پرسش:
از ديدگاه قرآن، مادران داراى چه حقوقى هستند؟
پاسخ:
خانواده يك واحد كوچك اجتماعى است كه قرآن كريم براى همه افرادش حقوقى در نظر گرفته و اين حقوق در برابر وظايفى است كه هريك از اعضاى خانواده نسبت به همديگر دارند؛ بنابر اين همان گونه كه مرد در برابر وظايفى كه نسبت به همسر و فرزندان خود دارد، زن نيز در برابر وظايفى كه در زندگى به عهده او نهاده شده، از حقوقى برخوردار است. حقوق زن در خانواده متفاوت است؛ از اين رو بر شوهر به عنوان همسر و بر فرزندان به عنوان مادر، حقوقى دارد.
بعضى از اين حقوق عبارت اند از:
الف ـ حقوق زن بر همسر
1. حق رفتار شايسته
قرآن كريم برخلاف ملل گذشته و اعراب جاهليت كه با زنان رفتار بد و برخورد ناشايست داشتند، مؤمنان را اين گونه چنين مورد خطاب قرار مى دهد: «يا ايّها الّذين آمنوا ... عاشروهنّ بالمعروف»؛[1]اى كسانى كه ايمان آورديد! ... با آنها (زنان) رفتار شايسته داشته باشيد.
2. حق مسكن
قرآن كريم دستور مى دهد در همان منزلى كه خودتان ساكن هستيد، براى زنان تان جايى فراهم كنيد: «أَسْكِنُوهُنَّ مِنْ حَيْثُ سَكَنْتُمْ مِنْ وُجْدِكُمْ وَ لا تُضارُّوهُنَّ لِتُضَيِّقُوا عَلَيْهِن»؛[2]آنها (زنان مطلّقه) را هر جا خودتان سكونت داريد و در توانايى شما است سكونت دهيد و به آنها زيان نرسانيد تا كار بر آنان تنگ شود.
اين آيه درباره زنان مطلّقه است؛ ولى از آن برمى آيد كه اصل حق مسكن، امر مسلّمى است كه مرد بايد آن را رعايت كند.
3. حق نفقه
«الرِّجَالُ قَوَّاَمُونَ عَلَى النِّسآء بِمَا فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ وَ بِما اَنفَقوا مِن اَمولِهِم»؛[3]مردان، سرپرست و نگهبان زنانند؛ به سبب برترى هايى كه خداوند [از نظر اجتماع ]براى بعضى نسبت به بعضى ديگر قرار داده است و به خاطر انفاق هايى كه از اموال شان [در مورد زنان ]مى كنند.
4. حق مهر
«وَ آتُوا النِّساءَ صَدُقاتِهِنَّ نِحْلَةً فَإِنْ طِبْنَ لَكُمْ عَنْ شَى ءٍ مِنْهُ نَفْساً فَكُلُوهُ هَنِيئاً مَرِيئاً»؛[4]مهر زنان را [به طور كامل] به عنوان يك بدهى [يا يك عطيه] به آنها بپردازيد و اگر آنها با رضايت خاطر، چيزى از آن را به شما ببخشند، آن را حلال و گوارا مصرف كنيد.
ب ـ حقوق مادر بر فرزندان
1. حق احسان
قرآن كريم در آيه هاى متعدّد، ضمن دعوت به يكتاپرستى و نهى از پرستش غير خداوند، نيكى به پدر و مادر را توصيه كرده، به آن فرمان مى دهد؛ گويى نيكى به پدر و مادر در دومين مرحله از اهميت قرار دارد: «و اعبد و اللّه و لاتشركوا به شيئاً و بالوالدين احساناً»؛[5] خدا را بپرستيد و هيچ چيز را همتاى او قرار ندهيد و به پدر و مادر نيكى كنيد.
«قل تعالَوا اَتلُ ما حرّم ربّكم عليكم الاّ تشركوا به شيئاً و بالوالدين احساناً»؛[6] بگو بياييد آنچه را پروردگارتان بر شما حرام كرده است براى تان بخوانم، اين كه چيزى را شريك خدا قرار ندهيد و به پدر و مادر نيكى كنيد.
«و اذ اخذنا ميثاق بنى اسرائيل لاتعبدون الّا اللّه و بالوالدين احساناً»؛[7]و [به ياد آوريد] هنگامى را كه از بنى اسرائيل عهد گرفتيم جز خداوند يگانه را پرستش نكنيد و درباره پدر و مادر نيكى كنيد.
