پرسش:
سلام حاج آقا و تشکر از جواب هاتون به سوالات ما.
راستش من یه رفیق دارم که خیلی دوستش دارم البته جنس مخالفم نیست و در روز با هم خیلی هستیم و هر دومون به هم وابسته شدیم طوری که طاقت دوری یک روز بیشتر رو هم نداریم.بعضی ها میگند کار درستی نیست.خواستم نظر شما رو به عنوان یه کارشناس دینی بدونم.با تشکر
پاسخ:
با سلام به شما پرسشگر عزيز! ممنونم از لطف شما
خدمت شما عرض کنم حقيقت اين است که تا انسان خودش از خطرات يک کار افراطی آگاه نباشد و آن کار را به صلاح خود بداند نمی توان او را از آن کار منصرف نمود.پس ابتدا لازم است شما مطالبی را که عرض میکنم خوب مطالعه کنید تا به يکسری واقعيات پی ببرید و بعد در قدم بعدی تصميم بر ترک اينگونه روابط افراطی بگيرد.
قبل از ارائه راهکارها بايد اصل مسأله را ريشه يابي کنيم و علل اينگونه رفتارها را کشف کنيم و سپس حد و حدود آن را با توجه به مسائل شرعي و يافته هاي روان شناختي مشخص کنيم. بدون ترديد انسان داراي يک سلسله نيازهاي مادي و غيرمادي است و رشد و کمال او نيز در گرو ارضاي صحيح و به موقع اين نيازهاست.
يکي از مهمترين نيازهاي انسان، نيازهاي عاطفي است. انسان از بدو تولد تا پايان عمر بايد عواطفش ارضا شود و الا دچار مشکل مي شود. نياز به محبت ورزيدن به ديگران و مورد محبت ديگران واقع شدن دقيقا يک نياز عاطفي است. اين نياز در طي مراحل مختلف رشد و در مراحل گوناگون زندگي شکل هاي مختلفي پيدا مي کند و در هر دوره اي به گونه اي متناسب با آن زمان بايد ارضا شود. در دوره نوزادي از طريق والدين به خصوص مادر با بوسيدن نوزاد، در آغوش گرفتن او و نگاه هاي محبت آميز مادر به او و با چسباندن او به خود نياز کودک ارضا مي شود. در اين دوره تأمين نيازهاي عاطفي کودک به اندازه نيازهاي فيزيولوژيکي مانند آب و غذا و پوشاک براي رشد نوزاد ضرورت دارد. در دوره کودکي تأمين اين نياز توسط اعضاي خانواده و همه کساني که به نحوي با کودک ارتباط دارند تأمين مي شود. در دوره نوجواني از طريق دوستان و گروه همسالان و در دوره جواني از طريق دوستان، خويشاوندان و همسر به اين نياز پاسخ داده مي شود. روان شناسان علت وابستگي انسانها را به يکديگر همين نيازهاي عاطفي مي دانند. اگر اين نيازها از همان اول به طور صحيح و به موقع تأمين شود نوزاد، کودک و نوجوان وابستگي ايمن پيدا مي کند و الا وابستگي ناايمن و مرضي در او شکل مي گيرد يعني در عين حال که به ديگران وابسته است ولي احساس امنيت کافي نيز نمي کند و مستعد انواع اختلالات رواني مانند بيماري هاي اضطرابي، افسردگي و... مي شود و دير يا زود به دامن يکي از اين بيماري هاي رواني فرو مي غلتند.
گفتني است اساس و پايه دوستي ها در سن نوجواني و جواني که با جذبه و شور زيادي همراه است، غالبا بر مبناي عواطف و احساسات شکل مي گيرد و نه بر اساس منطق و عقل. مقدمه اين دوستي ممکن است جاذبيت يک فرد از نظر ظاهري يا شخصيتي يا پاره اي از صفات اخلاقي باشد که او را براي فرد ديگر دوستداشتني مي سازد که توانسته در روح و روان او تأثير عميقي بگذارد و خلأ عاطفي اش را به وسيله آن پر کند. ماهيت اين دوستي گرچه در ابتدا دوستانه، پاک و بي شائبه است، ولي امکان آلوده شدن آن به مسايل ديگر وجود دارد. زماني که اين علاقه به اوج خود مي رسد، آنها را دچار سرگرداني مي کند که اکنون چه بايد بکنند. اين سرگرداني ممکن است با بعضي آثار مخرب ديگري همراه شود.
