پرسش:
صادقی: سلام چرا پیامبر و ائمه زنان زیادی داشتن ؟ از همه سن؟ چرا عایشه بعد از پیامبر ازدواجش حرام اعلام شد؟
پاسخ:
با سلام و احترام
خدمت شما عرض کنم که این پرسش شما مشتمل بر دو بخش است که به تفکیک پاسخ آن را می دهم:
الف) چرا پیامبر و ائمه زنان زیادی داشتند؟
ب) چرا عایشه بعد از پیامبر ازدواجش حرام شد؟
در ابتدا ببینیم فلسفه ازدواج های متعدد پیامبر اسلام چه بوده است و سپس د رمورد ازدواج های متعدد امامان بحث خواهیم کرد:
در آغاز بيان دو نكته ضروري است.
اوّل: نگاهي كوتاه به فرهنگ ازدواج در جزيره العرب در زمان پيامبر(ص):
1ـ عرب هاي جاهلي نسبت به دختر، بلكه جنس زن بي علاقه بودند، چون در محيطي كه دائم مردم با هم به جنگ و خونريزي مشغول بودند و هر كس هر قدر كه مي توانست، به ديگران ظلم روا مي داشت، خوف داشتند كه در جنگ، دختران اسير شوند و باعث ننگ آن طايفه گردند، نيز به جهت وضع بد اقتصادي و اين كه دختران به فحشا رو آورند و ... به دختر علاقه اي نداشتند، بلكه دختر داري را ضد ارزش مي شمردند و به زنده به گور كردن دختران رو آوردند.
2ـ چون جنگ و خونريزي در آن محيط امري متداول بود، و عرب جاهلي با اندك بهانه اي يك ديگر را مي كشتند، حاصل به هم خوردن تعادل جمعيتي بود و نسبت زنان به مردان افزايش چشمگيري پيدا ميكرد (چون مردان به جنگ اقدام مي كردند، نه زنان و كشتهها از مردان بود) كه گزينة «چند زن داشتن» را براي رهايي از مشكل عدم تعادل جمعيتي پذيرفتند. اين مشكل در اكثر نقاط از جمله در ايران هم وجود داشت، ليكن در عربستان بيشتر بود.
3ـ در آن وضع ناگوار اقتصادي، زن گرفتن از يك خانواده و قبيله نوعي كمك به آنان محسوب مي شد، به همين جهت مشركان قريش به دامادهاي پيامبر(ص) فشار وارد مي كردند كه دختران پيامبر(ص) را طلاق دهند تا بر مشكلات پيامبر افزوده شود.
4ـ در محيطي كه نا امني و جنگ و خونريزي آسايش را از همگان ربوده بود، ازدواج از مهم ترين عامل بازدارندة از جنگ به شمار مي آمد.
5ـ در آن وضع زن بيوه اگر شوهر نمي كرد، خوشايند نبود، بلكه زشت شمرده ميشد. به مجرد آن كه شوهر مي مرد، يا از وي طلاق مي گرفت و عدّه وفات يا طلاق سپري مي شد، شوهري ديگر گزينش مي شد، مانند «اسماء بنت عميس» كه اوّل همسر جعفر بن ابي طالب شد، بعد از شهادتش به عقد ابوبكر در آمد و بعد از درگذشت ابوبكر همسر امام علي(ع) شد. اين شيوه در آن فرهنگ متداول بود.
نكتة دوم: نگاهي گذرا به ازدواج پيامبر(ص).
1ـ پيامبر(ص) در 25 سالگي با حضرت خديجه كه چهل سالش بود و قبلاً يك يا دوبار شوهر كرده بود و با مرگ شوهر بيوه شده بود، ازدواج نمود، و به مدت بيست و پنج يا بيست و هشت سال با وي زندگي كرد و همسر ديگري نگرفت.
2ـ همة همسران پيامبر(جز عايشه) بيوه بودند. آنان پيش از آن كه به همسري پيامبر(ص) در آيند، يك يا دوبار شوهر نموده بودند و بعد از درگذشت و يا شهادت شوهر و انقضاي عدّه به عقد پيامبر(ص) در آمدند.
3ـ عمدة ازدواج هاي پيامبر(ص) در شرايط سخت و دشوار جنگي صورت گرفته بود، مانند شكست مسلمانان در جنگ اُحد كه وضع مسلمانان بسيار ناراحت كننده بود.
4ـ پيامبر(ص) از قبايل مهم عرب مانند تيم، عدي، بني اميه، نيز يهوديان مدينه همسر انتخاب كرد، ولي از قبايل انصار زن نگرفت.
