سوال:
دریک کلمه زندگی چیست؟چرابرای این زندگی که بوچ وبی فایده است غم وغصه بخوریم چه کنیم تااین طورنباشد؟
پاسخ:
ضمن عرض سلام و آرزوی موفقیت برای حضرتعالی؛
تعریف «زندگی» بستگی به نگاه افراد به جهان دارد. از نگاه کسانی که به مبدأ و معاد معتقد نیستند، زندگی دنیا مدتی که آنان در دنیا زندگی میکنند و میتوانند در این مدت از لذتهای آن بهره ببرند. اما به نظر اینان این فرصت تمام شدنی است و بعد از آن نیستی و نابودی است.
اما از نگاه کسانی که به مبدأ و معاد معتقد هستند، زندگی دنیا فرصتی است که به آنان داده شده تا با شناخت خود و جهان و خدا و عمل به دستورهای دین و عقل در این فرصت محدود، صلاحیت و شایستگی ورود سالم و سعادتمند به جهان آخرت و جاودانه و همیشگی را کسب کنند.
بنابر نگاه اوّل زندگی در واقع پوچ و بیفایده است، زیرا هدف و غایتی ندارد؛ محدود و تمام شدنی است و با هزاران محدودیت و کاستی و عیب همراه است و نابودی نهایت آن میباشد. طبیعی است با چنین بینشی نمیتوان از غم و غصه نجات یافت. غم و غصه پیپناهی،غم از دست دادن آنچه به دست آمده، و غصه برای آنچه به دست نیاورده و افسوس به خاطر اینکه نابود میشود و نیست میگردد، غم و غصه به خاطر این که هیچ معنایی در آن نمیبیند و... و از این ناراحتیها هیچ راه فراری نیست، جز خود را به بیعاری زدن و زندگی حیوانی و دم غنیمتی پیشه کردن یا خودکشی.
اما بنابر نگاه دوم غم و غصه نیست، بلکه تلاش و کوشش است. تلاش و کوشش جهت به دست آوردن زندگی سعادتمند و لذتبخش ابدی و جاودانه و کسب جواز همنشینی با خدا و اولیا در بهشت. چنین کسی برنامه و هدف دارد و سر خورده، وانهاده، حیران و شکست خورده نیست. زندگی دنیا هم برای او ارزش فراوان دارد، زیرا فرصت کشت و کسب است و این فرصت هر چه بیشتر، بهتر.
امام علی(ع) میفرماید:
«دنیا سرای راستی برای راستگویان و خانه تندرستی برای دنیاشناسان و خانه بینیازی برای توشهگیران و خانه پند برای پندآموزان است. دنیا سجدهگاه دوستان خدا، نمازگاه فرشتگان الهی، فرودگاه وحی خدا و جایگاه تجارت دوستان خدا است که در آن رحمت خدا را به دست آورند و بهشت را سود برند».(1)
بنابر این راه نجات از پوچی و هیچی تنها شناخت صحیح جهان و خدا و دنیا است تا بدانیم چرا خلق شدهایم؟ هدف چیست؟ راه کدام است؟ توشه چیست و چگونه باید به دست آید؟ اگر به بینش صحیح رسیدیم، آن گاه زندگی معنا و ارزش پيدا میکند و انگیزه برای تلاش حاصل میگردد و راه روش میشود و یأس و دلمردگی رخت بر میبندد.
پینوشتها:
1ـ نهج البلاغه، حکمت 131.