احسان، يك مفهوم وسيع و دامنه دار است كه به يك يا چند كار نيك محدود و منحصر نيست و هر كار شايسته اى كه منفعت مادى يا معنوى براى انسان در بر داشته باشد، احسان شمرده مى شود؛ پس انفاق و رسيدگى به امور مادى و معيشتى پدر و مادر، احسان به آنها است: «يسئلونك ماذا يُنفقون قُل ما انفقتم من خيرٍ فللوالدين و الاقربين»؛[8]از تو مى پرسند كه چه چيز انفاق كنند؟ بگو هر خير و نيكى كه انفاق مى كنيد بايد براى والدين و نزديكان خود باشد.
2. حقّ احترام
قرآن كريم احترام به پدر و مادر به ويژه در دوران پيرى را واجب و لازم مى داند و از كلام تند و برخورد ناشايست با آنان نهى مى فرمايد: «و قَضى رَبُّكَ اَلاّ تَعبُدوا اِلاّ اِيّاهُ وبِالولِدَينِ اِحسـنـًا اِمّا يَبلُغَنَّ عِندَكَ الكِبَرَ اَحَدُهُما اَو كِلاهُما فَلاتَقُل لَهُما اُفٍّ ولا تَنهَرهُما»؛[9]پروردگارت فرمان داده جز او را نپرستيد و به پدر و مادر نيكى كنيد،
هرگاه يكى از آن دو يا هر دوى آنها به سن پيرى برسند كمترين اهانتى به آنها روا مدار و بر آنها فرياد مزن و گفتار لطيف و سنجيده و بزرگوارانه به آنها بگو.
همچنين مى فرمايد: «وَ وَصَّيْنَا الْإِنْسانَ بِوالِدَيْهِ حَمَلَتْهُ أُمُّهُ وَهْناً عَلى وَهْنٍ وَ فِصالُهُ فِى عامَيْنِ أَنِ اشْكُرْ لِى وَ لِوالِدَيْكَ إِلَى الْمَصِيرُ وَ إِنْ جاهَداكَ عَلى أَنْ تُشْرِكَ بِى ما لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ فَلا تُطِعْهُما وَ صاحِبْهُما فِى الدُّنْيا مَعْرُوفاً وَ اتَّبِعْ سَبِيلَ مَنْ أَنابَ إِلَى»؛[10]ما به انسان درباره پدر و مادرش سفارش كرديم، مادرش او را با ناتوانى حمل كرد و دوران شير خوارگى او در دو سال پايان مى يابد، [آرى! به او توصيه كرديم كه] براى من و پدر و مادرت شكر به جاى آور كه بازگشت [همه شما] به سوى من است و هرگاه آن دو تلاش كنند كه تو چيزى را همتاى من قرار دهى كه از آن آگاهى ندارى [بلكه مى دانى باطل است] از ايشان اطاعت مكن؛ ولى با آن دو در دنيا به گونه شايسته اى رفتار كن و از راه كسانى پيروى كن كه توبه كنان به سوى من آمده اند.
همچنين به برخورد شايسته و گفتار كريمانه با آنان امر مى كند: «و قل لهما قولاً كريما و اخفض لهما جناح الذُّلِّ من الرّحمةِ وَ قُلْ رَبِّ ارْحَمْهُما كَما رَبَّيانِى صَغِيرا»؛[11]بال هاى تواضع خويش را از محبت و لطف در برابر آنان فرود آر و بگو: پروردگارا! همان گونه كه آنها مرا در كوچكى تربيت كردند، مشمول رحمت شان قرار ده.
3. حق دعا و طلب آمرزش
قرآن كريم فرزندان را فرمان مى دهد كه براى پدر و مادرتان دعا و از خداوند براى آنها طلب آمرزش كنيد: «... قُل ربّ ارحمهما كما ربّيانى صغيرا»؛[12]بگو: پروردگارا! همان گونه كه آنها مرا در كوچكى تربيت كردند، مشمول رحمت شان قرار بده.
دعا در حق پدر و مادر، به زمان حيات آنها اختصاص ندارد و پس از درگذشت آنها نيز بايد به ياد آنها بود و برايشان طلب مغفرت و آمرزش كرد: «ربّنا اغفرلى و لوالدىّ و للمؤنين يوم يقوم الحساب»؛[13]پروردگارا! من و پدر و مادرم و همه مؤمنان را در آن روز كه حساب بر پا مى شود، بيامرز.
