چكيده
موضوعى كه اخيرا نظر روان شناسان مثبت نگر و متخصصان بهداشت روانى را به خود جلب كرده، بخشودگى است. محققان نشان داده اند كه بخشودگى با سلامتى جسمانى و روانى در ارتباط است. جالب توجه است كه اين موضوع در قرآن، احاديث و دعاها نيز مورد توجه و تأكيد قرار گرفته است. هدف پژوهش حاضر بررسى مرورى آيات قرآنى و به ويژه دعاهاى 52گانه صحيفه سجاديه با تأكيد بر موضوع بخشودگى است. چگونگى بررسى به اين صورت بود كه بعد از بررسى مرورى بخشودگى از جمله تعاريف نظرى و ويژگى هاى افراد بخشنده، به بررسى فوايد آن از لحاظ سلامتى جسمانى و روان شناختى بر اساس متون علمى جديد پرداخته شد. در اين بررسى، سازه بخشودگى در متون مذهبى با تأكيد بر احاديث و تأكيد بيشتر بر دعاهاى صحيفه سجاديه مورد توجه قرار گرفت. يافته ها نشان مى دهد كه در آيات قرآنى و احاديث و به ويژه در دعاهاى صحيفه سجاديه بيش از 120 بار كلماتى مثل عفو، آمرزش، بخشش، و گذشت مطرح شده است. به نظر مى رسد نتايج حاصل از اين پژوهش مرورى، اهميت ميان رشته اى بودن مطالعات مفاهيم دينى و تطبيق آن را با متون علمى جديد مى تواند متذكر شود.
مقدّمه
انتقام، كينه، و ميل به تلافى به نحوى در طول تاريخ در بين انسان ها وجود داشته است. يكى از سازوكارهايى كه فرد به كمك آن به تعامل اجتماعى موفق انسانى دست يافته، بخشودگى و يا به عبارتى، چشم پوشى ارادى از حق عصبانيت و انزجار از عمل ارتكابى زيان آور توسط ديگران بوده است.1
كينه، ميل به انتقام، ظلم، احساس بى عدالتى و حق كشى تجربياتى هستند كه با تحت تأثير قرار دادن سلامتى ذهنى، جسمانى، عقلانى و روحانى افراد، روان شناسان مثبت گرا2 را به اين نتيجه رهنمون ساخته كه يكى از راه كارهاى خوبدر مقابله با اين تجربيات «بخشودگى» است؛ چراكه بخشودگى مى تواند تجربه هاى افراد را تغيير دهد و در عين حال، يك روش مقابله اى با بحران است كه مى تواند با سلامتى روان شناختى نيز در ارتباط باشد. روان شناسان مثبت گرا به دنبال آن هستند كه به افراد كمك كنند تا توانايى ها و شايستگى هاى خود، از جمله خوشحالى، انعطاف پذيرى، سرسختى، خوش بينى، اميد، احساس كارايى، تعيين هدف، عشق، معنى، همدلى، معنويت «بخشودگى»3 را در خود پرورشدهند.4 بخشيدن و فراموش كردن: التيام آسيب هايى كه مستحق آنها نيستيم، كتابى بود كه در سال 1984 توسط اسمديس5 منتشر شد. تأكيد مؤلف كتاب مزبور بر اين بود كه افراد مى توانند از طريق بخشيدن آنهايى كه به ايشان آسيبزده اند درمانگر خودشان باشند. اين موضوع مورد توجه روان درمانگران، روان شناسان و مشاوران و ساير متخصصان قرار گرفت. براى مثال، دانشمندان در حوزه هاى علوم اعصاب نظرشان به اين موضوع جلب شد كه سازوكارهاى عصب ـ روان شناختى دخيل در بخشودگى كدام است و در طى بخشش چه اتفاقى از لحاظ عصب شناختى در مغز روى مى دهد. روان شناسان اجتماعى، خانواده درمانگران، روان شناسان بالينى، روان شناسان سلامت و مثبت نگر نيز موضوع را مورد توجه قرار دادند.6
با مرورى بر پيشينه علمى در ارتباط با سازه بخشودگى، ملاحظه مى شود كه اين مفهوم مورد توجه روان شناسان شخصيت، تربيتى، خانواده، سلامت، مثبت نگر و همچنين روان شناسان بالينى، عصب روان شناسان و روان درمانگران قرار گرفته است و بيشتر در روابط بين فردى، حل تعارضات، بهداشت روانى، رضايت از زندگى، بهزيستى ذهنى و بهزيستى معنوى نمود پيدا مى كند. از اين رو، يافت ها در كل حاكى از آن هستند كه بخشودگى، عفو و گذشت به طور خاص با مسئوليت پذيرى، سازگارى، برون گرايى، صداقت و فروتنى، قدردانى، اميد، خوش بينى، روابط سالم اجتماعى، و سازگارى خانوادگى در ارتباط است. با مرورى بر متون دينى، آثار و فوايد آن را مى توان به طور كلى از منظر قرآن، احاديث و روايت ها نيز مورد بررسى قرار داد. مبتنى بر آثار مذهبى، «بخشش» فوايد و آثار فردى، اخلاقى، اجتماعى، خانوادگى، تربيتى و روابط بين فردى بيشترى دارد كه مى طلبد اين مباحث به طور خاص مورد بررسى قرار گيرند.
با توجه به علاقه مندى روان شناسان سلامتى و مثبت نگر به سودمندى گذشت و عفو، با اندكى تعمق ملاحظه مى شود كه بخشودگى يك مفهوم مذهبى و اخلاقى است. سؤال اين است كه آيا از لحاظ مذهبى اين موضوع مورد توجه قرار گرفته است؟ و جايگاه آن در متون مذهبى از جمله در قرآن، احاديث و روايات چگونه است؟ از لحاظ پيشينه خاص بخشودگى در متون دينى و مقدس، به ويژه با تأكيد بر احاديث، روايت ها و آيات قرآنى، به اين يافته مى توان رسيد كه اين موضوع بيش از پيش قبل از آنكه مورد توجه روان شناسان غربى قرار بگيرد مورد توجه پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و ائمّه اطهار عليهم السلام بوده است. براى مثال، حسادت برادران حضرت يوسف عليه السلام موجب شد كه او را به چاه بيندازند؛ اما بعدها زمانى كه حضرت يوسف در اوج اقتدار بود، آنها را بخشيد. با مرورى بر قرآن كريم كلماتى وجود دارند كه با بخشودگى در ارتباط است؛ مثل غفور (غفار)، تواب، و رحيم. با كمى تعمق در دعاهاى صحيفه امام سجاد عليه السلاممى توان ديد كه واژه هاى عفو، آمرزش، بخشش، بخشايش و گذشت بارها تكرار شده است. اگرچه موضوع آن در ارتباط با دعا و نيايش است، ولى همگى مباحث و مطالب آن بر مدار راز و نياز و حاجت و عرض مسئلت نمى چرخد، بلكه شامل بسيارى از علوم نظرى، مسائل بسيار حساس تربيتى، اخلاقى و روان شناسى سلامت است كه در شكل دعا مورد توجه امام سجاد عليه السلام قرار گرفته است. در اين مقاله مرورى تلاش بر اين است روان شناسى بخشودگى و اثرات روان شناختى آن در فرايند سلامتى در روان شناسى جديد و از سوى ديگر، در قرآن و حديث و به ويژه در دعاهاى صحيفه سجاديه مورد بررسى قرار گيرد. جنبه نوآورانه بررسى اين مسئله در آثار دينى و مذهبى و به ويژه بر اساس آيات قرآن كريم و روايات و احاديث، اين است كه در درجه اول موضوع بخشودگى براساس فرهنگ اسلامى و بومى مورد بررسى قرار مى گيرد و درجه دوم، مى توان از نتايج حاصل در حوزه كمك به بهبود روابط بين فردى در جنبه هاى متعدد فردى و اجتماعى، البته با يك الگوسازى دقيق، روش جديدى را پايه گذارى كرد. زمان آن رسيده كه بر اساس متون موجود و با يك رويكرد اسلامى، روان شناسى سلامت و مثبت نگر جديدى را مطرح ساخت.
