پرسش:
چرا در موقع مشكلات، به خداوند مراجعه مىكنيم و ازاو كمك مىخواهيم؟
پاسخ:
با سلام و عرض ادب و احترام
حقيقت اين است كه ما هميشه به خداوند محتاج هستيم و در مواقع خطر محتاجتر.در پاسخى كه درباره فطرت بود نوشتم كه حس خداجويى و خداپرستى در درون همه انسانها وجود دارد و انسان در درون جان خود، تنها تكيه گاه مطمئن خودش را اللّه «مىداند». در مواقع عادى، اين احساس گاهى كم رنگتر مىشود و غبار غفلت و گناه بر گوش دل انسان مىنشيند و انسان نمىتواند صداى دلانگيز «فطرت» را بشنود، ولى در مواقع خطر و احتياج كه غفلتها به هشيارى تبديل مىشود، پردهها كنار مىرود و آدمى با صداى بلند نداى فطرت را مىشنود كه او را به سوى خدا مىكشاند. در چنين مواقعى، فطرت انسان گواهى مىدهد كه قدرتى مافوق همه قدرتها وجود دارد، كه تنها او مىتواند مشكل پيش آمده را بر طرف كند.
خدا خود در اين باره مىفرمايد:
و هنگامى كه به انسان زيان[و ناراحتى] برسد ما را [در همه حال]درحالى كه به پهلو خوابيده، يا نشسته، يا ايستاده است مىخواند، اما هنگامى كه ناراحتى او را برطرف ساختيم، چنان مىرود كه گويى هرگز ما را براى برطرف كردن مشكلى كه به او رسيده نخوانده است. براى اسراف كاران اعمالشان اين گونه زينت داده شده.
ما مثل كودكان شيرخوارى هستيم كه تنها در زمانى كهگرسنه است، گريه مىكند و مادرش را مىطلبد، ولى وقتى مادرش به او شير داد، ديگر مادر را فراموش مىكند و به خواب عميقى فرو مىرود. ولى مؤمنان حقيقى، هميشه خدا را مىخوانند، چون مىدانند هميشه به خدا نيازمند هستند.