پرسش:
چرا خداوند من را بدون اجازه خلق کرده است؟
پاسخ :
با سلام و عرض ادب و احترام
پاسخ از دو جهت قابل بررسی است:
1- آيا قبل از اينكه فردي به عالم وجود بيايد، مي شود از او پرسيد: آيا دوست داري موجود شوي؟
با اندك تأملی مشخص مي شود كه اين سوال، بی مورد است زيرا اگر فردي موجود نشده باشد، معدوم خواهد بود و معدوم نمی تواند مورد خطاب و سوال قرار گیرد. شما هم قبل از ايجاد، معدوم بوده اید، لذا نمي توانستید مورد سوال قرار گيرید ؛ پس اينكه از خداوند بخواهيم قبل از ايجاد ما ، نظرمان را جويا شوند، عقلانی نيست.
در واقع در نظام علیت جهان هستی ، هیچ معلولی در به وجود آمدن خود اختیار ندارد و ما انسان ها نیز معلول علت های پیش از خود هستیم وچون علت وجود تحقق یافت ، ما نیز به طور ضروری وجود یافتیم ، پس اختیاری در این جهت نداشتیم و حتی اختیار داشتن ما نیز (بنابر قانون علیت) در اختیار ما نیست. ما چه بخواهیم یا نخواهیم موجود دارای اختیار آفریده شدیم ، اما می توانیم از این اختیار داشتن استفاده نیک یا بد داشته باشیم و در کار خیر یا شر بهره گیریم و جزا و پاداش نیز برای همین است.
از طرف دیگر ، اصل وجود، خیر و پسندیده است.
عقل انسان گواهي مي دهد كه ايجاد و موجود نمودن معدوم، و بيرون آوردن او از ظلمات عدم، كاري پسنديده است. عقل بر اين گواهي مي دهد كه ايجاد، امري پسنديده و عين لطف است. اما اينكه آن موجود، بعدها موجودي خوب يا بد خواهد شد، امري جداگانه است.
به عبارت دیگر: وجود و هستی مطلقاً خير است، اما اين كه آن موجود، شر يا خير شود، امري عارضی است. علم و دانش، نور و خیر است؛ عقل سليم به آن گواهي مي دهد، اما اگر علم و دانش ، ابزاری برای تولید سلاح مخرب شود ، جزء علم نیست ، بلکه عارض بر علم است و بستگی به نوع استفاده انسان از آن دارد.
پس اگر خداوند متعال ما را ايجاد نمود، عين لطف و خير است، اما اينكه ما انسان هاي شروري شويم، مربوط به خود ما است و در اختیار ما قرار دارد.
2- این سوال از زاویه دیگر نیز قابل بررسی است. آنچه ما بدون اختیار داریم و داشتیم ، مورد سوال و جواب از آن در قیامت نیستیم و از آن چیزی مورد سوال قرار می گیریم و پاداش و جزا داده می شود که در اختیار و انتخاب ما است . ما در اصل وجود و هستی سوال و جواب نمی شویم و پاداش و جزا برای آن نیست . بلکه پاداش و جزا برای چیز هایی است که به اختیار و انتخاب خود کسب کرده ایم. پس پاداش و جزا دقیقا بر اساس عدالت است. به عبارت دیگر وجود مادی ما بدون اختیار ما بوده است و از طریق قانون علیت است که به خداوند ختم می شود . اما وجود معنوی ما در اختیار و انتخاب ما است و پاداش و جزا نیز بر اساس همین وجود و حیات معنوی ما است.
توضیح بیشتر آنکه ، ما دارای دو نوع حیات هستیم:
1- حيات حيوانى و مادى:
اين نوع حيات بين انسان و حيوان مشترك است و امورى از قبيل خوردن، آشاميدن و راه رفتن جزء اين حيات است. در اين گونه حيات اختيار راه ندارد، زيرا اوّلاً: قبل از خلقت كسى نيست تا به او اختيار داده شود كه خلق شود يا نشود.
دوّم: طبق قانون عليّت هرگاه علت تامه براى وجود معلول مهيّا شود، معلول حتماً موجود خواهد شد.
معلول در اصل وجود خويش هيچ گونه نقشى ندارد. اين قاعده در اصطلاح فلسفه جبر عِلّى و معلولى ناميده مى شود؛ يعنى آفرينش انسان مانند همه حوادث و پديدهها بر اساس قانون عليّت است و معلول و پديده در به وجود آمدنش، هيچ نقشى ندارد.
2- حيات انسانى و معنوى كه حيات فكرى و عقلانى است كه از مختصات آدمى است.
بدين جهت خداوند او را بر ساير مخلوقات برترى داده است. اين حيات اختيارى بوده و انسان چنان آفريده شده كه با اختيار خويش توانايى آن را داد كه در مسير تكامل قدم نهاده و به جايى رسد كه جز خدا نبيند، يا آن قدر سقوط كند كه مانند حيوان بلكه بدتر شود.
این نوع از زندگی و حیات در اختیار انسان است و خود آن را می سازد و هدف از آفرینش نیز همین بوده است. دعوت خداوند به سمت همين حيات اختيارى است: "يا ايّها الّذين آمنوا استجيبوا للَّه و للرسول إذا دعاكم لما يحييكم؛ اى كسانى كه ايمان آورديد! دعوت خدا و پيامبر را اجابت كنيد، هنگامى كه شما را به سوى چيزى مى خوانند كه مايه حياتتان است".(1)
جمادات، گياهان، حيوانات و ملائك و انسان هر كدام در مرتبهاى از كمال قرار دارند و اشرف مخلوقات انسان مى باشد كه تمامى كمالات در وجود او به ظهور رسيده و يا به صورت بالقوه موجود مى باشد كه با سعى و اختيار خويش به آنها فعليّت مى بخشد. هر كدام از موجودات به فراخور مرتبه وجودى خويش به وجود آمدهاند و جماداتى مثل سنگ قابليت حيوان شدن را ندارند و حيوان را قابليّت انسان شدن نيست.
آدمى با توجه به قابليتهاى نهاده شده از سوى خداوند در وجود وى آفريده شده است.
هر چند انسانها به غير اختيار خويش آفريده شدهاند، لكن برترين مخلوقات هستند تا بدان جا كه خداوند بعد از نقل مراحل خلقت انسان، خود را بدين صورت توصيف مى نمايد: "فتبارك اللَّه احسن الخالقين؛ بزرگ است خدايى كه بهترين خلق كنندگان است".(2)
بنابراین حساب قیامت بر اساس آن چیزی است که در اختیار ما قرار دارد که آن حیات روحی و معنوی است و بر اساس آن دوزخ و بهشت تحقق دارد ، اما چیزی که در اختیار ما نیست (خلقت مادی) مورد حساب و کتاب قرار نمی گیرد.
خداوند برترين خلق كننده است، چون برترين مخلوقات را آفريده است. اين برترى بايد عاملى براى مباهات و خشنودى ما باشد، نه عامل يأس و دلتنگى.هم چنین باید عامل برای حیات معنوی ما و رسیدن به سعادت ابدی و جاودانه باشد ، نه باعث دلزدگی و در نتیجه افتادن در سقوط و تباهی.
پى نوشتها:
1. انفال (8) آيه 24.
2. مؤمنون (23) آيه 14.