بخشودگى: تعاريف و مبانى نظرى
در فرهنگ نفيسى بخشودگى از لحاظ لغوى به معناى بذل و عطا، عفو و مغفرت تعريف شده است.7 در فرهنگ عميد بخشودگى، از گناه كسى گذشت كردن، بخشاييدن و عطا كردن معنى شده است.8 فرهنگ معين آن را رحم كردن، شفقت كردن تعريف مى كند.9 در فرهنگ بزرگ سخن، بخشودگى را دادن چيزى به كسى بدون دريافت چيزى در قبال آن و عفو كردن، معنى كرده است.10
از لحاظ نظرى، اين مفهوم به عنوان تغيير در روابط بين فردى نسبت به يك گناه ادراك شده تعريف شده است.11نيز اين مفهوم، به معناى چشم پوشى از ابراز عاطفه منفى على رغم يك تخلف و گناه به همراه با دلسوزى و ترحم آمده است.12 در تعريفى ديگر، آن را فرايند عفو در مواجهه با يك گناهى در نظر مى گيرند كه از لحاظ بى عدالتى قابلملاحظه است.13 ولى ذكر اين نكته لازم است كه بخشودگى، توجيه كردن، تبرئه و موجه جلوه دادن نيست، بلكه به طوروسيعى به عنوان يك فرايند كاهش هيجان ها، انگيزش ها و شناخت هاى منفى مرتبط به طور درونى بر اساس رنجش، خشم و تنفر است.14
وجه مشترك تعاريف ذكرشده، چشم پوشى در برابر انتقام است. انتقام با نشخوارهاى ذهنى ناخرسندى، كينه توزى، خصم، خشم، رنجيدگى، افسردگى و ترس در ارتباط است؛ ولى بخشودگى دربرگيرنده تقليل انتقام جويى است و بيشتر يك فرايند است تا يك رويداد. تجربه درونى حاصل از بخشودگى مى تواند متمايز از زمينه درونى شخص باشد؛ يعنى اينكه شخص مى تواند به طور درونى بخشنده باشد، ولى آن را نشان ندهد و يا بعكس.15 بخشش فرايند درون فردىاست كه در آن جنبه هاى شناختى، احساس و رفتار فرد در برابر خطا و خطاكار تغيير مى كند.16
بخشودگى را بر اساس «بخشودگى تصميمى»17 و «بخشودگى هيجانى»18 نيز تعريف مى كنند. بخشودگىتصميمى (يك تصميم براى كنترل رفتارهاى شخصى) خصومت را كاهش مى دهد، اما ضرورتا نمى تواند پاسخ هاى استرس را كاهش دهد؛ با اين حال، به طور غيرمستقيم از طريق ايجاد بهبود روابط مى تواند با سلامتى در ارتباط باشد. بخشودگى هيجانى (شناخت، هيجان، انگيزش تغييريافته) به دليل پيوند قوى با فائق آمدن بر عاطفه منفى و واكنش هاى استرس احتمالاً بيشتر با پيامدهاى سلامتى در ارتباط است. بخشودگى تصميمى اين ظرفيت را دارد كه منجر به تغييراتى در هيجان و در نهايت، رفتار شود، در حالى كه بخشودگى هيجانى دربرگيرنده تغييراتى در هيجان، انگيزش، شناخت و سرانجام رفتار است. اعمال بسيارى مثل انتقام موفقيت آميز، ديدن اجراى عدالت، بى خيال شدن، عذرخواهى كردن توسط آزارنده، ناديده گرفتن، چشم پوشى، به خدا سپردن و اميد به مكافات و جزاى الهى مى توانند كينه را تقليل دهند و سهمى در سلامتى داشته باشند؛ با اين حال، هيچ كدام به اندازه بخشودگى نمى توانند مثمرثمر و مفيد باشند.19
ولى بر اساس اصل تفاوت هاى فردى، همه كس نمى بخشند. شخصيت عامل مهمى است كه در تمايل به بخشش و عفو و گذشت اثرگذار است. چه كسانى مى توانند ببخشند و چرا بعضى ها نمى توانند ببخشند؟ يافته هاى جديد در اين خصوص نتايج جالب توجهى را به دست داده است كه در ادامه به آن پرداخته مى شود.
ويژگى هاى شخصيتى و بخشودگى
بر اساس الگوى پنج عاملى20 در شخصيت، صفت بخشودگى به طور مثبت با سازگارى و به طور منفى با روانرنجورگرايى21 همبسته است. پژوهش در اين خصوص نشان مى دهد دين دارى و معنويت به همراه الگوى پنج عاملىدر شخصيت در پيش بينى صفت بخشودگى تعيين كننده است.22 تحقيقات همچنين نشان مى دهد بخشودگى ديگران بهطور مثبتى با برون گرايى و با وجه گرمى و هيجان هاى مثبت همراه است.23 نتايج حاصل از يافته ها حاكى از اين است كه افراد درون گرا كمتر احتمال دارد از ساير افراد بخشودگى را دريافت كنند و گشودگى به تجربه يك ويژگى پرورش دهنده بخشودگى است. همچنين يك همبستگى مثبت بين وجوه شخصيتى وظيفه شناسى، مسئوليت پذيرى و وجدان با بخشودگى گزارش شده است.24
پيش بينى كننده ديگر بخشودگى «همدلى» است. پژوهش در اين خصوص نشان مى دهد كه رابطه پوزش ـ بخشودگى توسط همدلى ميانجى گرى مى شود. يكى ديگر از عوامل مؤثر در بخشودگى «سپاس گزارى و قدردانى» است. نتايج نشان مى دهد افرادى كه خودشان (يا ساير افراد) را قدردان و شكرگزار رتبه بندى مى كنند، نمرات بالاترى را نيز در بعد سازگارى دارند. تشكر و قدردانى با ابعاد شخصيتى روان رنجورگرايى به طور منفى، با برون گرايى و وظيفه شناسى و گشودگى به تجربه به طور مثبت همبستگى دارند.25 در الگوى جديد هگزاكو26 از شخصيت كه در برابر الگوى پنجعاملى مطرح شده است، مقياس صداقت ـ فروتنى27 معرف يك تمايلى براى منصف و عادل بودن، صادق و بى ريابودن، فروتنى و متواضع بودن در مقابل فريب كارى، حرص و آزمندى، تظاهر و ظاهرفريبى است.28 تحقيق نشانمى دهد كه صداقت ـ فروتنى، سازگارى، هيجان پذيرى، همچنين وجوهى از برون گرايى و عوامل وظيفه شناسى با صفت بخشودگى در ارتباط است.29
در كل، افراد بخشنده در مقايسه با افراد غيربخشنده عواطف منفى همچون اضطراب، افسردگى و خصومت كمتر را گزارش مى دهند. افراد بخشنده همچنين نشخوار ذهنى، خودشيفتگى كمتر و همدلى بيشترى دارند. بخشنده ها همچنين متمايل به رفتار و نگرش هاى قابل قبول از لحاظ اجتماعى هستند. گرايش به بخشودگى بر اساس مطالعات همبستگى با نمرات خشم و خصومت و از لحاظ بالينى با روان رنجورگرايى و رفتار منفعل ـ پرخاشگرى همبستگى منفى دارد. به نظر مى رسد افراد بخشنده كسانى هستند كه به طور نسبى از بين پنج بعد بزرگ شخصيتى در بعد سازگارى (خوش قلبى، خوش خلقى، قابل اعتماد، داراى حس همكارى، باگذشت، خوش باور، مصمم) نمرات بالا، و به طور نسبى در هيجان پذيرى منفى و روان رنجورگرايى نمرات پايين دارند.30
بخشودگى، سلامت جسمانى و روانى
پژوهش هاى انجام شده در حوزه روان شناسى سلامتى حاكى از آن است آنهايى كه توانايى عفو و بخشش دارند از لحاظ ذهنى و بدنى سالم تر هستند. پژوهش هايى از اين دست در حوزه روان شناسى سلامتى و مشاوره در بين 259 نفر كه در طى جلساتى در خصوص عفو و بخشش، آموزش ديده بودند، نشان مى دهد افرادى كه ياد گرفته بودند ببخشند احساس بهترى هم از لحاظ هيجانى و هم از لحاظ فيزيكى داشتند. براى مثال، بعد از آزمايش نشانگان فيزيكى و روان شناختى همچون بى خوابى و معده درد، و دردهاى پشت مرتبط با استرس به طور معنى دارى در اين افراد تقليل يافته بود. از جمله يافته هاى اين پژوهش اين بود كه بخشودگى موجب تسريع حالات مثبت ذهنى همچون اميد، صبر و اطمينان به خود از طريق كاهش دادن خشم، افسردگى و استرس مى شود.31
يكى از مواردى كه با بخشودگى در ارتباط است و بيشتر از همه مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته، «خشم» است. پژوهش ها نشان داده است كه خشم فوق العاده براى قلب مضر است. آزاد شدن هورمون هاى استرس، اكسيژن افزايش يافته بنا به درخواست سلول هاى ماهيچه قلب، و چسبندگى پلاكت هاى خون، كه منجر به لخته شدن مى شود؛ در طى خشم، توضيح مى دهد كه چگونه اين هيجان شانس حمله قلبى را افزايش مى دهد. افزون بر اين، در مواقع خشم، بالا رفتن ضربان قلب از سطح طبيعى منجر به افزايش فشار خون در سرخ رگ ها شده و به نوبت منجر به افزايش خطر حمله قلبى مى شود. پژوهش ها نشان داده است كه خشم و خصومت مى تواند ماشه چكان توليد پروتئين هاى مرتبط با التهاب در خون شده و آن هم منجر به سخت شدن سرخ رگ ها مى گردد و اين نيز سبب بيمارى يا حمله قلبى مى شود. چنين حدس زده مى شود كه پروتئين «اينترليوكين»32 يا IL-6در مردانى كه عصبانى و افسرده هستند بيشتر است. سطوحبالاى IL-6 منجر به تصلب شرايين نيز مى شود.33
پژوهش ها نشان داده اند كه افراد با نمره هاى بالا در بخشودگى سطوح پايين ترى از افسردگى و استرس داشته و بهزيستى ذهنى بالاترى دارند. همه شش مقياس بهزيستى روان شناسى (خودمختارى، تسلط محيطى، روابط شخصى با ديگران، هدف در زندگى، رشد شخصى و پذيرش خود) در افراد با صفت بخشودگى بالاتر است.