قرآن كريم با بيان گسترده، انسان را به بزرگداشت والدين و فرمانبردارى از آنان دعوت كرده؛ ولى اين نكته قابل توجّه را نيز يادآور شده است كه مهر و مودّت فرزند به والدين نبايد كوركورانه باشد و موجب شود كه انسان پا از مرز عدالت فراتر نهد. اگر فرزندى والدين را ظالم و ستمگر تشخيص دهد، نبايد از شهادت برحق عليه آنان خوددارى كند: «يا ايّها الّذين آمنوا كونوا قوّامين بالقسط شهداء للّه و لو على انفسكم او الوالدين و الاقربين»؛[14]اى كسانى كه ايمان آورده ايد! كاملاً به عدالت قيام كنيد، براى خدا شهادت دهيد؛ اگرچه [اين گواهى ]به زيان شما يا پدر و مادر و نزديكان تان باشد. عدالت را به پا داريد، از روشن ترين مصاديقش اين است كه براى رضاى خدا شهادت دهيد و اگر پدر و مادرى انسان را به شرك و بت پرستى و انحراف از جاده حق دعوت كردند، بايد در برابر آنان مقاومت كرد: «وَ وَصَّيْنَا الاْءِنْسانَ بِوالِدَيْهِ حُسْنا و انْ جاهَداك على ان تشرك بى ما ليس لك به علمٌ فلاتطعهما»؛[15]ما به انسان توصيه كرديم به پدر و مادرش نيكى كند و اگر آن دو [مشرك باشند و ]تلاش كنند كه براى من همتايى قائل شوى كه به آن علم ندارى، از آنها پيروى مكن. به تو سفارش كرديم به پدر و مادرت احسان كنى؛ امّا اگر به تو اصرار ورزيدند چيزى را كه به آن علم ندارى، شريك من سازى، اطاعت شان مكن.
بنابراين، همان گونه كه مرد در خانواده از حق و حقوقى برخوردار است، زن نيز حق و حقوقى دارد و هيچ فرقى بين اين دو از اين جهت نيست.[16]
حقوق اقتصادى
پرسش:
بنابر آيه هاى قرآن كريم، زن از چه حقوق اقتصادى اى برخوردار است؟
پاسخ:
قرآن كريم انواع و اقسام ارتباطات مالى و اقتصادى را براى زن، بى مانع دانسته و استقلال و آزادى كامل براى او قائل شده است تا بتواند در اموال شخصى خود هرگونه كه مى خواهد، دخل و تصرّف كند بدون اين كه كسب و موافقت شوهر لازم باشد؛ اعم از اينكه آن اموال پيش از ازدواج به دست آمده باشد يا پس از آن؛ از راه كسب و كار به دست آمده باشد يا از راه ارث و امثال آن.
مى توان منابع دارايى زن را در امور زير خلاصه كرد كه قرآن كريم نسبت به همه آنها براى زن استقلال و مالكيت تام قائل است:
1. كار و دستمزد
قرآن كريم بر خلاف دوران جاهليت كه هيچ گونه حق كار و دستمزدى براى زن قائل نبودند و همه دسترنج او را پدر يا شوهرش تصاحب مى كردند، اعلام مى كند كه زنان مانند مردان مالك بهره كار و زحمت شان هستند: «لِلرِّجالِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبُوا وَ لِلنِّساءِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبْنَ وَ سْئَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ إِنَّ اللَّهَ كانَ بِكُلِّ شَى ءٍ عَلِيماً»؛[17]مردان و زنان از آنچه به دست مى آورند، نصيبى دارند [و نبايد حقوق هيچ يك پايمال گردد] و از فضل [و رحمت و بركت] خدا براى رفع تنگناها يارى طلبيد و خداوند به هر چيز دانا است.
2. مهر
در جاهليت، مهر به زنان تعلُّق نمى گرفت و اگر در بعضى قبايل، چيزى شبيه مهر مرسوم بود، در واقع قيمت زن بود كه اولياى زن آن را تصاحب مى كردند؛ امّا قرآن با صراحت و قاطعيت دستور مى دهد كه مهر زنان را بدهيد: «وَ آتُوا النِّساءَ صَدُقاتِهِنَّ نِحْلَةً فَإِنْ طِبْنَ لَكُمْ عَنْ شَى ءٍ مِنْهُ نَفْساً فَكُلُوهُ هَنِيئاً مَرِيئاً»؛[18]مهر زنان را [به طور كامل] به عنوان يك بدهى [يا يك عطيه] به آنها بپردازيد و اگر آنها با رضايت خاطر چيزى از آن را به شما بخشيدند، آن را حلال و گوارا مصرف كنيد.