دقت در اين امور به ما مي فهماند كه ازدواج هاي پيامبر نه در پي ارضاي خواهشهاي نفساني، بلكه در جهت اهداف عالي بود كه ذيلاً بيان ميشود.
بي شك پيامبر در ازدواج هاي متعدد دنبال خوشگذراني ها نبود، چون:
اوّلاً: اگر چنين بود، مي بايست در سنين جواني به اين امر مبادرت مي كرد، نه در سنين پيري و آن هم در شرايط سخت و دشوار.
ثانياً: خوشگذراني انگيزة آن حضرت بود، مي بايست جهت گيري هايش در گزينش همسر، اين ادعا را اثبات كند. حضرت دنبال زنان زيبا و جذّاب از جهت امور جنسي و جواني نبود، حتي به خواستگاري برخي از زنان مانند «ام سلمه» رفت و او تعجب نمود دراين سن و سال كه كسي حاضر نمي شود با او ازدواج كند، چرا پيامبر دنبال زنان جوان نمي رود و به خواستگاري او كسي را فرستاده است.
ثالثاً: آناني كه با انگيزة كاميابي جنسي به ازدواج هاي متعدد رو مي آورند، ماهيت زندگي آنان به گونه اي ديگر است. آنان به زرق و برق ظاهري زندگي، لباس و زينت زنان و رفاه و خوشگذراني رو مي آورند؛ درحالي كه سيره و زندگي پيامبر اسلام(ص) خلاف اين را نشان ميدهد. پيامبر(ص) در برابر خواست همسران خويش در مورد زرق و برق زندگي، آنان را مخيّر كرد كه يا همين ساده زيستي را برگزينند و به عنوان همسر پيامبر باقي بمانند و يا از حضرت طلاق بگيرند و بروند دنبال زرق و برق زندگي.
علامة طباطبايي در اين باره مي نويسد: داستان تعدّد زوجات پيامبر(ص) را نمي توان بر زن دوستي و شيفتگي آن حضرت نسبت به جنس زن حمل نمود، چه آن كه برنامه ازدواج آن حضرت در آغاز زندگي كه تنها به خديجه اكتفا نمود و هم چنين در پايان زندگي كه اصولاً ازدواج بر او حرام شد، منافات با بهتان زندوستي آن حضرت دارد. (1)
رابعاً: دو تن از زنان پيامبر(ص) كنيز بودند. اگر هدف پيامبر از ازدواج لذت بردن از آنان بود،اين دو چون كه كنيز بودند، بدون ازدواج، پيامبر(ص) مي توانست از آنان بهره مند شود. با اين تحليل ازدواج بي فايده بود.
بنابراين اهداف و حكمت هاي ازدواج پيامبر(ص) را مي بايست در اهداف بلند و ارزشي جستجو نمود كه مهم ترين آن بدين شرح است:
1ـ هدف سياسي ـ تبليغي:
يكي از اهداف ازدواج هاي پيامبر(ص) هدف سياسي – تبليغي بود؛ يعني با ازدواج موقعيتش در بين قبايل مستحكم گردد و بر نفوذ سياسي واجتماعيش افزوده شود و از اين راه براي رشد و گسترش اسلام استفاده نمايد.
حضرت به خاطر دست يابي بر موقعيت هاي بهتر اجتماعي وسياسي، در تبليغ دين خدا و استحكام آن و پيوند با قبايل بزرگ عرب و جلوگيري از كارشكنيهاي آنان وحفظ سياست داخلي وايجاد زمينة مساعد براي مسلمان شدن قبايل عرب، به برخي ازدواج ها رو آورد.
در راستاي اين اهداف پيامبر(ص) با عايشه دختر ابوبكر از قبيله بزرگِ «تيم»، با حفصه دختر عمر از قبيله بزرگ «عدي»، با امحبيبه دختر ابوسفيان از قبيلة نامدار بنياميه، ام سلمه از بني مخزوم، سوده از بني اسد، ميمونه از بني هلال و صفيه از بنياسرائيل پيوند زناشويي برقرار نمود. ازدواج مهم ترين پيوند و ميثاق اجتماعي است، به ويژه در آن فرهنگ تأثير بسياري از خود به جا مي گذارد.
