پرسش:
فلسفه زندگي از ديدگاه اسلام چيست؟
پاسخ:
با سلام و ادب و سلامتي،از ارتباط شما با سایت طلبه پاسخگو سپاسگزاریم
هر انساني در زندگي خود هدفي را دنبال ميكند. حتي كساني كه سرگردان و حيرانند نيز هر دم هدفي را ميجويند و چون به آن ميرسند يا از آن نااميد ميشوند هدف ديگري را جايگزين آن ميكنند. براي اين كه انسان هدف مناسبي براي زندگي خود انتخاب كند بايد ببيند چرا آفريده شده است.
آن كس كه هدفش در زندگي متناسب با هدف از آفرينشش باشد به آرامش و سعادت دست يافته، همه جنبه هاي وجوديش را در مسير صحيح حيات قرار خواهد داد.
براي اين منظور به مطالب زير دقت كنيد:
اول: از ديدگاه اسلام، دنيا براي آخرت آفريده شده است و آمدن انسان نيز به اين دنيا براي كسب آمادگي براي زندگي جاويد اخروي است. دنيا محل تجارت،(1) و زراعت آخرت،(2) و محل آزمايش است،(3). خداوند انسان را در اين دنيا آفريد تا انسان بتوان به كمال لايق و شايسته خود دست يابد.
دوم: رسيدن به كمالات لايق شايسته انساني به گونهاي است كه جز با اختيار انسان حاصل نميشود. يعني اينگونه نيست كه چنين كمالي را بتوان بدون طي مسير و انجام افعال اختياري به انسان اعطا كرد زيرا مرتبه وجودي اين كمال پس از افعال اختياري و آزمايشات فراوان است. پس خداوند متعال محلي را براي كسب چنين كمالي براي انسان فراهم ساخت. خداوند براي اعطاي مقام امامت به حضرت ابراهيم او را به ذبح فرزندش آزمايش ميكند. وَ إِذِ اِبْتَلي إِبْراهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِماتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قالَ إِنِّي جاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِماماً،(4) و براي اعطاي مقام محمود- كه همان مقام شفاعت است- به پيامبرش او را امر به نماز شب ميكند. وَ مِنَ اَللَّيْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نافِلَةً لَكَ عَسي أَنْ يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقاماً مَحْمُوداً،(5).
سوم: انسان داراي گرايشها و تمايلات و نيازهاي متفاوت است. حضرت امير انسان را در مقايسه با حيوان و ملائكه چنين معرفي ميكند: "خداوند عزوجل ملائكه را از عقل آفريد و در آنان شهوت قرار نداد و حيوانات را از شهوت آفريد و در آنان عقل قرار نداد و بني آدم را از عقل و شهوت آفريد. پس هر كس عقلش بر شهوتش پيروز شود از ملائكه برتر خواهد بود، و هر كس شهوتش بر عقلش غلبه كند از حيوانات پستتر خواهد بود"،(6).
اگر عقل انسان بر شهواتش غلبه كند به همه اين نيازها پاسخ مناسب ميدهد. انسان با عقل و فطرت خود بخشي از اين پاسخهاي صحيح و راههاي اعتدال ارضاي تمايلات خود را ميشناسد، اما هيچگاه بينياز از هدايت الهي نبوده است. دين- به عنوان هدايت الهي- راه صحيح تكامل را به انسان آموزش ميدهد. لذا تسليم در برابر خدا و پيروي از هدايتهاي ديني يقيناً ميتواند انسان را در همه زواياي وجوديش به كمال برساند. پيروي كامل از خدا، كه همان بندگي است، در قرآن به عنوان هدف آفرينش انسان معرفي شده است. وَ ما خَلَقْتُ اَلْجِنَّ وَ اَلْإِنْسَ إِلاَّ لِيَعْبُدُونِ و جن و انس را جز براي بندگي نيافريدم"،(7).
چهارم: بندگي خدا كه به عنوان هدف آفرينش انسان معرفي شده است هدف مياني و راه رسيدن به هدف نهايي است. هدف نهايي آفرينش انسان بازگشت به سوي خدا و لقاء الله است. إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ،(8) لكن در ملاقات با خدا برخي با جلوه رحمانيت او ملاقات ميكنند و برخي با مظهر عدالت او: يا أَيُّهَا اَلْإِنْسانُ إِنَّكَ كادِحٌ إِلي رَبِّكَ كَدْحاً فَمُلاقِيهِ* فَأَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتابَهُ بِيَمِينِهِ* فَسَوْفَ يُحاسَبُ حِساباً يَسِيراً. و أَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتابَهُ وَراءَ ظَهْرِهِ* فَسَوْفَ يَدْعُوا ثُبُوراً اي انسان، حقا كه تو به سوي پروردگار خود به سختي در تلاشي، و او را ملاقات خواهي كرد. اما كسي كه نامهاش به دست راستش داده شود. به زودياش حسابي بس آسان كنند. و اما كسي كه نامهاش از پشت سر به او داده شود. زودا كه هلاك خويش خواهد"،(9).
پنجم: حال كه معلوم شد هدف از زندگي انسان بازگشت به سوي خدا و لقاء الله است و راه و طريق آن بندگي او است بايد دانست كه از يك سو فرصت اندك است و راه بسي سخت و دشوار. پس بايد در كسب معرفت و تحصيل فضائل اخلاقي و اطاعت و بندگي تمام تلاش را مبذول داشت. از سوي ديگر از لغزشها و خطاها نااميد نشد كه خداي رحمان بخشنده و مهربان است و راه توبه را تا آخرين لحظات براي انسان بازگذاشته است.
ششم: در كنار عزم و اراده و تلاش در راه بندگي خدا بايد از امدادهاي غيبي نيز بهره جست و از دعا و توسل به مقربان درگاه الهي غافل نشد. دعا و مناجات و درخواست خدا، هم خود به عنوان يك عمل و عبادت باعث كمال نفس ميشود، و هم اجابت آن توفيق افزونتري را براي انسان در پي دارد.
3.(نهجالبلاغه، نامه 55: "فانّ الله سبحانه قد جعل الدنيا لما بعدها و ابتلي فيها اهلها ليعلم اليهم احسن عملاً")