3. ارث
قرآن كريم به صراحت مى فرمايد: زنان مانند مردان، از اموالى كه پدر و مادر و نزديكان به جاى مى گذارند، سهم دارند: «لِلرِّجالِ نَصِيبٌ مِمَّا تَرَكَ الْوالِدانِ وَ الْأَقْرَبُونَ وَ لِلنِّساءِ نَصِيبٌ مِمَّا تَرَكَ الْوالِدانِ وَ الْأَقْرَبُونَ مِمَّا قَلَّ مِنْهُ أَوْ كَثُرَ نَصِيباً مَفْرُوضاً»؛[19]براى مردان از آنچه پدر و مادر و خويشاوندان از خود مى گذارند، سهمى است و براى زنان نيز از آنچه پدر و مادر و خويشاوندان مى گذارند، سهمى؛ خواه آن مال كم باشد يا زياد، اين سهمى است تعيين شده و پرداختنى.
پرسش:
از ديدگاه قرآن كريم، زنان در مسائل اجتماعى و سياسى از چه حقوقى برخوردارند؟
پاسخ:
قرآن كريم همان گونه كه در ديگر امور براى زن شخصيت حقوقى قائل است، در مسائل اجتماعى و سياسى نيز براى او شخصيت حقوقى قائل است؛ از اين رو دخالت زن را مانند مرد در همه فعاليتهاى اجتماعى و شئون سياسى، تا آنجا كه خلاف شئون او نباشد، جايز مى داند و هيچ فرقى ميان آن دو نمى گذارد؛ براى مثال يكى از مسائل سياسى و اجتماعى، مسئله بيعت است كه قرآن كريم آن را به عنوان نمونه اى از فعاليت هاى اجتماعى و سياسى براى زن ذكر كرده كه نشان مى دهد زنان مؤمن بعد از فتح مكّه با پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله وسلم بيعت كردند و ايشان به فرمان خداوند، رعايت شروط را مبناى اين بيعت قرار داده است: «يا ايّها النّبى اذا جاءك المؤنات يبايعنك على اَنْ لايشركْنَ با للّه شيئاً و لايَسرقْنَ و لايزنين و لايقْتُلن اولادهنّ و لايأتين ببهتانٍ يفترينه بين ايديهنّ و ارجلهنّ و لايعصينك فى معروف فبايعهنّ و استغفرلهنّ اللّهَ انّ اللّه غفورٌ رحيم»؛[20]اى پيامبر! زنان مؤن هنگامى مى توانند نزد تو آيند و با تو بيعت كنند كه چيزى را شريك خداوند قرار ندهند، دزدى نكنند، آلوده زنا نشوند و فرزند خود را نكشند و تهمت و افترايى پيش دست و پاى خود نياورند و در هيچ كار شايسته اى از فرمان تو سرپيچى نكنند و با آنها بيعت كن و براى آنها از درگاه خداوند طلب آمرزش نما؛ زيرا خداوند آمرزنده و مهربان است.
بنابراين، زن مى تواند در همه مسائل سياسى و اجتماعى فعاليت كند؛ زيرا از هر نوع آزادى اجتماعى در بيان و قلم، حقوقى مساوى با حقوق مردان دارد. او مى تواند مشاغل مناسبى براى خود در اجتماع انتخاب كند و از حقوق برابر با مردان برخوردار باشد؛ همان گونه كه از آيه ذيل برمى آيد: «لِلرِّجالِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبُوا وَ لِلنِّساءِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبْنَ»؛[21]براى مردان و زنان از آنچه به دست مى آورند سهمى است [و نبايد حقوق هيچ يك پايمال گردد]؛ البته زن به سبب ويژگى هايش نمى تواند عهده دار مناصبى مانند امامت، رهبرى و قضاوت باشد كه در فصل هاى آينده به آنها خواهيم پرداخت.[22]
مهاجرت از جمله فعاليت هاى سياسى زنان در صدر اسلام است كه در برخى آيات به آن اشاره شده و در شأن نزول آيه 10 سوره ممتحنه گفته شده است كه ام كلثوم دختر عقبة بن ابى محيط با پاى پياده از مكه به مدينه مهاجرت كرد و هنگامى كه مشركان براى برگرداندن او به مدينه آمدند اين آيه شريفه نازل شد: «فَاِن عَلِمتُموهُنَّ مُؤمِنـتٍ فَلا تَرجِعوهُنَّ اِلَى الكُفّارِ لا هُنَّ حِلٌّ لَهُم ولا هُم يَحِلّونَ لَهُنَّ»؛[23]هر گاه آنان را مؤمن يافتيد آنها را به سوى كفار باز نگردانيد؛ نه آنها براى كفار حلال هستند و نه كفار براى آنها.
