پرسش:
عبدالرحمن: نمی دونم تو می تونی جواب منو بدید یا نه، هر جا رفتم این سوال رو پرسیدم جواب درست ندادن
فَكَتَبَ إِلَيْهِ أَبُو الْحَسَنِ ع فَهِمْتُ مَا ذَكَرْتَ مِنَ الِاخْتِلَافِ فِي الْوُضُوءِ وَ الَّذِي آمُرُكَ بِهِ فِي ذَلِكَ أَنْ تَتَمَضْمَضَ ثَلَاثاً وَ تَسْتَنْشِقَ ثَلَاثاً وَ تَغْسِلَ وَجْهَكَ ثَلَاثاً وَ تُخَلِّلَ شَعْرَ لِحْيَتِكَ وَ تَمْسَحَ رَأْسَكَ كُلَّهُ وَ تَمْسَحَ ظَاهِرَ أُذُنَيْكَ وَ بَاطِنَهُمَا وَ تَغْسِلَ رِجْلَيْكَ إِلَى الْكَعْبَيْنِ ثَلَاثاً وَ لَا تُخَالِفَ ذَلِك بحارالانوار جلد 48 صفحه 38
« حضرت نامه بدين مضمون مرقوم فرمود اختلافى را كه نوشته بودى اطلاع يافتم و اكنون دستور العمل تو بدين كيفيت است كه سه مرتبه مضمضه و سه مرتبه استنشاق مىنمائى و سه دفعه صورتت را ميشوئى و آب ميان موى ريش خود ميرسانى و دست را از انگشتان تا مرفقين ميشوئى و همه سرت را مسح ميكنى و ظاهر دو گوش و باطن آنها را نيز دست ميكشى و پاهايت را سه مرتبه تا كعبين ميشوئى و از اين دستور العمل تجاوز نميكنى. » پس شما شيعيان چه ميگوييد كه بايد سر و پا را مسح كنيم در حالي كه امام خودتان چيز ديگري مي گويد ؛ حال فهميديد چقدر دروغگوييد، همه چيزتان همين گونه است ...
پاسخ:
با سلام و ادب خدمت شما
ای کاش ادب در بحث رو دعایت میکردید و یک سلام خشکی رو می دادید.
من نمیدونم شما این سوال رو تا حالا کجاها پرسیدید که نتونستند جواب بدند چون سوال بسیار ساده و پیش و پا افتاده است.
اولا که ای کاش خیانت در امانت نمیکردید و این حدیث رو کامل بیان می کردید اما حتما از باب اینکه به ضررتان می باشد ناقص بیان کردید.
ثانیا این حدیث تقیه علی بن یقطین به دستور امام کاظم علیه السلام می باشد که با خواندن کامل روایت جواب واضح می باشد.
شیخ مفید رضوان الله تعالی علیه مینویسد:
رَوَى مُحَمَّدُ بْنُ إِسْمَاعِیلَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْفَضْلِ قَالَ اخْتَلَفَتِ الرِّوَایَةُ بَیْنَ أَصْحَابِنَا فِی مَسْحِ الرِّجْلَیْنِ فِی الْوُضُوءِ هُوَ مِنَ الْأَصَابِعِ إِلَى الْکَعْبَیْنِ أَمْ هُوَ مِنَ الْکَعْبَیْنِ إِلَى الْأَصَابِعِ فَکَتَبَ عَلِیُّ بْنُ یَقْطِینٍ إِلَى أَبِی الْحَسَنِ مُوسَى علیه السلام إِنَّ أَصْحَابَنَا قَدِ اخْتَلَفُوا فِی مَسْحِ الرِّجْلَیْنِ فَإِنْ رَأَیْتَ أَنْ تَکْتُبَ إِلَیَّ بِخَطِّکَ مَا یَکُونُ عَمَلِی عَلَیْهِ فَعَلْتُ إِنْ شَاءَ اللَّهُ فَکَتَبَ إِلَیْهِ أَبُو الْحَسَنِ علیه السلام: فَهِمْتُ مَا ذَکَرْتَ مِنَ الِاخْتِلَافِ فِی الْوُضُوءِ وَالَّذِی آمُرُکَ بِهِ فِی ذَلِکَ أَنْ تَتَمَضْمَضَ ثلاَثاً وَتَسْتَنْشِقَ ثلاَثاً وَتَغْسِلَ وَجْهَکَ ثلاَثاً وَتُخَلِّلَ شَعْرَ لِحْیَتِکَ وَتَمْسَحَ رَأْسَکَ کُلَّهُ وَتَمْسَحَ ظَاهِرَ أُذُنَیْکَ وَبَاطِنَهُمَا وَتَغْسِلَ رِجْلَیْکَ إِلَى الْکَعْبَیْنِ ثلاَثاً ولاَ تُخَالِفَ ذَلِکَ إِلَى غَیْرِهِ.
