیرازی، پیام قرآن، ج 5، ص 463 و 468)
لذا به عالم برزخ "عالم مثال" گفته میشود. طبق عقیده اندیشمندان اسلامی، هر موجود مادی دارای شكل، وزن و اندازه خاصی است. صورت مردمان برزخی، رنگ و اندازه دارد. در آن جا خوشحالی و خشم و... هست.
(آیت اللَّه حسینی طهرانی، معادشناسی، ج 2، ص 181، مجلس یازدهم.)
پس در عالم برزخ، مادّه وجود ندارد و به این لحاظ برزخ روحانی جسمانی است، اما آثار و خواص ماده در آن وجود دارد، زیرا موجودات آن عالم قائم به ذات خود بوده، ولی مكان و جهت ندارند، بلكه واسطه میان عالم عقل و عالم حس میباشند، زیرا موجودات عقلی و مجردات از ماده و توابع آن یعنی مكان، شكل، مقدار، رنگ، روشنایی و مانند آن به كلی منزه هستند و موجودات حسی دارای همه این صفات هستند، ولی موجودات مثالی و برزخی در آن عالم از جهت، مجرد از ماده هستند، زیرا داخل در جهت نبود و دارای مكان نیستند. به گونهای نیز جسمانی میباشند، زیرا دارای مقادیر و اشكال هستند، پس عالم برزخ روحانی جسمانی است.
برای واضحتر شدن مطلب مثالی را ذكر میكنیم. وقتی در عالم خواب سیر میكنید و به سرعت از مكانی به مكان دیگر میروید و یا این كه از پایین قلهای در یك چشم به هم زدن به سر قله میروید، این اعمال همه به وسیله شما انجام میشود، ولی نه با بدن مادی، بلكه به وسیله بدن مثالی صورت میگیرد كه از لحاظ شكل و صورت و اندازه و حتی رنگ شبیه بدن مادّی است اما دارای آثار و فعل و انفعالاتی به مراتب عظیمتر از بدن مادی است و قدرت بیشتری دارد، در حالی كه اگر در عالم بیداری بخواهید به بالای كوه بروید، باید با تحمل زحمت فراوان و صرف وقت چنین كاری را بكنید. عالم برزخ نیز مثل عالم خواب است.
پرسشگر:
سلام
ممنون از توضیحاتی که دادید مفید بود ولی استاد عزیز به نظر میرسد، پس از مرگ، همه چیز مربوط به روح است و روح مجرد است و عالم برزخ هم غیر مادی است و زمان و مكان در آن دخیل نیست، حالا آیا عنوان "شب اول قبر" صحیح است؟
طلبه پاسخگو:
با سلام به تمام دوستان
دوست عزیز تقریبا در مورد این سوالتان در بالا توضیحاتی داده بودم که شاید دقت کافی نکردید.
دوست خوبم نقطة ابهام شما در این جاست كه آیا قبر و اتفاقاتی كه در آن میافتد، مادّی است یا غیر مادّی.
در تحقیقی كه عالم كامل و عارف واصل، حضرت امام خمینیارائه دادهاند، غیر مادّی بودن عالم قبر را اثبات كردهاند كه خلاصهای از نظر ایشان را در این جا بیان میكنیم: خروج انسان از این جهان، به هر شكل كه باشد ـ به مرگ طبیعی و یا مرگ اخترامی، یعنی انسان براثر آفتی، از دنیا برود، با آن كه قابلیّت و استعداد ادامة حیات را دارد ـ به معنای دخول در "عالم قبر" است و عالم قَبر، همان "عالم برزخ" است.
از امام صادقپرسیدند: قبر چیست؟ فرمود: "قبر همان برزخ است از هنگام مرگ تا روز قیامت.(بحارالانوار، علامة مجلسی، ج 6، ص 218، نشر وفأ، بیروت.)
البته این كه قبر باید رو به قبله باشد، و یا باید به فلان شكل كنده شود و مانند آن، احكام فقهی قبر در عالم دنیاست و به آن عالم و نشئة دیگر مربوط نیست، ولی چون این بدنی كه اكنون به صورت جسمی بیروح در آمده، در گذشته بدن مسلمانی بوده و فرد مسلمان، با آن ارتباط داشته و در حال حاضر هم از نظر شرعی احترام دارد; در نتیجه، خانة این جماد محترم كه محل اوست (= قبر خاكی) نیز محترم است امّا این مطلب بدان معنا نیست كه همین قبر خاكی، محل پرسش و آرامگاه مؤمن باشد.
آن قبری كه پرسش و جواب و یا درد و غم و یا سرور و شادی دارد، در عالم طبیعت نیست، بلكه در عالم برزخ میباشد. قبری كه یك متر و نیم طول و نیم متر عرض دارد، همان قبری نیست كه گفتهاند مقدار آن به اندازة مشرق و مغرب است، یا برای مثال، در این قبرها هر چه بگردیم اژدهایی نمییابیم، با این كه در روایت آمده است: "در قبر نود و نه اژدهاست كه قدرتشان به گونهای است كه اگر یك فوت به این جهان بكنند، در تمام دنیا گیاهی نمیروید."(همان، ص 219.)
پس اگر این حیوانات، فقط در یك قبر بودند، لازم میآمد كه در جهان، گیاهی نروید. هیچ كدام از اخباری كه كاشفان اسرار، مُخبران غیب دربارة قبر گفتهاند، با شرایط و احكام دنیا، مناسبت ندارد. شما میتوانید برای دسترسی به آنها، به كتاب حق الیقین و علم الیقین مرحوم فیض كاشانی مراجعه نمایید. خلاصه آن كه از خود اخبار، به طور كامل، میتوان فهمید كه، قبر كجاست و مقصود از بدنی كه در قبر است، كدام بدن است; البته معنای این سخن آن نیست كه وقتی بنا شد منظور از قبر، این گودال معروف نباشد، پس بدنی هم وجود نخواهد داشت، بلكه در قبر به معنای برزخ هم بدن وجود دارد، امّا نه این بدنی كه به خاك سپرده شده است. در برخی روایات آمده است: "ارواح در عالم قبر، به صورت ابدان هستند."(التهذیب، شیخ طوسی، ج 1، ص 466، نشر دارالكتب الاسلامیة.)
جنس این بدن، از جسم لطیفی است كه از تبدیل بدن دنیوی، به بدن مثالی فراهم آمده و به حركت جوهری موجود شده است; به همین جهت، اخباری كه دربارة عالم قبر، به بدن اشاره دارند را ممكن است بر همین بدن حمل كنیم; خلاصه آن كه براساس بسیاری از روایات، عالم قبر، همان عالم برزخ است و بالعكس و همة اخباری كه دربارة عالم قبر رسیده است، در این صورت متصور و موجّه است.(ر.ك: معاد از دیدگاه امام خمینی، ص 171 ـ 173، تهیه و نشر: موسسة تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره).)
پس مراد از عالم قبر، كه در روایات آمده است، همین گودالی كه میكنند، نیست. بلكه همان عالم برزخ است.
اگر حقیقت قبر و عذاب قبر، این باشد كه انسان تا قیامت در همین قبر خاكی عذاب میشوند، پس باید گفت كسانی كه قبرها را خراب میكنند، در واقع مردم را از عذاب قبر رها كردهاند.
عالم برزخ مادی نیست، ولی مجرد تام هم نیست، بلكه واسطة میان ماده و مجرد تام است. روح در آن جا در بدن مثالی و برزخی قرار دارد.
از آیات و روایات استفاده میشود كه در عالم برزخ، روز و شب وجود دارد.
قرآن در مورد عذاب آلفرعون، میفرماید: "النَّارُ یُعْرَضُونَ عَلَیْهَا غُدُوًّا وَ عَشِیًّا;(غافر،46) عذاب آنان آتش است كه هر صبح و شام بر آن عرضه میشوند، و روزی كه قیامت برپا شود ]میفرماید:[ آن فرعون را در سختترین عذابها وارد كنید."
پیامبر اكرممیفرماید: هنگامی كه یكی از شما از دنیا میرود، جایگاه او را هر صبح و شام به او نشان میدهند.
(بحارالانوار، علامه مجلسی;، ج 6، ص 275، مؤسسة الوفأ، بیروت.)