بخشندگى نيازمند تنظيم هيجانى در مواجهه با تعارض و توانايى همدلى كردن با ديگران است. اين يافته در كل به دست آمده كه بخشودگى با بهزيستى وجودى در ارتباط مى باشد و مهم ترين تأثير بخشودگى بر سلامت روانى كمك به بهبود كيفيت ارتباطات و مناسبات بين فردى است.34
در حوزه روان پزشكى، يكى از مواردى كه ارتباط آن با بخشودگى مورد توجه قرار گرفته است «سبك شخصيتى پارانوئيد»35 است. اين اختلال يكى از شايع ترين اختلالات شخصيتى است. مطالعات در خصوص رابطه بين الگوىپنج عاملى شخصيت و اختلالات شخصيتى نشان مى دهد كه اختلال شخصيتى پارانوئيد به طور مثبتى با روان رنجورگرايى در ارتباط بوده و به طور منفى با سازگارى در ارتباط است.36 يكى از ملاك هاى تشخيص اختلالشخصيت پارانوئيد اين است كه «كينه» ديگران را به دل مى گيرد و توهين ها، صدمات يا تحقيرهاى ديگران را نمى تواند ببخشد.37 ملاك هاى تشخيص براى شخصيت پارانوئيد شامل شواهدى از بى اعتمادى يا سوءظن فراگير در مورد فريب خوردن يا مورد بهره كشى قرار گرفتن، ترديدهاى ناموجه در مورد وفادارى يا قابل اعتماد بودن دوستان و همكاران، اكراه در اعتماد كردن به ديگران، از گفته ها يا رويدادهاى معمولى معانى تحقيرآميز يا تهديدكننده استنباط كردن، كينه ديگران را به دل گرفتن و واكنش خصمانه به حملات تصورى است.38 اين سبك شخصيتى در كل با بخشودگى رابطه منفى دارد و از جمله عوامل شخصيتى بازدارنده بخشودگى محسوب مى شود.
بخشودگى يكى از موضوعات مورد علاقه روان شناسان مثبت نگر است. اين روان شناسان به دنبال آن هستند كه از لحاظ روان شناختى تصويرى از زندگى خوب را به روشنى بيان كند. هدف اين است كه نشان داده شود چه اعمالى به تجربيات بهروزى و رفاه، به پرورش افراد مثبت نگرى كه خوش بين و انعطاف پذير هستند، مى انجامد. بر اساس اين رويكرد، مسئله اين نيست كه چگونه مى توانيم ضعف هاى افراد را اصلاح كنيم، بلكه اين است كه چگونه مى توانيم توانايى هاى افراد را پرورش دهيم و تقويت كنيم. پژوهش درباره روان شناسى مثبت نگر اضافه مى كند كه رهنمودهاى درونى، مانند معنا، اصالت، عشق به توانمندى و سلامتى كمك مى كند. علم روان شناسى مثبت نگر در پى مطالعه هيجان هاى مثبت، ويژگى مثبت و نمادهاى مثبت است. روان شناسان مثبت نگر در پى بررسى بهزيستى و سلامتى روانى هستند. اين حوزه بيشتر در پى افزايش و تسريع شادكامى در افراد است.39
بخشودگى مى تواند اثر عمده اش را بر روى سلامتى از طريق كاهش دادن انتقام، كينه، خشم و غضب نشان دهد. يافته هاى جديد نشان مى دهد افراد با نمره هاى بالاتر در بخشودگى نشانگان بيمارى جسمانى كمتر، مصرف كم دارو، كيفيت خواب بهتر، خستگى و شكايات بدنى كمترى دارند. بعكس، در حالت كينه توزى، افزايش در ترشح گلوكو كورتيكوئيد،40 تنش در ماهيچه هاى چهره اى و تحريك دستگاه عصبى سمپاتيك گزارش شده است.41
آثار و فوايد عفو و بخشش از ديدگاه دينى
آثار و فوايد عفو و بخشش از ديدگاه دينى نيز مورد توجه قرار گرفته است. هرگاه عفو و گذشت هاى بزرگوارانه و چشم پوشى هاى كريمانه به شيوه اى آگاهانه انجام گيرد بركت ها و سازندگى هاى فراوانى به همراه خواهد داشت. يكى از آثار دنيوى آن مى تواند حصول تقوا باشد. خداوند در آيه 237 سوره «بقره» مى فرمايد: «اگر شما گذشت كنيد به پرهيزگارى نزديك تر است.» از سوى ديگر، عفو و بخشش موجب عزت مى شود. رسول اكرم صلى الله عليه و آلهمى فرمايد: «عفو و گذشت سبب عزت و آبرو مى گردد.» همچنين موجب سلامت روح و آرام جان و در نتيجه، سبب طول عمر مى شود. رسول اكرم صلى الله عليه و آله مى فرمايند: «عفو و گذشت سبب سلامت روح و آرامش جان و طول عمر خواهد شد.» موجب پيروزى نيز مى شود. امام رضا عليه السلام مى فرمايند: «هرگز دو گروه با هم روياروى نشدند، مگر با گذشت ترين آنها پيروز شد.»42
بخشودگى از ديدگاه قرآن و حديث
امام صادق عليه السلام در تعريف «عفو» مى فرمايند: «عفو كردن و از تقصير گذشتن با وجود قدرت و انتقام، طريقه پيامبران و متقيان است و معناى عفو آن است كه هرگاه از كسى جرمى و تقصيرى نسبت به تو واقع شود، پى او نروى و به او اظهار نكنى و از ظاهر و باطن فراموش كنى و احسان را به او زياده تر از پيش كنى.»43 يكى از صفات اخلاقى امر شده در قرآن، بخشودگى است: «خُذِ الْعَفْوَ وَأْمُرْ بِالْعُرْفِ وَأَعْرِضْ عَنِ الْجَاهِلِينَ.» (اعراف: 199)؛ طريقه عفو و بخشش پيش گير و به نيكوكارى امر كن و از مردم نادان روى بگردان. «الَّذِينَ يُنفِقُونَ فِي السَّرَّاء وَالضَّرَّاء وَالْكَاظِمِينَ الْغَيْظَ وَالْعَافِينَ عَنِ النَّاسِ وَاللّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ» (آل عمران: 134)؛ آنها كه از مال خود به فقرا در حال وسعت و تنگدستى انفاق كنند و خشم و غضب فرو نشانند، از بدى مردم درگذرند (چنين مردمى نيكوكارند) و خداوند دوستدار نيكوكاران است.
«عفو» و بخشش ضد انتقام است. عفو صرف نظر كردن از حق قصاص و غرامت است و آيات و اخبار در ستايش آن بى شمار است. خداى متعال مى فرمايد: «وَلْيَعْفُوا وَلْيَصْفَحُوا» (نور: 22)؛ بايد عفو و گذشت كنند و چشم بپوشند. پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله نيز مى فرمايند: «العفو لا يزيد العبد الاّ عزا، فاعفو يعزكم اللّه»؛44 گذشت جز عزت بنده را نيفزايد؛ گذشت كنيد تا خدا شما را عزيز كند. همچنين فرموده است: «الا اخبرك بافضل اخلاق اهل الدنيا والاخره: تصل من قطعك و تعطى من حرمك و تعفو عمن ظلمك»؛45 مى خواهى بهترين اخلاق اهل دنيا و آخرت را به تو نشان دهم: با آن كس كه از تو بريده پيوند كنى و به كسى كه محرومت ساخته ببخشى و از كسى كه به تو ستم كرده درگذرى.
