پرسش:
با سلام و خسته نباشید
فلسفه ظهور حضرت مهدي چيست و چرا ما منتظر او هستيم ؟مگر نه اينكه اگر حضرت مهدي ظهور كند ابتدا همه ي كافران وافراد بد را مي كشد پس اگر اين طور باشد من مطئمن هستم اولين كسي كه به دست حضرت مهدي كشته شود من هستم چون نه نماز مي خوانم و نسبت به احكام دين اسلام بي اعتنا هستم.پس چرا بايد منتظر باشم.اصلا چرا شما منتظر هستيد.شما هم آدمهاي خوبي نيستيد.به حقوق مردم وانسان ها توجه نمي كنيد.سوال من اين است چرا شما منتظريد؟
پاسخ:
با سلام و ادب
خدمت شما عرض کنم فلسفه ظهور امام زمان(ع) تشكيل حكومت آرماني مبتني بر خدا محوري، عدالت، احقاق حقوق تمام مظلومان و مستضعفان جهان است و اين خواست همگاني است و اختصاص به دين اسلام و مسلمانان ندارد. افكار عمومي منتظر مصلح جهاني بوده و آرزوي جامعه مطلوب را دارند. اين خواست عمومي، امر معقول و ريشه در فطرت پاك انسانها دارد؛ زيرا خواستهها و نيازهاي آنان در حكومتهاي موجود، پاسخ داده نشده و تأمين نميشود.
تمام اديان الهي و حتي غير الهي پيروان خود را به انتظار مصلح جهاني فرا خواندهاند و هر ديني از او به اسمي خاص نام برده است.همه اديان او را برپا كننده عدل و داد و نابود كننده ظلم و ستم معرفي كردهاند.
ما شيعيان نيز باور داريم مصلح جهاني و برپا كننده عدالت در تمام جهان، امام زمان(ع) است كه جهان را پر از عدل ميكند(2). پس چگونه منتظر او نباشيم؟ آيا از ظلم، بيداد، تبعيض و نابرابري و... نبايد بيزار باشيم؟ آيا نبايد خواهان عدالت و منتظر آن باشيم؟
اماچگونگي برخورد امام زمان(ع) با كافران، به چند صورت است:
كساني كه به جهت ناآگاهي و جهل، بر خداوند كافر شدهاند. بسياري از آنان با گسترش معرفت و آگاهي، به دين حق گرايش مييابند و آن را ميپذيرند.
اين امر در اثر عنايات خدا و برنامههاي امام زمان(ع) به وجود ميآيد. اين گروه تسليم حكومت عدل جهاني ميشوند، اما گروهي ديگر در مقابل حكومت عدل سر به مخالفت ميگذارند. اينان كساني هستند كه حكومت عدل را بر نميتابند، خواه اسم آنان كافر باشد يا مسلمان. حتي در برخي روايات آمده است كه برخي از عالمان ديني نيز سر به مخالفت ميگذارند ، امام زمان با تمام آنها برخورد ميكند.مسئله به آن صورت نيست كه همه كافران را بكشد. برخورد قاطعانه امام با مخالفان عدالت قابل قبول و معقول است، زيرا امام نميتواند مصالح عمومي ميليونها انسان را فداي مصالح فردي و گروهي محدود نمايد. پس اگر حكومت عدل را بر نتابند و همچنان ستمگري و پايمال كردن حقوق انسانها را دنبال نمايند، امام زمان با قاطعيت با آنان برخود مينمايد و آنها را از بين ميبرد.
همچنين اين ديدگاه كه امام زمان همه بدكاران را ميكشد، قابل قبول نيست؛ زيرا بسياري از آنان نيز در اثر عنايت خداوند و هدايتهاي امام دگرگون ميشوند و گناه در جامعه امام زمان كم رنگ ميشود. بسياري از انسانهاي گناهكار و بد، هدايت ميشوند و حقايق را ميپذيرند. از اين رو معقول نيست امام زمان، انسانهاي هدايت شده را بكشد.
متأسفانه برخي از مفاهيم مهدويت تحريف شده است، از جمله همين پندار است كه امام زمان همه كافران و بدكاران را ميكشد، در حالي كه امام زمان، امام رأفت و مهرباني است.
پس با خواجه شيرازي اين گونه ميخوانيم:
اي پادشه خوبان، داد از غم تنهاييدل بيتو به تنگ آمد، وقت است كه باز آيي؟!