پایان بحث
پرسشگر:
دنیای پس از مرگ انسان چگونه است؟ آیا به برزخ رفته و در کالبد دیگری به دنیا می آید و یا با جسم و روح و یا فقط روح به دنیایی دیگر میرود و و یا نابود می شود و اگر چنین باشد آیا اثرات جسمی آن مثل صوت و احتمال تصویر یعنی انعکاس نور آن در دنیا می ماند و...؟؟؟
طلبه پاسخگو:
با سلام به دوستان عزیز
این سوال خیلی مهم و با اهمیت است و توضیح و مطلب هم در مورد آن زیاد است که انشاءالله سعی می کنیم با کمک دوستان به همه مباحث در پست های مختلف بپردازیم.
دوستان عزیز لازم است بدانیم که"برزخ" یعنی عالمی مابین دنیا و آخرت كه انسان پس از مرگ وارد آن عالم میشود.
عالم برزخ متوسط بین دنیا و آخرت و اولین مرحلة عالم ملكوت است و برخی از خصوصیات این جهان را از قبیل محدودیت زمانی داراست ولی در عین حال مربوط به عالم عقبیَ است.
آیات و روایات متعددی گواه بر آن است كه انسان مؤمن در عالم برزخ متنعم به نعمتهای الهی است که در ادامه اشاره خواهیم کرد.
همچنین روایات زیادی صراحت دارد كه اعمال انسان در قبر با او همراه است و پشتیبان یا عذابدهندة او هستند تا در قیامت بر خداوند عرضه شوند. البته بعضی از مؤمنین نیز در برزخ معذبند و این عذاب كفاره گناهانشان خواهد بود تا در قیامت وارد بهشت گردند. نكتة دیگر اینكه، آنچه در قبر و عالم برزخ مورد سؤال است اعتقادات انسان میباشد ولی بررسی تفصیلی اعمالی مربوط به قیامت است.
قرآن میفرماید: "حتی اذا جاء احدهم الموت قال رب ارجعون - لعلّی اعمل صالحاً فیما تركت كلّا انّها كلمة هو قائلها و من ورائهم برزخ الی یوم یبعثون".(1)
تا زمانی كه مرگ یكی از آنان فرا رسد، میگوید: پروردگار من! مرا بازگردان، شاید در آن چه ترك كردم و كوتاهی نمودم عمل صالحی انجام دهم (به او میگویند) چنین نیست، این سخن است كه او به زبان میگوید و پشت سر آنان برزخی است تا روزی كه برانگیخته میشوند.
روایتی از امام صادق(ع) نقل شده كه فرمود:
"اتخوف علیكم فی البرزخ"؛
من از برزخ درباره شما میترسم راوی سؤال كرد:
ما البرزخ؛ برزخ چیست؟
فرمود: القبر منذ حین موته الی یوم القیامة؛ برزخ همان قبر است از آن زمانی كه انسان میمیرد تا روز قیامت.(2)
ویژگیهای عالم برزخ این است كه قبر یا بمنزله باغی از باغهای بهشت، یا حفرهای از حفرههای جهنم خواهد بود، لذا امام سجاد(ع) فرمود:
"ان القبر روضة من ریاض الجنة او حفرة من حفر النیران". (3) یكی دیگر از خصایص عالم برزخ، سؤال در قبر است، امام صادق(ع) فرمود:
من انكر ثلاثة اشیاء فلیس من شیعتنا: المعراج و المسألة فی القبر و الشفاعة؛ كسی كه سه چیز را انكار كند از شیعیان ما نیست، معراج، سؤال در قبر و شفاعت.(4)
یكی دیگر از ویژگیهای قبر، فشار قبر است، البته مراد از قبر در اكثر اخبار، چیزی است كه روح در آن در عالم برزخ قرار دارد.(5)
در روایتی از حضرت صادق(ع) آمده است:
"فاذا قبضه الله عزوجلّ صیّر تلك الروح فی قالب كقالبه فی الدنیا(6)؛ هنگامی كه خداوند مؤمنی را قبض روح میكند آن را در قالبی هم چون قالبش در دنیا قرار میدهد" پس فشار قبر به معنای این نیست كه قبر بر بدن فشار میآورد، بلكه روح كه در قالب مثالی بدن قرار گرفته تحت فشار قرار میگیرد و روح اذیت و آزار میبیند.
پی نوشتها:
1. مؤمنون (23)، آیه 99 - 100.
2. پیام قرآن، ج 5، ص 447، به نقل از تفسیر برهان، ج 3، ص 120.
3. پیام قرآن، ج 5، ص 447، به نقل از تفسیر برهان، ج 3، ص 120.
4. همان، ص 460.
5. بحارالانوار، ج 6، ص 271.
6. پیام قرآن، ج 5، ص 465، به نقل از فروع كافی، ج 3، ص 244.
طلبه پاسخگو:
با سلام مجدد
هنگام مرگ روح نمی میرد, بلكه ارتباط خود را با بدن قطع می كند و بعد از مرگ بدن متلاشی می شود, امّا روح با قالب مثالی در عالم برزخ به زندگی خود ادامه می دهد.
در آیه 99ـ 100ورهء مؤمنون از زندگی پس از مرگ تا قیامت كبری كه فاصلهء بین زندگی دنیا و قیامت است , با كلمهء برزخ تعبیر كرده است . بر اساس دلالت آیات و روایات رسیده از رسول اكرم و ائمهء اطهار علیهم السلام علمای اسلام در مورد وجودعالم برزخ و عذاب و نعمت اتّفاق نظر دارند. بدین معنی كه انسان بلافاصله پس از مرگ وارد مرحله ای دیگر ازحیات و زندگی می گردد كه همه چیز را حس می كند; از چیزهایی لذّت می برد و از چیزهایی دیگر رنج و البته لذّت ورنج انسان بستگی به افكار و اخلاق و اعمالش در دنیا دارد. این زندگی برزخی ادامه دارد تا آن گاه كه قیامت كبری بر پا شود.(1) قرآن كریم دربارهء مؤمن (آل یاسین ) كه در راه یاری فرستادگان حضرت عیسی در شهر انطاكیه به شهادت رسید می فرماید: .(2)
رسول خدا در جنگ بدر پس از پیروزی مسلمانان و كشته شدن گروهی از سران قریش و انداختن بدن های آن ها در یك چاه , سر به درون چاه برد و به آن ها گفت : ما آن چه را خداوند به ما وعده داد, محقق یافتیم . آیا شما نیزوعده های خدا را راست یافتید؟
بعضی از اصحاب گفتند: یا رسول اللّه ! شما با كشته شدگان و مردگان سخن می گویید! مگر این ها سخن شما رادرك می كنند؟ فرمود: آن ها اكنون از شما شنواترند.(3)
بعد از عالم دنیا, عالم برزخ هست و گروهی در آن , در رحمت الهی غرقند و گروهی در عذابند.(4)
در مورد چگونگی زندگی در عالم برزخ كه آیا تنها روح است یا با بدن است , روشن ترین تصویر این است كه :
روح انسان بعد از مرگ و پایان زندگی دنیا, در جسم لطیفی قرار می گیرد كه بسیاری از عوارض جسم و بدن مادی بر كنار است , ولی از آن نظر كه شبیه جسم مادی است , به آن یا می گویند كه نه كاملاًمجرّد است و نه مادّی محض , بلكه دارای یك نوع تجرّد برزخی است . به گفتهء بعضی از دانشمندان می توان آن راتشبیه به خواب كرد, در خواب های راستین روح انسان با استفاده از قالب , به نقاط مختلف پرواز می كند و مناظر رامی بیند و از نعمت ها بهره می گیرد و لذّت می برد و گاه مناظر هولناكی را مشاهده می كند و سخت متألّم می گردد وفریاد می كشد و از خواب بیدار می شود.(5)
پـاورقی
1.مجموعه آثار شهید مطهری , ج 2 ص 513ـ 514
2.یس (36 آیه 26ـ 27
3.مجموعه آثار شهید مطهری , ج 2 ص 517
4.پیامبر قرآن , آیت اللّه مكارم , ج 5 ص 466
5.تفسیر نمونه , ج 14 ص 311 پیام قرآن , آیت اللّه مكارم شیرازی , ج 5 ص 463
پرسشگر:
سلام
حالا مدت اقامت انسان دربرزخ تا چه زمانی است؟زود تمام میشه یا تا ابد اونجاییم؟
طلبه پاسخگو:
با سلام
دوست خوبم همانطور که قبلا گفتیم برزخ، جهانی نو و زندگی تازه و جدیدی است كه از هنگام مرگ هر انسانی شروع میشود و تا بر پایی روز قیامت ادامه دارد و با برپایی قیامت، زندگی انسان در برزخ پایان میپذیرد یعنی برزخ دیگر ابدی نیست و برزخ دالان ورودی به قیامت كبری و نخستین منزل از منازل آخرت میباشد.
