پ
پرسش:
سلام
یه سوال دارم و اون اینه که چرا دین اسلام بطور كامل و دقیق تو كشورمون اجراء نمیشه؟مگر ما ادعا نداریم که مملکتمون اسلامیه؟
پاسخ:
با سلام و عرض ادب خدمت شما دوست عزیز
ممنون از حضورتون در این وبلاگ.
دوست عزیز در ابتدا خدمت شما عرض کنم که این مسأله نیازمند به بررسی دقیق و همه جانبه است كه پرداختن به همه جوانب آن، از گنجایش این پست خارج است. اما به طور اختصار در این زمینه به نكاتی اشاره میکنم و دوستان عزیز هم اگر هر نظر و انتقادی داشتند در قسمت نظرات مطرح بفرمایند:
1. اجرای دقیق و كامل تمامی دستورات و احكام گهربار دین اسلام از سوی تمامی افراد جامعه، هر چند امری سزاوار و بایسته جامعه اسلامی است اما تا تحقق جمیع شرایط و زمینه های لازم (از قبیل بالا رفتن قوه درك و بصیرت، آگاهی و شناخت جمیع افراد جامعه، ایمان واعتقاد قلبی به خداوند ودستورات او...) محقق نخواهد شد.
2. اگر منظور شما اجرای دستورات اسلامی است كه در حد ظرفیت جامعه بوده و از نظام اسلامی انتظار میرود؛ در این زمینه باید گفت: ما هم با شما موافقیم و متأسفانه آن چنان كه شایسته و سزاوار جامعه اسلامی است، به دستورات و احكام اسلام عمل نمی شود كه این در دو حوزه متفاوت مردم و مسؤولان قابل بررسی و ریشه یابی است:
الف) عوامل مؤثر در سهل انگاری مردم در اجرای احكام و دستورات اسلامی؛
1ـ عدم تثبیت احكام اسلام و حاكم نشدن فرهنگ و ارزش های الهی و اسلامی بصورت گسترده و فراگیر در زندگی فردی و اجتماعی افراد جامعه و از طرف دیگر ادامه و بقای فرهنگ فاسد و منحط رژیم پهلوی بعد از انقلاب كه هر چند در زمان جنگ بواسطه اوج گرفتن ارزش های الهی در جامعه كمرنگ شده بود ولی بعد از خاتمه جنگ و فروكش نمودن اوضاع و احوال مناسب با آن و تغییر ارزش ها دوباره با توجه به مسائلی كه در شماره های بعدی به آن خواهیم پرداخت شدت گرفته و جلوه ها و مظاهر خود را از قبیل بی اعتنایی به مسائل اسلامی آشكار می سازد.
2ـ تحول نسل در جامعه و به صحنه آمدن نسل جدیدی كه باورها و یافته های آنان با افراد مذهبی متفاوت است. فقدان برنامهای جامع و همه جانبه برای تربیت، آموزش و توجیه آنان نسبت به باورها و ارزش های اسلامی و نیز بی توجهی و یا كم توجهی به ابعاد تغییرات اساسی و ریشه ای در نگرش خانواده ها به اصول و آداب تربیت نسل نو مطابق با هنجارهای اسلامی.
3ـ روند تغییر ارزشها از سال 1368 به بعد: پس از دوران دفاع مقدس و آغاز دوران بازسازی كشور، مدلی برای توسعه اقتصادی و اجتماعی در پیش گرفته شد كه این مدل موجب بروز تضادهای ارزشی و فاصله گرفتن جامعه از شاخص های مطلوب گردید بگونه ای كه توسعه نتایجی از قبیل تغییر ارزشها را در پی داشت به این بیان كه:
اقدامات اقتصادی نظیر تغییر نرخ ارز و تورم موجب كاهش درآمد واقعی و قدرت خرید مردم گردید. همچنین با ابزار مختلف (واردات، تبلیغات، مراكز تجاری...) یك فرایند قویِ تولیدِ نیاز در مردم در پیش گرفته شد.
در نتیجه این دو امر، سطح نیازهای غالب مردم بالاتر از سطح درآمدشان قرار گرفت و مردم در ارضای نیازهایشان با موانع اساسی روبرو شدند. در نتیجه ارضای نیازهای تولید شده و از آن مهمتر و سیله ارضای آن نیازها، یعنی درآمد و پول برایشان با ارزش شد. و از آنجا كه درآمد واقعی نیز كاهش یافت، دستیابی به درآمد بیشتر و پول، بیش از حد معمول با ارزش شد. از طرف دیگر عوامل مانند: نمایش ثروت قشر بالا و تسهیلاتی كه برای قشر بالا فراهم آمد، گرایش بارز مدیران دولتی به تجملات و ظواهر، و تغییر آتمسفر كل جامعه موجب شد كه مردم ارزشهای جدید را تأیید شده (= هنجار) و جستجوی پول برای ارضای نیازهای جدید را درست و مشروع ببینند.