گفتيد منتظران ظهور حضرت مهدي(ع) آدم خوبي نيستند و به حقوق مردم توجه نميكنند، پاسخ آن است: چگونه اين گروه ميتوانند منتظر ظهور امام عدالتگستر باشند؟ كسي كه حقوق مردم را پايمال ميكند، چگونه ميتواند ادعاي انتظار عدالت داشته باشد؟ اگر به حق انسانها توجه نداريم و تبعيض و ناعدالتي را روا ميداريم و با آن حال خود را منتظر ظهور مظهر عدل و داد ميدانيم ، يا دروغ ميگوييم يا خود را فريب ميدهيم. اينها همه به خاطر آن است كه فهم درستي از حضرت مهدي(ع) و مفهوم انتظار و ظهور نداريم.
در پايان بد نيست كمي در مورد حالي كه داريد، سخن بگوييم:
گفتيد كه نسبت به احكام دين اسلام بياعتنا هستيد و به همين خاطر خيال كردهايد كافري هستيد كه به دست حضرت مهدي(ع) كشته ميشويد!
اوّلاً: همان گونه كه بيان شد تصورتان در مورد مخالفان حضرت مهدي(ع) و كساني كه به دست حضرت از بين ميروند، نادرست است.
دوم: در نسبت كافري كه به خود ميدهيد در اشتباهيد و از مفهوم كفر آگاهي نداريد، و گر نه چنين نسبتي نميداديد. حقيقت كفر، چيزي جز تاريكي و گمراهي مطلق نيست.
كفر يعني انكار حقيقت ، درستي ، پاكي، صداقت و... در حالي كه اطمينان داريم در وجودتان رگههاي حقيقتخواهي و حقيقتجويي وجود دارد، مانند همين نكته در نوشتهتان كه پايمال كردن حقوق مردم را بد ميدانيد و خواهان عدالت و درستكاري هستيد. نهايت چيزي كه در موردتان ميتوان گفت اين است كه با خدا آشتي نداريد، اما به چه دليل؟ نميدانيم. شايد به خاطر آن كه هنوز درست خدا را نشناختيد، البته بسياري از انسانها و شايد همه آنها، خداوند را به درستي نميشناسد، اما همه آنها مانند شما نيستند، بلكه حتي اگر شناخت كمي از او داشته باشيم، هيچ گاه پيوند خود را با او (كه تمام نعمتهاي عالم از وي است و ما نيز از او و به سوي اوييم) قطع نميكنيم.
در بخشي از دعاي عرفه امام حسين(ع) ميخوانيم: "خدايا! آن كيست كه ذرهاي از محبت تو چشيده باشد، اما غير تو را انتخاب كرده باشد؟!"
مطمئن هستيم كه اگر به گوشهها و زواياي دلتان رجوع كنيد، خداوند را با تمام وجود احساس خواهيد كرد، همان گونه كه فرمود: "وفي أنفسكم أفلا تبصرون؛ در درون شما نشانههايي از خدا است، آيا نميبينيد؟" حافظ گفته است:
سالها دل طلب جام جم از ما ميكردآنچه خود داشت، زبيگانه تمنا ميكرد.
هنگامي كه خداوند را در وجودت بيابي، از راز و نياز با او سر بر نميتابي و از سپاسگزاري در مقابل تمام نعمتهايي كه ارزاني داشته، دريغ نخواهي كرد، بلكه حتي از سخن با خداوند لذت ميبري و هيچ چيز را با آن عوض نخواهي كرد، چرا كه هر چيزي نابود شدني است و تنها او است كه پايدار و جاودانه و ابدي است. بنابر اين با خود خواهي گفت: "آنچه را كه نبايد، دلبستگي را نشايد".
پس با او آشتي كنيم كه در واقع آشتي با حقيقت وجود خودمان و اصل و ريشه و همه چيزمان است. نماز همان راز و نياز، نشان قدرشناسي و سپاسگزاري و حلقه وصلي است كه حافظ ميگويد:
مژده وصل تو كو كز سر و جان برخيزم طائر قدسم و از دام جهان برخيزم
به والاي تو كه گر بنده خويش خوانياز سر خواجگيكون و مكان برخيزم
يا رب از ابر هدايت برسان بارانيپيشتر ز آنكه چو كردي ميان برخيزم .
پس :
اگر خواهي كه دوست نگسلد پيوندسر رشته نگه دار تا نگهدارد.
بدرود و با آرزوي توفيق خداوندي براي شما.