رابطه آزمایش الهی با سختی و بلاهای زندگی بشر
از مباحث اساسی و بسیار پیچیده ای که در قرآن کریم بدان تاکید شده ،مسأله قانونمندی جامعه و تاریخ یا سنن و ضوابطی است که بر جامعه های بشری و تاریخ حاکم است.آیات بسیاری از قرآن به ویژه در بخش تاریخی و سرگذشت امتهای پیشین بیانگر این واقعیت است .
سنن و ضوابطی که مقتضای نیازهای فطری و محصول عملکرد انسانها است که به آنها باز می گردد.و میتوانند در پرتو آگاهی از آنها و ایجاد رابطه و مثبت و مطلوب با آنان که جلوهای از حاکمیت اراده خدا بر بتارتاریخ است ،سرنوشت خود راسعادتمندانه رقم زنند ،ویا یا با عدم شناخت آنها و ایجاد رابطه منفی و نامطلوب ، شرایط و مقدمات نگون بختی و شقاوت خویش را بر اساس سنت های تخلف ناپذیر و جهان شمول الهی فراهم آورند .
«ابتلا » ،«امتحان»،«آزمایش » و فتنه الفاظی هستن که از سنن قطعی در تاریخ بشری حکایت میکنند.
انسان خاکی از ابتدای خلقت برای دستیابی به سعادت و آرامش ، راه های سخت و طاقت فرسا را می پیموده و از پس دشواری ها و سختی ها ، «فلاح و رستگاری» را جستجو کرده است .
از بررسی مجموعه آیات و احادیث چنین بر میآید که دنیا ، عرصه آزمایش و امتحان است زیرا نظام هستی و حیات آن ، نظام تکامل و پرورش و شکوفایی استعدادهای نهفته است .
درنظام تکاملی جهان هستی ، سنت الهی براین است که همه مردم حتی پیامبران خدا نیز آزمایش و امتحان شوند ،زیرا در این صورت استعدادهای انسان شکوفا می شود و درخت وجود آدمی ،میوه ها و ثمرات اعمال خود را بر شاخسار خویش می بیند . چون قوای درونی انسان به تنهایی معیار و ملاک مناسبی برای بهرمندی پادااش یا مجازات الهی نیست بلکه خداوند بندگان خویش را می آرزماید تا آنچه در درون و نهان خانه دل دارند آشکار گردد و مستحق پاداش و کیفر شوند و محبت الهی بر آنان تمام شود .
فتنه در لغت به معنای آشوب ، بلا ، شر، سختی ،رسوایی وگمراهی است و فتن( جمع) فتنه شدن :فریفته شدن ، شیفته شدن فتن فتنهً مفتوحاً فلانی را گمره کرده ،او را آزمایش کرد می باشد .[1]
امتحان به معنای1- آزمودن ،آزمایش کردن 2- آزمایش ، تجربه ،آزمون 3- آزمایش اولیا ء به گونه گونه بلا ها که از حق تعالی بدان آید .[2]
بَلِیَ در قاموس قرآن از سید علی اکبر قرشی به معنای ، کهنه شدن آمده است .گویند بلی الثوب بلی و بلاءً یعنی لباس کهنه شد و امتحان را از آن جهت ابتلا گویند که گویا ممتحن ، امتحان شده را از کثرت امتحان کهنه کند ،وبه غم و اندوه از آن سبب بلء گویند که بدن را کهنه و فرسوده می کند .
و در فرهنگ جدید محمد بندر ریگی بلء را این گونه ترجمه کرده است که او را آزمایش کرد ، به بوته آزمایش گرفتار کرد .
هدف از آزمایش الهی
1- تحقق و عینیت به نیات و صفات درونی
در مقام ادعا ، هر کس ، می تواند خود را برترین مومن ، بالاترین مجاهد ، فداکارترین انسان معرفی کند ، باید وزن و قیمت و ارزش این ادعاها از طریق آزمون روشن شود . باید معلوم گردد . چه اندازه نیات درونی و آمادگی های روحی ، با این گفته ها هماهنگ یا نا هماهنگ است ؟
به یقین خدا می داند کسانی را که راستمی گویند و نیز و نیز می داند دروغگویان را ، بنابراین هدف از امتحان ، اتمام حجت است «فیعلمن الله الذین صدقوا و لیعلمن الکاذبین »[3]
روشن است نیات درونی و صفات باطنی تا در عمل انسان تحقق وعینیت پیدا نکند ، ثواب و جزا و کیفر مفهوم ندارد .