روانشناسان معتقدند احساس تعلق و وابستگي به ديگران از اساسي ترين نيازهاي فردي است و بر رشد رواني جسمي و اجتماعي فرد تأثير مي گذارد. در واقع دوستان براي فرد تكيه گاهي هستند كه به او احساس امنيت مي دهند. همسالان حكم درمانگران قابل اعتماد و سرمشقهاي رفتاري را براي يكديگر دارند. اين كنشهاي متقابل با دوستان باعث مي شود كه آنها احساسات و عقايد يكديگر را هر چه بيشتر درك كنند و در برابر آن حساس باشند. (ر.ك ماسن و ديگران، رشد و شخصيت كودك، ص 506)
مرحله اجرائي، مرحله اي است كه جوان مي خواهد بهترين و ارزشمند ترين چيزي كه دارد به دوست صميمي خود هديه كند و اين يكي از ويژگي هاي مهم اين مرحله است كه اريكسون يكي از روانشناسان غرب، آن را مرحله صميمت نام گذاري كرده است. جوان تمام هم و غم اش و فكر و انديشه اش ، دوستي است كه براي او ارزش و اهميت قائل است به همين جهت است كه روابط دوستانه اش بسيار زياد است. بنابراين چنين حالتي در اين دوران چندان غيرطبيعي نيست.
لازم به ذکر است جواناني که از روحيه عاطفي بيشتري برخوردارند و اجتماعي تر و خونگرم هستند تحت تأثير احساسات و عواطف ديگران بيشتر واقع مي شوند.
علاقه و وابستگى به دوستان تا وقتى كه موجب اخلال در برنامه زندگى و كارى انسان، مزاحمت با حقوق والدين، مشغوليت ذهن و ضعف اراده و عدم اعتماد به نفس و ضعف ايمان نگردد اشكالى ندارد، بلكه اگر در راستاى اصلاح و قوّت بخشيدن به اين امور باشد بسيار خوب و مفيد خواهد بود، البته بهترين سياست در اين مسائل، ميانهروى است و زيادهروى و افراط در آن موجب به وجود آمدن مشكلات ذكر شده خواهد گشت، در نتيجه اگر بخواهيد در اين مسأله در حد اعتدال رفتار نماييد درباره مشكلات آن فكر كنيد و سعى كنيد خود را قانع كنيد كه افراط در اين زمينه به ضرر روح و سلامت روان شما است. علاوه بر اين كه افراط در اين گونه دوستىها گاهى اثر عكس مىگذارد و روابط دوست با انسان به جاى گرمى به سردى مى گرايد. زيرا افراط شما موجب به وجود آمدن توقع زيادتان مىگردد و ممكن است او نتواند در حدّ توقّعتان شما را راضى نمايد.
علت ديگر دوستی های افراطی نياز جنسي است که هم پايه هاي زيستي دارد و هم جنبه رواني، لذا ميل به جنس مخالف شدت پيدا مي کند و گاهي اوقات نيز به دلايل گوناگوني ممکن است در قالب همجنس خواهي ظاهر شود. بنابراين علت اين وابستگي ها در واقع نيازهايي است که انسان دارد اما سؤال اينجاست که اگر علت آنها نيازهاي واقعي زيستي و روان شناختي است چرا تبديل به اختلال رفتاري و انحراف مي شود؟ علل اين انحرافات رفتاري بسيار زياد است و هر فردي ممکن است به دلايل خاصي دچار اين انحرافات شود.
گاهي خانواده ها وظيفه خود را به دليل عدم آگاهي يا اهمال کاري درست انجام نداده اند، گاهي اوقات دوستان ناباب، گاهي رسانه هاي جمعي و تبليغات فرهنگي و الگوسازي هاي غلط، تقليدهاي کورکورانه، بالا رفتن سن ازدواج، اختلاط دختر و پسر در دانشگاه ها، نداشتن الگوهاي مطلوب، جهل و ناآگاهي از پيامد انحرافات رفتاري، افراط و تفريط ها، ضعف ايمان و بي توجهي به آموزه هاي ديني، کم رنگ شدن ارزش هاي اخلاقي و معنوي و ده ها عامل ديگر مي توان برشمرد که مي توانند علل اين مشکلات رفتاري بين نوجوانان و جوانان باشند. اما از نظر شرعي حکم اين وابستگي ها چيست و حد و حدود آن چه مقدار است؟
از نظر شرعي دوستي با جنس موافق و محبت ورزيدن به يکديگر اشکالي ندارد اما اگر تبديل به لذات شهوي و جنسي شود در هر مرتبه اي که باشد اعم از نگاه کردن، بوسيدن و تماس بدني، همه حرام است و بايد به جوانان تذکر داده شود تا حدود شرعي را در اينگونه ارتباطات دوستانه مراعات کنند .
