پرسش:
بعضى مى گويند سلمان فارسى كه پيش از اسلام زرتشى بوده، بر پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم)تأثير گذاشته و افكار زرتشى خود را در قرآن نفوذ داده است. آيا قرآن به اين گفته باطل اشاره اى كرده است؟
پاسخ:
با سلام و عرض ادب و احترام
بت پرستان روزگار پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) براى مقابله با قرآن كريم راه هاى گوناگونى را در پيش گرفتند. از جمله اين كه به رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم) تهمت زدند كه او قرآن را از شخص ديگرى مى آموزد و به دروغ آن را به خدا نسبت مى دهد. قرآن كريم در آيه 103 سوره نحل اين تهمت را و ردّ مى كند و چنين مى فرمايد: (و لَقَد نَعلَمُ اَنَّهُم يَقُولُونَ اِنَّما يُعَلِّمُهُ بَشَرٌ لِسانُ الَّذى يُلحِدونَ اِلَيهِ اَعجَمىٌّ و هذا لِسانٌ عَرَبىٌّ مُبين؛ ما مى دانيم كه آن ها مى گويند: اين آيات را انسانى به او مى آموزد در حالى كه زبان كسى كه اين ها را به او نسبت مى دهند عجمى است؛ ولى اين (قرآن) زبان عربى آشكار است.)
در اين كه منظور مشركان در اين سخن چه كسى بوده، احتمال هاى گوناگونى وجود دارد كه به برخى از آن ها اشاره مى گردد:
1. بعضى مردى به نام «بلعام» را شخص مورد نظر مشركان مى دانند. بلعام در مكّه زندگى مى كرد و به شمشيرسازى مشغول بود و اهل روم و نصرانى مذهب بود.
2. برخى ديگر شخص مورد نظر مشركان را غلامى رومى به نام «يعيش» يا «عائش» دانسته اند كه مسلمان شد و به جمع ياران پيامبر پيوست.
3. احتمال ديگر در اين زمينه، دو غلام نصرانى به نام هاى «سيار» و «جبر»اند كه داراى كتابى به زبان خودشان بودند و گاه گاه آن را با صداى بلند مى خواندند.
4. بعضى هم احتمال داده اند كه منظور سلمان فارسى باشد. اين احتمال بى ترديد غلط است؛ زيرا سلمان در مدينه به حضور پيامبر رسيد و مسلمان شد، در حالى كه تهمت هاى مشركان، مربوط به پيش از هجرت در مكّه است.[1]
در هر حال، وحدت زبان و پيوستگى محتوايى و علوّ معارف قرآن كريم و فاصله آموزه هاى آن با ديگر اديان ـ از جمله زرتشت ـ هرگونه تأثيرپذيرى پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) از ديگران را ردّ مى كند.
[1]. ر.ك: تفسير الميزان، علاّمه طباطبايى، ج 12، ص 347 ـ 353، انتشارات جامعه مدرسين ؛ تفسير نمونه، آية الله مكارم شيرازى و ديگران، ج 11، ص 407 ـ 410، دارالكتب الاسلاميه.