پس تمجيد قرآن از مهاجران و مجاهدان با مال و جان در راه خدا و ترغيب آنان به هجرت در راه خدا فقط به مردان اختصاص ندارد؛[24] چراكه خطاب «يا ايها الذين آمنوا» عام است و شامل همه مؤمنان اعم از زن و مرد مى شود؛[25] از اين رو مى فرمايد: «اَنّى لا اُضيعُ عَمَلَ عـامِلٍ مِنكم من ذَكَرٍ اَو اُنثى»[26]من عمل هيچ عمل كننده اى از شما را زن باشد يا مرد، ضايع نخواهم كرد.
احاديث بسيارى از پيامبر صلى الله عليه و آله نقل شده است كه از جواز شركت زنان در جنگ حكايت دارد به گونه اى كه برخى از محدثان بابى خاص تحت عنوان غزوة النساء مع الرجال، النساء فى الحرب قرار داده اند.[27] انس بن مالك از پيامبر نقل كرده است كه ام سليم و زنانى از انصار به همراه پيامبر صلى الله عليه و آله در جنگ شركت كرده بودند و كار آب رسانى و مداواى مجروحان را بر عهده داشتند.
درباره صفيه (عمه گرامى پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله) نيز آمده است: هنگامى كه لشكريان پيامبر صلى الله عليه و آله در جنگ احد شكست خوردند، صفيه نيزه اى به دست گرفت و در مقابل دشمن ايستاد؛ به همين دليل به «يا زبير المرأه» از سوى پيامبر مورد خطاب قرار گرفت.[28]
نمونه بارز فعاليت هاى سياسى ـ اجتماعى زنان، دفاع حضرت فاطمه (عليهاالسلام) از حريم ولايت است كه در بسيارى از كتب تاريخى بيان شده[29] و نيز حضور ايشان به همراه ديگر زنان در جنگ احد و مداواى مجروحان به خصوص بستن زخم هاى پيامبر صلى الله عليه و آله.[30] از آنجا كه فاطمه زهرا (عليهاالسلام) معصومه است و عمل ايشان حجت شرعى براى تمام مؤمنان به شمار مى رود مى تواند رفتار ايشان در خصوص فعاليت هاى سياسى ـ اجتماعى الگويى براى زنان جامعه اسلامى باشد، همچنين حضور فعال زنان در داستان كربلا تأييدى ديگر بر اين نقش است.
[1] . سوره نساء، آيه 19.
[2] . سوره طلاق، آيه 6.
[3] . سوره نساء، آيه 34.
[4] . همان، آيه 4.
[5] . همان، آيه 36.
[6] . سوره انعام، آيه 151.
[7] . سوره بقره، آيه 83.
[8] . سوره بقره، آيه 215.
[9] . سوره اسراء، آيه 23.
[10] . سوره لقمان، آيه 15.
[11] . سوره اسراء، آيه 24.
[12] . سوره اسراء، آيه 24.
[13] . سوره ابراهيم، آيه 41.
[14] . سوره نساء، آيه 135.
[15] . سوره عنكبوت، آيه 8.
[16] . تفسير كوثر، ج 1، ص 539؛ اطيب البيان فى تفسيرالقرآن، ج 2، ص 457؛ ترجمه و تفسير رهنما، ج 1، ص 50.
[17] . سوره نساء، آيه 32.
[18] . همان، آيه 4.
[19] . همان، آيه 7.
[20] . سوره ممتحنه، آيه 12.
[21] . سوره نساء، آيه 32.
[22] . يعقوب جعفرى، تفسير كوثر، ج 1، ص 540.
[23] . مجمع البيان، ج 9، ص 453.
[24] . سوره انفال، آيه 72.
[25] . جوادى آملى، زن در آيينه جلال و جمال، ص 170.
[26] . سوره آل عمران، آيه 195.
[27] . ر.ك: سنن ترمذى و سنن ابن ماجه.
[28] . محمد عمر الحاجى، النساء شقائق الرجال، ص 207؛ ر.ك: سير اعلام النبلاء، ج 1، ص 180 و ج 2، ص 304.
[29] . جوادى آملى، زن در آيينه جلال و جمال، ص 406 ـ 412.
[30] . ر.ك: الكامل، ج 4، ص 303؛ ر.ك: سبل الهدى و الرشاد، ج 4، ص 9؛ كتاب الفتوح ابن اعثم، ج 1، ص 201.