پرسش:
با سلام. لطفا اقدامات امام حسین علیه السلام را پس از ورود به کربلا شرح دهید.
پاسخ:
با سلام و اهدای ادب و احترام
ورود امام به کربلا
حدیثی معروف در اسلام مطرح است تحت این عنوان العبد یدبر والله یقدر بنده ی خدا در اندیشه تدبیر و نقشه کشی است و خدای در کار تقدیر است. آری انسان با همه ی ضعفی که در ارزیابی ها و تقویم و تحلیلهای زندگی دارد همواره به نقشه کشی برای تامین مصالح حیات خویش می پردازد ولی خدای متعال را هم برنامه ها و نقشه هایی است که گاهی مباین با تدبیرهای ماست و تطابق حال و فعل براساس اندازه ها و مقدارات اوست: او را تدابیر و سنتهائی است که حاکم و وارد بر سنتهای
آدمی است بهنگامی که خدای بخواهد نقشه و طرح خود را در جهان پیاده کند آدمی عقل را از دست داده و حتی کور و کر می شود. چه بسا که او نقشه ای می کشد و می خواهد آن را به فلان نتیجه برساند در حالیکه خود را ناتوان می بیند زیرا در نقشه ها ارزیابی ها و دخالت عوامل دیگری هم مطرح است که از دید و اندیشه او پنهانند و در نتیجه محاسباتش غلط از آب درآمده و پایان کار نیز خلاف پیش بینی های او می شود.
حر و واقعه کربلا
آن روز که حر در انجام ماموریت نظامیش سر راه بر حسین علیه السلام بگرفت، هرگز گمان نمی برد که فرجام آن عملش به وقوع چنان فاجعه ای منجر گردد و حسین و یارانش به کربلا کشانده شده در آنجا غریب و تشنه و مظلوم به شهادت رسند. او نمی دانست که:- خصم پسر پیامبر را به شهادت می رساند.- آب را بر روی او و یاران و خاندانش می بندد و کودکانش تشنه می مانند.- همه یاران او کشته می شوند و حتی طفل شیرخوار حسین هم شهید می شود.بخشی از اقدامات حر ناشی از نادانی او به عواقب امور بود و بخشی دیگر هم بخاطر غرق بودن او در اندیشه نظامی، و عادت در پیش وی به بیعت کورکورانه از مافوق، و قبول اصل عوام پسند المامور معذور و...ما جریان بی خبری او را از عاقبت و فرجام کار از این جا می فهمیم که او در صبح روز عاشورا بهنگامی که تنور جنگ را در حال شعله ور شدن دید و دریافت که خصم مخمصه ای عظیم برای امام بوجود آورده و قصد کشتن او را دارد، خالصانه از لشکر خویش
روی برگرداند و به سوی حسین آمد و با تمام وجود مبارزه کرد تا به شهادت رسید.بسیاری از سران جنگ در کربلا که علیه امام مظلوم ایستادند در آغاز کار از رمز و راز مفسده و کنه امور آگاهی نداشتند و بدون ارزیابی از خاتمت آن به این وادی کشانده شده و بعد هم در همان وادی ماندند، و در صف قاتلان امام حسین علیه السلام قرار گرفتند.این مساله حتی درباره عمر سعد هم صادق بود. او در آغاز در پی آن بود که بین امام و دستگاه بنی امیه آشتی ایجاد کند و کار را به مسالمت به پایان برد. ولی طمعکاری و عدم آینده نگری او کار بدستش داد و او را در قتل پسر پیامبر سهیم ساخت.
ورود امام به کربلا
به حال داستان سیر و سفر حسین علیه السلام و رسیدنش به ایستگاه کربلا او را وارد این سرزمین کرد. عدم وفاداری کوفیان به پیمان و تعهد خود، سد راه حر حسین بن علی علیهماالسلام، همراه یا مقدرات و تقویم فضای الهی، در عین رضای حسین علیه السلام به قضای خدا او را به سوی کربلا کشانید.اخبار مربوط به توقف اجباری امام را در کربلا مختلف ذکر کرده اند، برخی آن را روز چهارشنبه هشتم محرم سال 61 هجری ذکر کرده اند. [775] برخی روز چهارشنبه یا پنجشنبه، اول یا دوم محرم [776] مشهور آن، روز دوم و مشهورتر آن، روز سوم ماه محرم سال 61 است. [777] .امام در حین ورود اسم منطقه را از مردم پرسید گفتند: اسامی مختلفی دارد و یکی از آنها کربلاست امام فرمود: پدرم در مسیر حرکتش به صفین از این مکان گذشت
و من با او بودم به این منطقه که رسید توقف کرد و از اسم آن پرسید و نام آن را به او گفتند. او فرموده بود. اینجا محل فرود آن کاروان عزیز و اینجا محل ریختن خون آن شهیدان است از اسرار آن منطقه و آن شهیدان از علی علیه السلام پرسیدند. فرمود: از خاندان رسول خدا صلی الله علیه و آله به این سرزمین می آیند و به شهادت می رسند. [778] .در برخی از اسناد آمده است که علی علیه السلام در دنباله آن سخنان فرمود، گروهی از آل محمد در این سرزمین کشته می شوند که آسمان و زمین بر آنها خواهد گریست. [779] .کربلا در آن روزگار سرزمین خشک، بی آب و علف، دارای آب و هوای کویری و پوشیده از خاک و شن بود. پستی و بلندیهائی در آن وجود داشت که چندان مرتفع نبودند و در نهایت به صورت یک دشت بی آب و علف بنظر می آمد.