در آن محيطي كه جنگ و خونريزي و غارتگري رواج داشت، بلكه به تعبير «ابنخلدون» جنگ و خونريزي و غارتگري جزو خصلت ثانوي آنان شده بود،(2) بهترين عامل بازدارنده از جنگ ها و عامل وحدت و اُلفت، پيوند زناشويي بود. به همين جهت پيامبر(ص) با قبايل بزرگ قريش، به ويژه با قبايلي كه بيش از ديگران با پيامبر(ص) دشمن بودند، مانند بني اميه و بني اسرائيل، ازدواج نمود. امّا با قبايل انصار كه از سوي آنان هيچ خطري احساس نمي شد و آنان نسبت به پيامبر(ص) دشمني نداشتند، ازدواج نكرد.
«گيورگيو» نويسندة مسيحي مي نويسد: محمد(ص) ام حبيبه را به ازدواج خود در آورد تا بدين ترتيب داماد ابوسفيان شود و از دشمني قريش نسبت به خود بكاهد. در نتيجه پيامبر با خاندان بني اميه و هند زن ابوسفيان وساير دشمنان خونين خود خويشاوند شد و امحبيبه عامل بسيار مؤثري براي تبليغ اسلام در خانواده هاي مكه شد.(3)
2ـ هدف تربيتي:
پيامبر(ص) حمايت از محرومان و واماندگان را جزء آيين نجات بخش خويش قرار داد. قرآن مردم را به حمايت از واماندگان ومحرومان و ايتام فرا مي خواند. پيامبر(ص) در مناسبت هاي مختلف مردم را به اين كارخداپسندانه تشويق نمود، و در عمل براي مردان بيچاره و وامانده در كنار مسجد «صفه» را بنا نهاد و حدود هشتاد نفر از آنان را در آن جا سكني داد.
اين حمايت عملي و صفه نشيني مربوط به مردان بود، اما دربارة زنان با توجه به موقعيت آنان، اين گونه راه حل براي رهايي آنان از مشكلات پسنديده نبود، بلكه رسول خدا(ص) براي زنان راه حل ديگري را در نظر گرفت. حضرت از فرهنگ مردم و راه حل چند همسر داري كه بازتاب شرايط اجتماعي بود، بهره جست و مردان مسلمان را تشويق نمود كه زنان بي سرپرست و يتيم دار را به تناسب حالشان، با پيوند زناشويي به خانه هاي خويش راه بدهند، تا آنان و يتيمانشان از رنج بي سرپرستي و تنهايي و فقر مالي و عقده هاي رواني رهايي يابند؛ و خود نيز در عمل به اين كار تن داد تا مسلمانان در عمل تشويق شوند و در مسير رفع محروميت واماندگان قدم بردارند.
پيامبر(ص) با زنان بيوه ازدواج نمود و آنان را به همراه فرزندان يتيمشان به خانة خويش راه داد، تا هم خودش به قدر توان در زدودن مشكلات گام برداشته باشد و هم الگوي خوبي براي مردم در اين امر باشد.
3ـ هدف رهايي كنيزان:
اسلام با برنامه ريزي دقيق و مرحله به مرحله در جهت آزادي اسيران گام برداشت. رسول خدا(ص) از شيوه هاي خوب و متعدد براي آزادي اسيران بهره جست كه ازدواج از جملة آنها است. جويريه و صفيه كنيز بودند. پيامبر(ص) اين دو را آزاد كرد و سپس با آن دو ازدواج نمود، تا بدين وسيله به مسلمانان بياموزد كه ميشود با كنيز ازدواج نمود. اوّل او را آزاد نمود و سپس شريك زندگي قرار داد. در ازدواج پيامبر با جويريه بسياري از كنيزان آزاد شدند. توضيح اين كه: جويريه در غزوه بني مصطلق اسير شده بود و در سهم غنيمتي رسول خدا(ص) قرار گرفت. حضرت وي را آزاد كرد و سپس با وي ازدواج نمود. كار حضرت براي يارانش الگوي خوبي شد و تمامي اسيران غزوه بني مصطلق كه حدود دويست تن بودند، آزاد شدند.
«گيورگيو» دانشمند مسيحي مي نويسد: محمد با جويريه ازدواج كرد. يارانش اين عمل را نپسنديدند و آن را با تعجب مي نگريستند. فرداي آن روز كم كم اسيران خود را آزاد كردند، چون كه نمي توانستند بپذيرند كه بستگان همسر پيامبر(ص) بردة آنان باشند.(4)
4ـ نجات زن و جلوگيري از غلتيدن وي در دامن بستگان مشرك و كافر:
برخي از زناني كه مسلمان شده بودند و به جهت مرگ، شهادت و يا ارتداد شوهر، بي سرپرست مي شدند و زندگي بر آنان بسيار مشكل بود و در وضع بسيار اشفته اي به سر مي بردند، همانند ام حبيبه، دختر ابوسفيان كه همراه شوهرش به حبشه هجرت كرد و در آن جا بي سرپرست شد. نه مي توانست در آن جا بماند و نه به مكه نزد پدرش برگردد.