در آیهی 99 - 100 سورهی مؤمنون چنین آمد، وقتی هنگام مرگ یكی از تبهكاران فرا رسید، درخواست برگشت میكند و خداوند با ردّ درخواست آنان، میفرماید: من وارئهم برزخ الی یوم یبعثون یعنی پشت سر آنها برزخی است تا روزی (روز قیامت) كه برانگیخته شوند. در روایات هنگامی كه از معصوم(ع) پرسیده میشود، برزخ چیست؟ میفرماید: القَبرُ منذ حینَ موته الی یومِ القیامةِ عالم برزخ همان عالم قبر است كه از هنگام مرگ آغاز میشود و تا زمان برپایی قیامت ادامه دارد(نورالثقلین، ج 3، ص 554).
بنابر این، هم اكنون ـ كه قیامت برپا نشده ـ عالم برزخ وجود دارد و امری صرفاً ذهنی نیست و همه آنان كه مردهاند هماكنون در آن جهان به سر میبرند و آن دارای حیات و زندگیای هستند كه در ادامهی زندگی دنیا است، از یك سو و شروع زندگی و حیاتی است كه مرگی برای آن تصور ندارد و امتداد آن، تا ابدیت میباشد.
حالا کی قیامت می شود ما نمی دانیم .وخود این ندانستن و معلوم نبودن هم حکمت هایی دارد.
پرسشگر:
با عرض سلام
ایا روایتی یا نقلی است که بگوید ان زمان که عالم برزخ تمام میشود و قرار است که همه برانکیخته شوند باید در عالم برزخ بمیرند تا در قیامت زنده شوند یا نه یا اینکه مستقیما بدون مردن در عالم برزخ وارد قیامت میشوند؟؟؟
طلبه پاسخگو:
با سلام مجدد
در مورد مرگ در برزخ تعبیری وجود دارد که آن را مرگی در عالم برزخ معنا می کنند.
مرگ برزخی در قرآن:
آدمی دارای دو گونه مرگ است یک مرگ در این دنیا و وقتی که زمان زندگی اش در این دنیا به پایان میرسد و پس از این زندگی به عالمی دیگر در برزخ میرود و در آنجا نیز زندگیای دارد و در آخر آن زندگی نیز مرگی وجود دارد که آن را مرگ برزخی مینامند، پس از این مرگ انسان بار دیگر برای زندگی جاودانه در قیامت زنده میشود.
درباره مرگ برزخی (به معنایی که گفته شد) مفسران در ذیل آیاتی این بحث را آوردهاند:
« لا یَذُوقُونَ فِیهَا الْمَوْتَ إِلاَّ الْمَوْتَةَ الْأُولى وَ وَقاهُمْ عَذابَ الْجَحِیمِ »
«هرگز مرگى جز همان مرگ اوّل (كه در دنیا چشیدهاند) نخواهند چشید، و خداوند آنها را از عذاب دوزخ حفظ مىكند.»
« إِنْ هِیَ إِلاَّ مَوْتَتُنَا الْأُولى وَ ما نَحْنُ بِمُنْشَرِینَ »[دخان/35]
«مرگ ما جز همان مرگ اول نیست و هرگز برانگیخته نخواهیم شد.»
در این دو آیه چون سخن از مرگ نخستین آمده است و مفسران آن را به معنای مرگ دنیوی معنا کردهاند به پیروی آن بحث از مرگ دومی که همان مرگ برزخی است را نیز مطرح میکنند.[ ر. ک. تفاسیر طباطبائی، علامه محمد حسین؛ موسوی همدانی، سید محمد باقر، ترجمه تفسیر المیزان، دفتر انتشارات اسلامی جامعهی مدرسین حوزه علمیه قم، قم، 1374 ش، پنجم و مكارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الكتب الإسلامیة، 1374 ش، چاپ: اول، ذیل آیات 35 و56 سوره دخان]
« قالُوا رَبَّنا أَمَتَّنَا اثْنَتَیْنِ وَ أَحْیَیْتَنَا اثْنَتَیْنِ »[غافر/11]
«آنها مىگویند: پروردگارا! ما را دو بار میراندى و دو بار زنده كردى.»
این آیه مهمترین آیه در این بحث است و معتقدین به مرگ برزخی مانند علامه طباطبائی ذیل این آیه مرگ برزخی را اثبات کردهاند.[طباطبائی، همان، ذیل آیه 11 سوره غافر]
درباره دو مرگ و دو زنده کردنی که در این آیه آمده نظرات بسیار گوناگونی است که برخی از آن عبارتند از:
1. منظور از دو میراندن و دو زنده کردن میراندن در آخرین روز زندگى دنیا و زنده كردن در برزخ است و سپس میراندن در برزخ، و زنده كردن در قیامت براى حساب است. این نظر را تفاسیر المیزان، نمونه و روح المعانی برگزیدهاند.
2. مراد از" اماته اولى" حالت نطفگى انسان و مراد از" احیاء اولى" زندگی در دنیا و مراد از" اماته دوم" اماته در دنیا و مراد از" احیاى دوم" احیاء براى روز قیامت و حساب است. این دیدگاه را زمخشری برگزیده است.[ زمخشرى، محمود؛ الكشاف عن حقائق غوامض التنزیل، دار الكتاب العربی، بیروت، 1407 ق، سوم، ج4، ص 154]
3. حیات اولى، زندگى دنیا و دومى، زنده شدن در قبر است. و موت اولى مرگ در دنیا و موت دومى مردن در قبر است. این قول در مجمع البیان از سدی و بلخی نقل شده است،[مترجمان، ترجمه مجمع البیان فى تفسیر القرآن، تهران، انتشارات فراهانى، 1360 ش، اول، ج21، ص 240] تفسیر احسن الحدیث آن را به علامه نسبت داده که این گونه نیست.[قرشى، سید على اكبر؛ تفسیر احسن الحدیث، تهران، بنیاد بعثت، 1377 ش، چاپ سوم، ج9، ص 347]
نکته:
از بررسی آیات مرگ برزخی و دنیوی روشن میشود که در قرآن کریم مرگ برزخی مانند و شبیه به مرگ دنیوی نیست؛ چون خداوند در آیهای اهل بهشت را اینگونه نوید میدهد که به جز مرگ در دنیا که تحمل کردهاید مرگ دیگری ندارید. در صورتی که میدانیم اهل بهشت نیز باید از عالم برزخ وارد عالم قیامت شوند و قبل از عالم قیامت همه حتی کسانی که در عالم برزخ هستند میمیرند پس چرا خداوند میفرماید جز مرگ دنیوی مرگ دیگری را نچشیدهاند؟
پاسخ این سؤال اینگونه است که مرگ برزخی را نیز چشیده اند؛ اما چون این مرگ با مرگ در دنیا تفاوتهای بسیاری دارد، خداوند آن را متذکر نشده است. در مرگ برزخی دیگر جسمی وجود ندارد و دیگر گرفتن روح از جسم مطرح نیست. بنابراین اینکه برخی مرگ برزخی را به معنای مرگ بعد از زنده شدن جسم در قبر و پاسخ دادن به نکیر و منکر میدانند اشتباه است.
پرسشگر:
چرا مرگ و معاد نرسناكه؟
شاید ما باورش نداریم.
شاید بار گناهمون سنگینه.
شاید.....
