پرسش :
چه باید بکنم که خدا همیشه در نظرم باشد، نه فقط در زمانی که به او نیاز دارم؟
پاسخ:
با سلام و تشکر از ارتباط جنابعالی
زنده نگه داشتن ياد خدا در گرو اموري است:
1- شناخت خدا:
براى رسيدن به اين حالت معنوى بايد ايمان و معرفت را تقويت كرد. وقتى از امام علي(ع) سؤال شد: آيا خدا را ديده اى كه او را عبادت مى كني؟ حضرت فرمود: "خدايى را كه نديده ام عبادت نمى كنم". گفته شد: چگونه خدا را ديده ايد؟ فرمود: "خدا با چشم ظاهر ديده نمى شود بلكه قلب ها با حقيقت ايمان او را مشاهده مى نمايند".(1) مرحوم فيض كاشانى مى گويد: راه تحصيل محبت خدا و تقويت آن براى تهية استعداد رؤيت و لقاى خدا، تحصيل معرفت و تقويت آن مى باشد. طريق تحصيل معرفت، تطهير قلب از شواغل و علائق دنيا و انقطاع كامل به خدا به وسيلة ذكر و فكر و اخراج حب غير خدا از قلب است، زيرا قلب به منزلة ظرف است كه اگر پر از آب باشد، گنجايش سركه را ندارد بايد آب هايش را خالى كند تا سركه را بپذيرد.(2) حضرت امام خمينى تذكر را از نتايج تفكر دانسته اند.(3) اصلىترين راه رسيدن به احساس حضور خداوند در زندگى، چيزى جز معرفت صحيح و تصور و شناخت حقيقى از حقتعالى كه همان هستى محض، فراگيرى و يكدانه عالم است، نمىباشد. با ادراك وجود حقتعالى است كه انسان درمىيابد او حقيقت تمامى زندگى است،حقيقت انسان است و حقيقت هر چيزى است كه وجود دارد.
اگر اين حقيقت را باور نماييم و ببينيم كه حقتعالى، همان هستى و وجودى است بر درون و بيرون ما احاطه دارد و هر چه كه هست، هستىاش از او وابسته به اوست و تأثير هر چيز از سوى اوست، در اين صورت است كه حضورش را در تمامى زندگى احساس مىنماييم وهمچون حضرت ابراهيم(ع) از سوزندگى مشكلات و حسدها و حسرتها نمىهراسيم و گلستان شدن زندگى در ميان آماج خطرات را به چشم مشاهده مىكنيم.
2- مراقبه و محاسبه: در آغاز هر كارى كمى مكث كنيد .اگر واجب است حتما انجام دهيد . اگر حرام است حتما ترك كنيد . اگر نه حرام است نه واجب ، در انجام و ترك آن مختاريد . اين سه چيز را قبل از انجام هر كارى مشخص كنيد سپس انجام دهيد. اصل اين توجه و مراقبه چندين فايده دارد:
اولاً، انسان به حرام نمىافتد و نيز واجبى از او ترك نمىشود.
ثانيا، انسان را از غفلت شبانهروزى مىگيرد.
ثالثا، ترك حرام و فعل واجب به قصد قربت خود عبادت به حساب مىآيد مىتوان فعل تمام واجبات و ترك تمام محرمات را به قصد قربت انجام داد حتى افعالى كه نه واجب هستند نه حرام مىتوان با قصد قربت آنها را عبادى كرد مثلاً خوابيدن با اين قصد باشد كه تجديد نيرو شود تا انسان عبادت خدا كند و... شب به محاسبه بنشيند كه آيا مراقبه طول روز را خوب انجام داده يا نه. اگر خوب انجام داده و نه تنها در اول هر كاري مراقبهاش را انجام داده بلكه آن كار را طبق مراقبه انجام داده مثلاً اگر در اول فهميد فلان كار حرام است در عمل هم آن را ترك كرده يا اگر در اول فهميد واجب است در عمل آن را انجام داده اينجا شكر خداى را هر چند زبانى به جا آورد و اگر خوب انجام نداده علتيابى كند تا به مرورنقصها و علت عدم موفقيت را كشف كند تا بعد از سالها به جايى برسد كه حتى يك گناه از او صادر نشود و خلاصه اين كه مدار مراقبه و محاسبه شما انجام واجبات و ترك محرمات مىباشد.
بنابراين مراقبه و محاسبه را بايد جدى گرفت كه از اساسىترين دستورات اخلاقى و سازنده مىباشد.