پيامبر(ص) وقتي كه از مشكل وي با خبر شد، پيكي براي نجاشي پادشاه حبشه فرستاد و از او خواست تا ام حبيبه را به عقد پيامبر در آورد. اين ازدواج باعث شد كه وي از بي سرپرستي نجات پيدا كند و به دامن بستگان مشرك خويش نغلتد.
5ـ طرد سنت غلط و جاهلي:
در اسلام «پسرخوانده» حكم پسر واقعي را ندارد و زن پسر خوانده بر مرد مَحْرَم نيست. در حالي كه در جاهليت احكام پسر واقعي را بر پسر خوانده سرايت مي دادند، از آن جمله زن پسر خوانده بر پدر خوانده محرم بود. اسلام اين حكم را باطل نمود.(5)
پيامبر(ص) به دستور خدا با «زينب بنت حجش» كه همسر مطلقه زيدبن حارثه، پسرخواندة پيامبر بود، ازدواج نمود، تا حكم جاهلي را در عمل باطل كند و مردم پذيراي نقض حكم جاهلي باشند.(6)
اگر اين ازدواج صورت نمي گرفت، ممكن بود زيدبن حارثه، يا پسرش اسامه بن زيد، بعد از رحلت پيامبر به عنوان پسر و وارث پيامبر مطرح مي شد و مسير امامت و وراثت خاندان پيامبر(ص) دگرگون مي شد.
افزون بر اين امور ازدواج هاي پيامبر از اهداف و حكمت هاي ديگري برخوردار بود كه به جهت رعايت اختصار از ذكر آنها خودداري ميشود.
در پايان به بيان نكته اي ديگر مي پردازيم: در اسلام چند همسر گزيني براي مردان محدود است. مرد نمي تواند بيش از چهار همسر دائمي در يك زمان داشته باشد.
قرآن ميگويد: با رعايت عدالت ميتواند چهار همسر داشته باشد.(7) تا قبل از نزول اين حكم مردان بيش از چهار همسر دائمي داشتند.
همة زنان پيامبر(ص) قبل از نزول اين حكم به عقد پيامبر(ص) در آمده بودند. خداوند به پيامبرش دستور داد كه از اين پس حق نداري با كسي ازدواج نمايي، و حتي اگر همة زنانت را طلاق بدهي، به جاي آنان نمي تواني با زنان ديگري ازدواج نمايي.(8)
اين حكم از احكام اختصاصي پيامبر(ص) است، همان گونه كه وجوب خواندن نماز شب و ... از مختصات پيامبر بود.
اما فلسفه تعدد همسران امامان باید دانست که :
هيچ كدام از امامان(ع) در يك زمان بيش از چهار همسر نداشتند.
با توجه به اوضاع و واقعيت ها ي اجتماعي در دورة امامان (ع) چند همسر گزيني مردان از ضرورت هاي اجتماعي آن زمان بود و اسلام به گونه اي آن را مشروع شمرد. امامان(ع) در همين چارچوب عمل مي كردند.
با توجه به ضرورت ها و مصلحت ها برخي از امامان(ع) چهار همسر داشتند، مانند امام علي(ع) البته بعد از رحلت حضرت زهرا(س) . در زمان حضرت زهرا(س) حضرت علي(ع) همسر ديگري اختيار نكرد، و برخي امامان، كمتر از چهار همسر داشتند. همان حكمت هايي که در ازدواج هاي پيامبر(ص) وجود داشت (9) در ازدواج هاي امامان(ع) نيز هست. افزون بر آن، ازدواج هاي امامان(ع) گاهي به جهت خوف از حكومت بود، مانند ازدواج امام هشتم(ع) با «ام حبيبه» دختر مأمون عباسي، نيز ازدواج امام جواد(ع) با «ام فضل» دختر مأمون عباسي.
