پرسش:
در آيه 110 سوره كهف مى خوانيم: «بگو: من فقط بشرى هستم مثل شما (با اين تفاوت كه) بر من وحى مى شود» در نتيجه، پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) هم مثل ديگران بود و فقط در دريافت وحى با مردم تفاوت داشت. با توجّه به اين مطلب، آيا مى توان كمالات و مقاماتى را كه براى رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم)مى شمارند، پذيرفت؟
پاسخ:
با سلام و عرض ادب و احترام
متن كامل آيه 110 سوره كهف چنين است: (قُل اِنَّما اَنا بَشَرٌ مِثلُكُم يوحى اِلَىَّ اَنَّما اِلهُكُم اِلهٌ واحِدٌ فَمَن كانَ يَرجوا لِقاءَ رَبِّهِ فَليَعمَل عَمَلاً صالِحـًا و لا يُشرِك بِعِبادَةِ رَبِّهِ اَحَدا؛ بگو: من فقط بشرى هستم مثل شما؛ (امتيازم اين است كه) به من وحى مى شود كه تنها معبودتان معبود يگانه است؛ پس هر كه به لقاى پروردگارش اميد دارد، بايد كارى شايسته انجام دهد و هيچ كس را در عبادت پروردگارش شريك نكند.)
اين آيه، مى خواهد بشر بودن رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم) را ثابت كند تا برخى گمان نكنند كه پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم)، فرشته يا موجودى غير انسانى است. در نتيجه نمى توان از آيه چنين برداشت كرد كه پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) در كمالات و فضايل و مقامات با انسان هاى ديگر مساوى است.[1] قرآن كريم در آيات بسيارى از كمالات و مقامات پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) سخن مى گويد؛
پس آيه 110 سوره كهف در صدد نفى مقامات معنوى رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم) و جايگاه والاى آن حضرت نيست.
توجّه مردم به بشر بودن رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم) فوايد بسيارى دارد كه از جمله مى توان به الگوپذيرى آسان تر از آن حضرت و نيز جلوگيرى از ايجاد افكار غلوآميز (آن گونه كه نسبت به حضرت مسيح(عليه السلام) پديد آمد) درباره پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم)اشاره كرد.
حال اگر قرآن كريم براى هموار كردن پيروى از رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم) و سدّ راه انديشه هاى غلوآميز، بر بشر بودن پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم)تأكيد مى كند، اين را نبايد نفى مقامات و كمالات رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم)شمرد. از سوى ديگر، گرچه پيامبران مانند بقيه مردم هستند، امّا همين لياقت دريافت وحى، نشان از كمالات باطنى و شايستگى هاى روحى آنان دارد؛ زيرا تحمّل وحى و دريافت پيام خدا، بدون آمادگى روحى و قدرت درك و فهم كلام پروردگار، براى كسى ميسّر نمى گردد.
[1]. ر.ك: تفسير نمونه، آية الله مكارم شيرازى و ديگران، ج 12، ص 576، دارالكتب الاسلامية.