برپایی خیمه ها
امام فرمان فرود آمدن داد یاران فرود آمدند و بارها را بر زمین نهاده و گشودند. امام دستور دادند که یاران، خود را برای اقامتی طولانی در این سرزمین آماده کنند. خیمه ها را برافراشتند تا در آن ساکن شوند و به استراحت بپردازند.امام این بار برخلاف معمول دیگر سفرهای خویش که خیمه ها را بر روی تپه ها و ارتفاعات برمی افراشت دستور داد که خیمه ها را در محیطی بسته و مسطح و شاید هم اندکی پست و فرورفته برپا کنند. شاید مقصدش از این عمل آن بود:که در جریان شهادت و خونریزیها و درگیریها زنان و کودکان شاهد واقعه نباشند و دلشان از دیدن صحنه های دیگری نلرزد. و
ظاهرا شبیه همین سخن از امام علیه السلام شنیده شد که در پاسخ سوال خواهرش زینب که چرا خیمه ها را در محل پستی برافراشتی همین نکته را مطرح کرده بود و این خود نوعی پیشگوئی از اخبار جنگ و شهادت بحساب می آمد.
نخستین سخنرانی
پس از استقرار خیمه ها امام برای نخستین برخورد و اعلام موضع در این سرزمین، اعضای خانواده و برادران و فرزندان را بنزد خود خواند و ضمن بیانی هشداردهنده به آنان فرمود که در چه وضع و موقعیتی قرار دارند آنگاه در قالب مناجاتی فرمود:خداوندا ما خاندان پیامبر توایم. ما را از خانه و زندگیمان دور داشته اند. از محل و مسکن خود رانده شده ایم و اینک گرفتار رنج و مرارتیم. بنی امیه به حقوق ما تجاوز کردند و کرامت ما را پایمال ساختند. خداوند! حق ما را از آنها بستان. [780] .آنگاه از بی اعتباری دنیا سخن گفت و از ضعف دینی مردم که اکثریت آنها بنده دنیایند و دین برایشان یک مساله لفظی و سر زبان است آن را تنها برای حفظ جان و مال و دنیایشان بکار می برند و بهنگامی که پای آزمایشی سخت به میان آید دینداران اندکند: الناس عبید الدنیا و الدین لعق علی السنتهم یحو طونه مادرت به معایشهم و اذا محصوا بالبلاء قل الدیانون [781] .در کل، امام آنها را به وضع حال و آینده ی سرنوشتشان آگاه فرمود و فهماند که باید آماده بلا و مصیبت باشند، مگر آنکه ترک منطقه گویند و امام را بخود واگذارند.
خرید اراضی
از اقدامات امام پس از ورود به کربلا بنا بر آنچه که مورخان نوشته اند [782] خرید سرزمین کربلا و اطراف آن
است. و حتی نوشته اند امام زمینهای محل دفن خود را از اهل نینوا به 60 هزار درهم یا بیشتر خرید و برای مردم همان ناحیه وقف کرد. و شرط نمود که ساکنان این منطقه مادام که زنده اند و توان دارند:مردم علاقمند را برای زیارت قبر او و دیگر شهیدان هدایت کنند و زائران را ضیافت نمایند و حتی برخی از مورخان نوشته اند آنچه که در قالب حرم حسینی در کربلاست مساحتی است معادل 4 میل در 4 میل و این منطقه از اراضی صورت وقف دارد. والله اعلم.
نامه ابن زیاد به امام
پس از ورود امام به کربلا و توقف در آن منطقه حر ماموریت خود را پایان یافته تلقی کرد. گزارش کار را به ابن زیاد نوشت و منتظر کسب تکلیف شد. ابن زیاد طی نامه ای خطاب به امام چنین نوشت: به کربلا فرود آمدی. امیرالمومنین یزید برایم نوشت و از من خواسته است: بر بالش نرم تکیه نزنم، از نان گندم سیر نخورم، تا ترا به لطیف خیبر ملحق کنم و یا اینکه تو به حکم من و یزید سر تمکین فرود آوری. [783] و بیعت نمائی.
موضع امام در برابر او
نام را به امام دادند- او نامه را به دور انداخت و فرمود: گروهی که خشنودی مخلوق را به غضب خالق خریداری کردند رستگار نخواهند شد. [784] .فرستاده ی ابن زیاد جواب نامه را خواست. امام فرمود نامه اش جواب ندارد. پاسخ او عذاب خداست. فرستاده ی ابن زیاد متن سخن حسین علیه السلام را برای ابن زیاد نقل کرد و او سخت غضبناک شد و تصمیم گرفت انتقامش را از حسین علیه السلام سخت تر کند. [785] .
[775] فصول المهه ص 172.
[776] اخبار الطوال ص 253.
[777] و خدای داناتر است.
[778] اخبار الطوال ص 253.
[779] به نقل از سخنان اصبغ من نباته.
[780] مقتل خوارزمی.
[781] کامل ابن اثیر- طبری و...
[782] ناسخ التواریخ ج 2، مناقب و.
[783] طبری ج 4.
[784] مقتل عوالم.
[785] مقتل عوالم.
منبع : در مکتب مهتر شهیدان حضرت امام حسین علیه السلام کتاب- علی قائمی