در آيه 149 سوره «نساء» خداوند انسان را به عمل نيك، كه به طور آشكار يا پنهان انجام مى شود، تشويق مى كند «إِن تُبْدُواْ خَيْرا أَوْ تُخْفُوهُ» و سپس با تأكيد بر عفو و بخشش در برابر بدى هاى ديگران «أَوْ تَعْفُواْ عَن سُوَءٍ فَإِنَّ اللّهَ كَانَ عَفُوّا قَدِيرا»، در پايان آيه مى فرمايد: «اگر از بدى هاى ديگران درگذريد، به يكى از صفات كماليه خداوند متصف شده ايد و آن صفت عفو با داشتن قدرت بر تلافى است.» در آيه 199 سوره «اعراف»، خداوند رسول اكرم صلى الله عليه و آله را به در پيش گرفتن عفو و بخشش «خُذِ الْعَفْوَ وَأْمُرْ بِالْعُرْفِ وَأَعْرِضْ عَنِ الْجَاهِلِينَ» سفارش مى كند. وقتى اين آيه نازل شد، پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله از جبرئيل توضيح، شيوه و عمل به اين آيه را درخواست كردند. جبرئيل پيام آورد: «از كسى كه به تو ظلم كرده درگذر، و با كسى كه با تو قطع رابطه كرده است، ارتباط برقرار كن.»46
در آيه 14 سوره «تغابن» خداوند متعال مى فرمايد: «وَإِن تَعْفُوا وَتَصْفَحُوا وَتَغْفِرُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ»؛... و اگر از عقاب آنان پس از توبه عفو و آمرزش چشم پوشى كنيد خدا هم در حق شما بسيار آمرزنده و مهربان است. همچنين در قرآن بخشودگى به عنوان يك صفت اخلاقى برتر مشخص شده است: «وَلَمَن صَبَرَ وَغَفَرَ إِنَّ ذَلِكَ لَمِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ» (شورى: 43)؛ و هر كه بر ظلم كسى صبر كند و ببخشد، عزم در امور الهى و تسلط بر نفس است. شايد بتوان گفت يكى از راه هاى ايجاد نشاط و آرامش و شادى يا به عبارتى، تسريع شادكامى در افراد به عنوان يك مهارت زندگى، عفو، گذشت، بخشيدن و تغافل است. امام على عليه السلام مى فرمايد: «من لم يتغافل و لا يغض عن كثير من الامور تنغصت عيشته»؛ هر كه تغافل نكند و چشم نپوشد، از بسيارى از كارها تيره و ناصاف گردد زندگانى او. مراد، ترغيب در تغافل و چشم پوشيدن از بسيارى از جفاها و خلاف آداب مردم است و درصدد تلافى آنها برنيامدن، وگرنه، بايد هميشه آدمى در زحمت و اندوه باشد و زندگانى او تيره و تلخ. اميرالمؤمنين عليه السلام مى فرمايد: «الحده ضرب من الجنون»؛ خشم شديد نوعى ديوانگى است.47 و رسول خدا صلى الله عليه و آله فرموده است: «الغضب يفسد الايمان كما يفسد الخل العسل»48 غضب ايمان را فاسد مى كند؛ چنان كه سركه عسل را. امام صادق عليه السلاممى فرمايد: «الغضب مفتاح كل شر»؛49 غضب كليد هر بدى است. در عين حال، در مقابل غضب، خشم، و كينه، در متون اسلامى به گذشت و عفو تأكيد شده است. اميرمؤمنان عليه السلاممى فرمايد: «چون بر دشمنت دست يافتى و مسلط شدى، گذشت و عفو را شكرانه قدرت قرار بده.» و «شايسته ترين مردم براى عفو كردن قدرتمندترين آنها براى انتقام است.» و در حكمت جالب توجهى، حضرت على عليه السلام مى فرمايد: «و العفو زكاة الظفر»50 گذشت، زكات پيروزى است. عفو و مدارا و تحمل ديگران از والاترين ارزش هاى اخلاقى و انسانى است. هنگامى كه قرآن كريم پارسايان را به تصوير مى كشد، تسلط بر خشم، عفو و بخشش را از برجسته ترين صفات آنان برمى شمارد. خداوند متعال در سوره مباركه «آل عمران» آيه 134 مى فرمايد: «الَّذِينَ يُنفِقُونَ فِي السَّرَّاء وَالضَّرَّاء وَالْكَاظِمِينَ الْغَيْظَ وَالْعَافِينَ عَنِ النَّاسِ وَاللّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ.»در اين آيه، به سه مرحله از برخورد متقيان به هنگام خشم اشاره مى شود: الف) فروخوردن خشم؛ ب) گذشت از خطاى مردم؛ ج) نيكى كردن.51 على عليه السلاممى فرمايد آن كس به گذشت كردن سزاوار است كه قدرت انتقام دارد. امام حسين عليه السلام نيز مى فرمايد: «باگذشت ترين مردم كسى است كه در عين توانايى، چشم پوشى كند.» امام صادق عليه السلام مى فرمايد: «نادان بخشنده بسى از عابد تنگ نظر بهتر است.»52 همچنين امام باقر عليه السلام فرموده است: «خوش رفتارى و مدارا كردن با مردم يك سوم خردمندى است.»53
دعا، نيايش و بخشودگى
دعا مغز عبادت54 و يكى از مهم ترين اعمال مذهبى و روحانى است كه در طول تاريخ نقش بسيار مهمى در زندگى انسان ها در همه فرهنگ ها داشته است.55 ولى تا اين اواخر در حوزه روان شناسى سلامت، مشاوره و روان درمانى كمتر مورد توجه قرار گرفته است. انسان موجودى است تركيب يافته از سه حوزه كاملاً مرتبط به هم، ولى در عين حال جدا، كه عمدتا عبارتند از بدن، ذهن و روح. بدن و مغز در قلمرو بيولوژى، ذهن و روح به ترتيب در حوزه روان شناسى و الهى قرار دارند و بدون توجه به اين سه حوزه، نمى توان به طور كامل رابطه سلامتى و سالم بودن را با دعا مورد بررسى قرار داد.
در طى دعاست كه روح موجب اتحاد و پيوند بين بدن و ذهن مى شود. تعادل بين عناصر سه گانه بدن، ذهن و روح براى سلامتى بسيار مهم است. امروزه معيار اصلى سلامت روان، تعادل و يكپارچگى درون فردى، بين فردى و فرافردى است.56 يكى از عواملى كه با سلامتى در ارتباط است «هيجان ها» به ويژه نحوه ابراز آنهاست. پژوهش هاى انجام شده در خصوص ابراز هيجان ها و يا بازدارى آنها و اثرات آن بر روى سلامت جسمانى و روانى، نشان داده است كه سركوبى يا بازدارى هيجان هايى مانند خصومت و خشم، با بيمارى كرونرى قلبى و فشار خون بالا در ارتباط است.57
وقتى هيجانات ابراز نمى شوند و بيشتر سركوب مى شوند افراد ممكن است نسبت به آينده بدبين شوند؛ بين آنچه نيستند و آنچه كه رفتار مى كنند تعارض ببينند، خود را محكوم به بى صداقتى بكنند و اين نيز موجب كاهش عزت نفس آنان شود. بنابراين، خشم، تنفر، كينه، نفرت، و آزردگى مى توانند به عنوان هيجان هاى سركوب شده موجب اختلالاتى از لحاظ بدنى و ذهنى شوند. ولى يك راهبرد مقابله اى متمركز بر هيجان وجود دارد كه مى تواند جلوى اين آسيب ها را بگيرد و يا اينكه آنها را به حداقل برساند و آن «بخشودگى» است.58 در مقابل بخشودگى، كينه توزى قرار دارد. كينه توزىيك نوع بى كفايتى در پردازش اطلاعات عاطفى است كه موجب تنظيم ناجور عاطفى شده و در نهايت، منجر به مسائلى همچون شخصيت متخاصم، اختلالات اضطرابى، افسردگى، فشارخون و بيمارى هاى قلبى مى شود.59
يكى از سازوكارهاى اثربخشى دعا اين است كه به وسيله آن، هيجان هاى مثبت بيشتر مى شود. دعا خُلق را تحت تأثير قرار داده و فرد را آرام مى كند و هيجان هاى مثبت مثل شادى، اميد، و عشق توليد مى كند و منجر به تغييرات زيست شناختى مى شود. در ارتباط با اين تغييرات زيستى مى توان به طبابت شفابخشى و مذهبى بين مسلمانان (مثل: دعا، كاربرد متون قرآنى، ذكر يا توسل به خدا، و آب مقدس زمزم) اشاره كرد. قرآن در آيات و سوره هايى به دعا و اهميت آن نيز اشاراتى كرده است؛ از جمله: سوره هاى «مريم» (2ـ9)، «فرقان» (77)، «ابراهيم» (39)، و «بقره» (186). آيات مربوط به شفابخشى در قرآن و اعمال سلامتى حاصل از احاديث كه از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آلهمطرح شده اند منجر به حوزه پژوهشى جالبى در بين مسلمانان شده كه از آن به «طب نبوى» ياد مى كنند.60
خاندان وحى، به ويژه امام سجاد عليه السلام در صحيفه سجاديه، با توجه به تأكيد قرآن و پيامبر گرامى و به پيروى از جدّ بزرگوارشان اميرالمؤمنين على عليه السلام به موضوع عفو و آمرزش نيز در دعاها اشاراتى كرده اند. وقتى امام در دعاها مكرر از خداوند متعال طلب بخشش و عفو مى كنند، هر علاقه مند به حوزه روان شناسى سلامت را به فكر فرو مى برد كه اين استعانت چه آثار روان شناختى، بهزيستى و سلامتى در حوزه فردى وحتى اجتماعى مى تواندداشته باشد؟
دعاهاى صحيفه سجاديه و بخشودگى
در مرورى بر دعاهاى مطرح شده در صحيفه سجاديه حدودا در 11 دعا بر موضوع عفو و گذشت و بخشش اشارات بيشترى شده است كه در زير به آنها مى پردازيم:
دعاى (1): «ثُمَّ اَمَرَنا لِيخْتَبِرَ طاعَتَنا، وَنَهانا لِيبْتَلِىَ شُكْرَنا، فَخالَفْنا عَنْ طَريقِ اَمْرِهِ، وَ رَكِبْنا مُتُونَ زَجْرِهِ، فَلَمْ يبْتَدِرْنا بِعُقُوبَتِهِ، وَ لَمْ يعاجِلْنا بِنِقْمَتِهِ، بَلْ تَاَنّانا بِرَحْمَتِهِ تَكَرُّما، وَانْتَظَرَ مُراجَعَتَنا بِرَاْفَتِهِ حِلْما»؛ ... سپس بر پيروى از خويش فرمان داد تا اطاعت ما را از خويش بيازمايد و از آنچه نبايد ما را باز داشت تا در شكرگزارى ما را محك زند، ولى ما از راه فرمانش بيرون رفتيم و بر [مركب هاى ]نافرمانى اش نشستيم. با اين حال، به تنبيه و كيفر ما شتاب نكرد و در انتقام گرفتن از ما تعجيل ننمود، بلكه به مقتضاى رحمت و بنده پرورى اش با ما كريمانه مدارا كرد و از سر مهر و شفقّت، بردبارانه بازگشت ما از بيراهه را به انتظار نشست... .
