پرسش:
ما که به اختیار خود به دنیا نیامدهایم، چرا باید به دستورهای خداوند عمل کنیم؟
پاسخ:
سلام و عرض ادب
انسان داراي دو نوع حيات است:
1- حيات حيواني و مادي:
اين نوع حيات بين انسان و حيوان مشترك است و اموري از قبيل خوردن، آشاميدن و راه رفتن جزء اين حيات است. در اين گونه حيات اختيار راه ندارد، زيرا اوّلاً: قبل از خلقت كسي نيست تا به او اختيار داده شود كه خلق شود يا نشود.
اختيار دادن در خلق شدن، منوط است به اين كه كسي باشد تا از او سؤال شود دوست داري خلق شوي يا نه! اگر آفريده شده باشد، ديگر سؤال از خلقت اختياري بي فايده است، چون تحقق يافته است.
دوم: طبق قانون عليّت هرگاه علت تامه براي وجود معلول مهيّا شود، معلول حتماً موجود خواهد شد. معلول در اصل وجود خويش هيچ گونه نقشي ندارد. اين قاعده در اصطلاح فلسفه جبر عِلّي و معلولي ناميده مي شود؛ يعني آفرينش انسان مانند همه حوادث و پديدهها بر اساس قانوت عليّت است و معلول و پديده در به وجود آمدن خود، هيچ نقشي ندارد.
2- حيات انساني و معنوي كه حيات فكري و عقلائي است از مختصات آدمي است.
بدين جهت خداوند او را بر ساير مخلوقات برتري داده است. اين حيات اختياري بوده و انسان چنان آفريده شده كه با اختيار خويش توانايي آن را دارد كه در مسير تكامل قدم نهاده و به جايي رسد كه جز خدا نبيند، يا آن قدر سقوط كند كه مانند حيوان بلكه بدتر شود.
دعوت اسلام به سمت همين حيات اختياري است: "يا ايّها الّذين آمنوا استجيبوا للَّه و للرسول إذا دعاكم لما يحييكم؛ اي كساني كه ايمان آورديد! دعوت خدا و پيامبر را اجابت كنيد، هنگامي كه شما را به سوي چيزي مي خوانند كه مايه حياتتان است".(1)
بنابر اين درست است كه انسان به اختيار خود نيامده است اما بدين معنا نخواهد بود كه هيچ اختياري در كيفيت زندگي خود و به جائي كه خواهد رسيد نداشته باشد.
جمادات، گياهان، حيوانات و ملائك و انسان هر كدام در مرتبهاي از كمال قرار دارند و اشرف مخلوقات انسان مي باشد كه تمامي كمالات در وجود او به ظهور رسيده و يا به صورت بالقوه موجود مي باشد كه با سعي و اختيار خويش به آنها فعليّت مي بخشد. هر كدام از موجودات به فراخور مرتبه وجودي خويش به وجود آمدهاند و جماداتي مثل سنگ قابليت حيوان شدن را ندارند و حيوان را قابليّت انسان شدن نيست.
آدمي با توجه به قابليتهاي نهاده شده از سوي خداوند در وجود وي آفريده شده است.
هر چند انسانها به غير اختيار خويش آفريده شدهاند، لكن برترين مخلوقات هستند تا بدانجا كه خداوند بعد از نقل مراحل خلقت انسان، خود را بدين صورت توصيف مي نمايد: "فتبارك اللَّه احسن الخالقين؛ بزرگ است خدايي كه بهترين خلق كنندگان است".(2)
خداوند برترين خلق كننده است، چون برترين مخلوقات را آفريده است. اين برتري بايد عاملي براي مباهات و خشنودي ما باشد، نه عامل يأس و دلتنگي.. حال آدمي كه در بالاترين مرتبه خلقت قرار دارد و خداوند او را مختار آفريده است، بدين معنا كه توانايي انجام كارهاي خير و شر را دارد، بايد از نعمتهاي الهي در مسير كمال بهره جويد و با بندگی خداوند و عمل به دستورهای او، به این هدف متعالی برسد.
پي نوشتها:
1. انفال (8) آيه 24.
2. مؤمنون (23) آيه 14.