طلبه پاسخگو:
با سلام
دوست عزیز ترس از مرگ در فرهنگ قرآنی و روایی از جهت تفاوت انسانها، علتهای گوناگون دارد. در یك منظر كلی میتوان انسانها را از این جهت به تعبیر حضرت امام به سه گروه: ناقصان، متوسطان و كاملان تقسیم كرد. اما دلیل وحشت از مرگ در انسانهای ناقص این نكته ظریف است كه انسان به حكم فطرت خود حب به بقا و میل به جاودانگی داشته و از فنا، زوال و نیستی متنفر میباشد، ازاینرو به عالمی كه عالم حیات تلقی میشود، عشق ورزیده و از عالمی كه به پندار خودعالم نیستی است، تنفر دارد.
بنابراین چنین افرادی به دلیل آن كه ایمان به عالم آخرت نداشته و قلوبشان به حیات ازلی و بقای سرمدی اطمینان نیافته است، به این دنیا علاقمند و به حسب آن فطرت، از مرگ هراسان و گریزانند. خداوند متعال عقیده این گروه از انسانها را چنین بیان میكند: «ان هی الاحیا تنا الدنیا نموت و نحیا و ما نحن بمبعوثین؛ جز این زندگانی دنیای ما چیزی نیست، میمیریم و زندگی میكنیم و دیگر برانگیخته نخواهیم شد»، (مؤمنون، آیه 37).
عامل ترس از مرگ در انسانهای متوسط چیز دیگری است، متوسطان كه ایمانشان به عالم آخرت و حیات قیامت كامل نیست به دلیل غفلت از آخرت وعالم برتر و بالاتر و توجه به امور دنیوی و تلاش در آبادانی آنها از مرگ میترسند.
امام صادق(ع) میفرمایند: «[روزی] مردی به سوی ابوذر آمده و پرسید: چرا ما از مرگ كراهت داریم؟ [ابوذر در پاسخ] فرمود: به دلیل آن كه شما دنیا را تعمیر كردید و آخرت را خراب، پس كراهت [و ترس] دارید كه از آبادانی به سوی خرابی انتقال یابید»، (بحارالانوار، ج 6، ص 137، روایت 42).
ریشه این غفلت هم یا متابعت از خواستههای نفسانی و مخالفت با حضرت حق است، یا آرزوهای دراز. در این كلام گرانسنگ علی(ع) دقت و تأمل كنید: «... آیا كسی نیست كه از گناه توبه كند پیش از آن كه مرگش سر رسد؟... بدانید كه شما در روزهایی به سر میبرید كه فرصت ساختن مرگ است و از پس این، روزهای مرگ است... شما را فرمودهاند كه بار بربندید و توشه برگیرید. من بر شما از دو چیز بیشتر میترسم: دنبال هوای نفس رفتن و آرزوی دراز در سر پختن»، (نهجالبلاغه، خطبه 28، ص 29، ترجمه سید جعفر شهیدی).
به فرموده خداوند متعال: این گروه، از زندگی دنیا، ظاهری میشناسند و حال آن كه از آخرت غافلند «یعلمون ظاهرا من الحیوه الدنیا و هم عن الاخرة هم غافلون»، (روم، آیه 7).
استن این عالم ای جان غفلت است هوشیاری این جهان را آفت است
هوشیاری زان جهان است و چو آن غالب آید پست گردد این جهان
(مثنوی، دفتر اول، ابیات 2067 - 2066)
این متوسطان و غافلان به حدی از مرگ غافلند كه به تعبیر حضرت علی(ع) «گویا مرگ را در دنیا به جز ما نوشتهاند و گویا حق را در آن بر عهده جز ما هشتهاند و گویی آنچه از مردگان میبینیم، مسافرانند كه به زودی نزد ما باز میآیند و آنان را در گورهاشان جای میدهیم و میراثشان را میخوریم، پنداری ما پس از آنان جاودان به سر میبریم»، (نهجالبلاغه، كلمات قصار 122، ص 382).
اما گروه سوم كه انسانهای كامل و مؤمنان مطمئن هستند از مرگ كراهت ندارندولی از آن وحشت و خوف دارند، اما ترس آنها یك ترس مثبت وارزشی است، چرا كه خوف آنها از عظمت خداوند متعال بوده، نه مثل وحشت ما وابستگان به دنیای مادی و دلدادگان به تعلقات آن. حضرت حق در قلب اولیای الهی تجلی كرده و موجب هیبت مشوب به شوق میشود و در حقیقت هیبت و بزرگی خوف، از تجلی عظمت و ادراك آن است. دل عاشقان خداوند متعال در هنگام ملاقات با حضرت حق - كه با مرگ
سرفصلی از آن آغاز میشود - میتپد و وحشتناك و ترسناك میشود ولی این خوف غیر از ترسهای معمولی است، (برای اطلاع تفصیلی از این موضوع نگا: امام خمینی، روح الله، چهل حدیث، مركز نشر فرهنگی رجاء، چاپ اول، تابستان 1368، صص 307 - 303).
ترس انسانهای آن سویی از طول سفر، توشه كم و بزرگی و عظمت مقصد است، (نهجالبلاغه، كلمات قصار 77، ص 372). اینان مرگ را چون زندگی امتحان بزرگ الهی میدانند، [اشاره به آیه «همان كه مرگ و زندگی را پدید آورد تا شما را بیازماید كه كدامتان نیكوكارترید»، (ملك، آیه 2)] و میترسند كه از این آزمون سربلند بیرون نیایند.
هیچ مرده نیست پرحسرت زمرگ حسرتش آن است كِش كم بود برگ
ورنه از چاهی به صحرا اوفتاد در میان دولت و عیش و گشاد
زین مقام ماتم و تنگین مُناخ نقل افتادش به صحرای فراخ
مقعد صدقی نه ایوان دروغ باده خاصی نه مستیی زدوغ
مقعد صدق و جلیسش حق شده رسته زین آب و گل آتشكده
ورنكردی زندگانیی منیر یك دو دم ماندست مردانه بمیر
(مثنوی، دفتر پنجم، ابیات، 1766 - 1771)
با توضیحات اجمالی و مختصر فوق مشخص شد كه اولاً هر ترس و وحشت از مرگی بد و منفی و هر خوفی از آن هم خوب و مثبت نیست. اگر ترس از مرگ بر اثر غفلت و محدودیت نظر و اندیشه به دنیای مادی باشد وحشتی منفی و نابخردانه است اما اگر وحشت از مرگ براساس خوف از عظمت حقتعالی و ترس از چگونگی رویارویی با خدا باشد، ترسی مثبت و از سر شوق و عشق است. ثانیا با تفاوت انسانها و نوع نگرشها، عوامل ترس از مرگ متفاوت و گوناگون خواهد بود.
اما این كه گاهی گفته میشود عدهای از مرگ نمیهراسند و نترسیدن آنها هم از سر عشق به لقای خداوند متعال نیست، سخنی است كه به نظر نگارنده خالی و دور از حقیقت است. چرا كه هرگاه انسانی در خلوتگاه خود، به نسبت خود و مرگ بیندیشید خالی از سه نوع ترس پیشگفته، نخواهد بود. اگر چنین فردی را - كه مدعی عدم وحشت از مرگ است - در معرض خطر جدی قرار دهید به صورتی كه او در شرف مرگ قرار گیرد، قطعا از خودعكسالعمل نشان خواهد داد و این نیست مگر به دلیل هراس از مرگ كه از سنخ سببهای روانشناختی است.
این نكته نیز نباید مورد غفلت قرار گیرد كه توضیحات فوق در باب ترس از مرگ و همچنین تفاوت روی آوردن چهره مرگ به مؤمنان و كافران، نشانگر آن است كه از دیدگاه معارف قرآنی و روایی، انسان و اعمال، افكار، كردار و اوصافش نقش بسزایی در این مسأله مهم دارد به نحوی كه سعادت و شقاوت بشر از درون او میجوشد و در واقع آدمی باید از خود و كردههایش هراسان باشد.
آموزههای دینی نیز با ارائه حقیقت مرگ و توصیف ابعاد آن میخواهند نگرش انسان را به خود تغییر داده و تصحیح كنند؛ یعنی، به او یاد دهند كه در عین زندگی در جهان مادی و كوشش برای برطرف ساختن نیازهای خود دلبستگی و وابستگی به آنها نداشته باشد.