دعاى (2): «... يا وافِىَ الْقَوْلِ، يا مُبَدِّلَ السَّيئاتِ بِاَضْعافِها مِنَ الْحَسَناتِ، اِنَّكَ ذُوالْفَضْلِ الْعَظيمِ»؛ ... اى آنكه وفاكننده اى؛ اى تبديل كننده بدى ها به چندين برابر نيكى ها؛ به راستى كه تو بزرگ بخشنده هستى ... .
دعاى (3): «اِنَّكَ جَوادٌ كَريمٌ»؛ چراكه تو بسيار بخشنده و بزرگوارى.
دعاى (5): «... وَ اِنَّما يعْطِى الْمُعْطُونَ مِنْ فَضْلِ جِدَتِكَ»؛ به درستى كه بخشندگان از افزونى بخشش تو مى بخشند.
دعاى (6): «... الْمَنّانُ بِالْجَسيمِ، الْغافِرُ لِلْعَظيمِ، وَ اَنْتَ اَرْحَمُ مِنْ كُلِّ رَحيمٍ...»؛ تو بخشنده نعمت هاى بزرگ و بخشاينده و آمرزنده گناهان بزرگى و از همه مهربان ها، مهربان ترى.
دعاى (12): «اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَالِهِ، وَ هَبْ لى ما يجِبُ عَلَىَّ لَكَ، وَ عافِنى مِمّا اَسْتَوْجِبُهُ مِنْكَ، وَاَجِرْنى مِمّا يخافُهُ اَهْلُ الْاِسآئَةِ، فَاِنّكَ مَلى ءٌ بِالْعَفْوِ، مَرْجُوٌّ لِلْمَغْفِرَةِ، مَعْرُوفٌ بِالتَّجاوُزِ، لَيسَ لِحاجَتى مَطْلَبٌ سِواكَ، وَ لا لِذَنْبى غافِرٌ غَيرُكَ، حاشاكَ»؛ [بار الها] بر محمد و دودمانش درود فرست، و حقوقى را كه از من بر جاى مانده است، ببخشاى و از مجازاتى كه سزاوار آنم، معافم بدار، و از آنچه كه گناهكاران از آن در هراسند، پناهم ده؛ چراكه تو بر عفو و گذشت توانايى و به آمرزش، سزاوار اميد بستن، و به چشم پوشى از گناه، شهرت نيافتى... .
دعاى (14): (از دعاهاى اوست در آن هنگامى كه مورد ستم واقع مى شد): «اَللَّهُمَّ وَ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِهِ، وَلاتُسَوِّغْ لَهُ ظُلْمى، وَ اَحْسِنْ عَلَيهِ عَوْنى، وَاعْصِمْنى مِنْ مِثْلِ اَفْعالِهِ، وَلاتَجْعَلْنى فى مِثْلِ حالِهِ. اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَالِهِ، وَاَعْدِنى عَلَيهِ عَدْوى حاضِرَةً تَكُونُ مِنْ غَيظى بِهِ شِفآءً، وَ مِنْ حَنَقى عَلَيهِ وَفاءً»؛ خدايا! بر محمد و دودمانش درود فرست و او را به ستم كردن بر من، رخصت مده و مرا در برابرش به نيكى يارى كن، و از انجام دادن كارهايى همانند آنچه او انجام مى دهد، حفظ فرما و در حالتى همانند حال او مرا به خود وامگذار، خدايا! بر محمد و دودمانش درود فرست و هم اينكه مرا در برابر دشمنم يارى كن تا خشمى را كه از او در دل دارم فرو نشاند و گره از كينه فروبسته ام بگشايد.
دعاى (16): (از دعاهاى اوست به هنگامى كه از گناهان خويش، آمرزش مى طلبيد و از بخشش خواهى از كاستى هايش زارى مى كرد): «اَنْتَ الَّذى وَسِعْتَ كُلَّ شَىْ ءٍ رَحْمَةً وَعِلْما. وَاَنْتَ الَّذى جَعَلْتَ لِكُلِّ مَخْلُوقٍ فى نِعَمِكَ سَهْما، وَ اَنْتَ الَّذى عَفْوُهُ اَعْلى مِنْ عِقابِهِ. وَ اَنْتَ الَّذى تَسْعى رَحْمَتُهُ اَمامَ غَضَبِهِ. وَ اَنْتَ الَّذى عَطآؤُهُ اَكْثَرُ مِنْ مَنْعِهِ. وَ اَنْتَ الَّذِى اتَّسَعَ الْخَلآئِقُ كُلُّهُمْ فى وُسْعِهِ»؛ تويى كه رحمت و دانايى بر همه چيز سايه افكنده، و تويى كه براى هريك از آفريده هايت، از نعمت هاى خود سهمى قرار داده اى، و تو كسى هستى كه بخشش او بر عقابش برترى دارد، و تويى كه رحمتش بر خشم او پيشى گرفته و عطايش از منع او فزون تر است و تويى كه همه خلق در گستره رحمت فراگيرش آرميده اند و تو همانى كه بى انتظار پاداش مى بخشد.
دعاى (20): «اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَالِهِ، وَسَدِّدْنى لِأَنْ اُعارِضَ مَنْ غَشَّنى بِالنُّصْحِ، وَاَجْزِىَ مَنْ هَجَرَنى بِالْبِّرِ، وَاُثيبَ مَنْ حَرَمَنى بِالْبَذْلِ، وَاُكافِىَ مَنْ قَطَعَنى بِالصِّلَةِ، وَاُخالِفَ مَنِ اغْتابَنى اِلى حُسْنِ الذِّكْرِ، وَاَنْ اَشْكُرَ الْحَسَنَةَ، وَاُغْضِىَ عَنِ السَّيئَةِ»؛ خدايا! بر محمد و دودمانش درود فرست، و مرا بر خيرخواهى كسى كه با من بد كرده و پاداش نيكو دادن به كسى كه مرا وانهاده و بخشش به آن كس كه مرا محروم ساخته و پيوستن به كسى كه از من بريده و ياد نيكو از كسى كه غيبت مرا كرده، و سپاسگزارى از نيكى ها و چشم پوشى و گذشت از بدى ها توفيق بده.
دعاى (26) (درباره همسايگان و دوستان): «وَاجْعَلْنِى اللَّهُمَّ اَجْزى بِالْاِحْسانِ مُسيئَهُمْ، وَاُعْرِضُ بِالتَّجاوُزِ عَنْ ظالِمِهِمْ، ...»؛ خدايا! توفيقم ده تا بدكردارشان را پاداش نيكو دهم، و از ستمكارشان، به بخشايش درگذرم... .
دعاى (37): «يا اِلهى اَمْرَهُمْ قَبْلَ اَنْ يمْلِكُوا عِبادَتَكَ، وَ اَعْدَدْتَ ثَوابَهُمْ قَبْلَ اَنْ يفيضُوا فى طاعَتِكَ، وَ ذلِكَ اَنَّ سُنَّتَكَ الْاِفْضالُ، وَعادَتَكَ الْاِحْسانُ، وَ سَبيلَكَ الْعَفْوُ»؛ اى خداى من ... تو پيش از آنكه بر طاعت گزارى ات مبادرت ورزند، پاداش ايشان را فراهم آورده بودى، و اين براى آن است كه آيين تو بخشش و گذشت، و رسم و عادت تو احسان و نيكى، و راه طريقتت، عفو و گذشت است.
دعاى (47) (در روز عرفه): «... و اوجدنى برد عفوك و حلاوه رحمتك و روحك ...»؛ ... و از لذت عفو و شيرينى رحمتت كام جانم را شيرين كن و... . «و انزع الغل من صورى للمؤمنين واعطف بقلبى على الخاشعين ...»؛ «و كينه مؤمنان را از سينه ام بزداى، و دلم را با فروتنان مهربان گردان و... . «... و اجزل لى قسم المواهب من نوالك و دخر على حظوظ الاحسان من افضا لك»؛ نصيب مرا از بخشش هاى گوناگون خود، سرشار كن و بهره هاى احسان و نيكى هايت را انبوه گردان. «و اتمم لى انعامك، انك خير المنعمين و...»؛ و بخشش خود را بر من تمام كن؛ زيرا كه تو بهترين بخشنده اى... .