فَلَمَّا وَصَلَ الْکِتَابُ إِلَى عَلِیِّ بْنِ یَقْطِینٍ تَعَجَّبَ بِمَا رُسِمَ فِیهِ مِمَّا أَجْمَعَ الْعِصَابَةُ عَلَى خِلَافِهِ ثُمَّ قَالَ مَوْلَایَ أَعْلَمُ بِمَا قَالَ وَأَنَا مُمْتَثِلٌ أَمْرَهُ وَکَانَ یَعْمَلُ فِی وُضُوئِهِ عَلَى هَذَا الْحَدِّ وَیُخَالِفُ مَا عَلَیْهِ جَمِیعُ الشِّیعَةِ امْتِثَالًا لِأَمْرِ أَبِی الْحَسَنِ علیه السلام وَسُعِیَ بِعَلِیِّ بْنِ یَقْطِینٍ إِلَى الرَّشِیدِ وَقِیلَ إِنَّهُ رَافِضِیٌّ مُخَالِفٌ لَکَ فَقَالَ الرَّشِیدُ لِبَعْضِ خَاصَّتِهِ قَدْ کَثُرَ عِنْدِیَ الْقَوْلُ فِی عَلِیِّ بْنِ یَقْطِینٍ وَالْقَرَفُ لَهُ بِخِلَافِنَا وَمَیْلِهِ إِلَى الرَّفْضِ وَلَسْتُ أَرَى فِی خِدْمَتِهِ لِی تَقْصِیراً وَقَدِ امْتَحَنْتُهُ مِرَاراً فَمَا ظَهَرْتُ مِنْهُ عَلَى مَا یُقْرَفُ بِهِ وَأُحِبُّ أَنْ أَسْتَبْرِئَ أَمْرَهُ مِنْ حَیْثُ لَا یَشْعُرُ بِذَلِکَ فَیَتَحَرَّزَ مِنِّی.
فَقِیلَ لَهُ إِنَّ الرَّافِضَةَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ تُخَالِفُ الْجَمَاعَةَ فِی الْوُضُوءِ فَتُخَفِّفُهُ ولاَ تَرَى غَسْلَ الرِّجْلَیْنِ فَامْتَحِنْهُ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ مِنْ حَیْثُ لَا یَعْلَمُ بِالْوُقُوفِ عَلَى وُضُوئِهِ فَقَالَ أَجَلْ إِنَّ هَذَا الْوَجْهَ یَظْهَرُ بِهِ أَمْرُهُ ثُمَّ تَرَکَهُ مُدَّةً وَنَاطَهُ بِشَیْءٍ مِنَ الشُّغُلِ فِی الدَّارِ حَتَّى دَخَلَ وَقْتُ الصّلاَةِ وَکَانَ عَلِیُّ بْنُ یَقْطِینٍ یَخْلُو فِی حُجْرَةٍ فِی الدَّارِ لِوُضُوئِهِ وَصلاَتِهِ.
فَلَمَّا دَخَلَ وَقْتُ الصّلاَةِ وَقَفَ الرَّشِیدُ مِنْ وَرَاءِ حَائِطِ الْحُجْرَةِ بِحَیْثُ یَرَى عَلِیَّ بْنَ یَقْطِینٍ ولاَ یَرَاهُ هُوَ فَدَعَا بِالْمَاءِ لِلْوُضُوءِ فَتَمَضْمَضَ ثلاَثاً وَاسْتَنْشَقَ ثلاَثاً وَغَسَلَ وَجْهَهُ ثلاَثاً وَخَلَّلَ شَعْرَ لِحْیَتِهِ وَغَسَلَ یَدَیْهِ إِلَى الْمِرْفَقَیْنِ ثلاَثاً وَمَسَحَ رَأْسَهُ وَأُذُنَیْهِ وَغَسَلَ رِجْلَیْهِ وَالرَّشِیدُ یَنْظُرُ إِلَیْهِ فَلَمَّا رَآهُ وَقَدْ فَعَلَ ذَلِکَ لَمْ یَمْلِکْ نَفْسَهُ حَتَّى أَشْرَفَ عَلَیْهِ بِحَیْثُ یَرَاهُ ثُمَّ نَادَاهُ کَذَبَ یَا عَلِیُّ بْنُ یَقْطِینٍ مَنْ زَعَمَ أَنَّکَ مِنَ الرَّافِضَةِ وَصَلَحَتْ حَالُهُ عِنْدَهُ وَوَرَدَ عَلَیْهِ کِتَابُ أَبِی الْحَسَنِ علیه السلام: ابْتِدَاءً مِنَ الْآنَ یَا عَلِیَّ بْنَ یَقْطِینٍ فَتَوَضَّ کَمَا أَمَرَ اللَّهُ وَاغْسِلْ وَجْهَکَ مَرَّةً فَرِیضَةً وَأُخْرَى إِسْبَاغاً وَاغْسِلْ یَدَیْکَ مِنَ الْمِرْفَقَیْنِ کَذَلِکَ وَامْسَحْ مُقَدَّمَ رَأْسِکَ وَظَاهِرَ قَدَمَیْکَ بِفَضْلِ نَدَاوَةِ وَضُوئِکَ فَقَدْ زَالَ مَا کَانَ یُخَافُ عَلَیْکَ وَالسّلاَمُ.