ازاینرو ترس از مرگ در این حد و چارچوب امری ارزشی و مثبت خواهد بود. پس هر كس طبیب خویش است و با نوع نگرش و عملكرد خود میتواند ترسی از مرگ را كه بر اثر غفلت و تنگنظری و محدود نگری به عالم مادی در او پدیدار شده به ترس از مرگی كه راه را طولانی دیده و رویارویی با خداوند متعال را سخت میبیند، مبدل سازد. ترس اول اگر بر جان آدمی سیطره پیدا كند، همین
زندگی دنیوی را برای آدمی تیره و تار میسازد اما ترس دوم موجب تقویت و تهذیب نفس شده و انسان را به انجام اعمال نیك و صالح كه از دیدگاه شریعت اسلامی گسترهای بس عظیم دارد، سوق میدهد. پس چه خوب است دوباره در این حدیث شریف تأمل كنیم.
امام صادق(ع) به مردی فرمود: «همانا تو، طبیب نفس خویش قرار داده شدهای، برای تو درد بیان شده و نشانه صحت و سلامتی معرفی و به دوا [و درمان [راهنمایی شدهای. پس بنگر كه چگونه در [اصلاح [نفس خود قیام میكنی»، (كافی، ج 2، كتابالایمان والكفر، باب محاسبه العمل، حدیث 6 به نقل از چهل حدیث، ص 306).
«برگزیده از كتاب عروج روح، ص 32 - 25، محمد شجاعی، انتشارات دانش و اندیشه معاصر تهران»
برای آگاهی بیشتر ر.ك:
1- عروج روح، محمد شجاعی
2- معاد، محمد شجاعی
3- معاد، شهید دستغیب
پرسشگر:
با سلام به پاسخگو
یه سوال دیگه آیا عالم برزخ برای همه یكسانه یا آنهای كه زودتر مردهاند بیشتر از آنهایی كه دیرتر مردهاند در برزخ میمانند؟مثلا بعضی ها چند هزار سال پیش که فوت کردند.
طلبه پاسخگو:
با سلام
لازم است بدانیم معمولاً هنگامی كه عالم آخرت را با ویژگیها و خصوصیات عالم مادی میسنجیم و ارزیابی میكنیم، در مورد آن دچار شبهه و اشكال میشویم. از این نظر ما تصور میكنیم كه زمان در عالم برزخ همان تعریف را دارد كه در عالم ماده دارد و در آن منزل آن چنان جریان دارد كه در این منزل در جریان است.
اما باید توجه داشته باشیم كه زمان به مفهومی كه در این عالم تصور و تحقق دارد در عالم برزخ وجود ندارد، زیرا زمان مقدار حركت است و حركت از شئوون ماده میباشد، و حال آنكه عالم برزخ، عالم غیر مادی و مجرد از ماده و آثار آن است و موجودات آن در عین اینكه حقایق و موجودات مقداری هستند، حقایق ثابت و غیر متغیرند.
دگرگونیها و حركت و تبدلات در عالم برزخ در میان موجودات برزخی به شكل دیگری است، پس مكث نفسهای انسانی در عالم برزخ، مكث در فوق زمان میباشد و مكث در عالم غیر زمانی، به عبارتی مكث غیر زمانی است و مكث در فوق زمان یا غیر زمان را نمیتوان با مقیاسهای زمانی سنجید. بر گرفته از: معاد یا بازگشت به سوی خدا ، استاد محمد شجاعی، ج 1
شهید دستغیب اعلی الله مقامه در این رابطه میفرمایند:
س.كسی كه هزار سال قبل مرده و كسی كه امروز میمیرد آیا عالم برزخ نسبت به هر دو یكسان است و قالب مثالی را توضیح فرمایید؟
مدت مكث ارواح در عالم برزخ تا قیام قیامت كبرا البته متفاوت است لیكن ارواح در برزخ تا قیامت معطل نیستند بلكه یا متنعمند به نعمتهای برزخیه (اگر پاك از گناه از دنیا رفته باشند) و یا معذبند به عذابهای برزخیه و اگر از مستضعفین بوده یعنی قدرت بر تمیز حق بر باطل نداشته یا حجت، آن طوری كه باید بر آنها تمام نشده باشد مانند جمعی كه در بعضی از بلاد كفر هستند و اطلاعی از اختلاف مذاهب ندارند یا اگر اطلاعی دارند نمیتوانند به بلاد دیگر آمده تجسس دین حق كنند و همچنین اطفال و مجانین پس تمام آنها را در دوزخ سؤالی و عذابی و ثوابی نخواهد بود و امر ایشان موقوف است تا قیامت كه حق تعالی به عدل یا فضل خود با ایشان معامله فرماید.
پرسشگر:
سلام این بحث خیلی برام جالبه و سوالت زیادی از آخرت دارم که دوست دارم بپرسم .یه سوال دیگه اینکه جهان برزخ كجاست؟در چه مکانی واقع شده؟ بعد تفاوت زمان و مكان عالم برزخ، با زمان و مكان دنیا چیه؟
ممنونم از زحماتتون
طلبه پاسخگو:
با سلام
دوست عزیز در این زمینه هر سوالی که داشتید می توانید مطرح کنید.ومشکلی نیست.
در مورد قسمت اول سوال شما که مربوط به مکان برزخ است باید عرض کنم عالم برزخ در ملکوت همین دنیاست یعنی حقیقت و باطن دنیاست زیرا این عالم دو روی دارد یک طرف برونی و دیگر طرف درونی همانطوری که بدن انسان نیز دو جنبه دارد یکی جنبه ظاهری که هیکل آدمی است و دیگری جنبه باطنی که همان بدن مثالی و روح حیوانی است. وقتی چشم و گوش ظاهری انسان بسته شد از طریق چشم و گوش باطنی می تواند حقایق عالم برزخ را مشاهده نماید مثل موقعی که شخص خواب است با این که حواس او از کار افتاده اما باز هم می بیند و می شنود پس عالم برزخ در همین دنیاست اما در روایات زیادی وارد شده که ارواح مومنین در وادی السلام جمع می شوند که سرزمینی است در نجف اشرف که وادی ولایت است در پشت کوفه چون قبل از دفن جسد مطهر علی (ع) در نجف اشرف شهری نبوده است بلکه بیابانی بوده یک فرسنگ از کوفه دورتر لذا نجف را ظَهر کوفه می گویند.
از برخی آیات استفاده می شود که مکان بهشت و جهنم برزخی در روی همین زمین است مثلاً در آیه ای آمده است که: النّارْ یْعًرُضُونُ عُلَیًها غُدْواً وُ عُشِیاً عذاب ناراحت کننده آتش هر بامداد و شامگاه بر فرعونیان عرضه می شود (۱) انسان در عالم خواب صورت دارد، وزن و سنگینی ندارد و عالمی که در آن حرکت می کند از این سنخ است لذا از بالای بلندی سقوط می کند به زمین نمی خورد و یا گاهی مانند فرشته سبکبال در فضا پرواز می کند، اوج و حضیض دارد، به دورترین نقاط سفر می کند.
هر چیزی حتی ساختمانها و انسانها و حیوانها یک صورت ظاهری و مادی دارند و یک صورت باطنی و ملکوتی. مکه ای که انسان زیارت می کند صورت برزخی کعبه است که مادی نیست ولی صورتش عین مکه است.
در تفسیر آیه فوق امام صادق (ع) می فرماید: این در دنیا قبل از روز قیامت است زیرا آتش قیامت صبح و شام ندارد سپس فرمود: اگر آنها در قیامت تنها صبح و شام در آتش دوزخ عذاب شوند در میان این دو باید سعادتمند باشند چنین نیست این مربوط به برزخ است پیش از روز قیامت (۲) و شب و روز و صبح و عصر آنها به تناسب صبح و شام دنیاست. در باره نعمت هم می فرماید: "و لَهُم رِزقُهم فیها بُکرَة و عَشیا"؛ روزی آنها بدون هیچ گونه رنجی شب و روز به آنها می رسد (۳) از بامداد و شامگاه فهمیده می شود که برزخ در روی زمین است بنابراین زندگی برزخی به تناسب روح و جسم برزخی ظهور پیدا می کند مادامی که انسان در قالب جسم مادی است زندگی او در دنیاست به مجرد این که جسم را از دست داد زندگی برزخی او شروع می شود.