بحث و نتيجه گيرى
در نگاهى به دعاهاى مطرح شده، امام عليه السلام رحمت، كريمانه مدارا كردن، مهر و شفقت، بخشش و عطا را بيشتر از خداوند متعال درخواست مى كند. اين ويژگى بخشودگى در دعاهاى 1، 2، 3، 5، 6، 12 قابل بررسى است. در دعاى 14، امام عليه السلام هنگامى كه مورد ستم واقع مى شود از خداوند متعال كمك مى طلبد كه بتواند ديگران را ببخشد. در همين دعا بيان مى كند: «و اقرن شكايتى بالتغيير»؛ شكوايم را با دگرگونى همراه ساز. اين دگرگونى از طريق بخشودگى در متون جديد علمى بيشتر دربرگيرنده دگرگونى در حوزه هاى شناختى، عاطفى و هيجانى و اجتماعى است. در دعاى 20 «بخشيدن ديگران» مطرح مى شود و امام از خداوند متعال درخواست مى كند: «مرا بر خيرخواهى كسى كه با من بد كرده»، «بخشش به آن كسى كه مرا محروم ساخته» و «پيوستن به كسى كه از من بريده»، در چشم پوشى و گذشت از بدى ها، توفيق بدهد. در دعاى 37 حضرت از آيين، رسم و عادات و راه طريقت خداوند متعال چنين ياد مى كند: «سنتك الافضال، و عادتك الاحسان، و سبيلك العفو»؛ آيين تو بخشش و گذشت، رسم و عادت تو احسان و نيكى و راه طريقت تو، عفو و گذشت است.
يكى از مؤلفه هاى شناختى در بخشودگى، قضاوت هايى در خصوص نيات، حالات هيجانى و قابل عفو و گذشت بودن اعمال ديگران و توانايى همدلى كردن به ويژه با فرد مهاجم است. تعامل اجتماعى موفق انسانى نيازمند فهم نيات و اعمال ساير افراد است و بازبينى حالات درونى، شرط لازم در پيش بينى رفتار ديگران مى باشد. فعاليت هاى انسان علاوه بر رفتارهاى فردى، شامل سلسله ارتباطات او با ديگر انسان ها نيز مى شود كه با توجه به تنوع ارتباطات، ديدگاه هاى خاص تربيتى را مى طلبد؛ امرى كه گاهى رنگ اجتماعى پيدا مى كند. با مطالعه دعاهاى صحيفه سجاديه، مى يابيم كه نظام تربيتى آن از يك منظر درصدد هدفمند كردن رفتارهاى انسان در حيطه هاى مختلف اجتماعى به ويژه در خصوص ارتباطات اجتماعى است. در مبانى اسلامى و با توجه به نص قرآن و سيره حضرت رسول اكرم صلى الله عليه و آله و ائمّه اطهار عليهم السلام به نكته اى توجه عميق شده و آن بخشودگى در پيشگاه خالق است؛ از اين رو، سمت وسوى كفه ترازوى بخشش سنگين تر از مجازات و عقاب است؛ چه در قرآن كريم نيز بسيار با صفات حضرت حق كه شامل عفو و بخشش است (مانند رحمان، رحيم، كريم، غفور و...) برمى خوريم و نيز در احاديث و رواياتى كه از معصومان عليهم السلام به ما رسيده به اين گونه نگرش و تفكر اشاره شده است. در صحيفه سجاديه درباره بخشش بى كران الهى از زبان امام عليه السلام مى خوانيم: «و انت الذى عفوه اعلى من عقابه»؛ و تويى آن كس كه بخشش ات بزرگ تر است از عقابت.
بخشودگى يك فرايند عاطفى و شناختى است كه وجوه چندگانه اى دارد و به طور فزاينده اى به عنوان يك جنبه مهم روان درمانى مى تواند راه گشاى بسيارى از مسائل بالينى باشد. به نظر مى رسد براى داشتن يك تعامل اجتماعى ميان فردى سالم بهتر است اول خودمان، دوم دوستانمان و سوم دشمنانمان را ببخشيم. ولى آنچه گفتنى است اينكه بخشودگى نه دادنى است و نه گرفتنى، بلكه آموختنى است. مى توان بر اساس دعاهاى صحيفه سجاديه آثار مثبت مدارا و عفو در زندگى را در دو بخش فردى و اجتماعى مورد بررسى قرار داد. آثار فردى آن را مى توان در سلامت روانى و جسمانى، كاهش اضطراب، افسردگى، پرخاشگرى، اختلالات عاطفى، اميدوارى، آرامش و آسايش، بركت و فزونى روزى، و آثار اجتماعى آن را تبديل كينه و دشمنى به محبت و دوستى، محبوبيت، امنيت و جذب افراد به دين مورد توجه قرار داد.
اعتماد پايين، قلب شكسته، و روحيه ضعيف، شكاياتى هستند كه در جلسات روان درمانى بيشتر مطرح مى شوند و بيماران اغلب معتقدند كه توسط ديگران جريحه دار شده اند. اغلب افرادى كه براى درمان مراجعه مى كنند، وقتى نشانگان آنان بررسى مى شود با بعضى از انواع آسيب ها يا تروما مرتبط است. از اين رو، كمك به بيماران براى فرا رفتن از اين تجارب يك ضرورت و هدف است. يكى از راه هاى توان بخشى از طريق آموزش و مداخله «بخشودگى» است، كه اخيرا در حل تعارض در ازدواج، روان درمانى فردى، خانواده درمانى در رضامندى و ثبات زناشويى، شادكامى، در حوزه روان شناسى مثبت نگر و سلامتى، روان درمانى شناختى، در كارورزى پزشكى و بهداشت، اثرات آن در واكنش و بهبودى بيمارى هاى قلبى ـ عروقى، در محيط هاى پزشكى دردهاى مزمن، سوءمصرف مواد و سرطان مورد توجه قرار گرفته است. نقش بخشودگى در بهداشت روانى و بهزيستى، ارتباط آن با خشم، كينه، انتقام، ارتباط آن با كاركرد و فيزيولوژى مغز و سلامتى، نيز روشن شده است.
موضوع بخشودگى در حوزه شناخت اجتماعى نيز مورد توجه قرار مى گيرد. شناخت اجتماعى پردازش اطلاعات درباره كل افراد شامل خود، هنجارها و شيوه هاى دنياى اجتماعى، و به عبارتى ديگر، در ارتباط با ادراك خود، ادراك از ديگران و دانش بين فردى است.61 در واقع، بخشودگى و همدلى يكى از سازوكارهاى شناخت اجتماعى است.62
در الگوهاى روان شناسى بخشودگى، پردازش شناختى و عاطفى مهم است. براى مثال، جنبه هاى درون فردى بخشودگى مثل اعتماد، خيرخواهى و عدم حضور خشم و نياز براى انتقام همه، بخشى از فرايندهاى عاطفى و شناختى ضرورى براى وقوع بخشودگى محسوب مى شود. بخشودگى به عنوان يك نوع نگرش و رفتار جامعه يا بخشى از خرد مشترك است. در يك طرف، اهانت غيرعادلانه بر شخص واردشده و از طرف ديگر، شخص از رنجش و آزردگى حاصل دست مى كشد و در عين حال، نسبت به مرتكب شونده آزردگى، ترحم و دلسوزى كرده و همدردى نشان مى دهد. در واقع، بر اساس رويكرد عصب ـ روان شناختى چهار هيجان خشم، آزردگى، گناه و ترس از طريق بخشودگى متوقف مى شود.63 در مشاوره، راهنمايى و روان درمانى، هدف ايجاد «تغيير» است. اين از طريق، آموزش و كمك به يادگيرىاشكال جديد يا متفاوتى از نگاه كردن به زندگى، كمك به كشف رابطه بين رفتارها، احساس ها و ادراك ها صورت مى گيرد. همچنين كمك مى شود فرد از طريق تغيير در عادات و رفتارها با تغيير در نگرش ها و از راه مقايسه نتايج و پيامدهاى مطلوب و يا نامطلوب فعاليت هاى فكرى، هيجانى و رفتارى به نتايج مطلوب برسد و كمك مى شود از طريق تعيين اهداف واقع بينانه، فرد به اصلاح و برداشت هاى فردى از زندگى خود بپردازد و در جهت بهبود ارتباط هاى بين فردى گام هاى مؤثرى برداشته و عادات جديد و مفيد فكرى، عاطفى، هيجانى و عملكردى را در خود پرورش دهد. اين يارى رسانى توسط مشاوران و روان درمانگران بيشتر مبتنى بر ظرفيت هاى علمى صورت مى گيرد. يكى از آن طرفيت هايى كه اخيرا مورد توجه قرار گرفته است پيش زمينه هاى مذهبى و فرهنگى است.