بنابراین پول جزئی به یك ارزش غالب تبدیل شد و حداقل در مورد بیشتر كسانی كه پول و درآمدشان كم بود، و كفاف ارضای نیازهایشان را نمیداد ارزشهای دیگر راتحت الشعاع قرار داد. در نتیجه این فرایندها ارزشهای اجتماعی از سنتی به سوی مدرن، از ساده زیستی به تجمل، از كمك و همیاری و ایثار و گذشت برای جامعه به سودجوئی فردی و از ارزش قناعت به ارزش ثروت و از انسجام و فردگرایی و از ارزشی دین و خدا به ارزش پول ودنیا، حركت كردهاند، (ر.ك: فرامرز رفیع پور، توسعه و تضاد، فصل 4ـ8ـ3 یا: آناتومی جامعه، ص 522).
-4 وجود تمایلات نفسانی انسان و وسوسه های نفس اماره برای گریز از محدودیت های شرعی و ارتكاب شهوات و لذات، فی نفسه عامل مهمی در عدم رعایت تعالیم اسلامی میباشد.
-5 سازماندهی تهاجم فرهنگی توسط دشمنان نظام اسلامی برای تضعیف اسلام و ارزشهای اعتقادی، ترویج و اشاعه دنیاطلبی، تبلیغ مستمر و گسترده سكولاریسم و لائیسم، نفی آرمان گرایی، تحریك غرائز شهوانی، حمله مستمر به مبانی ارزش و پایه های اعتقادی، اشاعه چهرهای غیر واقعی و زشت و خشن از اسلام، تبلیغ و ترویج تضاد میان اسلام و آزادی، سوء استفاده از نارساییها، معضلات و ضعفهای مدیریتی و اجرایی برای حمله و هجوم به ماهیت اسلام و قوانین الهی، ایجاد روحیه یأس و ناامیدی در مردم با ترویج غیرقابل اجرا بودن ارزشهای والای الهی در جامعه، تبلیغ و ترویج فرهنگ اباحه گری، تساهل و تسامح و باطنی بودن دین و تضعیف فرهنگ اسلامی و مبانی عقیدتی و اشاعه این نظریه كه دین متعلق به گذشته است.
-7عملكرد گروههای معاند نظام اسلامی در داخل، در جهت تضعیف مبانی دینی و عقیدتی مردم و ایجاد شك و تردید در اصول اعتقادی و در نتیجه تضعیف اركان نظام اسلامی كه ایمان و اعتقاد مردم میباشد.
ب ) عواملی كه مربوط به عملكرد مسؤولان بوده و این وضعیت را پیش می آورند كه عبارتند از:
-1تحجّر، قشریگری و واپسگرایی. تحجر چیزی نیست جز دادن رنگ تقدس، اطلاق و جاودانگی به برداشتهای محدود و ناقص بشری و مقدم داشتن عادات فكری و عاطفی بر منطق و حقیقت و اسلام ناب و اصیل كه زمینههای تزلزل عقیده و دوری جستن برخی جوانانرا از مسائل اسلامی فراهم آورده است.
-2 برخی رفتارها و اقدامات ناشایسته بعضی از مدیران، كارگزاران و مأموران دستگاهها و نهادهای دولتی و حكومتی كه ظاهری مذهبی دارند، ولی در حقیقت عمل درست دینی نداشته و موجب پیدایش تعارض و شكاف بین گفتار و عمل از دیدگاه توده مردم گشت و این امرموجب كوتاهی در انجام دستورات الهی شده است.
-3 برخوردهای نامطلوب و ناصحیح و همراه با زیاده روی و افراط، بعضی از افراد مذهبی دلسوز در مقابله با ناهنجاریها و منكرات در جامعه، موجب بدبینی به اصل تعالیم اسلامی شد.
4- كمكاری برخی از افراد مذهبی در نشان دادن چهره واقعی و محبت آمیز اسلام و برطرف نمودن دیدگاه منفی ایجاد شده در عمل
-5 عدم دقت كافی در گزینش مسؤولان اجرایی در رده های پایین و ضعف نظارت و برخورد قاطع با متخلفان، موجبات نادیده گرفتن احكام ودستورات الهی از سوی برخی از مسؤولان و گسترش مفاسد و معضلات اداری (از قبیل تبعیض و بیعدالتی، پارتیبازی، رشوه خواری،نادیده گرفتن حقوق دیگران و...) را فراهم نموده است.
به رغم وجود این قبیل مشكلات، مردم جامعه ما و بیشتر مسؤولان در مقایسه با قبل از انقلاب اسلامی و نسبت به سایر جوامع اسلامی، در عمل به احكام و تعالیم اسلامی، از رشد بسیار بالایی برخوردار بودهاند و ما شاهد رشد و تقویت فرهنگ و ارزش های اسلامی در جامعه- به خصوص جوانان و مشاركت گسترده آنان در فرایض و مراسم دینی و مذهبی می باشیم. در هر حال امید میرود با انجام دادن اقدامات فرهنگی مناسب در نهادینه كردن ارزش های اسلامی و بالا بردن درك و آگاهی جامعه نسبت به تعالیم اسلامی و برخورد با عوامل مؤثر در تضعیف باورهای دینی و عقیدتی مردم، از سوی مسؤولان به جامعهای نمونه و مطابق با موازین و شاخصهای اسلامی تبدیل شویم.