پرسش:
سلام
منظور از حديث هفتاد و سه فرقه چیه؟ سند حديث رو میشه ذکر کنید؟و منظور كدام فرقه ها و در چه وقته؟
و فرقه ناجيه كدام است؟
پاسخ:
با سلام و ادب
در كتب حديث از طريق شيعه و اهل سنّت روايت شده است كه امّت موسى پس از او به هفتاد و يك فرقه و امّت عيسى پس از وى به هفتاد و دو فرقه تقسيم شدند، و پس از من امّتم به هفتاد و سه فرقه تقسيم خواهد شد كه تنها يك فرقه اهل نجات خواهد بود، چنانكه از فرقه هاى هر يك از دو امّت موسى و عيسى نيز تنها يك فرقه اهل نجات بود.(١)
عدّه اى از محققان اسلامى حديث مزبور را از نظر سند قابل اعتماد ندانسته و آن را نپذيرفته اند، كه ابن حزم از آن جمله است. عدّه اى از آنان نيز آن را مسكوت گذاشته و نفياً و اثباتاً دربارهى آن سخنى نگفته اند كه ابوالحسن اشعرى و فخرالدين رازى از اين دسته اند. و گروه سوم كسانى اند كه آن را پذيرفته و در صدد شمارش فرقه هاى هفتاد و سه گانه و تعيين فرقه ناجيه برآمده اند.(٢)
با اين حال شايد بتوان كثرت نقل و استفاضه حديث در كتب شيعه و اهل سنّت را دليل بر درستى حديث از نظر سند دانست.(3) بدين جهت بايد به بررسى مفاد و مدلول آن پرداخت كه با دو بحث بعدى روشن خواهد شد.
نخستين سؤالى كه در مورد مدلول حديث مزبور مطرح مى شود اين است كه مقصود از فرق هفتاد و سه گانه كدام يك از فرقه هاى اسلامى است؟ اگر مقصود فرق اصلى و محورى است، تعداد آنها كمتر از هفتاد و سه فرقه است، و اگر مقصود انشعابات و شاخه هايى است كه از هر يك از فرق محورى پديد آمده است، تعداد آنها بيش از هفتاد و سه فرقه است.
به اين پرسش، پاسخ هاى گوناگونى داده شده است كه دو نمونه را يادآور مى شويم:
الف ـ مقصود از رقم هفتاد و سه، تعداد حقيقى فرق اسلامى نيست، بلكه اين رقم كنايه از فزونى فرقه هايى است كه پس از پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله وسلم در جهان اسلام پديد آمده است. همان گونه كه مقصود از رقم هفتاد در آيهى ٨٠ سوره توبه(4) اين است كه منافقان هرگز مورد مغفرت الهى قرار نخواهند گرفت، و معنى حقيقى آن مقصود نيست.
ولى سياق روايت كه نخست تعداد فرقه هاى يهود و نصارى را با رقمهاى ٧١ و ٧٢ نام مى برد، آنگاه رقم ٧٣ را درباره فرقه هاى امت اسلامى يادآور مى شود، با چنين توجيهى سازگار نيست.(5)
ب ـ آنچه مؤلفان ملل و نحل را در تطبيق اين حديث بر فرق اسلامى دچار اشكال كرده اين است كه آنان خواسته اند حديث را بر فرقه هايى كه قبل از آنان، يعنى حدود سه قرن اول اسلامى، پديد آمده است منطبق سازند؛ در حالى كه حديث از پيدايش افتراق در امت اسلامى سخن مى گويد، و زمان آن را تعيين نكرده است. بنابر اين ممكن است رقم يادشده در حديث در طول حيات امّت اسلامى تحقق يابد، بدين صورت كه در هر قرن يا عصرى فرقه اى ظاهر گردد، آنگاه در همان فرقه دسته بندى ها و انشعاباتى پديد آيد، و در نتيجه ٧٣ فرقه اصلى و محورى پديدار گردد، و هر يك داراى شاخههايى باشد؛ زيرا هرگاه حديث از نظر سند پذيرفته شود و از پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله وسلم صادر شده باشد، قطعاً واقع خواهد شد و فرضيهى مزبور مىتواند توجيه معقولى براى آن به شمار آيد، هرچند تعيين مصداق و بازشناسى فرقه هاى اصلى از متفرعات و شاخههاى آنها به صورت قطعى امكانپذير نباشد.(6)
