پرسش:
طبق روایات چه چیزی برای تمدد اعصاب و آرامش روانی کسی که عصبی است توصیه شده است؟
پاسخ:
با سلام و ادب
راهکارهاى ایجاد آرامش در زندگى فردى و اجتماعی از منظر روایات:
در ایجاد آرامش و سکون و طمأنینه، عوامل بسیارى دخالت دارند که به موارد عمده آن اشاره مىشود:
1. صبر: صبردر لغت، بازداشتن نفس ـ به سبب رسیدن مکروهى به آن ـ از جزع و فزع است.[1] صبر موجب غم زدایى و آرامش روان است، چنانکه امیرمؤمنان على (ع)مى فرماید: "با اراده هاى صبورانه و حسن یقین، غم هاى وارد بر خود را دورساز".[2]
مؤمن با اعتقاد به ثواب و پاداش الهى براىصبر کردن، با صبورى غم و اندوه را از خود مىزداید و آرام مى گیرد؛ چرا که اعتقاد دارد: "مانا صابران اجر و پاداش خود را بى حساب دریافت مى کنند".[3]
درمرتبه بالاتر، مؤمن بر این باور است که رحمت الاهى شامل او شده است. از اینرو،دلیلى بر غمگین بودن نمىبیند؛ چه اینکه خداوند متعال مىفرماید: "و بشارت بده به استقامتکنندگان که هرگاهمصیبتى به آنها رسد، مىگویند: ما از آن خدا هستیم و به سوى اوبازمىگردیم. اینها همانها هستند که الطاف و رحمت خدا شامل حالشان شده وآنها هستند هدایت یافتگان".[4]
2. دعا و نیایش: دعا همچون باران بهارى است که سرزمین دلها را سیراب مىکند و آرامش روانی را بر شاخ سارروح و جان آدمى ظاهر مى سازد و اعصاب آدمی را تسکین می دهد.انسان در دعا، با خداى خود مناجات مى کند واز مشکلاتى که در زندگی او را نگران کرده، به او پناه مىبرد. بى تردید، بابازگوکردن مشکلات، حالت آرامش روانى به انسان دست مى دهد و از تشویش خاطررهایى مىیابد.
یکى از روانشناسان مى گوید: "امروزه یکى ازعلوم، یعنى روانپزشکى، همان چیزهایى را تعلیم مى دهد که پیامبران تعلیم مى دادند؛ چرا؟ به علت این که پزشکان در زمینه روان شناسی دریافته اند که دعا و نماز وداشتن یک ایمان محکم به دین، نگرانى و تشویش و هیجان و ترس را، که موجباکثر ناراحتى هاى ما است، برطرف مىسازد".[5]
دعابه درگاه الاهى منشأ آرامش روح و روان مى شود و درد و غم را از انسان زایل مى سازد و انسان احساس مى کند یک پناهگاه قوى و محکم دارد که حامى وپشتیبان او است. امام صادق (ع) مىفرماید: "پدرم، امام باقر(ع) هر وقت امرى او را محزون مى کرد، زنان و کودکان را جمع مى نمودند، پس دعا مى کردند".[6]
3.نماز: خداوندمتعال در قرآن کریم، درمان تمام نگرانى ها و اضطرابها را یاد و ذکر خدامعرفى مىکند و آرامشدهنده قلبها را "توجه به خدا" و یاد او معرفىمىنماید، آن جا که مىفرماید: "بدانید و آگاه باشید که یاد خدا و ذکر او باعث آرامش دلهاست".[7]
یکى از مصادیق کامل ذکر خدا "نماز" است و خداوند متعال فلسفه نماز را ظهور یادخدا در دلها بیان کرده است: "نماز رابه خاطر ذکر من و یاد من بپا دار".[8]
کسى که دلش با یاد خدا مطمئن و محکم است، آرامش روحى و روانى دارد و هیچ هراسى از غیر خدا ندارد و امیدوار و آرام است؛ چون متّکى به قدرت و عظمت الاهى است و انوار الاهى در درونش رسوخ کرده و یاد خدا عامل طمأنینه او شده است. خدای متعالدر سوره معارج آیه 20 درباره اسرار نماز مى فرماید: "طبع انسان در برابرشداید جزع مى کند و اگر خیرى به او رسید، سعى مى کند انحصارطلب باشد و به دیگران ندهد و اگر رنج و شرّى به او برسد، جزع و بى تابى مى کند، صبر رااز دست مى دهد؛ و اگر خیرى به او برسد، از دیگران منع مىکند، مگرنمازگزاران؛ اینها طبیعت را کوبیدهاند و فطرت را احیا کردهاند و خاصیت نماز احیاى فطرت است".[9] از اینرو، نماز و یاد خدا است که احیاگر دل و درون است و باعث رفع نگرانى ها و اضطرابها مىشود و باعث آرامش انسان مى گردد.
