پرسش:
عذاب شیطان که از آتش است چگونه می باشد؟
پاسخ :
با سلام و عرض ادب و احترام
تأثيرگذاري دو شيء همجنس در يكديگر يا از بين بردن يكي توسط ديگري، در فيزيك و شيمي و برخي رشته هاي ديگر علمي، امري روشن است.
همجنس بودن مانع از عذاب ديدن و تأثير و تأثر نميشود. ما انسانها نيز از خاك آفريده شدهايم، در عين حال اگر خشتي بر پيكرمان فرود آيد از آن آسيب خواهيم ديد.
علاوه بر اين كه، حقيقت آتش جهنم براي ما روشن نيست. آنچه مسلم است اين كه اگر بخواهيم آن چيزي كه در آن جا موجود است را به چيزي كه در اين دنيا هست تشبيه كنيم، نزديكترين امر آتش است؛ اما آيا آن آتش هم از هيزمهاي چوبي و يا سوختهاي دنيوي برافروخته مي شود؟
قرآن اين مسأله را نفي ميكند. در سوره بقره، آيه 23 ميفرمايد: فاتقّوا النار الّتي و قودها الناس والحجاره ؛ از آتش بترسيد كه از درون خود انسانها و سنگها شعلهور ميشود ».
و يا درسوره همزه، آيه 6 و 7 ميفرمايد: «آتش سوزان پروردگار كه از درون دلها سرچشمه ميگيرد و بر قلبها سايه ميافكند».
نيز از تعابيري همچون « بَلْ تَأْتِيهِم بَغْتَةً فَتَبْهَتُهُمْ فَلَا يَسْتَطِيعُونَ رَدَّهَا ؛ آري، اين مجازات الهي به صورت ناگهاني به سراغشان آمده و مبهوتشان مي كند، آنچنان كه توانايي دفع آن را ندارند» (1).
از مشابه این آیات فهميده مي شود كه عذاب هاي قيامت همه چيزش با عذاب دنيا متفاوت است (2).
جهت توضيح مطلب به ذكر قصه اي حقيقي بسنده مي كنيم:
نقل داستان ذیل نیز می توانی کمک خوبی در دریافت پاسخ شما باشد:
بهلول بن عمرو كوفي از دانشمندان زيرك و زبردست و شاگرد امام صادق و امام كاظم(ع) بود شنيده بود كه هارون الرشيد در نظر دارد او را قاضي القضاه قرار دهد، از اين رو خود را به ديوانگي زد تا هارون از او منصرف شود و مقام قضاوت را به او واگذار ننمايد. بهلول شنيده بود كه ابوحنيفه رئيس مذهب حنفي در درس خود گفته كه: جعفر بن محمد الصادق سه مطلب گفته كه هيچ كدام را قبول ندارم. گفته: شيطان به جهنم مي رود و به وسيلة آتش عذاب مي شود. اين را نمي پذيرم زيرا شيطان از جنس جنيان است و جن از آتش است. آتش چگونه آتش را مي سوزاند؟
دوم: مي گويد خدا ديده نمي شود، با اين كه هر موجودي به ناچار قابل ديدن است.
سوم: كارهايي كه بندگان انجام مي دهند، با اختيار خود، انجام مي دهند يعني انسان را مختار مي داند، در حالي كه ما در كارها مجبوريم.
بهلول در مسير ابوحنيه مي ايستد و كلوخي را بر پيشاني وي مي زند، ابوحنيفه نزد هارون الرشيد شكايت مي كند. هارون دستور داد بهلول را حاضر كردند و او را سرزنش و توبيخ كرد. بهلول به ابوحنيفه گفت:
1- درد را به من نشان بده، چون معتقديد هر چيز موجودي، ديدني است.
2- مي گويي دو شيء همجنس نمی توانند یکدیگر را مورد زار قرار دهند، تو از خاك آفريده شده اي، بنابراين نبايد کلوخي كه از خاك است، به تو آسيب رسانده باشد.
3- وانگهي من گناه نكرده ام، چرا كه به عقيدة تو كارهايي كه از بنده سر مي زند، فاعل آن خدا است و انسان اختياري ندارد. ابوحنيفه چون اين جواب ها را شنيد، سر به زير افكند و چيزي نگفت..(3)
پی نوشت ها:
1) انبياء،(21) آيه 40
2) آيت الله مكارم و ديگران، تفسير نمونه، ج 13، ص 410 و ج 24، ص 287
3) صد و يك مناظرة جالب و خواندني، محمد محمدي اشتهاردي،ص 148 - 150.