يورش وحشيانه عمر به خانه حضرت زهرا سلام الله عليها در کتب اهل سنت

پرسش:

آیا در منابع اهل سنت به یورش وحشیانه به خانه ی حضرت زهرا(س) اشاره شده است؟ خواهش میکنم اگر منبع و سند آن معتبر است بیان بفرمایید.

پاسخ:

با سلام. عرض تسلیت به مناسبت شهادت بی بی دو عالم

 در اين قسمت رواياتي را که بيان کننده انجام دادن اين تصميم شوم توسط عمر هستند را از معتبرترين کتب اهل سنت بيان مي کنيم.

سخن نظّام در کتاب الوافي بالوفيات

ابراهيم بن سيار نظام معتزلي از ادبا و دانشمندان مشهور است که به علت زيبايي کلامش در نظم و نثر، به نظّام معروف شده است. در کتابهاي متعددي از نظّام، با اشاره به حضور خليفه ثاني نزد در خانه‏ي فاطمه عليهاالسلام، چنين آمده است:
 انّ عمر ضرب بطن فاطمة يوم البيعة حتي ألقت المحسن من بطنها
عمر در روز اخذ بيعت براي ابي‏بکر بر شکم فاطمه زد، در نتيجه، فرزندي که وي در رحم داشت و نام آن را محسن نهاده بود سقط شد. (1)

ابن أبي‏دارم و کتاب ميزان الاعتدال

احمد بن محمد معروف به ابن ابي‏دارم، محدّث کوفي کسي است که محمد بن أحمد بن حماد کوفي درباره‏ي او مي‏گويد: کان مستقيم الأمر عامة دهره؛ او در سراسر عمر خود، پوينده‏ي راه راست بود.
ذهبي نيز مي‏نويسد: کان موصوفاً بالحفظ و المعرفة إلّا انّه يترفض (2) او به حافظ و معرفت حديث شهرت دارد، نقطه ضعفش اين است که به تشيع ميل داشته است. اصولاً جاي تاسف است که علاقه به اهل‏بيت، يکي از نقاط ضعف محدثان شمرده شود. به هر روي، ابن ابي‏دارم نقل مي‏کند که در محضر او اين خبر خوانده مي‏شود:
 انّ عمر رفس فاطمة حتي أسقطت بمحسن
عمر لگدي بر فاطمه زد، در نتيجه او فرزندي که در رحم به نام محسن داشت سقط کرد (3)

جويني و کتاب فرائد السمطين

ابراهيم بن محمد بن المويد معروف به جويني از مشايخ ذهبي است (4)، ذهبي در حق استادش جويني چنين مي‏گويد: امام، محدث يگانه، فخر الاسلام، صدر الدين.
جويني در کتاب «فرائد السمطين» به طور مستن از ابن عباس نقل مي‏کند که او گفته: روزي پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم نشسته بود، حسن بن علي بر او وارد شد، ديدگان پيامبر که بر حسن افتاد اشک آلود شد. سپس حسين بن علي بر آن حضرت وارد شد، مجددا پيامبر گريست. در پي آن دو، فاطمه و علي عليهماالسلام بر پيامبر وارد شدند، اشک پيامبر با ديدن آن دو نيز جاري شد، وقتي از پيامبر علت گريه بر فاطمه عليهاالسلام را پرسيدند، فرمود:

انّي لما رأيتها ذکرتُ ما يصنع بها بعدي کأنّي بها وقد دخل الذُّلّ بيتها وانتهکت حرمتُها و غصب حقّها و منعت ارثها و کُسر جنبها و اسقطت جنينها، و هي تنادي يا محمّداه فلا تجاب و تستغيث فلا تغاث (5)

زماني که فاطمه را ديدم به ياد صحنه‏اي افتادم که پس از من براي او رخ خواهد داد. گويا مي‏بينم ذلت وارد خانه‏ي او شده، حرمتش پايمال گشته، حقش غصب شده، از ارث خود ممنوع گشته، پهلوي او شکسته شده و فرزندي را که در رحم دارد سقط شده در حالي که پيوسته فرياد مي‏زند: يا محمداه! ولي کسي به او پاسخ نمي‏دهد، استغاثه مي‏کند، اما کسي به به فريادش نمي‏رسد.