4 .توبه: احساس گناه مایه خستگى روح است. این احساس باعث سرخوردگى در زندگى مى شود. گناهکار احساس پوچى و از دست دادن انگیزه ادامه حیات کرده و مضطرب و نگران است. حضرت على (ع) مىفرماید: "چه بد قلادهاى است قلاده گناهان".[10]
احساس گناه، فکر را دایم به خود مشغول مى دارد. گناهکار همیشه به این فکر استکه چگونه خود را از این قلاده رهایى بخشد. این فکر او را مضطرب مى سازد و آرامش را از او سلبمىنماید. "توبه" یکى از بهترین راههاى آزادى ازچنگال احساس گناه است؛ چرا که سبب آمرزش گناه و تقویت امید انسان به رضایت الاهى و بازگشت به سوى خداوند متعال است و به همین سبب، موجب کاهش شدت اضطراب مى گردد.[11]
راه های کنترل اعصاب:
اگر کسی اعصاب خود را کنترل کند، دیگر خشمگین و عصبانی نمی شود، که از آن در آیات و روایات به "کظم غیظ" تعبیر شده است. خداوند متعال یکی از مهم ترین ویژگی های انسان های الاهی و پارسا پیشه را کظم غیظ و عفو از مردم می شمارد و می فرماید: "مؤمنان درهنگام عصبانیت خشم خود را فرو می برند و از خطای مردم در می گذرند و خدا نیکوکاران را دوست دارد".[12]
"کظم"، در لغت به معنای بستن سر مشکی است که از آبپر شده باشد و به طور کنایه در مورد کسانی که از خشم و غضب پر می شوند، ولیاز اعمال آن خودداری می نمایند، به کار می رود.
"غیظ"، به معنای شدت غضب و حالت برافروختگی و هیجان فوق العاده روحی است، که بعد از مشاهده ناملایمات به انسان دست می دهد.
حالت خشم و غضب از خطرناک ترین حالات انسان است و اگر جلوی آن رها شود، در شکلیک نوع جنون و دیوانگی و از دست دادن هر نوع کنترل اعصاب خودنمایی می کند و بسیارى از جنایات و تصمیم هاى خطرناکى که انسان یک عمر باید کفاره و جریمه آن را بپردازد در چنین حالى انجام مىشود، و لذا در آیه فوق دومین صفت برجسته پرهیزکاران را فرو بردن خشم معرفى کرده است.[13]
در قرآن و روایات،هرگز اصل خشم تخطئه نمی شود و خشم های مقدس ستوده می شود. اساساً خشم مقدس یکی از صفات الاهی است که نام های قهار و جبّار حضرتش به آن اشارهدارد. خشمگین شدن و عصبانی شدن اگر متعادل و در راه حق باشد، نه تنها ناپسند نیست، بلکه پسندیده و مورد رضای حق هم خواهد بود.
در سیره رسول خدا (ص) به نقل از امیر مؤمنان (ع) آمده است که: آن حضرت برای امور دنیا هرگز عصبانی نمی شد؛ اما هرگاه برای حق غضبناک می شد، احدیرا نمی شناخت و خشم پیامبر آرام نمی شد تا این که حق را یاری کند.[14]
یک انسان با تقوا فقط در راه حق و به خاطر پایمال شدنحقوق الاهی و حقوق مردم خشمگین می شود و در این مورد هم از مرز ایمان وحدود الاهی خارج نمی شود.
