پرسش:
گويا ميان آيه 21 سوره روم و آيه 28 سوره رعد كه مى فرمايد: «أَلاَ بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» نوعى تناقض وجود دارد؛ زيرا آيه نخست، آرامش را ميان زن و مرد اثبات مى كند و اين آيه، تنها راه رسيدن به آرامش را ياد الهى مى داند! اين تنافى را چگونه مى توان حل كرد؟
پاسخ:
با سلام و ادب
آرامش از مفاهيمى است كه داراى مراتب شدت و ضعف است و در موارد گوناگون با عنوان هاى متعدد مى آيد؛ در موردى با كلمه سكونت و در مورد ديگر با عنوان اطمينان همراه است و اين از قبيل «گرمى» است كه در درجه اى خاص به «ولرم» و در درجه ديگر به «داغ» تعبير مى شود. همان گونه كه ولرمى و داغى، دو مرتبه از يك واقعيت است، سكونت و اطمينان نيز كه در آن دو آيه آمده، دو مرتبه از حالت نفس انسانى است.
كلمه سكونت در آيه 21 سوره روم «لِتَسْكُنُوا اِلَيْها» به معناى آرامشى است كه به سبب استقرار در مكان خاص و تمركز در يك موضوع مهم، مانند تشكيل خانواده به دست مى آيد كه اين مرتبه، يكى از مراتب پايين آرامش است و هر كسى كه به گونه مشروع، تشكيل خانواده دهد، مى تواند به آن برسد؛ مگر آنكه مانعى (مانند نبود تفاهم ميان دو همسر) در كار باشد.
از اين آيه برمى آيد كه آرامش زن و شوهر در پناه يكديگر، از مصاديق رحمت عامه خداوند است؛ از اين رو براى رسيدن به آن، جز تشكيل خانواده، چيز ديگرى نياز ندارد. بله، مراتب بالاتر آرامش، نيازمند نوعى تسليم در برابر خداوند است وخداوند آن را به عنوان پاداش به بندگان خود عطا مى كند و گاه از آن با كلمه سكينه ياد مى كند؛ مانند آنچه در آيه ذيل آمده: «هُوَ الَّذِى أَنْزَلَ السَّكِينَةَ فِى قُلُوبِ الْمُؤمِنِينَ لِيَزْدادُوا إِيماناً مَعَ إِيمانِهِمْ»؛(1)او كسى است كه آرامش را در دل هاى مؤنان فرو فرستاد تا ايمانى بر ايمان آنها افزوده شود.(2)
اما آرامشى كه در آيه «الَّذِينَ آمَنُوا وَ تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِكْرِ اللَّهِ أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ»[19]آمده و با واژه اطمينان از آن ياد شده، يكى از مراتب بالاى ايمان و تقواى الهى است كه تنها راه رسيدن به آن، ياد و ذكر خداوند است؛ بنابراين اطمينان قلب، افزون بر ايمان قوى، نيازمند يِاد هميشگى خداوند است و به دست آمدن اين گونه آرامش، تنها با رسيدن به مقام ذاكر ممكن است؛ پس ميان دو آيه هيچ گونه تنافى ديده نمى شود.(3)
1. تفسير نمونه، ج 7، ص 345.
2. سوره رعد، آيه 28.
3. سيد عبدالحسين طيب، أطيب البيان فى تفسير القرآن، ج 7، ص 335؛ الميزان، ترجمه موسوى همدانى، ج 11، ص 486.