حبه می گوید: من با امیر المومنین (ع) به سوی ظَهر کوفه از کوفه خارج شدیم حضرت در قبرستان وادی السلام توقف نمود همانند کسی که در مقابل مردمی برای مکالمه ایستاده است من نیز با قیام آن حضرت ایستادم تا خسته شدم ناچار نشستم مدتی گذشت و دوباره بپا خاستم و آنقدر ایستادم که مثل بار اول دچار خستگی شدم مجدداً نشستم پس از مدتی برخاستم عبا را از دوش گرفتم و به علی (ع) عرض کردم من از این هم سر پا ایستادن بر شما می ترسم ساعتی استراحت کنید و عبای خود را گستردم تا حضرت بنشیند حضرت فرمود: ای حبه این قیام و توقف من چیزی جز تکلم و انس با مومن نبود عرض کردم: آیا مردگان هم با یکدیگر تکلم و انس و الفت دارند؟ فرمود بلی اگر پرده در جلو دیدگان تو برداشته شود آنها را می بینی که حلقه حلقه نشسته و با عمامه خود یا چیز دیگری پشت و ساقه های پای خود را به هم بسته و بدین طریق نشسته و گفتگو دارند عرض کردم آیا آنها اجسامی هستند یا ارواحی؟ حضرت فرمود: بلکه ارواح هستند و هیچ مومنی در سرزمینی نمی میرد مگر آنکه به روح او گفته می شود که به وادی السلام ملحق شود و وادی السلام بقعه ای از بهشت عدن است (۴) چنین برداشت می شود که هر چیزی حتی ساختمانها و انسانها و حیوانها یک صورت ظاهری و مادی دارند و یک صورت باطنی و ملکوتی. مکه ای که انسان زیارت می کند صورت برزخی کعبه است که مادی نیست ولی صورتش عین مکه است.
و در بعضی روایات آمده است که در وادی ”برهوت“ روح هر کافری قرار دارد حتی در بعضی از روایات صراحت دارد که روح بعضی از مردگان به وادی السلام منتقل می شود؛ وقتی سوال از آشنایی می کنند وی می گوید قبل از من مرده است معلوم می شود به برهوت برده اند.
از برخی آیات استفاده می شود که مکان بهشت و جهنم برزخی در روی همین زمین است
در حدیثی هنگامی که از ارواح مومنین از حضرت صادق (ع) سوال شد امام فرمودند: آنها در حجره هایی از بهشت برزخی از طعام و شراب آن متنعم می شوند و می گویند پروردگارا قیامت را برای ما بر پا کن و وعده هایی را که به ما داده ای وفا نما (۵) چون نعمت های برزخی محدود و اصولاً حیات برزخی شایسته اقامت دائمی نمی باشد بدیهی است که مومنین در وادی السلام در التذاذ و مسرت بسر می برند و در انتظار فرا رسیدن روز قیامت هستند اما کفار که دستشان از علم و معرفت کوتاه است در خشکزار برهوت اجتماع دارند و گذشت زمان برای آنها سخت و ناگوار است و از قیام قیامت هراسان اند از این جهت در روایات می خوانیم که گناهکاران همین که عذاب برزخ را مشاهده می کنند می گویند ربنا لا تقم لنا الساعه خدایا قیامت را برای ما بر پا مکن (۶) چون می دانند این عذاب موقت و گاه و بیگاه به مراتب آسان تر است از عذاب دائمی و سوزان جهنم.
همچنین در روایاتی بسیار آمده است كه ارواح مؤمنان در وادی السلام گرد میآیند؛ جایی كه وادی امنیّت و سلامت است. در روایتی از امام علی«علیه السلام» فرموده است: «هیچ مؤمنی در زمینی از زمینهای دنیا نمیمیرد، مگر آن كه روحش را به وادی السّلام میخوانند و وادی السلام جایی از بهشت عدن است.(7)»
در روایتی دیگر از همان حضرت«علیه السلام» آمده است كه: «اگر پرده از برابر چشمان شما كنار رود، میبینید كه ارواح مؤمنان در پشت كوفه(وادی السلام) حلقه وار نشسته و با یكدیگر سخن میگویند. در این جا روح هر مؤمنی حاضر است، و روح كافران در وادی بَرَهوت است(8)».
پاورقی:
۱) سوره غافر آیه ۴۶.
۲) مجمع البیان ج ۸ ص ۵۲۶.
۳) سوره مریم آیه ۶۲.
۴) فروع کافی ج ۳ ص ۲۴۳.
۵) فروع کافی ج ۳ ص ۲۴۴.
۶) نور الثقلین ج ۴ ص ۵۲۳.
7) فروع كافى، چاپ سنگى، ج 17، صص 66 و 67.
8) بحارالانوار، ج 6، ص 242.
طلبه پاسخگو:
سلام مجدد
«برزخ» در لغت عبارت از «حاجز» و «مانع» میان دو چیز است.و قبلا هم عرض کردیم که برزخ، عالَمی است میان دنیا و آخرت در برزخ، حقیقت انسان در بدنی مانند دنیوی جای میگیرد با این تفاوت كه بدن دنیوی، مادّی و طبیعی و از نقل، وزن و تغییر و تحوّل برخوردار است، ولی بدن برزخی، مادّی و جسمانی نیست. و دارای نقل، وزن، تغییر و تحوّل نیست.
آنچه در عالم برزخ است، مادّی و جسمانی نیست، ولی دارای آثار مادّی هست. برزخ، عالمی است كه اعمال انسان در آن تمثّل مییابد. دیگر آن كه زمان و مكان عالم برزخ، مادّی و جسمانی نیستند. البته، آثار زمان و مكان در آن جا هست. قرآن درباره آل فرعون میفرماید كه آل فرعون را عذاب احاطه كرده است و صبح و شب بر آتش عرضه میشوند( سوره غافر، آیه 46.). امام صادق«علیه السلام» درباره آن آیه مباركه میفرماید: «مراد از این عذاب صبح و شب كه در آیه آمده، عذاب پیش از قیامت است؛ زیرا در آتش قیامت صبح و شبی نیست.»
پرسشگر:
سلام یه سوال با توجه به توضیحات شما اطلاعاتی دستم اومد حال آیا شباهتی بین این دنیا و برزخ هست؟اگر هست شباهت دنیا با عالم برزخ را به طور كامل برام بیان كنید.ممنونم.
طلبه پاسخگو:
با سلام
دوست خوبم عالم دنیا با عالم برزخ شباهتی ندارد زیرا حیات و زندگی در دنیا اجتماعی و مادّی و همراه با خورد و خوراك و جا و مكان و لباس و پوشاك و خواب و بیداری است ولی پس از مرگ حیات و زندگی فردی شروع می شود و احتیاجی به خورد و خوراك و لباس و پوشاك نیست.[1]
آیه می فرماید: "قالوا ربنا امّتنا اثنتین واحییتنا اثنتین ...؛[2] آنان می گویند: پروردگارا، ما را دوبار میراندی و دوبار زنده كردی. اكنون به گناهان خود معترفیم. آیا راهی برای خارج شدن وجود دارد؟". بعضی از آین آیه استفاده كرده اند: مرگ برزخی همانند مرگ دنیوی داریم. دو نوع مرگ است: یكی مردن و رفتن به عالم برزخ، دوم مردن در عالم برزخ و وارد شدن به عالم قیامت.
برخی نیز از این آیه استفاده كرده اند: در عالم برزخ نیز نوعی حیات است كه بعد از مدّت كوتاهی به مرگ می انجامد امّا مسلّماً حیات در عالم برزخ با حیات در دنیا تفاوت دارد امّا در اصل زندگی و حیات با هم مشابهت دارند.[3]
[1] تفسیر المیزان، ج 2، ص 122.
[2] مؤمن (41) آیه 11.
[3] آیت الله ناصر مكارم، پیام قرآن، ص 454.
