پرسش:
در آيه 55 سورة بقره آمده است که «به ياد آريد زماني را که گفتيد يا موسى ايمان نميآوريم به تو مگر اين که خدا را به ما نشان دهيد، پس صاعقهاي شما را گرفت و شما نگاه ميکرديد» آيا منظور از صاعقه اين است که خدا اعوذ بالله نور است ؟
پاسخ:
1-خدا نور آسمان و زمين است:الله نور السموات و الارض(1)
اما به معناي نور محسوس که از جهان ماده است، نمي باشد بلکه خدا نور خوانده شده از باب اين که نور آشکار و آشکار کننده چيز هاي ديگر است .خدا چون موجود و وجود دهنده چيز هاي ديگر است و اگر وجود دهندگي خدا نبود ، ظلمت عدم همه جا و همه چيز را فرو برده بود و چيزي به نور وجود نمي رسيد ، از اين رو خدا نور ناميده شده است.
2- آنچه قوم موسي را فراگرفت ، صاعقه بود. صاعقه که آشکار شد ، نه اجابت دعاي آنان بود بلکه قهر و عذابي بود که بر آنان نازل شد :
قالوا لن نؤمن لک حتي نري الله جهرة فاخذتکم الصاعقه و انتم تنظرون ثم بعثناکم من بعد موتکم لعلکم تشکرون
آنان را بعد از تقاضاي ديدن آشکار خدا ، به صاعقه مي رانديم در حالي که مي ديدند (که اين صاعقه عامل مرگشان است ) و بعد، آنان را دوباره زنده کرديم تا شايد شکرگذار باشند
بنا بر اين،آنان خدا را و تجلي نوراني خدا را نديدند و مرگ آنان در اثر شوک حاصل از رؤيت نور الهي نبود تا شما بپرسيد که پس آيا خدا نور است؟
3- آنچه حضرت موسي ديد و آن را نار و آتش پنداشت و وقتي نزديک شد ، درخت را نوراني ديد و از درخت آواز شنيد که: من خدايم و...، اين نور نور محسوس و ديدني با چشم سر نبود و گرنه بقيه هم مي ديدند . رويت قلبي بود که فقط براي حضرت موسي قابل رؤيت با قلب بود(2) . خدا از آن به تجلي تعريف کرده و واقعيت و کيفيت اين تجلي را جز خدا نمي داند .
بنا بر اين ناميده شدن خدا به نور و مشاهده تجلي نوراني او ، مفاهيم مادي نيستند و از درک و فهم ما فراترند در حالي که نور محسوس و مشهود ما ،ماده و انرژي متراکم است
1-نور(24)،آيه35.
2-ترجمه الميزان،ج14،آيه191.