قرآن خشم ها و عصبانیت های بی مورد را بهدوران جاهلیت نسبت داده و سکون و آرامش را در هنگام خشم ویژه رسول خدا (ص)و مؤمنان می داند و خاطرنشان می کند که این آرامش هم یک موهبت الاهی است؛همچنان که خشم و تعصبات جاهلی را ره آورد افکار نادرست و عملکرد غلط کافران قلمداد می کند و می فرماید:به خاطر بیاورید (هنگامی را کهکافران در دل های خود خشم و نخوت جاهلیت داشتند و در مقابل) خداوند آرامشو سکینه خود را برفرستاده خویش ومؤمنان نازل فرمود".[15]
خداونددر این آیه به ما می آموزد که فرهنگ جاهلیت «حمیت»، «تعصب»، «غضب» و خشم جاهلی است؛ ولی فرهنگ اسلام «سکینه»، «آرامش» و «تسلط بر نفس» است.
اگر کسی تسلط بر اعصاب و غضب خود داشته باشد، کم کم این عصبانیت مهار می شود. علاوه بر موارد ذکر شده، برای معالجه غضب و عصبانیت موارد زیر بهترین درمان است:
الف. برای معالجه غضب و عصبانیت، قبل از هر چیز باید متوجه باشیم که شیطان بر ما مسلط شده است، لذا باید به خدا پناه برد. وقتیکه در حضور امام باقر (ع) سخن از غضب به میان آمد، حضرت فرمود: "مانا که مرد خشمگین می شود و تا خود را داخل آتش نکند (و به گناهی دست نیالاید)آرامش نمی یابد و خشمش فرو ننشیند. پس برای این که در هنگام خشم به کارهایناشایست اقدام نکنید، هرگاه شخصی خشمگین شد اگر ایستاده است فوراً بنشیند تا پلیدی و وسوسه شیطان از او دور شود و هرگاه به خویشاوندش غضب کند، بهنزد او برود و بدنش را مس کند؛ چرا که خویشاوند اگر مس شود، آرامش یابد".[16]
ب. وضو گرفتن با آب سرد: حضرت نبی اکرم (ص) می فرماید: "نگامی که یکی از شما غضب می کند وضو بگیرد و غسل کند؛ زیرا غضب از آتش است".[17]
ج. تفکر در احادیثی که در مدح کظم غیظ و عفو و بردباری و تحمل وارد شده است. مانند این روایت که، حضرت پیامبر اسلام (ص) می فرماید: "رکس غضبش را نگه دارد، خدا او را از عذابش حفظ می کند".[18]
د. اسبابی که باعث خشم و عصبانیت می شود، از خود دور کند؛ مثل: دشمنی کردن با کسی، حرص، غرور، تکبر و... .[19]
منابع:
[1]. لسان العرب، مادة صبر؛ نراقی، ملا احمد، معراج السعادة، ص 613 و 614، انتشارات جاویدان.
[2]. مجلسى، محمدباقر، بحارالانوار، ج 74، ص211 ، بیروت، دار احیاء التراث العربى.
[3]. زمر، 10.
[4]. بقره، 155 و 156.
[5]. مکارم شیرازى، ناصر، تفسیر نمونه، ج 1، ص 642 ، تهران، دار الکتب الاسلامیه، 1363شمسی.
[6]. قمى، شیخ عباس، سفینةالبحار، ج 1، ص 447، از منشورات کتاب فروشی سنائی.
[7]. رعد، 28.
[8]. طه، 114.
[9]. جوادى آملى، عبدالله، اسرار عبادات، ص 41.
[10]. تمیمى آمدى، عبد الواحد بن محمد، غررالحکم، ص 185، تهران، دانشگاه تهران، 1373شمسی.
[11]. نجاتى، محمد عثمان، قرآن و روانشناسى، ص 376، مشهد، آستان قدس رضوى، 1373شمسی.
[12]. آل عمران، 134.
[13]. تفسیر نمونه، ج 3، ص 97.
[14]. بحارالأنوار، ج 16، ص 149؛ نراقی، ملا احمد، معراج السعادة، ص 236، مؤسسه انتشارات هجرت، چاپخانه سرور، چاپ هشتم، 1381.
[15]. فتح،26.
[16]. کلینی، محمد بن یعقوب،الکافی، باب الغضب، ج 2، ص 302.
[17]. الحکم الزاهرة (با ترجمه انصارى)، ص 586؛ شبّر، سید عبدالله، اخلاق، مترجم محمدرضا جباران، ص 250، مؤسسه انتشارات هجرت، چاپخانه سرور، چاپ دوازدهم، 1386.
[18]. بحارالأنوار، ج 70 ، ص 280؛ اخلاق، ص 251.
[19]. معراج السعادة، ص 238.