پرسشگر:
سلام می خواستم بدونم آیا در برزخ بعضی از گناهان بخشیده میشود؟؟؟
طلله پاسخگو:
با سلام و عرض ادب
اگر منظورتون از بخشش،توبه کردن در برزخ است باید عرض کنم جهان آخرت بر عكس دنیا، محل دیدن پاداشها و عقابها است. هر انسانی در طول زندگی در طول زندگی خود در دنیا با كمك عقل خود و دستورهای پیامبران میتواند راه صحیح را انتخاب و از راه نادرست بپرهیزد. در این دنیا است كه هر كسی میتواند، اعمال خود آینده را بسازد، اَمّا پس از مرگ و ورود به قیامت، راه بازگشتی وجود ندارد. "وَ لَوْ تَرَیََّ إِذِ الْمُجْرِمُونَ نَاكِسُواْ رُءُوسِهِمْ عِندَ رَبِّهِمْ رَبَّنَآ أَبْصَرْنَا وَ سَمِعْنَا فَارْجِعْنَا نَعْمَلْ صَـَـلِحًا إِنَّا مُوقِنُونَ ;(سجده،12) و كاش هنگامی را كه مجرمان پیش پروردگارشان سرهاشان را به زیر افكندهاند میدیدی كه میگویند: پروردگارا، دیدیم و شنیدیم; ما را بازگردان تا كار شایسته كنیم، چرا كه ما یقین داریم."
خداوند در آیه 108، سوره مؤمنون به این گروه پاسخ میدهد. "قَالَ اخْسَواْ فِیهَا وَ لاَ تُكَلِّمُونِ ; میفرماید:بروید در آن گم شوید و با من سخن مگویید."
توبه و بازگشت نیز مانند اعمال دیگر، زمان خاص خود را دارد. توبه تا قبل از فرا رسیدن مرگ قابل پذیرش است.(نسأ،18)
اَمّا پس از سپری شدن این زمان و مشاهده عذاب، بازگشت و اظهار ندامت سودی ندارد و آرزویی دست نیافتنی است; چنانكه قرآن كریم میفرماید: "وَلَیْسَتِ التَّوْبَةُ لِلَّذِینَ یَعْمَلُونَ السَّیِّاتِ حَتَّیََّ إِذَا حَضَرَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ إِنِّی تُبْتُ الَْـَنَ وَلاَ الَّذِینَ یَمُوتُونَ وَهُمْ كُفَّارٌ; (نسأ، 18) برای كسانی كه كارهای بد را انجام میدهند و هنگامیكه مرگ یكی از آنها فرا میرسد میگوید: "الآن توبه كردم!" توبه نیست و نه برای كسانی كه در حال كفر از دنیا میروند."
اما اگر نه،شما حق الناسی بر گردنتون بود ودر برزخ بودید که کسی در دنیاست و شما رو حلال کرد گناه حق الناس از بین می رود.وهمچنین شفاعت هم وجود دارد که اگر شامل شخص شود از گناهان پاک می شود.
پرسشگر:
سلام
استاد پس در برزخ شفاعت وجود داره درسته ؟؟؟؟؟؟؟
چون خودتون در پست قبلی این رو ذکر کردید ولی فرمودید توبه نیست؟
طلبه پاسخگو:
با سلام به شما دوست عزیز
بله ولی دوست خوبم ببینید برای روشن شدن این بحث كه شفاعت در كجا و كدام عالم، قابل استفاده میباشد، لازم است به مفهوم شفاعت، توجه كرد. حقیقت شفاعت، قرار گرفتن دو چیز در كنار هم و موجودی قویتر و برتر، در كنار موجود ضعیفتر و كمك كردن به او برای پیمودن مراتب كمال است.(پیام قرآن، آیتالله مكارم شیرازی و دیگران، ج 6، ص 520، درالكتب الاسلامیة.)
به این خاطر، در بحث شفاعت، بر خلاف تصور عامیانه كه فكر میكنند نوعی پارتی بازی و رابطهمندی است، نوعی شباهت و همانندی باید میان آن دو موجود باشد و شخص گنهكار، به خاطر پارهای از جنبههای مثبت، شباهتی با اولیای خدا پیدا میكند و با عنایت آنها مسیر خود به سوی كمال را میپیماید.(همان.)
با این نگاه، شفاعت در هر سه عالم، دنیا، برزخ و آخرت، صورت میپذیرد. قرآن مجید در آیة 64 سوره نسأ میفرماید: "وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذ ظَّـلَمُوَّاْ أَنفُسَهُمْ جَآءُوكَ فَاسْتَغْفَرُواْ اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُواْ اللَّهَ تَوَّابًا رَّحِیمًا; اگر آنها هنگامی كه به خود ستم كردند، به نزد تو میآمدند و از خدا طلب آمرزش میكردند و پیامبر(ص) نیز برای آنها استغفار میكرد; خدا را توبهپذیر و مهربان مییافتند."
یا مسئلة استغفار حضرت یعقوبغ برای فرزندانش; اینها نیز خود نوعی شفاعت است كه در این دنیا رخ داده است. اما شفاعت به معنای خاص خود كه در ذهن همه ماها است كه ائمه: و صلحا از گنهكاران شفاعت میكنند، مربوط به قیامت است. مرحوم علامه طباطبایی; میفرماید: مسئلة شفاعت در آخرین موقف از مواقف قیامت، انجام میگیرد و در اینجا است كه شفاعت كننده، تقاضای مغفرت شفاعت شونده را میكند، تا بدین وسیله وارد دوزخ نشود و یا به كمك شفاعت او، بعضی از كسانی كه در دوزخاند، خارج شوند.(تفسیر المیزان، علامه طباطبایی;، ج 1، ص 174، جامعه مدرسین.)
روایاتی از ائمه معصوم: نیز، بدین مضمون رسیده است، چنانكه از امام صادقنقل شده است كه فرمود: "و الله ما اخاف علیكم إلاّ البرزخ فاذا صار الامر الینا فنحن اولی بكم; به خدا سوگند تنها از برزخ بر شما میترسم، ولی هنگامی كه كار به دست ما آید (اشاره به قیامت است)، ما به شما سزاوارتریم."(بحارالانوار، علامه مجلسی;، ج 6، ص 214، به نقل از پیام قرآن، ج 6، ص 530; با استفاده از پیام قرآن، ج 6، ص 520ـ530.)
از این نكات، استفاده میشود، شفاعت به معنایی كه در ذهن عموم افراد جامعه است، مخصوص قیامت است كه رهایی از آتش را به ارمغان میآورد و به معنای عام خود كه كمك و مدد كار بودن در امور خیرات، منحصر به عالم خاصی نیست و در دنیا و برزخ و قیامت وجود دارد.
پرسشگر:
سوال خوبی بود ... روح دارای چند کالبد مختلف است که به ترتیب زیر مانند غلافی آن را در برگرفته که شامل : کالبد اتری ( ناخودآگاه - اشراق)، کالبد ذهنی (خودآگاه )، کالبد علی (خاطرات و زندگی های گذشته چه در عالم فیزیک و برزخ و ...)، کالب اثیری (اختری ، عاطفی ، نورانی) و آخرین و بیرونی ترین لایه کالبد فیزیکی که همین جسم آدمی است.
بعد از انتقال (مرگ) شخص کالبد فیزیکی را رها کرده و در کالبد اثیری که بسیار شبیه کالبد فیزیکی است به حیات خود در جهان های دیگر به زندگی ادامه می دهد
برکت باشد
طلبه پاسخگو:
با سلام
در مورد جسمانی بودن یا مادی بودن معاد باید عرض کنم که پس از پایان زندگی دنیا و فرا رسیدن مرگ، روح انسان از بدن دنیایی خارج میشود و وارد "بدن مثالی" كه شبیه دنیایی است میشود و در عالم برزخ با بدن مثالی زندگی میكند.
بدن مثالی نه كاملا مجرد است و نه مادی محض، بلكه دارای یك نوع تجرد برزخی است؛ یعنی از نظر شكل ظاهر شبیه بدن دنیایی است، ولی تغییر و تحول ندارد.
موقع پاسخ دادن به سؤال قبر برخی بر این نظرند كه روح پس از جدا شدن از قبر موقتا هنگام سؤال نكیر و منكر با بندن خود در قبر ارتباط پیدا میكند و در همان بدن پاسخ میدهد، و بر این باورند كه پاسخ به نكیر و منكر در بدن مثالی است. (ناصر مكارم شیرازی، پیام قرآن، ج 5، ص 463 و 468)
لذا به عالم برزخ "عالم مثال" گفته میشود. طبق عقیده اندیشمندان اسلامی، هر موجود مادی دارای شكل، وزن و اندازه خاصی است. صورت مردمان برزخی، رنگ و اندازه دارد. در آن جا خوشحالی و خشم و... هست.