فهم از باور و آموزه هاى دينى مى تواند بن مايه هاى ارزشمندى براى مشاوره و راهنمايى مراجعان دربر داشته باشد. آشنايى با اين باورها مى تواند در تصحيح افكار (بازسازى شناختى) و تغيير رفتار افراد مؤثر باشد. در سال هاى اخير استفاده از مذهب و اعتقادات دينى مورد توجه سياست گذاران و تدوين كنندگان راهبردهاى بهداشت جامعه نگر در سازمان بهداشت جهانى نيز قرار گرفته است. امروزه در خصوص مشاوره به ويژه مشاوره چندفرهنگى عواملى مثل فرهنگ، هويت، دين جنبه هاى بسيار مهمى محسوب مى شوند. افراد در محيط هاى متفاوت داراى نظام واره هايى از باورها، عقايد، و ارزش ها هستند كه به نظر مى رسد نمى توان براى هر فردى نسخه درمانى يكسانى پيچيد. از اين رو، تفسير از وضعيت روان شناختى يك مسلمان / عرب براساس نظريه هاى شخصيت و آسيب شناسى روانى مطرح شده با يك نگاه سكولاريستى توسط روان شناسان و روان كاوان مسيحى اروپايى بدون توجه به مسائل فرهنگى، شبيه اين مى ماند كه به طور استعاره اى بگوييم فرد دچار يك نوع «كوررنگى فرهنگى» شده است. در ارزيابى، تبيين پريشانى و سلامتى، تشخيص و مشاوره توجه به تفاوت فرهنگى ضرورى مى نمايد. از اين رو، پيشنهاد مى شود در شرايط مشاوره اى مى توان از دعاهاى صحيفه در آموزش بخشودگى به عنوان يك مداخله درمانى بهره هاى زيادى برد.
با استناد به آيه 237 سوره «بقره»، بخشش نوعى قانون اخلاقى به شمار مى رود. در آيه 149 سوره «نساء» ضمن توصيه خداوند به گذشت از بدى ها، بخشش به منزله يكى از صفات خداوند معرفى شده و عمل بخشش از جانب انسان ها، يعنى متصف شدن انسان به يكى از صفات خداوند محسوب گرديده است. بنابراين، چنين اتصافى مى تواند سلامت و رضايت فردى و خانوادگى را در پى داشته باشد. بر اساس سخن امام على عليه السلام كه مى فرمايد: «عفو و گذشت موجب نزول رحمت الهى است»، نزول رحمت الهى، شادى و احساسات مثبت را جايگزين كينه و احساسات منفى مى كند. امام در جاى ديگر مى فرمايند: «همان طور كه دوست دارى خداوند سبحان تو را عفو كند، تو نيز مردم را عفو كن و هيچ وقت بر گذشت و عفو خود پشيمان مباش.»64
خلاصه اينكه بخشش يك شيوه مقابله اى مذهبى از نوع گشتارى يا تبديلى است. در اين نوع شيوه مقابله اى، اهداف تغيير مى كنند و از جمله شيوه هايى كه با اين نوع مقابله همخوان است روان درمانى و دعاست. بخشش يك گشتار و تبديل در هيجان است. فردى كه مى بخشد، يك فرايند انطباقى هيجان مدار را طى مى كند. در بخشش، احتمالاً دو نوع صلح و آرامش را مى توان يافت: يكى، آرامش ذهنى (درمان زخم هاى هيجانى كهنه) و ديگرى، صلح با ديگران و ايجاد روابط با كيفيت خوشايند. البته اين تغيير و گشتار توسط دين و معنويت تقويت مى شود. بخشش در واقع، يك ارزش دينى و مذهبى و رهايى از گذشته است كه يكى از منابع رجوع و آموزش آن، از طريق دعا مى باشد. در نامه 31، حضرت على عليه السلام به امام حسن عليه السلام مى نويسند: «بدان خدايى كه خزينه هاى آسمان ها و زمين در دست اوست اجازه داده دعا كنى و از او بخواهى و قبول دعايت را بر عهده گرفته است و دستور داده كه از او بخواهى تا عطا فرمايد و از او رحمت طلب كنى تا بر تو رحم كند... و آنچه در دل دارى به او مى گويى و غصه هايت را بر او شكايت مى كنى و زوال اندوهت از او مى خواهى و در كارهايت از او استعانت مى جويى و از خزاين رحمت او مى خواهى آنچه را كه ديگران به دادن آن قادر نيستند؛ مثل زيادت عمرها و صحت ابدان و وسعت روزى.»65 تمام متون مذهبى، احاديث، متون علمى و پژوهشى حاكى از آن است كه دعا و نيايش به عنوان يك راهبرد مقابله اى با بحران است. آنچه كه پيش روى روان شناسان است، شناختن كنش مذهبى هم در درك بارقه ملكوتى و هم در درمان علايم و نشانه هاى آسيب شناسى روانى و جسمانى و سلامت عمومى حايز اهميت است.
پينوشتها:
1. T.F.D. Farrow & etal., Investigating the Functional Anatomy of Empathy and Forgivness, Neuro Report, p. 2433-2438; A. B. Newberg & etal, The Neuro Psychological Correlates of Forgiveness, in M.E. Mcculogh (ed), Forgiveness: theory, Research and Practice: Guilford Publicationp 91.
2. Positive Psychologist.
3. Forgiveness.
4ـ جان مارشال ريو، انگيزش و هيجان، ترجمه يحيى سيدمحمدى، ص 469.
5. L. Smedes.
6. E. L. Worthington, (ed.), Forgiveness and Reconciliation: theory and Application, Taylor and Francis Group.
7ـ على اكبر نفيسى، فرهنگ نفيسى، ج 1، ص 543.
8ـ حسن عميد، فرهنگ فارسى عميد، ج 1، ص 321.
9ـ محمد معين، فرهنگ فارسى معين، ج 1، ص 477.
10ـ حسن انورى، فرهنگ بزرگ سخن، 837.
11. F. Neto, Forgiveness, Personality and Gratitude, Personality and Individual Differences, p. 2313-2323.
12. K. A. Lawler-Row & R. L. Piferi, The Forgiving Personality: Describing A Life Well lived?, Personality and Individual Differences, p. 1009-1020.
13. C. Suwartono & C.Y. Prawasti, Effect of culture on forgivingness: a Southern Asia-western Europ Comparsion, Personality and Individual Differences, p. 513-523.
14. N. G. Wade & D. C. Bailey, Helping Clients heal: Does Forgiveness Make a Difference?, Professional Psychology: Research and Practice, p. 634-641.
15. E. L. Worthington & other, A Review of Evidenece for Emotional Versus Desisional Forgiveness, Dispositional Forgivingness and Reduced Unforgivness, Journal behavior med, p. 291-302.
16ـ رحيم حميدى پور، «بررسى تأثير مشاوره گروهى مبتنى بر بخشش بر رضايت زناشويى»، روان شناسى و دين، ش 9، ص 107ـ123.
17. Dicisional Forgiveness.
18. Emotional Forgiveness.
19. E. L. Worthington & other, Op. Cit, p. 291-302.
20. Five factor Model.
21. Neuroticism.
22. K. A. Lawler-Row & R. L. Piferi, Op.Cit, p. 1009-1020.
23. C.f. E. L. Worthington, Forgiveness and Reconciliation: theory and Application.
24. D. F. Walker & R. L. Gorsuch, Forgiveness Within the Big five Personality Model, Personality and Individual Differences, p. 1127-1137.
25. M. E. Mc Cullough & C. V. Witvliet, The Psychology of Forgiveness, in C. R. Synder & S. J Lopez (ed), Handbook of Positive Psychology, p. 446-458.
26. Hexaco.
27. honesty-humility.
28. M. C. Ashton & K. Goldberg, The IPIP-Hexaco scales: An alternative, public-domain of personality construct, in the Hexco model, Personality and Individual Differences, p. 1515-1526.
29. S. Schepherd & K. Belicki, Trait Forgiveness and Taitedness within the HEXACO model of Personality, Personality and Individual Differences, p. 389-394.
30. M. E. Mc Cullough, C. V. Witvliet, Op.Cit, p. 446-458.
31. E. L. Worthington & C. V. O. Witvliet, A. Y. Miller, Forgiveness, health, and Well-being: A Review of Evidenece for Emotional Versus Desisional Forgiveness, Dispositional Forgivingness and Reduced Unforgivness, Journal behavior med, p. 291-302.
32. interleukin.
33. The Scientific Miracles of the Quran Forgiveness According to the Morals of Islam and its Benefits on Health, http: Miracles of thequran.com / scientific_54.
34. G. Bono and M. E. Mc Cullough, Positive Response to Benefit and harm: Bringing Forgiveness and Gratitude in to Cognitive Psychotherapy, Journal of Ccognitive Psychotherapy, p. 1-10.
35. Paranoid Personality Style.
36. M. Sastre & G. Vinsonneau, H. Chabrol, E. Mullet, Forgivingness and the Paranoid Personality Style, Personality and Individual Differences, p. 765-772.
37ـ ر.ك: جيمز باچر، سوزان منيكا، جيل هولى، آسيب شناسى روانى، ترجمه يحيى سيدمحمدى.
38ـ ر.ك: ريچارد هالچين، سوزان ويتبورن، آسيب شناسى روانى: ديدگاه هاى بالينى درباره اختلال هاى روانى، ترجمه يحيى سيد محمدى.
39ـ جان مارشال ريو، انگيزش و هيجان، ترجمه يحيى سيدمحمدى، ص 469.
40. Gluco corticoid.
41. A. C. Recine & J. S. Werner, L. Recine, Health Promotion though Forgiveness Intervention, Journal of Holistic Nursing in Press.
42ـ سيده معصومه جوادى زاويه، عفو و گذشت، سايت اينترنتى، www.pajooh.com.
43ـ همان.