3- نماز اول وقت: اگر كار مهمي با نماز اول وقت در تعارض نباشد ، نماز اول وقت را ترك نكنيد. روايات و نيز بزرگان نماز اول وقت را اكيدا سفارش كردهاند. امام صادق(ع) مىفرمايند: براى هر نمازى دو وقت دارد: اول وقت و آخر وقت پس اول وقت برتر و با فضيلتتر است و شايسته نيست كه آخر وقت را وقت نمازش بگیرد ،مگر از روى علتى و آخر وقت فقط براى شخص بيمار و ناتوان و كسى كه داراى عذرى است مىباشد و اول وقت خشنودى خدا را دربردارد ولى آخر وقت عفوو گذشت خدا را»(4)
4-انجام مستحبات نشاطآور: از ميان مستحبات از نمازهاى نافله گرفته تا دعاى كميل و ندبه و... فقط و فقط آنهايى را انجام دهيد كه براى شما نشاطآور است و از تحميل نفس بر مستحبات پرهيز كنيد
5- توسل به ائمه معصومين(ع): گاه گاهى مخصوصا به اقتضاى حال و آمادگي دل به ائمه معصومين(ع) توسل جوييد و توفيق و حاجات خود را از آن معادن كرم بخواهيد.
6- دائمالوضو بودن: سعى كنيد هميشه وضودار باشيد واگر براى شب قبل از خواب وضو بگيريد كافى است و چنانچه نيمهشب براى كارى برخاستيد و خواستيد دوباره بخوابيد وضو لازم نيست .
7- زيارت اهل قبور: هفتهاى يك بار به زيارت اهل قبور مؤمنين و شهداى عزيز برويد و اگر وقت خلوتى را انتخاب كنيد تا تأمل بيشترى كنيد و گذرا بودن دنيا بيشتر در دلتان جا افتد خيلى بهتر است هدف اين است كه دل تكان بخورد و رغبت خود را به دنيا كم كند و به فكرآخرت و عالم قبر و قيامت بيفتد.
8- انجام واجبات:
رعايت تقوا و انجام تكاليف الهى در هر مرحلهاى خود زمينه ساز درك بيشترو توفيق افزونتر و توجه و تقرب والاترى به ذات بارى تعالى خواهد بود. چنانكه در قر آن آمده است: يا ايها الذين آمنوا ان تتقوالله يجعل لكم فرقانا و يكفر عنكم سيئاتكم ويغفر لكم و الله ذوالفضل العظيم؛ اى اهل ايمان! اگر پرهيزگار بوده و تقواى الهى پيشه كنيد خداوند براى شما نيروى تشخيص حق ازباطل قرار داده و بدىهاى شما را پوشانده و شما را بيامرزد و خداوند داراى فضل و رحمت بزرگ است.(5) آرى اگر قدمهاى اوليه برداشته شود زمينهاى براى دريافت برنامه ادامه مسيرفراهم مىشود.
به قول شاعر:
گر مرد رهى ميان خون بايد رفت از پاى فتاده سرنگون بايد رفت
تو پاى در راه نه و هيچ مترس خود راه بگويدت كه چون بايد رفت
و به تعبير خداوند تبارك و تعالى در قرآن كريم: والذين جاهدوا فينا لنهدينهم سبلنا؛ كسانى كه در راه ما تلاش نمايند ما ايشان را به راههاى خويش هدايت مىكنيم،(6)
9- پرهيز از مجالست و همنشينى با اهل دنيا :
از رسول اكرم(ص) نقل شده است كه فرمود: «به خاطر برخورد با اهل دنيا قلبم زنگار گرفته و مكدر مىشود و براى جبران آن روزى هفتاد مرتبه استغفار مىكنم». خداوند نيز مىفرمايد: فاعرض عن من تولى عن ذكرنا ولم يردالا الحيوة الدنيا؛ پس از كسانى كه از ياد ما روى گرداندند و جز زندگى دنيا رانخواستند،دوري كن و روى بگردان.(7)
10- رفع موانع:
از طرف ديگر بايد موانع ذكر را از خود دور كرد. خداوند به فرمايش قرآن مجيد به بندگان نزديك است.اما عواملي انسان را از خدا غافل مي سازد.
يار نزديك تر از من به من است وين عجب تر كه من از وى دورم
امام سجاد(ع) در دعاى ابوحمزة ثمالى مى گويد: "كسى كه به سوى تو حركت كند، راهش نزديك است و تو از خَلق خود محجوب نيستي، جز اين كه اعمال ايشان آن ها را در برابر تو محجوب مى گرداند". آن چه سبب مى شود انسان از خدا و ياد او غفلت كند و حضور دائمى پروردگار را احساس ننمايد، چيزى جز اشتغال انسان به خود نيست.
ميان عاشق و معشوق هيچ حائل نيست تو خود حجاب خودى حافظ از ميان برخيز
يكي از كارهاي شيطان از ياد بردن خدا است.قرآن مجيد مي فرمايد:
"استحوذ عليهم الشيطان فانسانهم ذكر اللَّه؛ شيطان بر آنان غلبه كرد و آنان را از ياد خدا برد". (8)
1) بحارالانوار، ج 75، ص 207.
2) ابراهيم اميني، خودسازي، ص 175 - 176.
3) چهل حديث، ص 290.
4) ميزانالحكمه، ج 5، ص 401، روايت 10390
5- سوره «انفال آيه 29»
6) عنكبوت، آيه 69
7- مجادله، آيه 19.
8- سوره «نجم آيه 29»