در اكثر نقل هاى حديث هفتاد و سه فرقه، يك فرقه اهل نجات و بقيه اهل دوزخ شناخته شده است. اين مطلب سبب طرح بحث ديگرى درباره مفاد حديث شده و آن اينكه فرقه ناجيه كدام است؟ در پارهاى احاديث براى فرقه ناجيه دو نشانه زير بيان شده است:
الف) الجماعة: مقصود از كلمه جماعت، يا جميع مسلمانان است(7) در مقابل يهود و نصارى و مذاهب غير اسلامى، و يا اكثريت مسلمانان است در مقابل اقليت. ولى هيچ يك از آن دو پذيرفتنى نيست؛ زيرا لازمهى فرض نخست اين است كه همه مسلمانان اهل نجاتند، و اين مطلب با متن حديث تعارض دارد. و فرض دوم نيز صحيح نيست، زيرا اكثريت به خودى خود دليل بر حقانيت نخواهد بود، بلكه در طول تاريخ پيوسته جريان برعكس بوده است؛ يعنى مخالفان پيامبران اكثريت را تشكيل مى داده اند.
چنانكه قرآن كريم نيز اكثريت افراد را گرفتار انحراف مى داند و خطاب به پيامبر اكرم مى فرمايد:
«و ما أكثرُ النّاسِ و لو حَرَصْتَ بِمُؤْمِنينَ».(يوسف/ ١٠٣)
و باز مى فرمايد:
«و ما يؤمن أكثرهم باللّه إلاّ و هم مشركون».(يوسف، ١٠٦)
و عبارت هاى «و لكنّ أكثر النّاس لا يعلمون»(يوسف، ٢١) و «قليل من عبادى الشكور»(سبأ/ ١٣) و نظاير آن نيز گوياى اين مدّعاست.
گذشته از اين، مقياس اكثريت، در عمل نيز با مشكل مواجه خواهد بود، زيرا در طول تاريخِ مذاهب و فرق، اكثريت و اقليت داراى نوسان بوده است.
ب) ما انا عليه و اصحابي: اين تعبير بر چيزى جز آيين و شريعت اسلامى دلالت نمىكند؛ در اين صورت نمى تواند مقياس شناخت فرقهى ناجيه باشد، زيرا هر فرقه اى روش خود را مطابق شريعت اسلام و سنّت پيامبر گرامى صلى الله عليه وآله وسلم مىداند. چنانكه صاحب المنار مى گويد:
«تاكنون فرقه ناجيه، يعنى فرقه اى كه بر روش پيامبر و اصحاب او عمل كند، روشن نشده است، زيرا هر يك از فرقه هاى اسلامى روش خود را مطابق روش پيامبر صلى الله عليه وآله وسلم و اصحاب مى داند».(8)
١ ـ جهت آگاهى از مصادر حديث به كتاب: بحوث في الملل و النحل، آيةاللّه جعفر سبحانى، ج ١، ص ٢١ ـ ٢٤ و ٣٨ ـ ٣٩ رجوع شود.
٢ ـ الفرق بين الفرق، ص ٦، مقدمهى محمد محى الدين (محقق كتاب).
3 ـ بحوث في الملل و النحل، ج ١، ص ٢٣.
4 ـ «...إن تستغفر لهم سبعين مرّة فلن يغفر اللّه لهم».
5 ـ بحوث فى الملل و النحل، ج ١، ص ٣٥.
6 ـ الفرق بين الفرق، مقدمه، ص ٧ .
7ـ چنانكه شهرستانى جماعت را به «اتفاق مردم بر شريعت و سنّت» تفسير كرده است؛ ر.ك: ملل و نحل، ج١، ص ٣٨ ـ ٣٩.
8. المنار، ج ٨، ص ٢٢١ ـ ٢٢٢ .