پرسش:
چگونه می شود عقل وعشق را در بندگی خدا گرد اورد ؟
پاسخ:
با سلام خدمت شما دوست عزیز
اما عقل و عشق، متأسفانه در ادبیات عرفانی و در بین مردم بین عقل و عشق تضاد و مخالفت تصویر شده است، در حالی که این گونه نیست. اوّلاً عشق به معنای محبت شدید است. عشق اگر بر مبنای شناخت و معرفت باشد، با عقل سازگار بوده و پشتیبان عقل است.
اسلام انسانها را به محبت دعوت کرده اما محبتی مبتنی بر معرفت. هرچه معرفت عمیقتر باشد، محبتی که حاصل میشود، شدیدتر خواهد بود. خداوند جمال مطلق است و هرچه از خدا باشد و به سوی او برگردد، جلوة جمال خدا است.
دین، قرآن، انبیا و اولیا جلوة جمال خدایند، از این رو هر چه معرفت ناشی از عقل در آنها بیشتر باشد، عشق بدانها بیشتر میشود. انبیا و اولیا عاقلترین انسانها و در همان حال عاشقترین بودند. عشق حقیقی و عشق به حق و مظاهر حق، با عقل همراستا و همراه است و هیچ تضادی بین آنها نیست. آنچه با عقل ناسازگار است شهوت است که به غلط عشق نامیده شده است. علاقه به گناه و فساد و شهوترانیِ بیقید و بند که امروزه عشق نام گرفته، نامذاری غلط است.
آنچه عقل نمیپذیرد، محبت به فساد و گناه و دلبستگی به دنیا و مظاهر آن میباشد، ولی همین عقل دعوت کننده به خوبیها و عشق به آنهاست. شیخ اشراق (که جامع عقل و عشق در عبادت است) میگوید:
اوّل پایه معرفت است. دوم محبت و سوم عشق و به عالَم عشق (که بالای همه است) توان رسیدن تا از معرفت و محبت دو پایة نردبان نسازد و معنی «خطوتین و قد وصلت. دو گام بردار تا واصل شوی» این است.