براي پيشگيري بايد قبل از اين که اينگونه وابستگي ها به انحراف جنسي و رفتاري تبديل شود نکات زير را رعايت نمود:
- از نگاه هاي تند و خيره شدن به اندام يکديگر خودداري گردد زيرا همجنس بودن مجوزي براي نگاه هاي شهوت آلود نيست.
- در محيط هايي كه با هم هستند حتي الامکان بايد از پوشش مناسب استفاده کرد و از نيمه عريان شدن در مقابل ديگران اجتناب کرد.
- اجتناب از خوابيدن کنار هم و زير يک پتو.
- اجتناب از گفتگوها درباره مسائل جنسي.
همچنين تذکر اين نکته ضروري است که افراط در اينگونه وابستگي ها به زندگي آينده آنها به صورت جدي آسيب مي رساند زيرا با هزينه کردن عواطف بيش از حد معمول با دوستان، باعث مي شود در آينده نتوانند روابط عاطفي وجنسي مطلوبي با همسر خود داشته باشند زيرا هر انساني داراي يک منبع محدودي از انرژي رواني است و همين طور که توانايي جسماني او محدود است انرژي هاي رواني او نيز محدود است بنابراين بايد اين انرژي ها را به موقع، به تدريج و با احتياط هزينه کرد.
يکي ديگر از آسيب هاي خطرناک وابستگي هاي افراطي، ضعيف شدن اراده و محدود شدن قدرت انتخاب است زيرا افراد وابسته در تصميم گيري هاي خود نيز به ديگران وابسته مي شوند و نمي توانند به موقع و به نحو صحيح تصميم بگيرند.هميشه موفق باشيد!
براي اينكه بتوانيد در ارتباط دوستانه خود جانب اعتدال را رعايت كنيد علاوه بر رفتارهاي صحيحي كه داشتيد، لازم است:
- ارتباط صميمانه خود را محدود به طرف مقابل نكنيد و سعي كنيد با ساير اطرافيان و همكلاسي هاي هم جنس خود نيز روابط صميمانه داشته باشيد.
- به ياد داشته باشيد هدف اصلي شما از ورود به دانشگاه تحصيل علم مي باشد؛ بنابراين سعي كنيد با برنامه ريزي دقيق براي رسيدن به اين هدف تلاش كنيد.
- انسان در روابط خود با ديگران نبايد به گونه اي رفتار كند كه ارتباط او با ديگران موجب زحمت و آسيب رساندن به ساير فعاليت هاي خود و طرف مقابل شود؛ بلكه در تمام روابط خود با ديگران حتي نزديك ترين افراد به خود بايد جانب اعتدال را رعايت كند.
- رابطه عاطفي خودتان با خانواده مخصوصاً با پدر و مادرتان را تقويت كنيد.
- اگر برايتان مقدور است زود به زود به منزل سر بزنيد و ديدار داشته باشيد.
- هنگامي كه فكرتان مشغول است با خانواده تماس بگيريد و مخصوصاً با مادرتان صحبت كنيد.
- براي سعادت و پيشرفت ايشان و خودتان و همه دانشجويان و جوانان عزيز دعا كنيد.
- براي شبانه روز خود برنامه دقيق و مشخصي داشته باشيد . از بيكاري اجتناب كنيد و اوقات خود را بيهوده نگذرانيد. در اين برنامه ريزي خود، زماني را براي همراهي با ايشان (و در صورت امكان با حضور ديگران) در نظر داشته باشيد و سعي نماييد در غير اين زمان از ارتباط با ايشان يا فكر كردن در مورد ايشان خودداري نماييد.
- سعي كنيد رابطه دوستتان با خانواده اش را تقويت كنيد. از او بخواهيد كه بيشتر از قبل به ديدار خانواده برود. رابطه او با مادرش را مورد تأكيد قرار دهيد.
- با تفكر در مورد نتايج و عواقب افراط و وابستگي بين شماها، رابطه خودتان با ايشان را معتدل كنيد تا هر دو روي پاي خود بايستيد و به كارها و فعاليتهاي ديگر خود به خوبي برسيد.
- قدرت تمركز خود را تقويت كرده و سعي كنيد افكار مزاحم را از خود دور كنيد.
موفق باشید