آزمایش برای تحقق عینیت به نیات به نیات و صفات درونی .[4]
2- شکوفایی استعدادها و بروز خلاقیت ها
نخستین سوالی که به ذهن میرسد این است که مگر آزمایش برای این نیست که اشخاص یا چیزی مبهم و ناشناخته را بشناسیم و از میزان جهل و نادانی خود بکاهیم ؟
مگر چیزی برای خدا که علمش به همه چیز احاطه دارد و از اسرار و برون همه کس و همه چیز آگاه است مخفی است که با امتحان آشکار شود؟!
پاسخ این سوال مهم را در این جا باید جستجود کرد ، که مفهوم آزمایش و امتحان در مورد خداوند با آزمایش های ما بسیار متفاوت است .آزمایش های ما برای شناخت بیشتر و رفع ابهام و جهل است اما آزمایش الهی در واقع پرورش و تربیت است .
در قرآن متجاوز از 20 مورد امتحان به خدا نسبت داده شده است .این یک قاعده کلی و سنت دائمی پروردگار است که برای شکوفا کردن استعدادها نهفته ( از قوه به فعل رسیدن آنها) و در نتیجه پرورش دادن بندگان ،آنان را می آزماید [5]
تاریخ گویای این حقیقت است که اکتشافها ،ابتکارهاو خلاقیت ها همیشه در شرایط نابسامان از قبیل قحطی ،جنگو..خودش را نشان داده و یا حداقل در چنین شرایطی ، بشر بیشتر دست به ابتکار و خلاقیت زده است ، و در زمان رفاه و فراوانی ، انگیزه ای برای این کار ندارد [6]
پس همان گونه که فولاد را برای استحکام بیشتر در کوره می گذارند تا به اصطلاح آبدیده شود ،آدمی را نیز در کوره حوادث سخت پرورش می دهد تا مقاوم گردد. در واقع امتحان خدا به کار باغبانی پر تجربه شبیه است که دانه های متعددی را در سرزمین های آماده می پاشد ، این دانه ها با استفاده از مواهب طبیعی شروع به نمو و رشد می کنند .
قرآن کریم به این حقیقت در جای دیگر تصریح کرده و میگوید «ولیبتلی ما فی صدورکم و لیمحض ما فی قلوبکم و الله علیم بذات الصدور »[7]
امیر المومنین علی (ع) در ضمن نامه ای به عثمان بن حنیف می فرماید :«ألا و إنَّ الشجرةالبریة أصلب عودا والروائع الخضرة أرق جلوداً و النباتات البدویة أقوی وقوداً وخموداً »[8]
بدانید درخت بیابانی (کهآب کم به آن می رسد چوبش سخت تر و استوارتر ) است ، درخت های سبز و خرم (که باغهای پرآب کاشته شده ) پوستشان نازک تر ، و گیاهان دشتی (که جز آب باران آب دیگری نیابند ) شعله آتش آن ها افروخته تر و خاموشی آنها دیرتر است .
در روایات و متون دینی آمده است که انسان دارای استعدادهای گوناگونی است در بیان رسول خدا (ص) تشبیه جالبی به کار رفته است :«الناس معادن کمعادن الذهب و الفضه »[9]
مردم معدن هایی مانند معادن طلا و نقره هستند.
ویا در بیاناتی دیگر از حضرت امیر (ع) آمده است که انبیا آمده اند تا گنج های نهفته وجود انسان را آشکار نمایند:ویثیروالهم دفائن العقول (نهج البلاغه خطبه 1)
دفائن جمع دفینه و به معنای پنهان و دفن میکنند تا از دستبرد طمعکاران مصون و محفوظ بماند.
3- بدون امتحان وارد نمی شوید .
جمعی از مومنان می پنداشتند عامل اصلی ورود در بهشت تنها اظهار ایمان به خداست و به دنبال آن نباید ناراحتی و رنجی را متحمل شوند ، بی آن که تلاش و کوشش به خرج دهند ، خداوند همه کارها روبراه خواهد کرد و دشمنان رانابود خواهد ساخت .قرآن در برابر این تفکر نادرست به سنت همیشگی خداوند اشاره کرده می فرماید:« آیا گمان کردید داخل بهشت میشوید بی آن که حوادثی همچون حوادث سخت گذشتگان به شما برسد ام حسبتم أن تدخلوا الجنه و لما یأتکم مثل الذین خلوا من قبلکم »
به هر حال آیهاشلره شده ، به یکی از سنن الهی که در همه اقوام جاری بوده است اشاره می کند و به مومنان در همه قرون و اعصار هشدارمی دهد ، برای پیروزی ، موفقیت و نایل شدن به مواهب بهشتی ، باید به استقبال مشکلات بروند و فداکاری می کنند و در حقیقت ، این مشکلات آزمونی است که مومنان را پرورش می دهد و صاحبان ایمان راستین را از متظاهران به ایمان میسازد.
