پرسش:
رضا خسروی : با سلام خدمت شما..بنده به دلیل وظیفه ای که بر دوشم احساس کردم وارد گروهی در فیس بوک شدم به نام احمد الحسن الیمانی ...
اینا یه سری شبهه دارن میندازن که احمد الحسن الیمانی مورد ادعای خودشون رو جای یمانی آخرالزمان و ماقبل ظهور جا ردند....در یکی از بحث هایی که با اینا داشتیم اینا به من گفتن که یه حدیث با سند معتبر بدین که سید خراسانی رو ثابت کرده باشه که قبل از ظهور به مقابله با لشگر سفیانی میاد....من این درخواست رو حاللا از شما دارم که کمکم کنید تا مقابل اینا وایسم چون اگه این حدیث رو بدم اونا از موضع خودشون عقب میکشن...ممنون..یاعلی
پاسخ:
با سلام و عرض ادب خدمت شما و تشکر از حضورتون.
بله با این گروه آشنا هستم و شبهات و مطالب دروغشان را دیدم که دنبال طرفدار هستند و ادعاهای کاذبی دارند و متاسفانه بعضی افراد هم فریب خوردند.اینها متاسفانه چون دنبال فریب هستند و به عبارتی دکان باز کردند لذا هر حدیثی هم که ذکر کنید نمی پذیرند و یک ایرادی می گیرند.اما بنده به اختصار چند روایت و نکته در این زمینه عرض میکنم.
خدمت شما عارضم که روایات مربوط به خراسانی كه از طریق اهل سنت و همچنین در منابع متأخر شیعه وارد شده است به روشنی دلالت دارد بر این كه آن شخصیت از ذریه امام حسن مجتبی ـ علیه السلام ـ یا امام حسین ـ علیه السلام ـ است و از او به عنوان هاشمی خراسانی یاد شده است و صفات جسمی وی را كه دارای صورت نورانی است و خال برگونه راست و یا دست راست دارد بیان كرده اند.
قیام سید خراسانی یكی از علائم و نشانه های ظهور مهدی موعود (عج) معرفی شده است و روایات زیادی در این زمینه نظیر روایت ذیل وجود دارد. در مجموع از روایات چنین استفاده می شود كه قیام سید خراسانی از مشرق زمین آغاز و به سوی عراق به پیش می رود. فرماندهی نظامی این سپاه را مردی بنام شعیب بن صالح به عهده دارد و نبرد سختی بین سپاه خراسانی و سفیانی در می گیرد و خراسانی فاتح میدان خواهد بود و سرانجام نیز با امام زمان ـ علیه السلام ـ بیعت می كند.(1)
اما نسب و سایر خصوصیات سید خراسانی در هاله ای از ابهام قرار دارد به این بیان كه نه از روایات یك تصویر مشخصی در این زمینه به دست می آید و نه پژوهشگران و محققین اتفاق نظر دارند
جابر از امام باقر (ع)روايت مي كند: يخرج شاب من بني هاشم بكفه اليمني و باتي من خراسان برايات سود بين يديه شعيب بن صالح يقاتل اصحاب السفياني فيهز مهم.
جواني از بني هاشم (سيد) از خراسان با پرچم هاي سياه قيام مي كندكه در كف دست راست او خالي(علامتي)است و پيشاپيش او مردي بنام شعيب بن صالح است كه با لشكريان سفياني مي جنگد و آنها را شكست مي دهد.(2)
از عمار یاسر نقل شده است: «از خراسان سپاهي حركت ميكند كه كمربندهاي سياه و پيراهن سفيد پوشيدهاند، جزو پيشقراولان سپاه، فرماندهاي است به نام شعيب بن صالح... آنان سپاهيان سفياني را شكست داده، گريزان ميكنند و در بيتالمقدّس فرود ميآيند و زمينة ظهور حضرت مهدي(ع) را پايهريزي ميكنند».(3)
امام صادق فرمود : خروج الثلاثة الخراساني و السفياني و اليماني في سنة واحدة في شهر واحد في يوم واحد ، و ليس فيها راية بأهدى من راية اليماني يهدي إلى الحق ؛(4)
سفياني و يماني و خراساني در يک روز و يک ماه و در سال ظهور مي کنند . پرچمي از پرچم يماني به هدايت نزديک تر نيست.
امام باقر : تنزل الرايات السود التي تخرج من خراسان إلى الكوفة فإذا ظهر المهدي بعث إليه بالبيعة؛ (5)
پرچم هاي سياه که از خراسان خروج کرده اند، به کوفه وارد مي شوند و با ظهور مهدي بيعت خود با او را اعلام مي نمايند.
پرچم هاي سياهي از خراسان به اهتراز در مي آيد كه چيزي نمي تواند از پيشروي آنها جلوگيري به عمل آورد تا در بيت المقدس فرود آيد و استقرار يابد (6)
هنگامی که پرچم های سیاه از خراسان به راه افتاد به سویش بشتابید ولو با سینه خیز رفتن بر روی برفها باشد ، که صاحبان آن پرچم ها طرفداران حق هستند ، آنها حق را مطالبه می کنند ولی به آنها داده نمی شود ، نبرد می کنند و پیروز می شوند ، آنچه می خواستند به آنها داده نمی شود ، نبرد می کنند و پیروز می شوند آنچه می خواستند به آنها داده می شود ولی آنها دیگر نمی پذیرند ، گویی با چشم خود می بینم که شمشیرها را حمایل کرده اند ، و پیش می تازند تا پرچم ها را به مهدی(ع) تسلیم کنند ، آگاه باش که آنها یاران مهدی اند و زمینه سلطنت جهانی او را فراهم می سازند ، دلهای آنها چون قطعات آهن است ، هنگامی که پرچم های سیاه را مشاهده کردید که از سوی مشرق به حرکت درآمده فارسیان را گرامی بدارید که دولت ما در میان آنها می باشد.(7)
براي اطلاع بيش تر از احاديث به بحار الانوار ،ج52 و عصر الظهور، شيخ علي كوراني عاملي ، ص 238 - 245 مراجعه کنيد.
موفق باشید.
منابع:
1. بحارالانوار، ج 53، ص 15 و نیز علی كورانی، عصر ظهور، سازمان تبلیغات چاپ دوم، 1379. ترجمه عباس جلالی، ص 247.
2. ملاحم ابن طاوس، ص 77; عقد الدرر، ص 128، باب 5.
3. ابن حماد، همان، ص 84 و عقد الدرر، ص 125.
4. بحار الأنوار ،مجلسي ، ج 52 ، ص 210.
5. بحار الأنوار ،مجلسي ، ج 52 ، ص 217.
6. ملاحم و الفت ص 43 - روزگار رهاتي ص 1036.
7. غیبت شیخ طوسی ص ۲۶۲.