گاهي علت ازدواج هاي امامان(ع) روش تربيتي و بها دادن به زيردستان و طرد امتيازات جاهلي است، مانند ازواج امام سجاد(ع) با كنيزي كه اوّل او را آزاد كرد، سپس به عقد خود در آورد كه «عبدالملك مروان» به حضرت خرده گرفت كه چرا فردي از بزرگ خاندان قريش با يك كنيز آزاده شده ازدواج نموده است. حضرت فرمود: «اسلام تفاخرات جاهلي را لغو نموده است».(10)
در ضمن زيادي نسل و فرزندان امامان و زيادت تربيت يافتگان در خاندان امامت و گسترش ذريه پيامبر (كه يكي از تفسيرهاي سوره كوثر است) از همين طريق تحقق يافت ، پس مي توان گفت در تعدد ازدواج هاي امامان نيز تعدد نسل و ذريه به طور طبيعي مورد نظر بوده است.
البته در اين بين متأسفانه برخي از دشمنان نسبت هاي ناروايي در امر ازدواج به بعضي از امامان داده، مثلاً گفته اند: امام حسن(ع) خيلي زن مي گرفت و طلاق ميداد! اين تهمت ها نادرست است(11)
ب) اما چرا عایشه بعد از از پیامبر ازدواجش حرام اعلام شد؟
البته این حکم اختصاص به عایشه ندارد و شامل تمام همسران پیامبر می شود اوّلا همچنانكه از شأن نزول آيات قرآن مورد نظر سورة احزاب فهميده مي شود كه اين آيات به اين خاطر نازل شد كه بعضي به عنوان انتقام جوئي وتوهين به ساحت مقدس پيامبر ( تصميم ازدواج با زنان او را بعد از او گرفته بودند و از اين راه مي خواستند ضربه اي بر حيثيت آن حضرت وارد كنند.
ثانياٌ : اگر اين مسأله مجاز بود : جمعي به عنوان اينكه همسر پيامبر ( را بعد از او در اختيار خود گرفته اند ممكن بود اين كار را وسيله سوء استفاده قرار دهند و به اين بهانه موقعيت اجتماعي براي خود دست و پا كنند و يا به عنوان اينكه آگاهي خاص از درون خانه پيامبر( و تعليمات و مكتب او دارندبه تحريف اسلام پردازند و يا منافقين مطالبي را از اين طريق در ميان مردم نشر دهند كه مخالف مقام پيامبر( باشد ( كه اين مطلب مهم مي باشد ).
و اين خطر هنگامي ملموس تر مي شود كه بدانيم گروهي خود را براي اين كار آماده ساخته بودند ، بعضي آنرا به زبان آورده و بعضي شايد تنها در دل داشتند و از جمله كساني را كه بعضي از مفسرين اهل سنت در اينجا نام برده اند ، طلحه است .
خداوندي كه بر اسرار نهان و آشكار آگاه است براي بر هم زدن اين توطئه زشت يك حكم قاطع صادر فرمود و جلو اين امور را به طور كلّي گرفت و براي تحكيم پايه هاي آن به همسران پيامبر ( لقب ام المؤمنين داد تا بدانند ازدواج با آنها همچون ازدواج با مادر خويش است.
در طول زندگي انسان ، گاه مسائل مهمي مطرح مي شود كه به خاطر آنها بايد فداكاري و از خود گذشتگي از خود نشان داد و از بعضي از حقوق حقه خود چشم پوشيد به خصوص اينكه هميشه افتخارات بزرگ مسئوليتهاي سنگيني نيز همراه دارد ، بدون شك همسران پيامبر ( افتخار عظيمي از طريق ازدواجشان با پيامبر )كسب كردند داشتن چنين افتخاري نياز به چنين فداكاري هم دارد.
به همين دليل زنان پيامبر ( بعد از او در ميان امّت اسلامي بسيار محترم مي زيستند و از وضع خود بسيار راضي و خوشنود بودند و آن محروميت را در برابر اين افتخارات ناچيز مي شمردند . (12)
پي نوشت ها :
منابع:
1 . سيد محمد حسين طباطبايي، فرازهايي از اسلام، ص 174.
2 . مقدمه ابن خلدون(ترجمه)، ج 1، ص 286.
3. محمد پيامبري كه از نو بايد شناخت، ص 207.
4 . همان، ص 181.
5 . احزاب (33) آية 4.
6 . همان، آية 37.
7 . نساء (4) آية 3.
8 . احزاب (33) آية 52.
9 . مراجعه شود به پاسخ سؤال: چرا پيامبر اسلام (ص) با زنان متعددي ازدواج كرد.
10 . كليني، كافي، ج5، ص 345؛ مجلسي ، بحار، ج46، ص 105.
11 . مراجعه شود به كتاب حقايق پنهان اثراحمد زماني، صص 353 – 331.
12. با استفاده از تفسير نمونه ج 17 ص 404 به بعد