44ـ مهدى نراقى، علم اخلاق اسلامى برگزيده كتاب جامع السعادات، ترجمه جلال الدين مجتبوى، ص 144.
45ـ همان.
46ـ رحيم حميدى پور، همان، ص 107ـ123.
47ـ نهج البلاغه، ترجمه حسين انصاريان، حكمت 255.
48ـ محمدبن يعقوب كلينى، اصول كافى، ترجمه محمدباقر كمره اى، ج 3، ص 412.
49ـ محمدباقر مجلسى، بحارالانوار، ج 70، ص 263.
50ـ نهج البلاغه، حكمت 211.
51ـ جواد ايروانى، «خاستگاه مدارا و عفو از ديدگاه قرآن و حديث»، الهيات و حقوق، ش 17، ص 151ـ186.
52ـ محمدحسين حجازى، چهل سخن، ص 138.
53ـ مسعود درخشان، دو هزار حديث از پيشوايان دينى، ص 348.
54ـ مهدى نراقى، همان، ص 464.
55. G. Wright, An Experimental Study of the Effects of Remote Intercessory Prayer on Depression, Dissertation for ph. D. liberty University.
56ـ ر.ك: سيدجلال يونسى، تسخير متقابل انسان ها از ديدگاه قرآن و روان شناسى بررسى بنيادين و تحليل موضوع تسخير انسان ها.
57. O. P. John and J. J. Gross, Healthy and Unhealthy Emotion Regulation: Personality Processes, Individual Differences, and life Development, Journal of Personality, p. 1031-1334.
58. E. L. Worthington, and M. Scherer, Forgiveness is an Emotion-Foeused Coping Strategy that Can Reduce health risks and promote health resilience: theory, review, and hypotheses, Psychology and Health, p. 385-504.
59. C. V. O. Witvliet, Unforgiveness, Forgiveness and Justice Scientific Fhnding on feeling and Physiology, In E. L. Worthington (ed), Handbook of forgiveness, p. 305-319.
60. M. Locus & other, The heart and Cardiovascular System in Quran and hadeeth, International Journal of Cardiology, p. 19-23.
61. J. S. Beer and K. N. Oschner, Social Cognition: A multi Level Analysis, Brain Research, p. 98-105.
62. Jayne, S. Blakemore & U. Frith, How Does the Brain Deal with the Social World?, Neuro Report, p. 1-10.
63 . A. J. Clark, Forgiveness: A Neurological Model, Medical Hypotheses, p. 649-654.
64ـ رحيم حميدى پور، همان، ص 118.
65ـ على اكبر قرشى، آيينه نهج البلاغه، ص 147.
منابع
ـ صحيفه سجاديه، ترجمه محمدتقى خلجى، قم، پيام مهدى (عج)، 1382.
ـ انورى، حسن، فرهنگ بزرگ سخن، تهران، سخن، 1381.
ـ ايروانى، جواد، «خاستگاه مدارا و عفو از ديدگاه قرآن و حديث»، الهيات و حقوق، ش 17، پاييز 1384، ص 151ـ186.
ـ باچر، جيمز، سوزان منيكا، جيل هولى، آسيب شناسى روانى، ترجمه يحيى سيدمحمدى، تهران، ارسباران، 1383.
ـ جوادى زاويه، سيده معصومه، عفو و گذشت، سايت اينترنتى، www.pajooh.com
ـ حجازى، محمدحسين، چهل سخن، تهران، سهامى انتشار، 1360.
ـ حميدى پور، رحيم، «بررسى تأثير مشاوره گروهى مبتنى بر بخشش بر رضايت زناشويى»، روان شناسى و دين، سال سوم، ش يكم، ش 1، بهار 1389، ص 107ـ123.
ـ درخشان، مسعود، دو هزار حديث از پيشوايان دينى، تهران، كاظمى، 1362.
ـ ريو، مارشال، انگيزش و هيجان، ترجمه يحيى سيدمحمدى، تهران، ويرايش، 1388.
ـ عميد، حسن، فرهنگ فارسى عميد، تهران، اميركبير، 1358.
ـ قرشى، سيدعلى اكبر، آئينه نهج البلاغه، تهران، فرهنگ مكتوب، 1385.
ـ كلينى، محمدبن يعقوب، اصول كافى، ترجمه محمدباقر كمره اى، تهران، اسوه، 1370.
ـ مجلسى، محمدباقر، بحارالانوار، تهران، اسلاميه، 1365.
ـ معين، محمد، فرهنگ فارسى معين، تهران، اميركبير، 1363.
ـ نراقى، مهدى، علم اخلاق اسلامى برگزيده كتاب جامع السعادات، ترجمه سيد جلال الدين مجتبوى، تهران، حكمت، 1372.
ـ نفيسى، على اكبر، فرهنگ نفيسى، تهران، خيام، 1355.
ـ هالچين، ريچارد، سوزان ويتبورن، آسيب شناسى روانى: ديدگاه هاى بالينى درباره اختلال هاى روانى، ترجمه يحيى سيدمحمدى، تهران، روان، 1388.
ـ يونسى، سيدجلال، تسخير متقابل انسان ها از ديدگاه قرآن و روان شناسى بررسى بنيادين و تحليل موضوع تسخير انسان ها، مجموعه مقالات اولين همايش ملى پژوهش هاى قرآنى حوزه و دانشگاه، تبريز، دانشگاه علوم پزشكى.
- Ashton, M. C., K. Lee, L. R. Goldberg, The IPIP-HEXACO scales: An alternative, public domain of personality construct, In the HEXACO model, Personality and Individual Differences, N. 42, 2007, p. 1515-1526.
- Beer, J. S., and K. N. Oschner, Social Cognition: A multi Level Analysis, Brain Research, N. 1079, 2006, p. 98-105.
- Blakemore, Jayne, S. & U. Frith, How does the brain deal with the social world?, Neuro Report, N. 14, 2003, p. 1-10.
- Bono, G., and M. E. Mc Cullough, Positive Response to Benefit and harm: bringing forgiveness and gratitude in to cognitive psychotherapy, Journal of Cognitive Psychotherapy, N. 20, 2006, p. 1-10.
- Clark, A. J, Forgiveness: A Neurological Model, Medical hypotheses, N. 65, 2005, P. 649-654.
- Farrow, T. F. D. & etal., Investigating the Functional Anatomy of Empathy and Forgiveness, Neuro Report, N. 12, 2006, p. 2433-2438.
- John, O. P. and J. J. Gross, Healthy and Unhealthy Emotion Regulation: Personality Processes, Individual Differences, and life Development, Journal of Personality, N. 72, 2004, p. 1301-1334.
- Lawler-Row, K. A. and R. L. Piferi, The Forgiving Personality: Deseribing a Life Well Lived?, Personality and Individual Differences, N. 41, 2006, p. 1009-1020.
- Locus, M., Y. Saad, R. S. Tubbs, M. M. Shoja, The heart and Cardiovascular System in Quran and hadeeth, International Journal of Cardiology, N. 140, 2010, p. 19-23.
- Mc Cullough, M. E., C. V. Witvliet, The Psychology of Forgiveness, In C. R. synder and S. J Lopez (ed.), Handbook of Positive Psychology (p. 446-458), Oxford University Press, 2002.
- Neto, F., Forgiveness, Personality and Gratitude, Personality and Individual Differences, N. 43, 2007, p. 2313-2323.
- Recine, A. C., J. S. Werner, L. Recine, Health Promotion though Forgiveness Intervention, Journal of Holistic nursing in press, 2009.
- Sastre, M., G. Vinsonneau, H. Chabrol, E. Mullet, Forgivingness and the Paranoid Personality Style, Personality and Individual Differences, N. 38, 2005, p. 765-772.
- Schepherd, S., K. Belicki, Trait forgiveness and traitedness within the HEXACO model of personality, Personality and Individual Differences, N. 45, 2008, p. 389-394.
- Suwartono, C., C. Y. Prawasti, E. Mullet, Effect of Culture on forgivingness: A southern Asia-Western Europe Comparsion, Personality and Individual Differences, N. 42, 2007, p. 513-523.
- Wade, N. G., D. C. Bailey, P. Shaffer, Helping Clients heal: Does forgiveness make a difference?, Professional Psychology: Research and Practice, N. 36, 2005, p. 634-641.
- Walker, D. F., R. L. Gorsuch, Forgiveness within the big-five personality model, Personality and Individual Differences, p. 32, 2002, p. 1127-1137.
- Witvliet, C. V. O., Unforgiveness, Forgiveness and Justice Scientific fhnding on feeling and Physiology, In E. L. Worthington (ed), Handbook of Forgiveness, New Yourk, Routledge, 2005.
- Worthington, E. L. JR, Forgiveness and Reconciliation: theory and Application, Routledge, Taylor and Francis Group: New York, London, 2006.
- Worthington, E. L. JR., C. V. O. Witvliet, Q. Y. Miller, Forgiveness, health, and well-being: A Review of Evidenece for Emotional Versus Desisional forgiveness, Dispositional forgivingness and Reduced Unforgivness, Journal behavior med, N. 30, 2007, p. 291-302.
- Wright, G., An Experimental Study of the Effects of Remote Intercessory Prayer on Depression, Dissertation for ph. D. Liberty University, 2006.