(آیت اللَّه حسینی طهرانی، معادشناسی، ج 2، ص 181، مجلس یازدهم.)
پس در عالم برزخ، مادّه وجود ندارد و به این لحاظ برزخ روحانی جسمانی است، اما آثار و خواص ماده در آن وجود دارد، زیرا موجودات آن عالم قائم به ذات خود بوده، ولی مكان و جهت ندارند، بلكه واسطه میان عالم عقل و عالم حس میباشند، زیرا موجودات عقلی و مجردات از ماده و توابع آن یعنی مكان، شكل، مقدار، رنگ، روشنایی و مانند آن به كلی منزه هستند و موجودات حسی دارای همه این صفات هستند، ولی موجودات مثالی و برزخی در آن عالم از جهت، مجرد از ماده هستند، زیرا داخل در جهت نبود و دارای مكان نیستند. به گونهای نیز جسمانی میباشند، زیرا دارای مقادیر و اشكال هستند، پس عالم برزخ روحانی جسمانی است.
برای واضحتر شدن مطلب مثالی را ذكر میكنیم. وقتی در عالم خواب سیر میكنید و به سرعت از مكانی به مكان دیگر میروید و یا این كه از پایین قلهای در یك چشم به هم زدن به سر قله میروید، این اعمال همه به وسیله شما انجام میشود، ولی نه با بدن مادی، بلكه به وسیله بدن مثالی صورت میگیرد كه از لحاظ شكل و صورت و اندازه و حتی رنگ شبیه بدن مادّی است اما دارای آثار و فعل و انفعالاتی به مراتب عظیمتر از بدن مادی است و قدرت بیشتری دارد، در حالی كه اگر در عالم بیداری بخواهید به بالای كوه بروید، باید با تحمل زحمت فراوان و صرف وقت چنین كاری را بكنید. عالم برزخ نیز مثل عالم خواب است.
پرسشگر:
سلام
ممنون از توضیحاتی که دادید مفید بود ولی استاد عزیز به نظر میرسد، پس از مرگ، همه چیز مربوط به روح است و روح مجرد است و عالم برزخ هم غیر مادی است و زمان و مكان در آن دخیل نیست، حالا آیا عنوان "شب اول قبر" صحیح است؟
طلبه پاسخگو:
با سلام به تمام دوستان
دوست عزیز تقریبا در مورد این سوالتان در بالا توضیحاتی داده بودم که شاید دقت کافی نکردید.
دوست خوبم نقطة ابهام شما در این جاست كه آیا قبر و اتفاقاتی كه در آن میافتد، مادّی است یا غیر مادّی.
در تحقیقی كه عالم كامل و عارف واصل، حضرت امام خمینیارائه دادهاند، غیر مادّی بودن عالم قبر را اثبات كردهاند كه خلاصهای از نظر ایشان را در این جا بیان میكنیم: خروج انسان از این جهان، به هر شكل كه باشد ـ به مرگ طبیعی و یا مرگ اخترامی، یعنی انسان براثر آفتی، از دنیا برود، با آن كه قابلیّت و استعداد ادامة حیات را دارد ـ به معنای دخول در "عالم قبر" است و عالم قَبر، همان "عالم برزخ" است.
از امام صادقپرسیدند: قبر چیست؟ فرمود: "قبر همان برزخ است از هنگام مرگ تا روز قیامت.(بحارالانوار، علامة مجلسی، ج 6، ص 218، نشر وفأ، بیروت.)
البته این كه قبر باید رو به قبله باشد، و یا باید به فلان شكل كنده شود و مانند آن، احكام فقهی قبر در عالم دنیاست و به آن عالم و نشئة دیگر مربوط نیست، ولی چون این بدنی كه اكنون به صورت جسمی بیروح در آمده، در گذشته بدن مسلمانی بوده و فرد مسلمان، با آن ارتباط داشته و در حال حاضر هم از نظر شرعی احترام دارد; در نتیجه، خانة این جماد محترم كه محل اوست (= قبر خاكی) نیز محترم است امّا این مطلب بدان معنا نیست كه همین قبر خاكی، محل پرسش و آرامگاه مؤمن باشد.
آن قبری كه پرسش و جواب و یا درد و غم و یا سرور و شادی دارد، در عالم طبیعت نیست، بلكه در عالم برزخ میباشد. قبری كه یك متر و نیم طول و نیم متر عرض دارد، همان قبری نیست كه گفتهاند مقدار آن به اندازة مشرق و مغرب است، یا برای مثال، در این قبرها هر چه بگردیم اژدهایی نمییابیم، با این كه در روایت آمده است: "در قبر نود و نه اژدهاست كه قدرتشان به گونهای است كه اگر یك فوت به این جهان بكنند، در تمام دنیا گیاهی نمیروید."(همان، ص 219.)
پس اگر این حیوانات، فقط در یك قبر بودند، لازم میآمد كه در جهان، گیاهی نروید. هیچ كدام از اخباری كه كاشفان اسرار، مُخبران غیب دربارة قبر گفتهاند، با شرایط و احكام دنیا، مناسبت ندارد. شما میتوانید برای دسترسی به آنها، به كتاب حق الیقین و علم الیقین مرحوم فیض كاشانی مراجعه نمایید. خلاصه آن كه از خود اخبار، به طور كامل، میتوان فهمید كه، قبر كجاست و مقصود از بدنی كه در قبر است، كدام بدن است; البته معنای این سخن آن نیست كه وقتی بنا شد منظور از قبر، این گودال معروف نباشد، پس بدنی هم وجود نخواهد داشت، بلكه در قبر به معنای برزخ هم بدن وجود دارد، امّا نه این بدنی كه به خاك سپرده شده است. در برخی روایات آمده است: "ارواح در عالم قبر، به صورت ابدان هستند."(التهذیب، شیخ طوسی، ج 1، ص 466، نشر دارالكتب الاسلامیة.)
جنس این بدن، از جسم لطیفی است كه از تبدیل بدن دنیوی، به بدن مثالی فراهم آمده و به حركت جوهری موجود شده است; به همین جهت، اخباری كه دربارة عالم قبر، به بدن اشاره دارند را ممكن است بر همین بدن حمل كنیم; خلاصه آن كه براساس بسیاری از روایات، عالم قبر، همان عالم برزخ است و بالعكس و همة اخباری كه دربارة عالم قبر رسیده است، در این صورت متصور و موجّه است.(ر.ك: معاد از دیدگاه امام خمینی، ص 171 ـ 173، تهیه و نشر: موسسة تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره).)
پس مراد از عالم قبر، كه در روایات آمده است، همین گودالی كه میكنند، نیست. بلكه همان عالم برزخ است.
اگر حقیقت قبر و عذاب قبر، این باشد كه انسان تا قیامت در همین قبر خاكی عذاب میشوند، پس باید گفت كسانی كه قبرها را خراب میكنند، در واقع مردم را از عذاب قبر رها كردهاند.
عالم برزخ مادی نیست، ولی مجرد تام هم نیست، بلكه واسطة میان ماده و مجرد تام است. روح در آن جا در بدن مثالی و برزخی قرار دارد.
از آیات و روایات استفاده میشود كه در عالم برزخ، روز و شب وجود دارد.
قرآن در مورد عذاب آلفرعون، میفرماید: "النَّارُ یُعْرَضُونَ عَلَیْهَا غُدُوًّا وَ عَشِیًّا;(غافر،46) عذاب آنان آتش است كه هر صبح و شام بر آن عرضه میشوند، و روزی كه قیامت برپا شود ]میفرماید:[ آن فرعون را در سختترین عذابها وارد كنید."
پیامبر اكرممیفرماید: هنگامی كه یكی از شما از دنیا میرود، جایگاه او را هر صبح و شام به او نشان میدهند.
(بحارالانوار، علامه مجلسی;، ج 6، ص 275، مؤسسة الوفأ، بیروت.)
پایان بحث