پرسش:
به طور كلّي توضيح دهيد كه تأويل و تنزيل يعني چه و تفاوتشان چيست ؟
پاسخ:
سلامی به گرمی نان و تنور
تنزيل در مقابل تأويل به معناى روشن و تحت اللفظى آيت مى گويند لازمه تنزيل , نزول تدريجى و از بلندى به سوى پايين فرود آمدن است , ولى چون قرآن با همين عبارات ظاهرى , به تدريج نازل شده است , تنزيل گفته مى شود.
تأويل از <اول > گرفته شده و مراد از تأويل , حقيقت خارجى است كه آيه به آن بر مى گردد; يعنى برگردانيدن يك جزء آيه به حقيقت معنا. آيات متشابه را به محكمات بر مى گردانيم تا حقيقت روشن شود. در احاديث دارد: حضرت على با خوارج كه به حسب ظاهر مسلمان بودند, طبق تأويل جنگيد, اما با مشركان مطابق تنزيل . ظاهراً تعبير و تأويل از يك مقوله اند, به معناى عبور دادن يك صورت به واقعيات عينى خارجى كه اتفاق افتاده و يا خواهد افتاد.
حضرت يوسف (ع)در خواب ديد كه يازده ستاره و آفتاب و ماه او را سجده كردند.(1)
وقتى بعد از رسيدن به مقام وزارت , يازده برادر و پدر و مادرش پيش او رفته و تعظيم كردند, به پدر گفت : تعظيم يازده برادر و شما و مادرم , تعبير خوابى است كه ديده بودم.
در اين آيه تنزيل , معناى تحت اللفظى است ; يعنى سجده يازده ستاره و ماه و خورشيد.
لذا در قرآن كريم بعد از حكومت يوسف بر مصر آمده : <قال يا ابت هذا تأويل رؤياى مِن قبل >.(2)
تأويل , حقيقت و واقعيت خارجى است ; يعنى خضوع يازده برادر به اتفاق پدر و مادر.
پادشاه زمان حضرت يوسف در خواب مى بيند هفت گاو لاغر و نحيف , هفت گاو چاق و فربه را خوردند.(3)
حضرت يوسف فرمود: مراد از هفت گاو لاغر, هفت سال قحطى است و منظور از هفت گاو چاق , هفت سال پر درآمد و محصول است كه در هفت سال قحطى , همه محصولات ذخيره شده تمام مى شود.
روشن است و در اين قصه , تنزيل , معناى روشن و تحت اللفظى آيه است ; يعنى خوردن هفت گاو لاغر توسط هفت گاو چاق , و تأويل حقيقت خارجى است ; يعنى هفت سال قحطى و هفت سال پر محصول .(4)
بعضى گفته اند: رساندن كار و هر سخن و يا هر چيزى به هدف و مقصد نهايى را تأويل گويند.
مثلاً اگر كسى به كارى اقدام كند و هدف اصلى او مشخص و روشن نباشد, اما در پايان آن را مشخص كند, اين كار را تأويل گويند. به عنوان نمونه , حضرت موسى (ع) به خضر پيامبر (ع) اعتراض كرد: چرا كشتى را سوراخ مى كنيد؟ چرا جوان بى گناهى را كشتيد و چرا ديوار خراب شده را تعمير و ترميم كنيم ؟!
حضرت خضر وقتى هدف كارهاى خود را مشخص كرد, حضرت موسى قانع شد و عذر خواهى نمود.
1. يوسف (12) آيه 4.
2. همان , آيه 100.
3. يوسف (12) آيه 43.
4. آشنايى با قرآن , از كتب درسى مراكز تربيت معلم , ص 130؛ تفسير نمونه , ج 2، ص 326.