اصولا رمز تکامل و ترقی انسان ها همین است ، افراد و امت ها باید در کوره های سخت حوادث قرار بگیرند ، و همچون فولاد آبدیده شوند، استعدادهای درونی آنها شکوفا گردد و ایمانشان به خدا قوی تر شود ، ضمنا افراد لایق و مقاوم و با ایمان از افراد نالایق شناخته شوند و صفوفشان از هم جدا گردد .
هدف آفرینش جهان هستی ف همان هدفی است که قسمت عمدهاش به انسان باز می گردد، انسانی که باید در مسیر تعلیم و تربیت قرار گیرد و راه تکامل را بپوید و هر لحضه به خدا نزدیکتر شود ، خداوند تعالی می فرماید :«این آفرینش با عظمت را به این خاطر قرار داد که شما را بیازماید تا کدامین بهتر عمل می کنید لیبلوکم ایکم أحسن عملا »[10]
4- آزمایش الهی تنها راه نیل به درجات
از نکات قابل توجه در مورد ابتلا و گرفتاری های مومن این است که برای او درجات و کمالاتی است که جز از طریق ابتلا به بلیات و امراض گرفتاریها ی دنیوی ، نیل به آن ممکن نخواهد بود .در واقع راه رسیدن به آن کمالات درجات معنوی ، تحمل این گرفتاریها و پشت سر گذاشتن امتحانها ی الهی و گرفتن نمره قبول خواهد بود . امام صادق (ع) می فرماید : « ان الله فی الجنه منزله لا یبلغها عبد إلا بلا بتلاء فی جسده [11]
برای مومن در بهشت درجاتی است که جز از طریق ابتلاء به یک سری بلها و گرفتاریها در جسمش به آن نخواهد رسید .
و همچنین در روایتی ۀمده است برای بنده در نزد خدا درجاتی است که جز با یکی از دو خصلت به آن خواهد رسید ، یا بوسیله از دست دادن ملش یا یک گرفتاری در جسمش . [12]
در بیان دیگری از امام صادق (ع) شدت بلا به گرفتاری ها را ملازم با کمالات برتر دانسته می فرماید مومن به اندازه اعمال خویش آزمایش میشود هر کس دینش کامل و عملش نیکو باشد امتحانش شدیدتر خواهد بود چرا که خداوند دنیا را ثواب برای مومن و عقاب برای کافر قرار نداده و هر کس دینش ضعیف و عقلش ضعیف باشد امتحانش آسان خواهد بود [13]
با نگاهی به زندگی انبیا و اولیا و مطالعه تاریخ گذشته ، معنای حدیث روشن تر می شود . آن جا که انسان وارسته ای می زسته همواره مشکلات طاقت فرسا به سراغ او می رفتند . شاید پیامبری را سراغ نداشته باشیم که غرق در نعم الهی بدون آزار و اذیت و گرفتاری ، رسالت الهی را برای مردم آورده باشد . ابراهیم خلیل و سرزمین خشک حجاز گرفته تا گرفتاری ایوب و موسی در کوه طور و در دربار فرعون ، زندگی نبی مکرم (ص) و ائمه (ع) همگی بیان این واقعیت است .
منابع
1-قرآن مجید
2-نهج البلاغه
3-عمید ،فرهنگ برگزیده ،عمید ص 755.
4-معین ، محمد، فرهنگ فارسی معین ،ص349.
5-مکارم شیرازی ،تفسیر نمونه ،ج 16،ج1
6-هدایت نیا گنجی ،بلاها و بلادیدگان ،ص67.
7- مجلسی ،بحارالانوار ،ج61،
8- کلینی ، اصول کافی .
[1] عمید ،فرهنگ برگزیده ،عمید ص 755.
[2] معین ، محمد، فرهنگ فارسی معین ،ص349.
[3] عنکبوت ،آیه 3
[4] مکارم شیرازی ،تفسیر نمونه ،ج 16،صص220-219
[5] تفسیر نمونه ،ج 1 صص600-599
[6] هدایت نیا گنجی ،بلاها و بلادیدگان ،ص67.
[7] آل عمران ، 154.
[8] نهج البلاغه ، نامه 45.
[9] بحارالانوار ،ج61، ص65.
[10] هود ،آیه 7.
[11] کلینی ، اصول کافی ،ح14)
[12] کلینی ، اصول کافی ،ح23.
[13] همان ، ح8.