عبدالفتّاح عبدالمقصود و کتاب الإمام علي

اين دانشمند خبير و شهير مصري، داستان در دربار هجوم به خانه‏ي وحي را در دو مورد از کتاب خود آورده است که ما به نقل يکي از آنها بسنده مي‏کنيم:
إنّ عمر قال: و الّذي نفسي بيده، ليَخرجنَّ أو لأحرقنّها علي من فيها...! قالت له طائفة خافت اللَّه و رعت الرسول في عقبه: يا أباحفص، إنّ فيها فاطمة. ..! فصاح لا يبالي: و إن...!» واقترب وقرع الباب، ثم ضربه و اقتحمه. .. و بدا له عليّ... ورنّ حينذاک صوت الزهراء عند مدخل الدار... فإن هي إلّا رنة استغاثة أطلقتها: يا أبت رسول‏اللَّه... تستعدي بها الراقد بقربها في رضوان ربّه علي عسف صاحبه، حتّي تبدّل العاتي المدل غير إهابه، فتبدّد علي الأثر جبروته، و ذاب عنفه و عنفوانه، وودّ من خزي لو يخرَّ صعقاً تبتلعه مواطئ قدميه ارتداد هدبه إليه.... و عند ما نکص الجمع، و راح يفرّ کنوافر الظباء المفزوعة أمام صيحة الزهراء، کان عليّ يقلّب عينيه من حسرة و قد غاض حلمه، وقل همّه، و تقبضت أصابع يمينه علي مقبض سيفه کهمّ من غيظه أن تغوص فيه...(6)

قسم به کسي که جان عمر در دست اوست، بيرون بياييد والا خانه را بر سر ساکنانش به آتش مي‏کشم! گروهي که از خدا مي‏ترسيدند و حرمت پيامبر را در نسل او نگه مي‏داشتند، گفتند: اي اباحفص! فاطمه در اين خانه است. و او بي پروا فرياد زد: باشد! عمر نزديک آمد و در زد، سپس با مشت و لگد به در کوبيد تا به زور وارد شود. علي عليه‏السلام پيدا شد.
صداي ناله‏ي زهرا در آستانه‏ي خانه بلند شد. آن صدا، طنين استغاثه‏اي بود که دختر پيامبر سر داده و مي‏گفت: پدر! اي رسول خدا... مي‏خواست از دست ظلم يکي از اصحابش او را که در نزديکي وي در رضوان پروردگارش خفته بود، برگرداند، تا سرکش گردن فراز بي پروا را به جاي خود نشاند و جبروتش را زايل سازد و شدت عمل و سختگيرش را نابود کند و آرزو مي‏کرد قبل از اين که چشمش به وي بيفتد، صاعقه‏اي نازل شده او را در مي‏يابد.
وقتي جمعيت برگشت و عمر مي‏خواست همچون آهوان رميده، از برابر صيحه‏ي زهرا فرار کند، علي از شدت تاثير و حسرت با گلويي بغض گرفته و اندوهي گران، چشمش را در ميان آنان مي‏گردانيد و انگشتان خود را بر قبضه‏ي شمشير فشار مي‏داد و مي‏خواست از شدت خشم در آن فرورود...
وَ سَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُون‏
و كسانى كه ستم كرده‏اند، به زودى خواهند دانست كه به چه بازگشت گاهى باز خواهند گشت ؟ (شعراء/227)
اسناد:
(1) الوافي بالوفيات 6/ 17، شماره 2444؛ ملل و نحل شهرستاني 1/157، چاپ دارالمعرفه، بيروت. درترجمه نظام به کتاب بحوث في الملل والنحل 3/255-248 مراجعه شود.
(2) سير اعلام النبلاء 15/ 577، شماره ترجمه 349.
(3) ميزان الاعتدال 1/ 139
(4) معجم شيوخ الذهبي 125، شماره 156
(5) فرائد السمطين 2/ 34، چاپ بيروت.
(6) عبدالفتاح عبدالمقصود، علي بن ابي‏طالب 4/ 274- 277 و نيز 1/192-193

Comments (2)

This comment was minimized by the moderator on the site

برا چی به عمر توهین می کنی . علی اگر محبوبیت نداره تقصیرعمره . مردم نخواستنش . حتما صفاتی داشته که مردم نخواستنش .

This comment was minimized by the moderator on the site

سلام
اول اینکه یاد بگیر درست اسم ائمه رو ببرید. امیرالمومنین علی علیه اسلام
دوم اینکه یکم تاریخ بخونید سوادتون بالا بره. اولی و دومی بارها و بارها اعتراف به بی سوادی خودشون و بر عکس به بزرگی و اعلم بودن امام علی علیه السلام اعتراف کردند.
اگر هم...

سلام
اول اینکه یاد بگیر درست اسم ائمه رو ببرید. امیرالمومنین علی علیه اسلام
دوم اینکه یکم تاریخ بخونید سوادتون بالا بره. اولی و دومی بارها و بارها اعتراف به بی سوادی خودشون و بر عکس به بزرگی و اعلم بودن امام علی علیه السلام اعتراف کردند.
اگر هم امام نتوانست ولایت ظاهری رو بر عهده بگیرند بخاطر دسیسه و فتنه ای بود که خلفا ایجاد کردند.بزرگترین طلمی که به تاریخ بشریت کردند.

Read More
There are no comments posted here yet

Leave your comments

  1. Posting comment as a guest. Sign up or login to your account.
Attachments (0 / 3)
Share Your Location

آپ کے سوالات

حمایت از سایت

برای حمایت از سایت لوگوی زیر را در سایت خود درج نمایید.

آخرین ارسال سایت