محمّد بن فضل میگوید: در بین اصحاب اختلاف بود که مسح پاها از سر انگشتان است تا مچ پا یا از مچ پا است تا سر انگشتان. على بن یقطین نامهاى براى موسى بن جعفر علیه السّلام نوشت که اصحاب در مورد مسح پا اختلاف دارند خواهش میکنم نامهاى به خط خود در این مورد بنویسید تا به آن عمل کنیم.امام علیه السّلام در جواب مرقوم فرمود: شنیده ام اصحاب در باره وضو اختلاف دارند، آن چه به تو دستور میدهم این است که سه مرتبه مضمضه کنى و سه مرتبه استنشاق، سه بار صورت را بشوئى و آب را لا بلاى موهاى ریش خود برسانى و تمام سرت را مسح بکشى با روى گوشها و داخل دو گوش و پاهایت را تا برآمدگی سه مرتبه بشوئى، مبادا بر خلاف این عمل کنى.
وقتى که نامه به دست على بن یقطین رسید و از مضمون آن آگاه شد تعجب کرد که امام بر خلاف تمام علماى شیعه دستور داده است.با خود گفت: امام من بهتر میداند من دستورش را اجرا میکنم. از آن پس وضوى خود را طبق این دستور میگرفت.از على بن یقطین نزد هارون الرشید سعایت کردند که او رافضى است و مخالف تو است.
هارون به یکى از خواص خود گفت: خیلى در باره على بن یقطین حرف میزنند و او را متهم به تشیع مىنمایند، اگر چه من در کار او کوتاهى نمىبینم بارها نیز امتحانش نمودهام چیزى که شاهد بر این اتهام باشد ندیدهام مایلم طورى کهخودش متوجه نشود یک آزمایش دیگر بکنیم زیرا اگر متوجه شود، تقیه خواهد کرد.آن شخص گفت: رافضىها با اهل سنت در وضو اختلاف دارند آنها سبکتر وضو میگیرند و پاها را نمىشویند؛ به طورى که متوجه نشود به وسیله وضو او را آزمایش کن. گفت بسیار خوب این راه عالى است مدتى تصمیم خود را به تأخیر انداخت، روزی در وقت نماز هارون از پشت دیوار اطاق به طورى که على بن یقطین متوجه نشود مراقب او بود، على آب خواست، سه مرتبه مضمضه نمود و سه مرتبه استنشاق و سه بار صورتش را شست، و داخل موى صورت را نیز شست، دستش را تا آرنج سه مرتبه شست، سر و دو گوش خود را مسح کرد و دو پاى خود را شست.
هارون تمام کارهاى او را زیر نظر داشت.همین که دید چنین وضو میگیرد نتوانست خود را نگهدارد، سر بلند نمود به طورى که على بن یقطین او را نبیند صدا زد دروغ گفتند آنهایى که خیال میکردند تو رافضى هستى، بعد از این جریان مقام على نزد هارون بالا گرفت.پس از این آزمایش نامهاى از حضرت موسى بن جعفر رسید به این مضمون رسید:بعد از این طورى وضو بگیر که خداوند دستور داده: یک بار صورتت را از روى وجوب بشوى و یک مرتبه به واسطه شادابى و دستت را از آرنج همین طور دو مرتبه بشوى جلو سرت را مسح کن و روى دو پا را نیز با اضافه رطوبت وضوى دست مسح کن. آن چه بر تو بیم داشتم از بین رفت.
و السلام.
الشیخ المفید، محمد بن محمد بن النعمان ابن المعلم أبی عبد الله العکبری البغدادی (متوفای413 هـ)، الإرشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج 2، ص 227، تحقیق: مؤسسة آل البیت علیهم السلام لتحقیق التراث، ناشر: دار المفید للطباعة والنشر والتوزیع - بیروت - لبنان، الطبعة: الثانیة، 1414هـ - 1993 م.